به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از گاردین، اگر لی هاروی آزوالد تنها چهره درگیر در قتل پرزیدنت جان اف کندی بود (و صدها کتاب تا به حال گفتهاند که اینطور نبوده)، پس به احتمال زیاد او تیرش را از بالای «خزانه کتاب مدرسه تگزاس» شلیک کرده، چون دید خوبی نسبت به مسیر کاروان ریاستجمهوری در دالاس داشته است.
این که او خزانهای که شامل کتابهای آموزشی میشد را برای این کار انتخاب کرد، به نحوی پیشگویانه بود چون وقتی آزوالد شلیک کرد، باعث نوشته شدن سیلی از کتابهای مختلف طی سالها در مورد رخدادهای آن روز شد.
دونالد ترامپ دستور داده مجموعه اسناد محرمانه دولتی درباره قتل کندی منتشر شود و احتمالا امیدوار است با انجام این کار به تمام حدس و گمانها در این مورد پایان دهد. اما در حقیقت، تاریخ نشان میدهد که موجی جدید از اسناد باعث شکلگیری موجی جدید از کتابهای جدید و بازنشر کتابهای قدیمی خواهد شد.
تمام کتابهایی که در زمان قتل کندی تا به حال منتشر شدهاند، پاسخی مستقیم به یک کتاب هستند: «گزارش کمیسیون وارن: قتل پرزیدنت کندی». این تحقیق که در ماه سپتامبر سال 1964 منتشر شد، به این نتیجه رسید که آزوالد به تنهایی عمل کرده و دو گلوله به سر و گردن کندی شلیک کرده است.
بیشتر انتشارات بعد از آن نسبت به این نتیجهگیری بدبین هستند. فیلم «جیافکی» سال 1991 الیور استون که در نهایت نشان داد رییسجمهور در نتیجه دسیسهای پیچیده و گسترده شامل تجار، گانگسترها، سیاستمداران، سربازان و جاسوسان و معاندان کوبایی کشته شده، از کتابهای «دنبال رد قاتلها» نوشته جیم گریسون که یک وکیل بود در سال 1988 و همچنین «جیافکی: سیآیای، ویتنام و دسیسه قتل جان اف کندی» سال 1992 نوشته ال افچر پراوتی به عنوان منبع استفاده کرد.
بیشتر کسانی که تا به حال در مورد قتل کندی نوشتهاند، از حداقل تعدادی از چهرههای حاضر در تئوری توطئه گریسون و پراوتی که در کتابهایشان ارایه شده، استفاده کردهاند. مظنون همیشگی اصلی این داستانها کوبا بوده که به خاطر «عملیات خلیج خوکها» یعنی تلاش شکستخورده کندی برای پایین کشیدن دیکتاتوری فیدل کاسترو از طریق حمله تبعیدیهای کوبایی به هدایت سیآیای، خشمگین شده بود. این جزیره کمونیستی ربطی مستقیم به آزوالد هم پیدا میکند چون چند هفته پیش از قتل کندی، او سفری مرموز به مکزیکوسیتی داشت و میخواست از آنجا ویزایی برای رفتن به کوبا بگیرد.
دان دلیلو از چهرههایی بود که 26 جلد کتاب منتشرشده در حمایت از گزارش وارن را خواند و نتیجهگیری خودش بعد از خواندن تمام آنها را در رمان سال 1988 «لیبرا» منتشر کرد و از آزوالد به عنوان دستنشانده سیآیای به منظور راه انداختن جنگ با کوبا نام برد. کتاب «تبلوید آمریکایی» جیمز الروی در سال 1995 هم که با کودتای کاسترو آغاز میشود و با قتل کندی به اتمام میرسد، میگوید دلیل قتل او علاقه سیآیای و مافیا برای وارد جنگ شدن با کوبا بود.
کتاب «چه کسی واقعا کندی را کشت؟» نوشته دکتر جروم آر کورسی هم مافیا را گناهکار میخواند، البته با کمی کمک از سوی ریچارد نیکسون و فرانسویها. اثری دیگر به نام «مردی که کندی را کشت: پرونده علیه البیجی» نوشته راجر استون که یکی از همکاران ترامپ است به مناسبت 50 سالگی قتل کندی منتشر شد و گفت پرزیدنت لیندون بی جانسون در همکاری نزدیک با مافیاییها و سیآیای در مرگ کندی دست داشته است.
در سال 1974، کتاب «اشکهای پاییز» نوشته چارلز مککری گفت این قتل به دستور ویتنام جنوبی در انتقام قتل رییسجمهور این کشور طی کودتایی به هدایت سیآیای در سال 1963 انجام شده است. چون مککری خودش مامور سابق سیآیای بود، خوانندگان گفتند نویسنده از اطلاعات خودش استفاده کرده وماجرا را داستانیتر روایت کرده است، اما وکلای او گفتهاند این ماجرا فقط فرضیه او بوده است.
اما جالبترین پاسخ ادبی نوشته شده در مقابل گزارشهای وارن، کتاب «داستان آزوالد: یک راز آمریکایی» بود که در سال 1995 توسط نورمن میلر منتشر شد. در این کتاب، میلر از محتوای منتشرشده توسط کیجیبی در روسیه پس از شوروی استفاده کرد تا از دوران جوانی آزوالد در شوروی اطلاع بدهد. با این حال، حتی با وجود این که این بازه مرموز در روسیه باعث شد شک و گمانها نسبت به انگیزه حقیقی آزوالد بیشتر شود، میلر آنارشیست در انتها مینویسد: «تکتک بینشهایی که ما نسبت به او به دست آوردهایم نشاندهنده طبیعت منفرد عمل او بوده است.» میلر نتیجهگیری میکند که انگیزه آزوالد برای قتل کندی خودپرستی نارسیسیستی او بوده، نه کمیسیون خارجی.
مسلما وقتی مدارک محرمانه قتل کندی منتشر شوند، خیلیها در آن دنبال کلمات مکزیک و کوبا خواهند گشت، اما بسیار غیرمحتمل است که آن مدارک آخرین چیزهای منتشرشده در این زمینه باشند. یک ربع قرن پیش، جرالد آر پوزنر کتابی منتشر کرد و نتیجه گرفت که آزوالد به تنهایی کندی را به قتل رسانده، اما شاید عنوانی را برای آن انتخاب کرد که در تاریخ انتشار کتاب، به بدترین شیوه ممکن خوشبین بود: «پرونده بسته شد».