به گزارش خبرنگار مهر، «علی محمدپور» مدیر شبکه دانی (شبکه کتاب الکترونیک کودکان ایران) و نویسنده و منتقد حوزه نشر، در یادداشتی به چالشهای حوزه نشر دیجیتال کشور پرداخته و مهمترین آنها را نبود استراتژی در این حوزه میداند. این یادداشت که محمدپور آن را برای انتشار در اختیار مهر قرار داده، در زیر از نظر مخاطبان میگذرد:
وقتی کارمان نشر است یعنی با محتوا سر و کار داریم. هر نوع محتوایی دو هدف اصلی را دنبال میکند: 1- انتقال و انتشار و 2- تاثیرگذاری. تمام محتواها این دو هدف را دنبال میکنند. یکی ممکن است وظیفهای که روی دوشش است، هدایت انسانها باشد یکی ممکن است ضلالت انسانها باشد. اما از نظر عملیاتی محتوا این دو هدف را دنبال میکند.
محتوا برای رسیدن به این دو هدف از پارامترهای شکل محتوا و زبان محتوا و ابزار محتوا استفاده میکند. این سه پارامتر با هم ارتباط دارند. زمانی که ابزار انتشار و انتقال محتوا ابزارهای دیجیتال است، ویژگیهای این ابزار در شکل و زبان محتوا هم تأثیر میگذارد.
هر محتوایی شبیه یک موجود زنده دارای شخصیت است. این محتوا میتواند طول عمر داشته باشد و بعد از مدتی بمیرد. محتوا زمانی میمیرد که دیگر منتشر نشود و یا با وجود انتشار دیگر تأثیر نداشته باشد. کم نیستند محتواهایی که هرگز به دوره بلوغ نمیرسند و در میانه انتشار بدون ایجاد تأثیر میمیرند. محتوا زمانی که میخواهد متولد شود با یک هدف گذاری به دنیا میآید و با شرایط مشخصی رشد میکند و به دنبال هدفش میرود. این پروسه را نشر مینامیم.
کار نشر تحقق هدف محتوا است. ساختار نشر به این خاطر ایجاد شده که هدف محتوا را محقق کند. خود محتوا ممکن است در چهارچوب نشر ایجاد شود و یا خارج از چهارچوب شبکه نشر تولید شود. اما این شبکه نشر است که محتوا را به هدفش میرساند.
متاسفانه درک ما از نشر بیشتر هدف اول محتوا یعنی انتقال و انتشار را دنبال میکند. برای این کار ابزارهای انتقال و انتشار را خوب یاد میگیریم و از آنها استفاده میکنیم. مثلاً وقتی محتوایی را روی سایتی یا در قالب اپلیکیشنی منتشر میکنیم، صرفاً هدف اول محتوا را محقق کردهایم. هدف دوم محتوا که «تأثیر» است، هنوز محقق نشده است.
ارزش یک نشر به این است که دو هدف محتوا را محقق کند و اگر این موفقیت را نداشته باشد، نشر شکست خوردهای است و طول عمر محتوا را کوتاه کرده است. نشر برای اینکه تأثیر محتوا را محقق کند، نیاز به ابزارهای مختلف و استفاده از بهترین شیوهها و متدها، بهترین زبان و قالب و برای محتوا، تبلیغات و بازتاب گیری و اصلاحات لازم در زبان و شکل محتوا، شناخت درست مخاطب آن محتوا دارد تا هزینههای انتقال و انتشار را کم کند و از بهترین قالب و زبان استفاده کند.
نشر برای تحقق این پروسه نیاز به طرح و برنامه دارد، نیاز به این دارد که نقشه راه داشته باشد. اسم این را میگذاریم استراتژی نشر. هر ناشری برای کل فرایند فعالیتها و تولیداتش میبایست این استراتژی را داشته باشد و همچنین برای هر کدام از محتواهایی که تولید کرده است، این استراتژی را جداگانه بچیند. هر محتوایی مثل کودکی است که شخصیت و ویژگیهای متفاوت خودش را دارد و برای رشد مسیر متفاوتی را طی میکند.
طراحی یک استراتژی نشر برای یک سازمان کوچک چندان سخت نیست. هدف گذاری کوتاه است و دایره مخاطبان محدود. اما زمانی که یک جامعه و کشور را در قامت یک سازمان بزرگ ببینیم طراحی استراتژی نشر برای آن بسیار سخت میشود. به خاطر همین سختی است که ما از نبود استراتژی نشر در حوزههای مکتوب و دیجیتال کشورمان رنج میبریم.
فکر کنید روی یک کشتی بزرگ در اقیانوس هستیم. کشتی ماهها است که روی اقیانوس حرکت میکند. هر کدام از ما برنامه روزانه خودمان را داریم. غذا میخوریم و مطالعه میکنیم و کتاب مینویسیم و با دوستانمان در کشتی صحبت میکنیم و ... هر روز ما در این کشتی با برنامه مشخصی شب میشود. ما حرکتها و برنامههای محدود شخصی خودمان را روی این کشتی داریم. اما سؤال بزرگی وجود دارد و آن اینکه کشتی بزرگ چه هدفی را دنبال میکند و آلان کجاست؟ در طول تاریخ ناخداها در میان آبهای اقیانوسها راهشان را بر اساس مسیری که آمده بودند، و نقطهای که در آن بودند، و مسیری که باید میرفتند، و نقطهای که باید میرسیدند، ترسیم میکردند. بدون این طراحی، کشتیها در اقیانوسهای بزرگ غرق میشدند. بدون داشتن قطبنما و نقشه مسیر و نقطه گذاریهای مداوم در طول مسیر هیچ کشتیای به مقصد نمیرسید.
