پیامبر ابتدا و قبل از همه خود را موظف به رعایت احکام قرآن می داند .هیچ گاه دیگران را به احکامی فرا نمی خواند که خود آن ها را انجام ندهد تا مشمول این آیه گردد:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون؛(1)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا سخنی میگویید که عمل نمیکنید؟! نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمیکنید!
قرآن از زبان شعیب پیامبر(و به عنوان سخن همه پیامبران) می فرماید:
وَ ما أُریدُ أَنْ أُخالِفَکُمْ إِلی ما أَنْهاکُمْ عَنْهُ ؛(2)
من هرگز نمیخواهم چیزی که شما را از آن باز میدارم، خودم مرتکب شوم!
بنا بر این ممکن نیست قرآن و پیامبر مؤمنان را از عملی باز دارند و چیزی را برای آن ها ممنوع نمایند، آن گاه پیامبر به این منع بها ندهد و مرتکب ممنوع گردد ، مگر این که خدا او را تکلیف ویژه داده باشد.
ازدواج های پیامبر هم بعد از رسالت و نبوت همگی به امر و اراده خدا و در جهت مصلحت اسلام و مسلمانان بود.
حتی بعضی از آن ها اصلا میل پیامبر نبود ، بلکه پیامبر به جهاتی از آن کراهت داشت، از جمله زینب دختر جحش که دختر عمه پیامبر و همسر مطلقه پسر خوانده اش زید بن حارثه بود. پیامبر از ازدواج با او کراهت داشت، زیرا ازدواج با همسر مطلقه پسر خوانده، در عرف عرب جاهلی حرام بود . اگر پیامبر به این ازدواج اقدام می کرد، به عیاشی و هوسرانی و...متهم می گشت ( و متاسفانه متهم هم شد) . خداوند زینب را به ازدواج پیامبر در آورد و این را با نازل کردن آیه ای اعلام نمود:
تُخْفی فی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدیهِ وَ تَخْشَی النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَلَمَّا قَضی زَیْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناکَها لِکَیْ لا یَکُونَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ حَرَجٌ فی أَزْواجِ أَدْعِیائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً (3)
در دل چیزی را پنهان میداشتی که خداوند آن را آشکار میکند . از مردم میترسیدی( آگاهی به این که او همسرت می شود ، در وجود خود پنهان داشته و می ترسیدی که وقتی او همسرت شود ، مغرضان تو را متهم کنند و مردم را از تو و دینت روگردان سازند) و در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی! هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندههای شان- هنگامی که طلاق گیرند- نباشد . فرمان خدا انجام شدنی است (و سنّت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود).
اتفاقا این ازدواج که به امر مستقیم خدا انجام گرفت، زمانی بود که رسول خدا چهار همسر دائم داشت، یعنی:
سوده و عایشه که هر دو در مکه به عقد او در آمده بودند. حفصه که در سال سوم به همسری ایشان درآمد(4) و ام سلمه که شوال سال چهارم (5) همسر ایشان شد.
خداوند در سال پنجم هجری زینب (6) را به عنوان پنجمین همسر رسولش به عقد ایشان در آورد. این همسری را در آیه بالا اعلام کرد . بعد از آن همچنان به امر خدا ایشان با بعض زنان دیگر از جمله جویریه و ام حبیبه در سال ششم (7) وصفیه و میمونه در سال هفتم(8) ازدواج کرد. بعد از نزول آیه تخییر و بعد از این که همسران نه گانه ایشان ماندن بر همسری ایشان را بر متاع دنیا ترجیح دادند ، آیه نازل شد. ازدواج جدید و جایگزین کردن همسران با زن دیگر را منع کرد:
لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَکَتْ یَمینُکَ (9)
بعد از این دیگر زنی بر تو حلال نیست، و نمیتوانی همسرانت را به همسران دیگری مبدّل کنی [بعضی را طلاق دهی و همسر دیگری به جای او برگزینی] هر چند جمال آن ها مورد توجّه تو واقع شود، مگر آنچه که به صورت کنیز در ملک تو درآید!
تعداد همسران رسول خدا از احکام اختصاصی ایشان است . به امر خدا موظف بوده بیش از چهار زن در یک زمان داشته باشد .جز ایشان بقیه مسلمانان حق ندارند در یک زمان بیش از چهار زن عقدی داشته باشند.
پی نوشت ها:
1. صف (61) آیه2-3.
2. هود (11) آیه 88.
3. احزاب (33) آیه 37.
4. تاریخ پیامبر اسلام، آیتی، ص 305.
5. همان ،ص376.
6. همان ، ص 420.
7. همان ، 494 و 444 .
8. همان ، ص505 و524.
9. احزاب (33) آیه 52.