ماهان شبکه ایرانیان

معرفی و بررسی «اول پدرم را کشتند» First They Killed My Father به کارگردانی آنجلینا جولی

فیلم «اول پدرم را کشتند» First They Killed My Father، فیلم جدید آنجلینا جولی (Angelina Jolie) در نقش کارگردان، در سال ۲۰۱۷ به بازار آمده است

فیلم «اول پدرم را کشتند» First They Killed My Father، فیلم جدید آنجلینا جولی (Angelina Jolie) در نقش کارگردان، در سال 2017 به بازار آمده است. این فیلم، فیلمی بایوگرافی-تاریخی‌ست که توسط جولی و لانگ اونگ (Loung Ung) و با اقتباس از کتاب خاطرات اونگ با همین نام نوشته‌شده است. فیلم درباره‌ی زندگی اونگِ 5 ساله و اجبار او به تبدیل‌شدن به بچه سرباز و زندگی او و خواهر و برادرانش به‌عنوان سربازان خردسال در دوران سلطه‌ی حزب کمونیست کامبوج است.
فیلم در جشنواره‌ی تلوراید (Telluride Film Festival) و جشنواره بین‌المللی فیلم تورنتو (Toronto International Film Festival) به اکران رسید و در 15 سپتامبر 2017 بر روی شبکه‌ی خانگی نت‌فلیکس (Netflix) به اکران عموم درآمد. فیلم به‌عنوان نماینده‌ی کامبوج برای 90 امین آکادمی اسکار انتخاب‌شده است و فیلم درمجموع نقدهای بسیار خوبی دریافت کرده است.ازآنجاکه فیلم مستند و درباره‌ی زندگی خانواده‌ای واقعی‌ست تعریف داستان آن‌طور که باید از پس نشان واقعیت برنمی‌آید اما برای اینکه خلاصه‌ای از ماجرا را بدانید چندی از داستان فیلم را در زیر بخوانید؛
فیلم با صحنه‌‌هایی مستند از بمباران‌های کامبوج توسط آمریکایی‌ها شروع می‌شود؛ اما در کل فیلم از دید دخترکی 5 ساله به نمایش درمی‌آید. او را می‌بینیم که در کوچه‌های کامبوج در حال بازی‌ست. برادر و پدر و دوستان نظامی پدرش به خانه می‌آیند او و خواهر و برادرانش را در آغوش می‌گیرند، خانه تروتمیز و مادر شیکش را می‌بینیم و همه‌چیز حاکی از زندگی مرفه و شاد آن‌ها دارد. ولی ناگهان همه‌چیز به هم می‌ریزد، شورشیان به شهر می‌ریزند و مردم را مجبور به ترک شهر می‌کنند، وعده این است که تا 3 روز دیگر می‌توانند بازگردند. وسایل مهم و موردنیاز را جمع می‌کنند و با ماشین وانت خود روانه خارج از شهر می‌شوند در بین راه می‌بینیم که ماشینشان به نفع شورشیان جلب می‌شود. پدر آن‌ها را تشویق می‌کند که در برابر هرگونه خشونت کوتاه بیایند حرف سربازان را گوش کنند و خود را خانواده‌ای کارگر و ساده جلوه دهند. پیاده به راه خود ادامه می‌دهند تا به روستای فامیل‌هایشان می‌رسند مدت‌زمانی در آنجا می‌مانند اما ازآنجاکه پدر خانواده نظامی‌ست و حضورش مشکل‌ساز است مجبور می‌شوند سرپناه خود را ترک کنند و دوباره ویلان بیراهه شوند.
سرانجام به کمپ کاری می‌رسند که توسط کمونیست‌‌ها اداره می‌شود باید از تمام متعلقات جدا شوند لباس‌هایی با رنگ مرده و همرنگ دیگران بر تن کنند، خانه خود را بسازند و در مزرعه‌هایی که با دست خود می‌سازند بی جیره و مواجب کار کنند. برادران دختر داستان از خانواده جدا می‌شوند تا تعلیم نظامی بگیرند و در خدمت حزب کمونیست باشند. همیشه گشنه اند و در تلاش‌اند برای به دست آوردن مقداری کمی غذای اضافه. پدر خانواده لو می‌رود او را از خانواده جدا می‌کنند به قتل می‌رسانند و در گور دست جمعی دفن می‌شود. مادر برای نجات دخترانش و پسر کوچکش آن‌ها را فراری می‌دهد. دخترک و خواهرش به کمپی دیگر می‌رسند، خود را یتیم معرفی می‌کنند و اینجاست که تعلیم نظامی می‌بینند، مین می‌کارند و تیر‌اندازی یاد می‌گیرند. موردحمله قرار می‌گیرند، می‌جنگند و با صحنه‌هایی دردناک مواجه می‌شوند. داستان ادامه دارد، جنگ نیز. در حمله‌ای می‌بینیم که هم کمپی‌هایش بر روی مین‌هایی که دخترک کاشته از بین می‌روند. اواخر فیلم و هنگامی‌که میان دیگر قربانیان بی‌نام‌ونشان در راه رسیدن به امنیتی (نسبی) ست، برادران و خواهرش را پیدا می‌کند و باقی‌مانده خانواده به هم می‌رسند.
و اما منتقدین و نظر مثبت آن‌ها درباره‌ی فیلم؛



