اگر به قفسههای کتاب در کتابفروشیها سری بزنیم با خیلی امیدوارکننده از نویسندگان زن ایرانی روبهرو میشویم که طی این سالها در نثر خود به دستاوردهای زیادی در زمینهی سبک روایت، شیوهی نگارش و تنوع در موضوع رسیدهاند و در مجلهی بنیتا که مجلهای مخصوص خانمهاست توجه به این دستاوردها خالی از لطف نیست. این نویسندگان که تمرکز خود را بیشتر معطوف به مشکلات و دغدغههای روزمرهی زنان در خانواده و اجتماع می کنند امروزه خوانندگان مرد و زن بسیاری را مجذوب آثار خود کردهاند. در تهیهی این مطلب سعی بر آن داشتیم که شما عزیزان همیشه همراه با بنیتا را با سبکهای نو و متفاوت روایی و موضوعی در رمانهای نویسندگان زن آشنا کنیم.
1- «سووشون» اثر سیمین دانشور
سیمین دانشور که اولین داستاننویس زن ایرانی به شمار میرود در این اثر خود، زندگی یک خانوادهی ایرانی را در شیراز و بحبوحهی جنگ جهانی دوم به تصویر میکشد و بهخوبی فضای آن دوران، تنش در روابط زمینداران و کشاورزان و قحطی و گرسنگی که اعلام اتحاد با آلمان برای ایران به ارمغان آورد را برای خواننده ترسیم میکند. راوی و قهرمان این داستان زری است، زنی که تلاش میکند شوهر آرمانگرایش را همراهی کند اما کشمکش درونیاش برای داشتن خانوادهای سنتی و همزمان حفظ هویت فردی او را دچار تردید میکند. این تردید و کشمکش و رویدادهای سیاسی آن دوران با مرگ همسرش تغییرات زیادی در احساسات و هویت زری پدید میآورد. نثر کتاب بسیار روان است و وقایع بدون گسیختگی به هم پیوند داده شدهاند. بسیاری از منتقدان دلیل این ابعاد وسیع در اثر را وجود حقیقی این اشخاص در زندگی سیمین دانشور میدانند و این داستان را گونهای از زندگینامهنویسی میخوانند اما بااینحال این اثر بدون تردید یکی از ده رمان برتر و ماندگار تاریخ ادبیات ایران شناخته میشود. این رمان توسط انتشارات خوارزمی به چاپ رسیده است.
2- «خانهی ادریسیها» اثر غزاله علیزاده
خانهی ادریسیها روایتی است نمادین از خانوادهای که تمام دارایی خود را به دلیل تغییرات سیاسی رها کرده و به خانهای در ناکجاآباد نقل مکان کرده است. از نکات جالب توجه این رمان بسیار زیبا حفظ نگارش و روایت به سبک زنانه حتی در خشنترین قسمتهای داستان است که کاری بسیار مشکل است. هر عضوی از خانواده پس از این تغییر ناگهانی و تکاندهنده به دنبال راهی برای تعریف مجدد هویت گمشدهی خویش است. شخصیتهای این داستان علیرغم واقعگرایانه نبودن در دام مرزبندیهای سیاهوسفید نیفتادهاند. این رمان توسط انتشارات توس به چاپ رسیده است.
3- «سیب ترش» اثر فرشتهی نوبخت
از خصوصیات بارز رمان فرشتهی نوبخت حضور شخصیتهایی از نسل آیندهساز کشور در دههی هفتاد و هشتاد است و به فاصلههای فرهنگی که برای جوانان بین سنت و مدرنیته ایجاد شده تمرکز دارد. رمان در دو بخش «نامهها و ساعتها» و «نوشتن» به نگارش درآمده و دو راوی متفاوت دارد. راوی گاهی شخص اول داستان یعنی لادن است و گاهی داستان بهصورت گزارشی توسط شخص سوم روایت میشود. این خلأ بزرگ بین سنت و مدرنیته در روابط عاطفی شخصیتها به نمایش درمیآید و رمان گاهی مروری دوباره بر آنچه در گذشته پیش آمده دارد و یک داستان واقعگرایانه و اجتماعی را روایت میکند. این رمان توسط نشر به نگار به چاپ رسیده است.
4- «چراغها را من خاموش میکنم» اثر زویا پیرزاد
این داستان، زندگی ارمنیهای ساکن شهرک مسکونی کارکنان شرکت نفت آبادان را روایت میکند و مکانهای توصیفشده در آن بیشتر مربوط به محل زندگی کلاریس و رفتوآمدهای محدود اوست. در این رمان کلاریس که زنی خانهدار اما نه به معنای سنتی آن است را میبینیم که پوچی و روزمرگی زندگیاش در میان سطور و به اندازهی نوشتهها از نانوشتهها پیداست. حسی که کلاریس را تدریجاً به مسیر تازهای میکشاند و داستان بهگونهای روایت شده که همزادپنداری نکردن با شخصیت کلاریس غیرممکن است. این رمان توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.
5- «سگ سالی» اثر بلقیس سلیمانی
این رمان که توسط نشر چشمه منتشر شده است بر وقایع دههی شصت ایران تمرکز دارد و برخلاف دیگر داستانهای نویسندگان زن حول زندگی یک مرد میچرخد. مردی که به خاطر آرمانهایش بهجای پویا شدن به رکود و منجلاب کشیده میشود. نویسنده با انتخاب نام قلندر برای شخصیت اصلی داستان تناقضی بزرگ را به تصویر میکشد. یکی از تفاوتهای بزرگ قلندر با شخصیت آرماند دنیس کتاب «لیدی ال» اثر رومن گاری این است که آرماند دنیس و آرمان هایش زندانی فردی میشوند که رؤیای کاپیتالیسم و عشقی تسلط گرا را باور کرده و آرمانهایش به چیزی تزیینی، پایان گرفته و در عین حال فراموشنشدنی در کنج یک اتاق تبدیل میشود اما قلندر در واقع به اسارت باورهای خود درمیآید و هویت، عشق، احساس و هر آنچه دارد را به خاکستر بدل میکند و از ذهنها پاک میشود.
منبع: بنیتا