به گزارش خبرنگار مهر، تازهترین رمان امیرحسین خورشیدفر با عنوان «تهرانیها» به تازگی از سوی نشر مرکز منتشر شده است. علی الله سلیمی نویسنده، روزنامهنگار و منتقد ادبی با ارسال یادداشتی برای خبرگزاری مهر، به نقد و بررسی این رمان پرداخته است. متن این یادداشت را در ادامه میخوانیم:
پرداختن به زندگی هنرمندانی که به هنر خود عشق میورزند و با آن زندگی میکنند، مستلزم شناخت دقیق روحیات این هنرمندان است که معمولا تصور عموم از آنها با واقعیتهای ذهنی این افراد در تضاد است. برای یک هنرمند واقعی، همه دارایی و هویتش، همان هنری است که از آن برخودار است. حالا اگر موانعی بر سر راه تحقق ایدههای هنری ایجاد شود، بیان واکنشهای ذهنی و عینی هنرمندانی که با مشکل مواجه شده اند، روایت خواندنی خواهد شد که رمان «تهرانیها» نوشته امیرحسین خورشیدفر، اثری در این راستاست.
خورشیدفر، قهرمانانی را برای رمان خود انتخاب کرده که همگی به نوعی دل در گرو ایدهها و فعالیتهای هنری دارند. مانند شخصیت شاپور صبری، که نقاش است و نمونه ای از آثارش در نمایشگاه سالانه هنرمندان نامیپذیرفته شده است. شخصیت بیک رادشم، هم سرپرست یک گروه راک فعال در سالهای قبل از انقلاب است که در تهران اجراهای ثابت دارد و در آبادان هم برنامه جنجالی اجرا میکند. شخصیت رحمت حقوردی هم در شاخه دیگری از هنر فعالیت دارد.
او انیماتوری است که در خارج از کشور تحصیل کرده و برای تحقق رویایش به ایران باز میگردد. وجه مشترک این شخصیتها، تنفس در هوای هنر و در عین حال، بیگانگی با محیطهای هنری در زمانه خود است. آنها هنرمندانی هستند که میخواهند برای هنر خود جای پای مستحکمیدر جامعه ایرانی پیدا کنند اما غافل از این که میدان هنر در دست افرادی است که نه تنها هنرمندان واقعی نیستند بلکه به نوعی خود را قیم هنرمندان واقعی هم میدانند. بنابر این، اولین مانع در سر راه قهرمانان داستان تهرانیها، مراکز سرمایهگذاری در عرصههای هنری و اهرمهای قدرت در این بخش است که به جای حمایت از هنر و هنرمند، درصدد بهره گیری از ایدهها و خلاقیتهای هنرمندان است تا بخشی از آن را به نام و به کام خود کند.
حتی در مواردی برای پیشبرد مقاصد خود، چه بسا هنرمندان را قربانی و فدای جاه طلبیهای خود کنند. چنین موقعیت قصوی بکری باعث شده خورشیدفر در موقعیتی قرار بگیرد که از تلاقی تضادها، روایتهای متنوع خود را بیان کند. ساختار داستان تهرانیها به گونه ای است که چند روایت موازی بار اصلی قصه را به دوش میکشند.
اگر بخواهیم به مجموع روایتهای موازی، محوریت ثابتی قائل شویم، همان سیستم معیوب در عرصههای هنری است که در آن، صاحبان سرمایه و قدرت، به راحتی ایدهها و خلاقیتهای هنری هنرمندان واقعی را به نفع خود و یا سیستمیکه در آن کار میکنند مصادره کرده و گاه با قربانی کردن هنرمند، در فکر پیشبرد مقاصد سازمانی خود هستند. در این بین، مقاومت و سختکوشی برخی از هنرمندان که صاحبان اصلی ایده و در مواردی اجراهای هنری هستند، کشمکشهایی را در طول قصه ایجاد میکنند که در «تهرانیها» این موارد اغلب ذهنی است.
بخشهای زیادی از قصه به روایت ذهنی شخصیتهای داستانی اختصاص یافته که به نظر میرسد در بخشهایی از داستان بیش از حد متعارف است و به نوعی خارج از بافت تعریف شده برای این داستان است. برخی از شخصیتهای داستانی هم در نگاه اول، تناسبی با تنه اصلی این داستان ندارند اما در پایان جایگاه واقعی و شایسته خود را در تکمیل پازلهای به ظاهر پراکنده این اثر باز مییابند. مانند شخصیت کریستین که متخصص در امور نصب دوربینهای نظارتی است. کاری که بخش دیگری از پازل نقش آفرینی کانونهای سرمایه و قدرت را تکمیل میکند. یا شخصیت پوران شعاع، نویسنده تازهکار که میل زیادی به نقش آفرینی دارد، اما در دایره ای دیگر قرار گرفته است.
مجموع گزینههایی که نویسنده برای داستان تهرانیها انتخاب کرده به رغم همسویی ظاهری در بسیاری از مواقع، اغلب در مقابل هم قرار میگیرند و شکل گیری تضادها، عنصر کشمکش در قصه باعث میشود. خورشیدفر سعی کرده فضاهای داستانی را به محیطهای محدود و اغلب بسته آپارتمانی خلاصه نکند و برای همین در رمان تهرانیها با فضاهای متنوع و مکانهای عمومیدر تهران و شهرستانها و حتی شهرهای اروپایی مواجه هستیم که طبعا پای افرادی مختلفی، به غیر از قهرمانان اصلی داستان را به این اثر بار کرده است. نکته مهم بعدی درباره این رمان، بهره گیری از یک زبان ویژه و معیار است که توانسته اجزای پراکنده قصه را به هم پیوند بزند. با نثری روان که نشان از اشراف به دایره واژگانی وسیع دارد: «استودیویی که بیک و واروژ دیدند زیرزمین صدر و بیست متری در محله عباس آباد بود. دم و دستگاه از خارج وارد شده بود، اما قبل از آنکه صاحب استودیو کارش را شروع کند، زنش در آمریکا تصادف کرد و طوری شد که ناچار شد فورا استودیو را زیر قیمت بفروشد. اکازیون واقعی. دار و ندار بیک و واروژ روی هم برای استودیو کم میآمد. بیک امیدوار بود دادگاه ارث و میراث فیروزه به سرانجام برسد که نرسید. فهمیدند امیدی هم نیست که تا یکی دو سال دیگر حق به حق دار برسد.» (ص 319)
قهرمانان اصلی داستان؛ بیک رادشم، شاپور صبری و رحمت حق وردی، سه ضلع یک مثلث و مکمل همدیگر هستند که پیکره واحدی را تشکیل میدهد و در این اثر، آن پیکره واحد پیراهن هنر را به تن کرده است. به بیان دیگر، مفهوم «هنر» در این اثر هویت ویژه و مستقلی دارد و عملا نقش یکی از کاراکترهای پیوند دهنده اجزای به ظاهر پراکنده قصه را بازی میکند.
چاپهای اول و دوم (1396) رمان «تهرانیها» نوشته امیرحسین خورشیدفر، در 456 صفحه، هر چاپ در 1000 نسخه از سوی نشر مرکز در تهران چاپ و منتشر شده است.