ماهان شبکه ایرانیان

گفت‌وگو با ابراهیم زاهدی مطلق درباره ادبیات دفاع مقدس

گنجی مثل کربلا در داستان‌های‌مان نیامده است

ابراهیم زاهدی مطلق می‌گوید: نتوانسته‌ایم از نمادهای عاشورا در داستان‌های‌مان استفاده کنیم و گنجی مثل کربلا هنوز در داستان‌های ما نیامده است.

گنجی مثل کربلا در داستان‌های‌مان نیامده است

این نویسنده در گفت‌وگو با ایسنا درباره بازتاب ادبیات دفاع مقدس نسبت به ادبیات جنگ سایر کشورها اظهار کرد:‌ زمانی که می‌گوییم ادبیات جنگ سایر کشورها باید توجه داشته باشیم که آن‌ها خیلی تفاوت دارند؛ ادبیات روسیه با ادبیات آلمان فرق می‌کند یا ادبیات چین با ادبیات آمریکای لاتین. بستگی به این موضوع دارد که در چه موقعیتی از جنگ قرار گرفته‌اند؛ مهاجم بوده‌اند یا مدافع؟

او اضافه کرد:‌ آلمانی‌ها در جنگ جهانی دوم مهاجم بودند. ادبیاتی که نویسنده آن‌ها به کار می‌برد ادبیات ضدجنگ است. آن‌ها به دنبال این هستند که خود را تبرئه کنند. به این نوع ادبیات، ادبیات اعتراف هم می‌گویند. اما مواجهه ما با جنگ چیز دیگری است. ادبیات ما نمی‌تواند ادبیات اعتراف و عذرخواهی از دنیا باشد زیرا ما متجاوز نبودیم بلکه مردمی بودیم که از سرزمین‌مان دفاع کردیم؛ به همین دلیل ماهیت ادبیات دفاع مقدس ما فرق می‌کند.

زاهدی مطلق گفت: ادبیات جنگ را کسانی می‌نویسند که در جنگ حضور داشته‌اند یا به جنگ می‌روند که درباره جنگ بنویسند. اغلب نویسنده‌های دفاع مقدس ما در جنگ حضور داشتند و پس از بازگشتن از جنگ شروع به نوشتن کردند. در واقع فرد دلسوزی به نام مرتضی سرهنگی از رزمنده‌ها خواست خاطرات‌شان را بنویسند. می‌توان گفت نویسندگان ما رزمنده‌های بسیجی بودند که جنگیدند و هنگام بازگشت شروع به خاطره‌نویسی کردند و بعد وارد حوزه داستان شدند.

او افزود: نویسنده‌های دفاع مقدس ما از زیبایی‌های جنگ می‌نویسند. قتل و بمباران از زشتی‌های جنگ است اما اصل دفاع زشت و پلید نیست و نویسنده‌های ما از دفاع می‌نویسند.

این نویسنده با بیان این‌که نوشته‌های ما در دنیا قابل ارائه است، گفت: ما هنوز به لحاظ تکنیک جای کار داریم. احمد دهقان تازه به مرز پختگی رسیده است. برای نوشتن رمان، نویسنده‌های ما خیلی جوان هستند، جوان نه به معنای خام بلکه به معنای پرقدرت و پرانرژی.

زاهدی مطلق با بیان این‌که ‌نویسنده برای این‌که درباره موضوعی بنویسد باید بر روی آن آگاهی کامل داشته باشد گفت: من مخالف کسانی هستم که می‌گویند ادبیات رسالت و وظیفه ندارد و  هنر برای هنر است. کسی که دست به قلم می‌برد تا بنویسد حتما دردی دارد. آدم بی‌تفاوت غیرآرمان‌گرا که داستان نمی‌نویسد. نویسنده‌های جوانی که می‌خواهند وارد عرصه ادبیات دفاع مقدس شوند باید این عرصه را بشناسند و با کسانی که جنگ را دیده‌اند و خاطره‌ای از آن دارند گفت‌وگو کنند و از آن‌ها اطلاعات بگیرند.

او درباره این‌که ادبیات دفاع مقدس چقدر به واقعیت نزدیک است، بیان کرد: به اصل جنگ بسیار پرداخته شده است؛ اما این‌که نویسنده‌ای موضوعی را دستمایه داستانش قرار دهد و با تخیل خود قهرمانان داستانش را بپروراند و در واقع شکل هنری داستان را کمتر داریم. رمان‌های ما بیشتر به اصل جنگ پرداخته‌ و رویاپردازی نداشته‌اند.

نویسنده مجموعه داستان «ترکش حرف‌شنو» ادامه داد: نویسنده‌هایی مانند احمد دهقان و محمدرضا بایرامی در جنگ حضور داشتند. خاطرات‌شان آن‌قدر قوی و زیاد است که فرصتی برای خیال‌پردازی نمی‌گذارد. بخش عمده‌ای از داستان‌های نویسندگانی که جنگ را ندیده‌اند تخیلی است. خاطره‌ای ندارند که به آن‌ها فشار بیاورد.

زاهدی مطلق با اشاره به مجموعه داستان «من قاتل پسرتان هستم» نوشته احمد دهقان گفت: این داستان ماجرای رزمنده‌ای است که سر فرمانده خود را زیر آب نگه می‌دارد تا خفه شود چرا که ترکشی به گلوی او خورده و خِرخِر می‌کند و نزدیک است عملیات لو برود. این داستان واقعی است و خیالی نیست. من خاطرات این رزمنده را خوانده‌ و برای چاپ تایید کرده‌ام.

او خاطرنشان کرد: نویسندگانی که در جنگ حضور داشته‌اند به تخیل نیازی ندارند. واقعیت‌های جنگ به قدری عجیب و غریب است که جای تخیل را می‌گیرد. البته نمی‌توان تشخیص داد که کدام یک از داستان‌ها واقعی و کدام تخیلی است اما عمده داستان‌های ما این‌گونه است که واقعیت خود را بر تخیل تحمیل کرده است.

نویسنده کتاب «نسل باروت» درباره سفارشی‌نویسی در حوزه ادبیات دفاع مقدس نیز اظهار کرد: اگر سفارشی‌نویسی و ناشران دولتی نبودند به این سرعت داستان جنگ نوشته نمی‌شد و خیلی از نویسندگان خوب‌مان پیدا نمی‌شدند زیرا در آن زمان ناشران خصوصی آمادگی چاپ چنین چیزهایی را نداشتند. آن‌ها بیشتر به سود و بازگشت سرمایه فکر می‌کردند. حالا می‌بینیم نویسنده‌هایی که قبلا این ناشران نمی‌خواستند آثارشان را چاپ کنند، به سرمایه همان ناشران تبدیل شده‌اند تا دیگران را با آن اسامی به نشرشان بخوانند و از اسم‌شان برای جلب اعتماد دیگران و اعتبار نشرشان استفاده کنند.

او با تأکید بر این‌که نباید با اصل سفارشی‌نویسی مخالفت کرد، گفت:‌ باید با این موضوع مخالفت کرد که سفارش‌دهنده کتاب را حرفه‌ای چاپ و منتشر نکند. سفارش‌دهنده‌ها بیشتر به دنبال این هستند که آمار کارشان را به بالادستی‌های‌شان نشان دهند. اگر 50 جلد کتاب را چاپ کنند و به مقام بالاتر خود نشان دهند کارشان تمام می‌شود.


زاهدی مطلق ادامه داد: نباید از دایره انصاف خارج شویم. خیلی از مراکز دولتی و نهادهایی که سفارش می‌دهند تاحدودی دغدغه معیشتی نویسندگان را رفع کرده‌اند. همان‌طور که می‌دانید خرج زندگی شوخی ندارد. بهترین کتاب‌های دفاع مقدس در سفارش‌نویسی نوشته شده‌اند اما ارائه آن‌ها خوب نبوده است.

این نویسنده در پاسخ به این سوال که استفاده از نمادهای فرهنگ عاشورا در ادبیات دفاع مقدس چگونه بوده است، گفت: در کمال شرمندگی باید بگویم اصلا استفاده نشده است. چیزهایی که استفاده می‌شود بیشتر شعائر است. اگر کتاب «سرگذشت نارنیا: شیر، کمد و جادوگر» را بخوانید،  می‌بینید کاملا نمادهای مسیح در آن استفاده شده است. اصلان اسم شیر است که نمادی از مسیح است؛ بلکه خود مسیح است. ادموند یکی دیگر از شخصیت‌های این کتاب یهودا است. ما این کار را در حوزه داستان انجام نداده‌ایم.

او با بیان این‌که اطلاعات نویسندگان ما در حوزه عاشورا خیلی زیاد نیست، خاطرنشان کرد: به نظرم رضا امیرخانی تنها کسی است که از این نمادها به خوبی استفاده کرده است. مثلا در کتاب «قیدار» شخصیت اصلی ماشین خود را بیمه جَون کرده است. کسی که وقایع عاشورا را نخوانده  است نمی‌داند جون غلام امام حسین (ع) است. یا در داستان انگشتر به انگشتان بریده امام حسین (ع) اشاره دارد.

زاهدی مطلق تأکید کرد: چیزی که به نوشته عمق و هویت می‌دهد پیشینه‌هاست. اگر در رمان‌ها از نمادها و فرهنگ‌های عاشورا استفاده کنیم غوغایی می‌شود. ما هنوز نتوانسته‌ایم از این نمادها استفاده کنیم و گنجی مانند کربلا در داستان‌های ما نیامده است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان