آیینها و رسوم عید نوروز هر کدام برای خودشان فلسفهای دارند؛ از چیدن سفرهی هفت سین تا دید و بازدید و رفتن به بیرون از شهر در روز سیزدهم. شاید برای کسانی که امروز این رسوم را انجام میدهند، دلیل آنها تنها انجام یک کار گروهی و لذت بردن از تعطیلات باشد اما دانستن دلیل اصلی این مراسم، هیجان انگیز است.
پیش از این در مقالهای در بامیلو دربارهی رسوم نوروز و در بخشی از آن دربارهی غذاهایی که در روزهای نخست سال نو طبخ میشوند، خواندید. مردم هر کدام از کشورهایی که نوروز را جشن میگیرند، بسته به نوع فرهنگ غذا و احتمالاً مکان جغرافیای که در آن قراردارند، غذای مخصوص خودشان را میپزند، اما برای ایرانیها همیشه شب عید با سبزی پلو با ماهی همراه بوده است.
هرچند که دلیل روشن و قطعی برای انتخاب این غذا در شب عید وجود ندارد و گاهی داستانهای کمتر تاریخی و مستندی از انتخاب این غذا توسط شاهان هخامنشی گفته میشود اما داستانی که بیشتر به عنوان دلیل آن شنیدهایم، داستان انگشتری حضرت سلیمان است.
در مورد نوروز بیشتر میخواهید بدانید؟ خواندن مقالات زیر را از دست ندهید
طبق روایتهای تاریخی، انگشتر حضرت سلیمان مزین به نقشهایی خاص بود که نشان از قدرت برتر او بر ارواح، حیوانات، باد و آب بود. انگشتری که باعث شد تا بتواند تعداد زیادی از دیوها و پریها را به خدمت خود دربیاورد و به وسیلهی آنها قصرها، پیکرهها و بناهای زیادی بسازد. اوج این داستان اینجاست که روزی سلیمان برای رفتن به حمام، انگشتر خود را به یکی از کنیزان قصر میسپارد اما یکی از دیوها، تعبیری که دکترحسین الهی قمشهای از خادمان سلیمان دارد، انگشتر را از او میگیرد. سلیمان غیرواقعی چهل روز فرمانروایی می کند و شهر را یه فقر و گرسنگی می رساند. دیو انگشتر را به دریا میاندازد تا دست سلیمان هم به آن نرسد. پس از این ماجرا دیگر کسی حرف سلیمان را برای اینکه چه کسی پادشاه واقعیست نمیپذیرد و او به ناچار شهر را ترک میکند، غافل از اینکه این انگشتر در شکم یک ماهی که به تور ماهیگیر فقیری میافتد، که برای پاداش آن را به دست او سلیمان می رساند.
کم کم ماهیت دیوصفت سلیمان غیرواقعی نیز بر مردم آشکار میشود، تا اینکه در روز سیزدهم نوروز مردم علیه او شورش میکنند و سلیمان واقعی را به شهر بر میگردانند. الهی قمشهای در مقالهای که در این باره و جایگاه داستان حضرت سلیمان در ادبیات فارسی نوشته است، به زیبایی تعبیر میکند که به همین دلیل هیچ وقت روز سیزده فروردین برای ایرانیان نحس نبوده و با شادی و خوشیمنی همراه بوده است.
قصه ی دیو و سلیمان در ادبیاتِ پر از استعاره و تمثیل ما، به «نفس و عشق» تعبیر میشود. از دید ادیبان ایرانی، لشگریان سلیمان همه نشان نفس ادمی هستند که اگر در بند باشند، میسازند و آباد میکنند و اگر رها شوند جز تباهی نتیجهای نخواهند داشت. به اعتقاد دکتر قمشهای، احتمال اینکه رسم خوردن سبزی پلو و ماهی در شب نوروز یک کارنمادین، به نشانهی یافتن حقیقت و رمز تلاش انسان برای رسیدن به عشق، حقیقت و وصل معشوق واقعی باشد، زیاد است.