فصل دوم مجموعه محبوب «شهرزاد» هم به پایان رسید و حالا میتوانیم با خیال راحت و بدون اینکه متهم شویم زود تصمیم میگیریم اعتراف کنیم که فصل دوم در مقایسه با فصل اول بهشدت افول کرده بود. البته که سلیقه مخاطبان متفاوت است و شاید برخی این مدعا را نپذیرند، اما حداقل بیایید اعتراف کنیم که فصل اول و دوم مجموعه «شهرزاد» از زمین تا آسمان باهم فرق داشتند. محمد امامی، تهیهکننده مجموعه «شهرزاد» در مصاحبهای که اخیراً با همشهری جوان داشته، این افت کیفیت را پذیرفته و در ادعایی عجیب عنوان کرده است که مجموعهای مانند «بازی تاجوتخت» هم در فصلهایی دچار افت شده و در فصل بعد این افت را جبران کرده است. صرفنظر از اینکه آقای امامی عبارت افول کیفی را چگونه تعریف میکنند و اینکه “قیاس معالفارق” را با این مقایسه معنا کردهاند، لازم است به ایشان یادآوری کنیم که «شهرزاد» کلاً سه فصل است و تا همین جای کار که دوسوم مجموعه پخششده است، خیلی از مخاطبان این مجموعه دلزده شدهاند و امیدی به فصل سوم ندارند.از طرف دیگر، کلاف روایی «شهرزاد» آنچنان درهمپیچیده و از دست خارجشده است که به نظر میرسد، حسن فتحی در فصل سوم برای فقط جمعبندی این کلاف سردرگم با یک چالش جدی روبرو باشد، دیگر بازگرداندن جذابیتهای فصل اول و داستان عاشقانهای که این روزها تهیهکنندگان قولش را میدهند بماند. اما واقعاً چرا قریب بهاتفاق مخاطبان و منتقدان معتقدند که «شهرزاد» در فصل دوم نتوانسته است توقع مخاطبانش را برآورده کند؟ آن کاریزمای غایب بزرگ آقا که علی نصیریان به آن اشاره میکند چیست؟ بهترین پاسخی که میتوان به این پرسش داد، این است که «شهرزاد» در فصل اول خود با نمایشی غافلگیرکننده از شخصیتهای جاندار و قابلدرک و ترکیب حس تعلیق و درامی عاشقانه در بستری تاریخی توقع مخاطبان را بالا برد و استانداردهای جدیدی برای یک مجموعه نمایش خانگی مطرح کرد. به یاد داشته باشید که تا قبل از «شهرزاد» اکثر مجموعههای شبکه نمایش خانگی یا نیمهکاره رها میشدند یا آنقدر به اضمحلال کشیده میشدند که بیننده رهایشان میکرد. پس حسن فتحی با آوردن استانداردهای کاریاش که در تاریخ سریال سازی ایران کمنظیر است، بهراحتی توانست مخاطب را با یک اثر درخور و قابلتأمل آشنا کند. نکات جذاب و دوستداشتنی «شهرزاد» در فصل اول کم نبودند، نکاتی که برخی در عین فرعی بودنشان به داستان جذابیت میبخشیدند و روایت را بهپیش میبردند. المانهایی که در فصل اول مجموعه «شهرزاد» از برگ برندههایش بودند در فصل دوم یا گم شدند یا بهکلی نابود شدند و بینندهای که بیستوهشت قسمت با آن شخصیتها و فضای داستانی پیش رفته بود، فصل دوم برایش یک ناامیدی بهتماممعنا بود.اما وقتی از المانهای جذاب «شهرزاد» سخن میگوییم، دقیقاً منظورمان چیست؟ اولازهمه اینکه «شهرزاد» یک ملودرام عاشقانه کلاسیک است که با همه جزئیات سنتیاش. مثلث عشقی، فداکاری درراه حفظ جان معشوق، جوانه زدن عشقی غیرقابلانتظار و مهره قدرتمندی که در رأس هرمی از این روابط قرار دارد و سایر کاراکترها چون مهرههای شطرنجی در دستش هستند و قهرمان و معشوقش باید برای چیره شدن بر وی بکوشند، کلیشهای است که امتحان خود را پس داده است و همیشه میتواند جذاب باشد. از سوی دیگر، اتفاقات «شهرزاد» دریکی از پرالتهابترین روزهای تاریخ ایران، یعنی روزهای کودتا بیستوهشت مرداد، روایت میشود. دورهای که علاوه بر جذابیتهای تاریخی، قابلیتهای سینمایی و داستانی بالایی دارد. ستارگان شهرزاد هم از چهرههای شناختهشده سینمای ایران هستند و هرکدام میتوانند تضمین فروش یک فیلم باشند. اما قبلاً هم مجموعههایی با این الگوها ساختهشدهاند که حتی دیده هم نشدهاند. پس بگذارید قدم را فراتر بگذاریم و ورای جاذبههای تصویری و داستانی «شهرزاد» به دنبال عامل موفقیتش باشیم. آنچه در فصل اول برگ برنده «شهرزاد» بود در فصل دوم تبدیل به پاشنه آشیل آن میشود و موجبات عدم برقراری ارتباط بیننده با مجموعه میشود؛ شخصیتپردازی.در خلال این داستان ساده و تکراری عنصری که بیش از همه در جذابیت «شهرزاد» خودنمایی میکند کاراکترهایی است که بهخوبی پرداختهشدهاند و در عین باورپذیری بیننده را به تفکر وامیدارند. شخصیت بزرگ آقا بهعنوان کلیدیترین شخصیت «شهرزاد»، کاریزماتیک و قدرتمند است و همه شمایل یک پدرخوانده مافیایی را دارد. بیننده تا آخرین لحظه منتظر اقدامات بزرگ آقاست که یکتنه میتواند سیر داستانی را پیش برد و جریان حوادث را تغییر دهد. بزرگ آقا شخصیتی است که برای بیننده یک معمای حلنشده است و خواندن دستش دشوار است. پیچیدگیهای شخصیتی بزرگ آقا، از علاقه وافرش به دخترش شیرین (پریناز ایزدیار) تا قساوتش در مواجه با رقبایش و مهمتر از همه اصرارش برای ازدواج قباد (شهاب حسینی) و شهرزاد (ترانه علیدوستی) از عواملی است که این شخصیت را تبدیل به یک علامت سؤال بزرگ برای بیننده میکند که پیشبینیناپذیر و درعینحال جذاب است. شهرزاد دختری مترقی و باورمند به اصول اخلاقیاش است که درگیر بازی بزرگ آقا شده و درست مانند بقیه کاراکترها مانند طعمهای در تار تنیده شده توسط این کاراکتر گرفتار میشود و واکنش وی نسبت به کنشهای بزرگ آقا از جذابیتهای «شهرزاد» است. حتی شخصیتی مثل شیرین که مجنون وار فقط به فکر حفظ قباد است و با بددلی و بدطینتی با شهرزاد میجنگد، هم میتواند با بیننده ارتباط برقرار کند و صرفاً یک شخصیت منفی نیست؛ اما مهمترین کاراکتر «شهرزاد» قباد است. مردی توسریخور، بیعرضه و درعینحال سرکوبشده و مثبت. قباد در درون کاملاً کودکی است معصوم که در دستگاه بزرگ آقا پرورشیافته و آمیختهای عجیبوغریب از اخلاق دیوانسالارها و رفتارهای یک مرد معمولی دوستداشتنی است. جذابیت کاراکتر قباد و عشق بیآلایشش به شهرزاد، دقیقاً جایی است که مخاطب را وسط یک دوراهی قرار میدهد؛ آیا شهرزاد باید به عشق اسطوره ایش فرهاد برسد یا عشق ساده و پاک قباد را بپذیرد. این دقت و موشکافی در پرداخت شخصیتهای فصل اول «شهرزاد» به کاراکترهای اصلی ختم نمیشود و حتی کاراکترهای فرعی چون هاشم (مهدی سلطانی)، حشمت (ابوالفضل پور عرب) و اکرم (گلاره عباسی) نیز دیده میشود. نتیجه درامی است باشخصیتهایی که هرکداممان، دوروبرمان میبینیم یا حتی درون خود مییابیم و با این داستان عاشقانه همراه میشویم و سرنوشت کاراکترها برایمان مهم میشود. در فصل دوم، با اضافه شدن چندین کاراکتر جدید که هیچکدام پیچیدگی و باورپذیری کاراکترهای فصل اول را ندارند و به حاشیه رانده شدن شخصیتهای اصلی یا دور شدنشان از هویت تعریفشدهشان، بیننده دلسرد میشود و نمیتواند دقیقاً بگوید کجای کار میلنگد اما فقدانی بزرگ را در مسیر روایت «شهرزاد» حس میکند. عمه بلقیس (رؤیا نونهالی) جایگزین بزرگ آقا شده است. شخصیتی که نه آن کاریزمای بزرگ آقا را دارد و نه پیچیدگیهای کاراکتر وی را. عمه بلقیس خیلی زود ورقش را رو میکند و دیگر هیچ معما و پرسشی برای مخاطب مطرح نمیکند. نصرت (پرویز فلاحی پور) با داستان عجیبوغریبش از اینکه وی پدر قباد است، نمیتواند آن مرموزی که شخصیت حشمت داشت را به تصویر بکشد و ماجراهای عاشقانهاش با شربت (پانتهآ پناهی) زیادی فیلمفارسی طور است. شاپور بهبودی (رضا کیانیان) هم در اولین سکانس حضورش، خود را بهعنوان شخصیتی که ازلحاظ روانی متعادل نیست معرفی میکند و با بازگویی داستان زندگیاش و مقاصدش، نمیتواند قطب مخالف قوی و مهمی در برابر خاندان دیوانسالار باشد. شیرین که بهکلی دیوانه شده است و در بیمارستان روانی به سر میبرد و به نظر میرسد قرار است زودتر از شهرزاد یا سایر کاراکترها به عاقبت خوشش برسد. قباد دیگر رد و اثری از معصومیتی که در کاراکترش میدیدیم ندارد، همچنان عرضه تصمیمگیری ندارد و نصرت است که کارها و تصمیماتش را هدایت میکند. تلاش عاجزانه قباد برای به دست آوردن شهرزاد، آنقدر ناشیانه و احمقانه است که بیننده از قبل میداند قرار نیست اتفاقی بین این دو رخ دهد. شهرزاد هم که قرار است نقش اصلی باشد در فصل دوم یکی از کمرنگترین حضورها را دارد. اکرم را هم اضافه کنید که پشت همه درهایی است که صحبتهای کلیدی در آن مطرح میشود و ناخودآگاه یاد سریالهای کرهای و توطئههای درباریشان میافتید. حال در پایان فصل دوم، تعداد زیادی از کاراکترها مردهاند، کاراکترهای باقیمانده هم آنچنان از اصل خود دور شدهاند که دیگر شباهتی به آنچه در فصل قبل دیدیم ندارند و خرده روایتهایی که آنقدر گستردهاند که حتی خلاصه کردنشان هم مشکل است. تیزری از فصل سوم در پایان فصل دوم میبینیم که نشان از مرگ شخص مهمی در زندگی شهرزاد دارد، فرهاد شاید و یا شاید کابوسی دیگر، آنگونه که فصل دوم آغاز شد. بههرحال باید تا زمستان منتظر ماند و دید بالاخره چه بلایی بر سر کاراکترهای «شهرزاد» میآید و عاقبت این ماجرا به کجا ختم میشود.
محل تبلیغ شما (یک ماهه 90 هزار تومان - جهت هماهنگی کلیک کنید )
کارشناس رسمی دادگستری
باروس
استروئید
جعبه لمینتی
خرید آنلاین کتاب تاپ ناچ ویرایش سوم
the real world
خرید فالوور اینستاگرام
خرید نهال انگور قرمز بی دانه
زیرپوش مردانه
مانتو پاییزه
کاغذ دیواری سفید
Locksmith
ปั้มไลค์
Chiropractor
تجارتخانه آراد برندینگ
دانلود روبیکا
خرید تاج گل - تاج گل - تاج گل تسلیت - تاج گل ترحیم
خرید پیپ دست ساز ایرانی
خرید توتون پیپ
آینه کنسول
کت شلوار با پیراهن مشکی
دتکتور گاز
ابزار دقیق و سطح سنج راداری
ابزار دقیق آداک فرآیند سپهر
امداد خودرو سایپا کرج
ثبت شرکت در کیش چگونه است؟
وام اینترنتی بدون ضامن
کاغذ دیواری کربن
خرید تاج گل
خرید قسطی لوازم خانگی
جوراب شلواری شیشه ای
بهترین ارز های دیجیتال برای خرید
آموزشگاه آرایشگری زنانه
다낭풀빌라 바나나풀하우스
بلک فرایدی 1403
لیزر زگیل تناسلی در یک جلسه
پارسیا موزیک
باحال مگ
cyprus-newlife
Cyprus کجاست