زمانی که نشر ایران را بخصوص در حوزه دیجیتال - که بسیار جوانتر است - نگاه میکنیم، از نبود این استراتژی باخبر میشویم؛ هر ناشر دیجیتالی مسیر مشخصی بر اساس میزان دانستههایش طراحی کرده است. با آزمون و خطا مسیر را پیدا میکند و ممکن است به موفقیتهایی نائل شود. گر چه در 10 سال گذشته بیش از 90 درصد ناشران دیجیتال محتوا از گردونه حذف شدهاند و طبیعتاً دلیل آن عدم طراحی درست استراتژی نشر برای خودشان بوده است.
اما آیا میشود این ریسک را درباره استراتژی نشر کشور هم داشت و با آزمون و خطا به بن بستها رسید و غرامت داد و از تاریخ عقب ماند؟ برای تشخیص اینکه ما استراتژی داریم یا نه، باید همان سؤال پیامبران از قومشان را بپرسیم: «این تذهبون؟» (کجا میروید؟) و مهمترین سوالی که میتواند به ترسیم استراتژی نشر کمک بکند، همان سؤال پیامبران است و همین سؤال، کلیدیترین سؤال در تمام طراحیهای استراتژی است. که در نشر باید همیشه پرسیده شود. اینکه نشر دیجیتال ما به کجا میرود؟، ما را به کجا میبرد؟ چه فرصتهایی برای مردم ما ایجاد میکند؟ و چه فرصتهایی را از دست میدهد؟
بدون طراحی استراتژی نشر دیجیتال کشور حرکتهای ما کوتاه و بدون تاثیرگذاری خواهد بود. تاثیرهای کوتاه ایجاد خواهیم کرد و اشتباهات زیادی را مرتکب خواهیم شد. قانونگذاریها دچار تناقضهای بسیار خواهد شد و فعالان و تولیدکنندگان محتوا با چالشهای بیشماری روبرو خواهد شد. جایی که دولت تلاش کند به ناشران کمک کند نتیجه عکس خواهد داد و تناقضهای رفتاری بین ناشران چالشهای عجیبی ایجاد خواهد کرد. اینها چیزهایی است که هماکنون هم دچارش هستیم.
استراتژی محتوا میتواند به ما این توان را بدهد که متوجه شویم الان چقدر از هدف دوریم و برای برگشتن به مسیر درست در این اقیانوس بزرگ باید چه کار کنیم؟ در هر مرحله از فعالیتهای نشر توان ارزیابی مسیری که طی کردهایم را خواهیم داشت و چون هدف تأثیر محتوا را دنبال میکنیم، میتوانیم این تأثیر را اندازه گیری و تقویت کنیم. در حالی که بدون استراتژی نشر هرگز به تأثیر فکر نمیکنیم و صرفاً تلاش داریم محتوا را منتشر کنیم و مخاطب را بمباران محتوایی کنیم بدون آنکه بدانیم فعالیت نشر ما چه مقدار تأثیرگذار است و چه ایرادهایی در مسیر تاثیرگذاری محتوا وجود دارد.
استراتژی کلان نشر دیجیتال کشور میتواند تشخیص بدهد که الان چه خلاءها و نیازها و قالبهایی را نداریم و با حمایت از چه گروه از ناشران میشود این نیازها را تأمین کرد. استراتژی نشر کشور نیازهای مخاطبان را به خوبی تشخیص داده و در کارخانه تولید محتوا تمام تلاش خود را برای تأمین این نیازها به بهترین شکل و با بالاترین کیفیت به کار میبرد و بعد هم در هر مرحله میتواند میزان تأثیر روی مخاطب را سنجیده و عملکرد خودش را تصحیح کند.
اگر هر نشری یک سازمان کوچک است که ساختار مشخصی دارد، جامعه ناشران دیجیتال کشور هم باید شبیه یک کندوی زنبور عسل ساختار منسجمی داشته باشند. در این ساختار هر کس کار خودش را میکند اما هدف نهایی ثبات و رشد است. برای همین است که تمام فعالیتهای زنبورها به رشد کندو منجر میشود. اینها به این خاطر است که در کندو هسته فکر و تشخیص وجود دارد، و استراتژی مشخصی بر کندو حاکم است. این هسته فکری است که عملکرد کندو را ساماندهی میکند. بدون وجود استراتژی نشر هرگز «هسته تشخیص» شکل نمیگیرد و اگر هم به صورت صوری ایجاد شود، نمیتواند درک درستی از شرایط داشته باشد.
حال کشتی نشر دیجیتال کشور که مدتی است به آب انداخته شده است در میان آبهای وسیع اقیانوس به پیش میرود. ولی به کجا؟ آلان کجای راه هستیم؟ چقدر مانده تا هدف؟ چه ایرادهایی در برنامهها و مسیر حرکت هست؟ اوضاع مسافران چگونه است، آیا تأمین محتوایی شدهاند؟
جوابی نداریم.