منتقد راجر ایبرت (rogerebert) که اولین منتقد منتخب این مقاله است امتیاز 100 را برای فیلم در نظر گرفته و بسیار آن را ستوده است. به نظر این منتقد این اثر بهترین کار آنجلینا جولی تاکنون بوده است. فیلمی نادر درباره‌ی تراژدی ملی که از دید کودکی خردسال بیان می‌شود، فیلمی جنگی در بهترین نوع تولید. فیلمی بسیار احساسی که بیننده را با خود همراه می‌کند و در فراز و نشیب خود به همراه می‌کشد. مخصوصاً در اواخر فیلم که کورسویی از امید در آن دیده می‌شود. به نظر او تقدیر فیلم و داستان بدون در نظر گرفتن تأثیر سازنده فیلم در تعریف و نمایش آن غیرمنطقی‌ست. در مقایسه با دیگر فیلم‌های هالیوودی ساخته‌شده با بودجه‌ای مشابه، این فیلم دایره‌ی معنایی و تصویری گسترده‌ای را به نمایش می‌گذارد که همراه با داستان پیش می‌رود و این همراهی هیچ‌گاه بدون دلیل از داستان جدا نمی‌شود. بیشتر فیلم با دوربین دستی گرفته‌شده تا حس دخترک را به‌وضوح به بیننده القا کند. کمک گرفتن از رنگ‌های پررنگ و درخشان در خاطرات دخترک از زمان خوشی و بازگشت به حال خاکستری و تیره‌ی به نمایش کشیده شده داستان را برای بیننده قابل‌لمس‌تر می‌کند.


دومین منتقد که بازهم امتیازی بالا (بالاتر از 90) به فیلم داده است، منتقد پلی‌لیست (theplaylist) است. به نظر او بااینکه جولی و اونگ قسمت‌های زیادی از کتاب را برای تبدیل به فیلم‌نامه، حذف کرده‌اند اما موفق شده‌اند که این بازه‌ی 3 ساله از زندگی اونگ را به‌خوبی و پر تأثیر بر روی پرده نقره‌ای سینما به تصویر بکشند. بازی بازیگران به کار گرفته‌شده در کار نیز بسیار قابل‌تقدیر است. مخصوصاً پدر خانواده با بازی کومفک فونگ (Kompheak Phoeung) و خود دختر 5 ساله که اونگ را به تصویر کشیده است. سریموچ سارئوم (Sreymoch Sareum) شاید الهام‌بخش فیلم بوده است دختربچه‌ای که توانسته تمامی احساست خردسالی در میانه‌ی جنگی که از آن سر درنمی‌آورد را درنهایت استعداد به بیننده منتقل کنند. استعداد جولی در ساخت فیلم از فیلم اولش مشخص بود اما همکارش در این فیلم با فیلم‌برداری چون آنتونی داد منتل (Anthony Dod Mantle) در فیلم اثری بی‌نظیر را خلق کرده است.


سومین منتقد منتخب برای این نقد، منتخب اینترتینمنت ویکلی (ew) ست. او نیز امتیازی بالا (بالای 80) به فیلم داده است. به نظر او ساخت فیلم‌هایی این‌چنین شخصی و احساسی حتی برای کارگردانانی مجرب و چیره‌دست نیز بسیار سخت است، چه برسد به آنجلینا جولی که پیشینه‌ی زیادی در ساخت فیلم ندارد. زمانی که موضوعی برایت خیلی مهم باشد معمولاً به جهاتی کشیده می‌شوی که برای ساخت فیلم به مشکل برمی‌خورید و بیننده دیگر توانایی دنبال کردن داستان را نخواهد داشت، اما جولی بسیار حرفه‌ای عمل کرده و فیلمی فوق‌العاده ساخته است. اینکه کامبوج برای جولی مکانی بسیار مهم است برای کسی پنهان نیست، کشوری که جولی بزرگ‌ترین پسرش را ازآنجا به فرزندخواندگی گرفته است و 10 سالی می‌شود که شهروند این کشور محسوب می‌شود. نمایش داستان خانواده‌ای که از عرش به فرش می‌رسند، پدر و مادری شیک و مرتب که به کارگرانی دون‌پایه تبدیل می‌شوند و کودکانی که بدون فهم کامل از اتفاقات اطرافشان به همراه موج واقعه پیش می‌روند. داستان و فیلمی جذاب که بسیار خوب درآمده است.


منتقد ویلج ویس (villagevoice) آخرین منتقد منتخب این مقاله است که امتیاز 80 را به فیلم داده است. او نیز همانند دیگر همکاران خود کارگردانی جولی را ستوده و استفاده از تصویر برای تعریف فیلم را بسیار جذاب دانسته است او نیز بازی دختر خردسال فیلم را یکی از جذابیت‌های فیلم می‌داند و انتقال احساسات توسط این کودک را بسیار قابل‌ستایش خوانده است. بیشتر داستان توسط کادر بسته و از نزدیک تعریف‌شده اما شاید بهترین صحنه‌های فیلم صحنه‌هایی از دید بالا باشد که جنگ و زدوخوردها و یا کارگران در شالیزار و یا زمین‌های مین را برای بیننده به تصویر کشیده است. این دید از دور شاید برای این باشد که به ما یادآوری کند که در دوردست‌ها، دورتر از امنیتی که در آن زندگی می‌کنیم چنین اتفاقاتی در جریان بوده و هست، احساساتی که ما از آن بی‌خبریم و جولی با تردستی آن‌ها را برایمان تصویر کرده است.

شاید زمان 2 ساعت 16 دقیقه‌ای فیلم برایتان طولانی به نظر برسد اما مطمئن باشید که دیدن فیلم ارزش آن را دارد. اگر فیلم را دیدید ما را هم در جریان نظراتتان بگذارید.

 

 

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان