ماهان شبکه ایرانیان

درمان‌های گیاهی بیماری‌های مغزی

مغز انسان که به حالت غده مانند در سر و میان جمجمه قرار دارد یکی از شاهکارها و عجایب خلقت است که نظیر آن در خلقت وجود ندارد

درمان‌های گیاهی بیماری‌های مغزی

مغز انسان که به حالت غده مانند در سر و میان جمجمه قرار دارد یکی از شاهکارها و عجایب خلقت است که نظیر آن در خلقت وجود ندارد. این ساختمان محیرالعقول و شگفت انگیز در عین حال که بسیار ظریف می‌باشد بسیار پیچیده است. کارهایی انجام می‌دهد که تاکنون بشریت از پیچیدگی و چگونگی کار آن سر درنیاورده است. مغز شاقوه بر طاسه، خط افقی که به منزله سیم کشی می‌باشد، دارای قوه‌ی ادراکه، قوه‌ی عکاسه، قوه‌ی منعکسه، قوه‌ی ضابطه، قوه‌ی حسیه، قوه‌ی منصرفه، قوه‌ی مشترکه، بصل النخاع، و قوه‌ی متخیله می‌باشد که نُه قوه را در علم حکمت و حکمیون آن را لطایف تسعه‌اش گویند.
مغز حداقل به 15 نوع ماده مفید نیازمند است که باید توسط غذاها دریافت شود. این مواد عبارتند از:

1) کلسیم:

در رشد نسوج اعصاب مداخله می‌کند و در معالجه‌ی افسردگی و عصبی تأثیر بسیار دارد.

2) منیزیم:

در انتقال جریان عصبی مداخله می‌کند، رسیدن پیام به مغز را ممکن می‌گرداند و تبدیل قند خون به انرژی را ممکن می‌سازد؛ فقدان منیزیم، افسردگی، عصبانیت و تندخویی به بار می‌آورد.

3) فسفر:

این ماده همراه کلسیم تاروپود معدنی استخوان را تشکیل می‌دهد و در سطح ناقل‌های عصبی نیز مداخله می‌کند. اهمیت فسفر در انتقال پیام به مغز غیرقابل انکار است.

4) پتاسیم:

برای مورد استفاده قرار گرفتن پروتئین ضروری است و برای انتقال پیام بین سلول‌های عصبی به کار می‌رود و رگ‌های خونی مغز را منبسط می‌کند و جریان خون را تسهیل می‌کند. فقدان پتاسیم بویایی را محدود می‌سازد و موجب آسیب مغزی می‌گردد.

5) کروم:

به انسولین امکان می‌دهد که قند خون را تنظیم کند. این امر برای مغز که 30 درصد گلوکز موجود در بدن را مصرف می‌کند ضروری است. اکثر مردم گرفتار کمبود کروم هستند.

6) مس:

برای فعالیت مطلوب تیروزین و ناقل‌های عصبی دوپامین و نوراپی نفرین ضروری است؛ به علاوه مس در جذب آهن در تولید گلبول قرمز سهیم است.

7) آهن:

بدون آهن گلبول‌های قرمز، اکسیژن برای تغذیه مغز وجود نخواهد داشت. قهوه، چای و نوشابه‌های کافئین دار مانع جذب آهن می‌شوند. لذا باید از مصرف آنها پرهیز شود.

8) روی:

در برقراری ارتباط بین سلول‌های مغز مداخله می‌کند و وجود آن در فرایند یادگیری بسیار ضروری است. مواد مُدر مانند چای، نوشابه، قهوه و داروهای ادرارآور، روی را از بدنتان دفع می‌کند.

9) منگنز:

از اختلال در لوزالمعده و دیابت جلوگیری می‌کند، در عملکرد دستگاه اعصاب مرکزی اهمیت دارد، برای هضم و استفاده‌ی صحیح مواد غذایی در بدن ضروری است، حساسیت عصبی را کم می‌کند، در برطرف کردن خستگی مؤثر است و در رفع فراموشی و تقویت حافظه ضعیف مفید است.

10) ویتامین‌های گروه B:

بین تمام ویتامین‌ها، ویتامین‌های گروه B بیش از همه برای کارکرد مغز مهم هستند. این ویتامین‌ها محلول در آب هستند، یعنی مدت طولانی در بدن ذخیره نمی‌شوند (برخلاف ویتامین‌های A و D)؛ بنابراین بدن و خصوصاً مغز مرتب به آن‌ها نیاز دارد.

11) ویتامین B1:

سوخت اصلی مغز، گلوکز است، ولی مغز بدون ویتامین B1 نمی‌تواند گلوکز را بسوزاند.

12) ویتامین B2:

در شرایط عصبی مانند بیماری‌ها، هیجان‌ها، ضربه‌های جسمی و روحی، پس از عمل جراحی، احتیاج بدن به آن افزایش می‌یابد. برای قوه‌ی بینایی مفید است و خستگی چشم را کم می‌کند. هنگامی که به بیماران روانی دچار کمبود تغذیه، ویتامین B2 تجویز شود و قند تصفیه شده که یکی از علل اصلی کاهش ذخایر ویتامین B2 بود را به حداقل رسانند، حالت‌های عصبی آن‌ها از بین خواهد رفت.

13) ویتامین B5:

از اختلالات مختلف عصبی جلوگیری می‌کند. در تبدیل شدن تریب توفان (اسید آمینه مهم اعصاب) به ویتامین B3 کمک می‌کند، انقباض شبانه‌ی ماهیچه‌ها، گرفتگی ساق پا، کرختی دست و پا و بعضی التهابات شدید عصبی را کم می‌کند و کمبود آن باعث کم خونی می‌شود.

14) ویتامین B6:

برای ساخته شدن اغلب مواد شیمیایی عصبی که ما را غیر افسرده نگه می‌دارند، به ویتامین B6 نیازمندیم و در خانم‌هایی که ناراحتی‌های قبل از قاعدگی دارند و کسانی که دچار بیماری‌های افسردگی و روحی هستند نیز مفید است.
در آمریکا کمبود این ویتامین فراوان است و کمبود ویتامین B بیش از سایر ویتامین‌ها معمول است.

15) ویتامین C:

در درمان افسردگی مؤثر است، با مواد و فلزات سمی افسردگی زا (مانند: سرب) مقابله می‌کند و با افسردگی‌های ناشی از استرس، عفونت‌ها، حساسیت‌ها، افسردگی سمی، و بیماری‌های خود ایمنی مبارزه می‌کنند.
ضمناً مغز برای آن که به نحو مطلوب کار کند در 24 ساعت به گلوکزی برابر با 180 گرم (30 درصد تمام گلوکزی که در روز مصرف می‌کنید) نیاز دارد. به یاد داشته باشید سوختن گلوکز از طریق اکسیژن انجام می‌گیرد تا انرژی موردنیاز سلول‌های عصبی را تأمین کند. بنابراین هر چیزی که موجب تقویت بیشتر جریان خون در مغز گردد، در سوختن گلوکز و کارکرد بهتر مغز نقش اساسی دارد.
تذکر این که تندخویی، سرگیجه، نگرانی، فراموشی، افسردگی، غش و ضعف، کابوس، سوءهاضمه، عدم کشش جنسی، ناتوانی جنسی، عدم قدرت تصمیم‌گیری، لرز، آشفتگی ذهنی، بوی بد دهان، رفتار ضد اجتماعی، تنفس بریده بریده، چاقی، لکه‌های پوستی، ترس، تمایل به گریستن، افکار و حالات منفی، احساس دیوانگی، تشنج بدون دلیل و پرحرفی، این علایم نشانگر این است که سوخت مغز شما ناقص است و حتماً باید در این مورد اقدام کنید.

سرطان مغز

مغز همانند سایر ارگان‌های بدن از سلول‌های خاصی تشکیل شده است. این سلول‌ها بسیار کوچک‌تر از نوک سوزن هستند و برای دیدن آن‌ها حتماً باید از میکروسکوپ استفاده کنیم. این سلول‌ها کوچک‌ترین اجزای سازنده‌ی مغز هستند و انواع مختلفی دارند. سرطان مغز می‌تواند ناشی از هریک از این سلول‌ها باشد. سلول‌های متفکر مغزی (نورون‌ها) می‌توانند بسیار سریع رشد کنند و تقسیم شوند. البته قبل از تولد که نهایتاً حداکثر تا 7 سالگی به این روند ادامه می‌دهند و پس از آن تکثیر این سلول‌ها متوقف می‌شود و هیچگاه تا آخر عمر تکثیر نمی‌شوند. اگر مغز دچار صدمه شود (مانند ضربه یا شوک) سلول‌های خاصی (سلول‌های گلیال) در مغز تکثیر می‌شوند تا بافتی در محل صدمه تشکیل دهند ولی سلول‌های متفکر تکثیر نمی‌شوند. تکثیر سلول‌های مغزی کاملاً تحت کنترل قرار دارند ولی اگر این کنترل و محدودیت از روی هریک از این سلول‌ها برداشته شود، شروع به تکثیر بی رویه می‌کند که این خود آغازی است برای ایجاد یک سرطان مغزی.
دو نوع سرطان مغز وجود دارد: تومورهای مغزی اولیه که از مغز منشأ می‌گیرند و تومورهای ثانویه که از قسمت‌های دیگر بدن به مغز سرایت می‌کنند.
نوع اول، به طور نادر در سیستم اعصاب مرکزی پخش می‌شوند و تومورهای کنترل نشده واقع در فضای جمجمه می‌توانند باعث مرگ شوند.
نوع دوم، که اصطلاحاً متاستاتیک نامیده می‌شود، تومورهایی است که موجب بیماری‌های پیشرفته‌ی مغزی می‌شوند و پیش آگهی بدی دارند.
تومورهای اولیه‌ی مغزی ممکن است سرطانی شوند و یا نشوند. که در هر دو حالت، تومورها با اشغال فضا در مغز ممکن است موجب علایم جدی مغزی (مانند صدمه به بینایی یا شنوایی) ‌و یا ایجاد حالت‌های خاص (مانند سکته مغزی) شوند. تمامی تومورهای سرطانی مغز تهدیدکننده‌ی حیات هستند. به علت این که این تومورها طبیعتی مهاجم دارند. اما تومورهای غیر سرطانی در صورتی تهدیدکننده‌ی حیات هستند که روی یک ساختار حیاتی فشار بیاورند و یا این که یک عنصر مهم را احاطه کنند. (مثلاً اگر یک رگ را احاطه کنند خطرناک می‌باشند).
افرادی که در خانواده‌ی خود سابقه‌ی ملانوما، سرطان ریه، سرطان پستان، سرطان کولون و یا سرطان کلیه دارند در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به این نوع بیماری هستند. در معرض ماده‌ی شیمیایی کلریدوینیل قرار گرفتن نیز یک عامل خطر محیطی برای این بیماری محسوب می‌شود. این ماده در پوشش سیم‌ها، پیپ، بسیاری از لوازم خانگی، وسائل ماشین و دود توتون و تنباکو یافت می‌شود. کارخانجات شیمیایی نیز ممکن است کلریدوینیل را به آب یا هوا وارد کنند و مردمی که در معرض این ماده هستند نیز ریسک بالاتری برای ابتلا به این بیماری دارند.

علائم و نشانه‌ها

تومورهای مغزی ممکن است مسیر مایع مغزی نخاعی را مسدود کنند که این موضوع باعث تجمع این مایع می‌شود و فشار داخل مغزی افزایش می‌یابد. تهوع و استفراغ و سردرد علائم شایع این تومورها هستند. تومورهای مغزی همچنین ممکن است به راه‌های حیاتی مغز صدمه بزنند و یا موجب فشرده شدن بافت مغز شوند. علایم معمول پس از مدتی پیدا می‌شوند و این علایم بستگی به این دارد که اندازه‌ی تومور چقدر باشد و تومور در کجا مستقر شده باشد. علایمی که در زیر ذکر می‌شود علایم هشدار دهنده‌ی انواع مختلفی از تومورهای مغزی هستند که البته در صورت مشاهده‌ی علایم ذکر شده باید حتماً به پزشک مراجعه کنیم و این علامات عبارتند از:
-تغییرات رفتاری و عاطفی- سردرد، خصوصاً در اوایل صبح- از دست دادن حافظه- فلج یکطرفه‌ی بدن- نقصان بینایی و التهاب عصب بینایی- نقص تکلم- ناتوانی در نوشتن- عدم تشخیص فضایی- سکته- ضعف عضلانی یک طرفه‌ی صورت- تهوع- نقصان شنوایی- استفراغ- خونریزی مغزی

تشخیص و درمان

راه‌های تشخیصی شامل سی تی اسکن (1) و ام.آر. آی (2) و بیوپسی مغزی (3) می‌باشد. که البته برای تشخیص قطعی نیاز به بیوپسی داریم. بیوپسی گرفتن یعنی برداشت تکه‌ای از بافت مغز برای بررسی توسط پاتولوژیست.
تاریخچه‌ی درمانی سرطان‌های مغزی شامل جراحی، اشعه درمانی و شیمی درمانی می‌باشد. اما در درمان این سرطان نکته‌ی مهم برای بیمار این است که درمان اولیه موفقیت آمیز باشد و اگر درمان اولیه ناکام بماند، درمان در مراحل بعدی با دشواری بیشتری همراه است.

پیشگیری:

برای پیشگیری از این سرطان باید اصول تغذیه‌ی مناسب (میوه، سبزی، پروتئین و حبوبات)، ورزش، روزانه، استراحت مناسب، و ارتباط مداوم با پزشک را رعایت نمود. در بعضی از کشورها نوشیدن مرتب کومبوچا را توصیه می‌کنند.

پاره شدن رگ‌های مغزی

افرادی که فشار خون بالا دارند، نسبت به سایر افراد یا نسبت به افراد طبیعی (به علت پاره شدن سرخرگ‌های کوچک در عمق مغز) بیشتر در معرض سکته‌های مغزی قرار می‌گیرند. همچنین سکته‌های مغزی می‌توانند در نتیجه‌ی انسداد یک سرخرگ بزرگ که خون مغز را تأمین می‌کنند حادث شوند. بسیاری از افراد با پی آمدهای سکته‌های مغزی که اکثر اوقات باعث فلجی‌ها و عدم توانایی در حرکات یک سمت از بدن می‌شود دست به گریبان و آشنا هستند. این فلجی‌ها می‌توانند موقتی یا دایمی باشند در حالیکه ممکن است صحبت کردن، بینایی، تعادل بدن، و حس‌های مختلف فرد نیز دچار ابتلا و اختلال گردد.
سکته‌ی مغزی ممکن است اولین علامتی باشد که نشان می‌دهد فشار خون شخص بالا است. باید توجه داشت که بلافاصله بعد از وقوع یک سکته‌ی مغزی نباید تند و ناگهانی به پایین آوردن فشار خون اقدام کنند. موضوعی که بیشتر در سکته‌های مغزی مورد توجه می‌باشد نوع آن و سایر عوامل ایجادکننده‌ی آن است که بین مردم بسیار متفاوت می‌باشد. گاهی اوقات سکته‌های مغزی در مورد اشخاصی نیز اتفاق می‌افتد که فشار خونشان طبیعی است چون به غیر از بالا بودن فشار خون علل دیگری وجود دارد که به نسبت کمتری باعث این عارضه می‌گردند.

سکته‌ی مغزی

دو نوع اصلی، سکته‌ی مغزی وجود دارد که هرکدام از آن‌ها دارای علل مختلفی می‌باشند. نوع اول را اصطلاحاً سکته‌ی مغزی ایسکمیک (4) می‌نامند که بر اثر گرفتگی یکی از شریان‌های مغز با یک لخته خون ایجاد می‌شود و باعث می‌گردد که خون به یک قسمت از مغز نرسد.
نوع دیگر سکته‌ی مغزی را اصطلاحاً سکته‌ی مغزی هموراژیک (5) و یا خون ریزی دهنده می‌نامند که بر اثر پاره شدن یکی از رگ‌های درون یا اطراف مغز ایجاد می‌شود. کسانی که به مدت طولانی دچار فشار خون بالا هستند بیشتر به این نوع سکته‌ی مغزی دچار می‌شوند. در حالی که افرادی که دارای کلسترول خون بالا هستند بیشتر به سکته‌ی مغزی ایسکمیک مبتلا می‌گردند.
اگر خون رسانی به یک قسمت از مغز به طور موقت و گذرا متوقف شود به آن اصطلاحاً سکته‌ی مغزی کوچک یا مینی سکته یا تی آی اِی (6) گفته می‌شود. برخلاف سکته‌ی مغزی کامل، علایم و نشانه‌های تی آی اِی که بسیار شبیه سکته‌ی مغزی کامل می‌باشد فقط کمتر از 24 ساعت طول می‌کشد و بعد از آن بیمار کاملاً احساس بهبودی می‌کند. تی آی اِی نشان دهنده‌ی آن است که به یک قسمت مغز خون کافی نرسیده است و احتمال یک سکته‌ی مغزی کامل در آینده وجود دارد. بنابراین هیچ‌گاه نباید به یک تی آی اِی بی توجه بود و باید هرچه سریع‌تر آن را با پزشک در میان گذاشته و بررسی‌های لازم را برای آن انجام داد.

علایم و عوامل اصلی سکته‌ی مغزی

بی حسی و فلج:

احساس ناگهانی بی حسی و سِر شدن، ضعف یا فلج در یک طرف از بدن. نشانه‌های این وضعیت ممکن است شامل از کار افتادگی یک دست و یا یک پا و افتادگی پلک چشم و یا آبریزش از دهان باشد.

اختلال ناگهانی در صحبت کردن:

بریده بریده حرف زدن، اشکال در پیدا کردن کلمات برای صحبت کردن و یا فهمیدن صحبت دیگران.

تار شدن ناگهانی چشم:

اختلال در بینایی، به خصوص فقط در یک چشم.

گیجی و عدم تعادل:

سرگیجه، گیج بودن، لرزش، عدم تعادل و یا سردرد شدید.

عوامل مختلف سکته‌ی مغزی:

عوامل مختلفی باعث بروز سکته‌ی مغزی در افراد می‌شوند که بعضی از این عوامل عبارتند از:

فشارخون:

بالا بودن فشار خون و عدم درمان آن (فشار خون بالا باعث صدمه دیدن دیواره‌ی شریان‌ها می‌شود).

بی نظمی ضربان قلب:

فیبریلاسیون دهلیزی، که نوعی از بی نظمی ضربان قلب می‌باشد و احتمال ساخته شدن لخته‌های خون را در قلب افزایش می‌دهد. این لخته‌ها بعدها می‌توانند از قلب به سمت مغز حرکت کرده و جلوی شریان‌های آن را بگیرند.

سابقه:

20 درصد افرادی که دچار سکته‌ی مغزی کامل می‌شوند قبلاً سابقه‌ی یک چند مینی سکته‌ی مغزی را داشته‌اند.

مرض قند:

افراد مبتلا به مرض قند احتمال زیادی دارد که دچار فشار خون بالا و تصلب شرایین نیز باشند، بنابراین به مقدار زیاد در خطر ابتلاء به سکته‌ی مغزی هستند.

استعمال دخانیات:

سیگار کشیدن دارای اثرات بدی بر روی شریان‌ها می‌باشد که با بالا بودن فشارخون نیز در ارتباط می‌باشد.

مصرف زیاد الکل:

الکل زیاد در طولانی مدت می‌تواند باعث بالا رفتن فشار خون و پارگی شریان‌های مغزی شود.

قرص‌های ضد بارداری:

بعضی از انواع قرص‌های ترکیبی ضدبارداری، می‌توانند غلظت و چسبندگی خون را زیاد کرده و احتمال ساخته شدن لخته خون را افزایش دهند. این قرص‌ها همچنین ممکن است باعث بالا رفتن فشار خون شوند.

رژیم غذایی:

رژیم غذایی که دارای نمک زیاد می‌باشد، موجب بالا رفتن فشار خون و رژیم غذایی که دارای چربی و مواد قندی زیاد باشد باعث تنگ شدن شریان‌ها و ایجاد رسوب در آن‌ها می‌شود.

بالا رفتن سن:

سکته‌ی مغزی در افراد بالای 55 سال شایع‌تر بوده و هرچه سن آن‌ها بالاتر رود احتمال وقوع آن نیز بیشتر می‌گردد. این امر بدین خاطر می‌باشد که برای ایجاد تصلب شرایین (سخت شدن رگها) ‌زمان طولانی نیاز می‌باشد و هرچه سن افراد بالاتر برود شریان‌ها کمتر انعطاف پذیر بوده و احتمال افزایش فشار خون بیشتر می‌شود.

جنسیت افراد:

مردها بیشتر از زن‌ها احتمال مبتلا شدن به سکته‌ی مغزی را دارند.

سابقه‌ی خانوادگی:

اگر یکی از خویشاوندان نزدیک شما دچار سکته‌ی مغزی شده باشد، این احتمال در شما نیز افزایش می‌یابد. شاید به این خاطر که عواملی مثل بالا بودن فشار خون و مرض قند در بعضی خانواده‌ها بیشتر دیده می‌شود.

زمینه‌ی نژادی:

آسیایی‌ها و آفریقایی‌هایی که در انگلستان زندگی می‌کنند بیشتر از سایرین در خطر ابتلاء به سکته‌ی مغزی هستند.

تشخیص و پیشگیری در سکته‌ی مغزی

درمان مؤثر سکته‌ی مغزی به این بستگی دارد که نوع سکته‌ی مغزی را دقیقاً تشخیص دهیم. برای رسیدن به یک تشخیص دقیق در مورد نوع سکته‌ی مغزی نمی‌توان فقط با گرفتن شرح حال و یک معاینه‌ی بالینی معمولی به آن دست یافت، بلکه حداقل نیاز به انجام یک سری آزمایش‌های خون و سی تی اسکن از مغز دارد. ممکن است نیاز به سونوگرافی از شریان کاروتید در گردن و گاهی اوقات از قلب باشد. انجام این آزمایش‌ها و اقدامات ممکن است به نظر طولانی و خسته کننده باشند اما برای به کار بردن بهترین روش درمانی این کارها ضروری می‌باشند.
وقتی که کسی دچار سکته‌ی مغزی یا مینی سکته (تی آی اِی) می‌شود احتمال زیاد دارد که در آینده هم دوباره دچار آن بشود. برای این که احتمال خطر بروز این سکته مجدد را کم نماییم، اقدامات مختلفی را می‌توان انجام داد. این اقدامات شامل رژیم غذایی، مصرف داروهایی برای پیشگیری از لخته شدن خون، تمرینات ورزشی و پایین آوردن فشار خون می‌باشد.

آیا سکته‌ی مغزی ارثی می‌باشد؟

اگر یکی از افراد نزدیک خانواده‌ی شما قبلاً دچار سکته‌ی مغزی شده است احتمال این که شما نیز به این مشکل دچار شوید نسبت به سایر افراد کمی بیشتر می‌باشد. به خصوص اگر خویشاوندان شما در زمان جوانی دچار سکته‌ی مغزی شده باشند این احتمال در شما نیز بیشتر خواهد بود. بعضی از علل که چرا در بعضی خانواده‌ها سکته‌ی مغزی بیشتر دیده می‌شود کشف شده است و ارتباط آن با بالا بودن کلسترول و فشار خون در بعضی خانواده‌ها مشخص شده است. همچنین در بعضی خانواده‌ها نیز عادت‌های خاصی وجود دارد که باعث بروز این مشکل می‌شود. برای مثال عادت داشتن به رژیم‌های غذایی بد، مصرف الکل و استعمال دخانیات از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.
اگر شما سابقه‌ی فامیلی سکته‌ی مغزی دارید با پزشکتان در این مورد مشورت نمایید تا اگر چیزی وجود دارد که شما بتوانید با اصلاح آن در زندگی‌تان باعث به حداقل رساندن خطر بروز سکته‌ی مغزی شوید انجام دهید. با این حال حتی اگر تمام خویشاوندان شما نیز سکته‌ی مغزی کرده باشند.

سکته‌ی مغزی در کودکان

در کودکان و نوجوانان علت وقوع سکته‌ی مغزی و نحوه‌ی بهبودی آن ممکن است با آن چیزی که در بزرگسالان اتفاق می‌افتد تفاوت داشته باشد.
• 50 درصد سکته‌های مغزی که در کودکان اتفاق می‌افتد بر اثر خونریزی و پاره شدن یک شریان در مغز رخ می‌دهد.
• علل خونریزی مغزی عبارتند از: 1) تشکیل رگ‌های خونی در مغز از هنگام تولد که ممکن است پاره شود و به داخل مغز خونریزی نماید 2) عفونت 3) از دست دادن زیاد آب بدن (دهیدراسیون) 4) پایین بودن طولانی مدت فشار خون 5) ضربه به سر.
• علت دیگر سکته‌ی مغزی بند آمدن جریان خون در یک شریان مغزی می‌باشد (سکته‌ی مغزی نوع ایسکمیک). در کودکان این وضعیت می‌تواند بر اثر بیماری قلبی که در هنگام تولد وجود داشته است، جراحی قلب، و یا تومور (غده) مغزی ایجاد شود. اخیراً تحقیقات نشان داده است که بیماری آبله مرغان در کودکان ممکن است علت شایع‌تری برای وقوع سکته‌ی مغزی نوع ایسکمیک، نسبت به آنچه که قبلاً در مورد این بیماری فکر می‌کردند باشد.
• همچنین بعضی دیگر از بیماری‌های کودکان مثل تالاسمی، بیماری سلول داسی شکل (7) و بیماری تاکایاسو (8) از عوامل خطرزای سکته‌ی مغزی در کودکان می‌باشد.

عوارض سکته‌ی مغزی

عوارض سکته‌ی مغزی در افراد مختلف بسیار متفاوت بوده و بستگی به این دارد که کدام قسمت از مغز و چه وسعتی از آن دچار ضایعه شده است. در بعضی موارد این عوارض بسیار جزئی بوده و مدت زمان کمی باقی می‌مانند در حالی که در سایر موارد شدت این عوارض بسیار زیاد بوده و به مدت طولانی فرد را دچار ناتوانی می‌کنند.

مشکلات شایع سکته‌ی مغزی عبارتند از:

ضعف یا فلج در یک طرف بدن:

از آنجایی که سمت راست مغز کنترل طرف چپ بدن و سمت چپ کنترل سمت راست را برعهده دارد. سکته‌ی مغزی در هر قسمتی از مغز ایجاد شود قسمتی از بدن که در طرف دیگر آن قرار دارد دچار مشکل می‌شود.

اختلال در صحبت کردن:

بسیاری از افرادی که دچار سکته‌ی مغزی می‌شوند در صحبت کردن و فهمیدن حرف دیگران و نیز خواندن و نوشتن دچار مشکل می‌شوند. این مشکلات می‌تواند از یک اختلال موقتی در پیدا کردن کلمات تا عدم توانایی کامل در ارتباط برقرار کردن با دیگران متفاوت باشد. اکثر افرادی که دچار مشکلات زیادی در صحبت کردن و فهمیدن زبان دیگران می‌شوند دچار ضایعه در سمت چپ مغزشان شده‌اند زیرا سمت چپ مغز مسئول یادگیری، خواندن، نوشتن، زبان و اعداد می‌باشد.

اختلال در ادراک و دریافت مفاهیم:

ممکن است افراد مبتلا به سکته‌ی مغزی در شناسایی اشیاء و طرز استفاده از آن‌ها دچار مشکل شوند. همچنین ممکن است مشکلاتی در مفاهیم انتزاعی مثل گفتن این که اکنون ساعت چند است و یا در چه زمانی از روز قرار داریم ایجاد شود.

مشکلات شناختی:

سکته‌ی مغزی می‌تواند اغلب باعث بروز مشکلات ذهنی مثل چگونگی تفکر، یادگیری، تمرکز حواس، به خاطر آوردن، اتخاذ تصمیم، دلیل آوردن و برنامه ریزی شود.

خستگی:

بعد از بروز سکته‌ی مغزی خستگی بسیار شایع می‌باشد که علت آن هنوز کشف نشده است.

تغییرات خُلقی:

در سکته‌ی مغزی هم ممکن است روحیه‌ی افراد بالا یا پایین بشود. افسردگی، عصبانیت و از بین رفتن اعتماد به نفس از مشکلات شایع این بیماران می‌باشد. گاهی اوقات این افراد ممکن است نتوانند هیجانات خود را کنترل کنند و شروع به گریه کردن، فریاد زدن، فحاشی، نفرین و یا خندیدن در مواقع نامناسب کنند.

عوارض روحی و روانی پس از سکته‌ی مغزی:

سکته‌های مغزی اغلب باعث می‌شوند که افراد خیلی افسرده شوند و می‌تواند بر روی تفکر و درک آن‌ها تأثیر بگذارد. پس از وقوع سکته‌ی مغزی عوارضی مثل اختلال در تمرکز فکر، به خاطر آوردن، اختلال در تصمیم گیری و اختلال در یادگیری ایجاد می‌شود. شما ممکن است دچار مشکلات خُلقی شوید. اضطراب، احساس غمگین بودن، افسردگی و احساسات هیجانی، از مشکلاتی هستند که پس از سکته‌ی مغزی ممکن است دیده شوند.

اختلال در حس لامسه پس از سکته‌ی مغزی:

پس از سکته‌ی مغزی بیماران ممکن است دچار اختلال در حس لامسه شوند که این مشکل می‌تواند شدید و یا اندک باشد. همانند سایر مشکلات که پس از سکته‌ی مغزی ایجاد می‌شود، این اختلال نیز ممکن است پس از مدتی به طور خود به خودی از بین برود و بهبود یابد.

خستگی و اختلال در خواب:

پس از سکته‌ی مغزی تقریباً تمام بیماران در چند هفته‌ی اول آن دچار مشکل خستگی می‌شوند. بسیاری از افراد نیز دچار مشکلاتی در خوابیدن می‌گردند. معمولاً احساس خستگی پس از این که ورم مغز فروکش نمود به طور خود به خودی بهبود می‌یابد. اختلال در خوابیدن نیز اغلب به چندین علت رخ می‌دهد. یکی از علل شایع اختلال در خوابیدن آن است که از آنجایی که بیماران پس از سکته‌ی مغزی در بیمارستان بستری می‌شوند و این محیط برای آن‌ها ناآشنا می‌باشد دچار اختلال در خواب می‌شوند.

اختلال در صحبت کردن و فهم مطالب:

سکته‌ی مغزی می‌تواند باعث اختلال در صحبت کردن یا اختلال در فهم مطالب و یا هر دوی آن‌ها با هم شود. همچنین ممکن است در نوشتن این افراد نیز اختلال ایجاد شود. این مشکلات بیشتر وقتی ایجاد می‌شوند که قسمت چپ مغز بر اثر سکته‌ی مغزی دچار آسیب دیدگی شده باشد، بنابراین در افرادی که دست راست و پای راست آن‌ها فلج شده است این مشکلات بیشتر دیده می‌شوند. تنها استثناء این وضعیت در افراد چپ دست می‌باشد زیرا در یک سوم این افراد منطقه‌ی زبان و فهم کلمات در قسمت راست مغزشان قرار دارد.

درد پس از سکته‌ی مغزی:

درد پس از سکته‌ی مغزی مشکل شایعی می‌باشد. در اکثر موارد می‌توان این درد را به خوبی درمان نمود. درد می‌تواند به طور مستقیم بر اثر سکته‌ی مغزی ایجاد شده باشد و یا این که بر اثر بدتر شدن سایر مشکلات و بیماری‌هایی که قبلاً بیمار داشته است رخ داده باشد. هیچ‌گاه فرض نکنید که تمام علایم و مشکلاتی که پس از سکته‌ی مغزی در شما ایجاد شده است فقط به خاطر سکته‌ی مغزی است.

فلج و سفت شدگی عضلات:

فلج شدن یک دست یا یک پا از علایم خیلی شایع پس از سکته‌ی مغزی می‌باشد. این فلج شدن ممکن است همراه با سفت شدن عضلات که به آن اصطلاحاً اسپاستی سیته (9)‌گفته می‌شود رخ دهد. این سفت شدگی عضلات باعث بدتر شدن وضعیت بیمار می‌شود. هرچه زودتر پس از سکته‌ی مغزی اقدامات توان بخشی آغاز گردد احتمال بهبودی بیشتر خواهد شد. اهمیت زیادی دارد که مبتلایان به سکته‌ی مغزی بدانند که چه کارهایی باید انجام دهند تا ناتوانی طولانی مدت آن‌ها به حداقل زمان برسد.

خطر مرگ یا ناتوانی طولانی مدت:

در طی یک ماه پس از سکته‌ی مغزی حدود یک سوم افرادی که دچار سکته‌ی مغزی شده‌اند فوت می‌کنند. اکثر این مرگ‌ها در همان هفته‌ی اول رخ می‌دهد. سکته‌ی مغزی یک بیماری جدی و خطرناک می‌باشد که بیشترین خطر مرگ در چند ساعت اول می‌باشد. بعد از این مدت خطر مرگ به تدریج کاهش می‌یابد.
در هفته‌ها و ماه‌های بعد از سکته‌ی مغزی بسیاری از سلول‌های مغزی که تا حدودی آسیب دیده‌اند بهبود یافته و دوباره کار خود را از سر می‌گیرند. در همین حال سایر قسمت‌های مغز که آسیبی ندیده‌اند مسئولیت کارهایی که قبلاً سلول‌های صدمه دیده‌ی مغز انجام می‌دادند را برعهده خواهند گرفت.
مدت زمانی که طول می‌کشد تا بهبودی ایجاد شود در هر شخصی متفاوت است. معمولاً در چند هفته‌ی اول بعد از سکته‌ی مغزی یک شتاب اولیه در بهبودی ایجاد می‌شود. به عنوان یک اصل بهبودی بیشتر افراد در عرض یک سال تا 18 ماه رخ خواهد داد. اما بسیاری از افراد مدت زمان طولانی‌تری را برای بهبودی نیاز خواهند داشت.

مرگ مغزی

هنگامی که فردی به خاطر صدمات مغزی قادر ببه پاسخ گفتن به محرک‌های خارجی نباشد. او در وضعیتی قرار گرفته است که به آن اصطلاحاً کما (10)‌ یا اغماء گفته می‌شود. در بعضی موارد، تمام قسمت‌های مغز ممکن است دچار صدمه شده باشند. اگر ساقه‌ی مغز که کنترل بسیاری از عملکردهای حیاتی بدن مثل ضربان قلب و نفس کشیدن را در اختیار دارد دچار آسیب شدید شود این عملکردهای حیاتی ممکن است دچار اختلال شوند. اگر این صدمات مغزی غیرقابل برگشت باشند شخص ممکن است دچار مرگ مغزی شود.
فردی که دچار مرگ مغزی شده است قادر به عکس العمل در برابر هیچ محرکی نمی‌باشد و بدون کمک نیز نمی‌تواند نفس بکشد. اگر دستگاه تنفس مصنوعی از چنین فردی جدا شود ظرف چند دقیقه مرگ رخ خواهد داد و حتی اگر دستگاه نیز از او جدا نشود ممکن است بعد از چند روز مرگ اتفاق بیفتد.

در مرگ مغزی چه کاری باید کرد؟

اگر پزشکان اعتقاد داشته باشند که در فردی مرگ مغز رخ داده است یک سری آزمایش‌هایی را انجام می‌دهند تا تشخیص مرگ مغزی را قطعی نمایند. این آزمایش‌ها برای بررسی پاسخ فرد به تحریک‌ها و نحوه‌ی عملکردهایی که توسط ساقه‌ی مغز کنترل می‌شوند انجام می‌گردد. این موارد شامل آزمایش‌هایی برای ارزیابی توانایی فرد در تنفس بدون استفاده از دستگاه تنفس مصنوعی می‌باشد. تشخیص مرگ مغزی فقط هنگامی داده می‌شود که پزشکان به این نتیجه‌ی قطعی رسیده باشند که عملکردهای مغز و ساقه‌ی مغز از دست رفته است و نیز علت ایجاد این مرگ مغزی شناخته شده باشد و کاری نیز نتوان برای درمان آن انجام داد. فردی را که دچار مرگ مغزی شده است نمی‌توان حتی با استفاده از دستگاه‌های ویژه در بخش مراقبت‌های ویژه (آی سی یو) بیش از چند روز زنده نگه داشت. در چنین مواقعی معمولاً پزشکان با خانواده‌ی فرد مشورت می‌کنند تا در صورت لزوم دستگاه‌ها را از او جدا نمایند. براساس سن و سلامت قبلی فرد و نیز علت مرگ مغزی، بستگان فرد ممکن است از پزشکان درخواست کنند که اعضای سالم بدن او مثل قلب، کلیه‌ها، کبد و... به کسانی که به این اعضا نیاز دارند اهدا‌ء کنند.

وضعیت نباتی

در وضعیت نباتی قسمت‌هایی از مغز که کنترل عملکردهای بالای ذهنی مثل فکر کردن را بر عهده دارند صدمه می‌بینند. با این حال بخش‌هایی از مغز که کنترل عملکردهای حیاتی خودکار، مثل ضربان قلب و نفس کشیدن را بر عهده دارند سالم باقی می‌مانند. گرچه چنین فردی از نظر جسمی و ذهنی به محرک‌هایی مثل صدا، نور و سایر تحریکات پاسخی نمی‌دهد، اما می‌تواند بدون کمک، نفس بکشد. همچنین گاهی اوقات به طور بی اختیار ممکن است سر یا دست‌ها و پاهایش را تکان دهد.
چنین افرادی در صورتی که مراقبت‌های پزشکی خوبی در اختیار داشته باشند می‌توانند ماه‌ها و حتی سال‌ها در همین وضعیت زنده باقی بمانند. شایع‌ترین علت ایجاد وضعیت نباتی ضربه‌های شدید به سر می‌باشد. چنین وضعیتی همچنین می‌تواند در عفونت‌های مغزی مثل آنسفالیت‌های ویروسی و یا در مواردی که اکسیژن به مغز نمی‌رسد مثل غرق شدن در آب و سکته‌ی قلبی نیز ممکن است رخ دهد.
هیچ‌گونه درمانی برای وضعیت نباتی پایدار وجود ندارد. با این حال با انجام اقدامات حمایتی و مراقبت‌های پرستاری می‌توان کاری کرد که تا آنجایی که ممکن است فرد در حالت راحتی قرار داشته باشد. فردی که به این وضعیت دچار می‌شود می‌تواند تا چندین سال زندگی کند اما احتمال خیلی کمی وجود دارد که دوباره به وضعیت طبیعی برگردد.

پی‌نوشت‌ها:

1.CT Scan
2.MRI
3.biopsy
4.Ischemic
5.Hemorrhagic
6.حمله‌ی ایسکمیک گذرا Transient Ischemic Attack (TIA)
7.Sickle cell
8.Takayasau
9.Spasticity
10.Coma

منبع مقاله :
حاجی شریفی، احمد، (1395)، دائرةالمعارف گیاه درمانی ایران، تهران: انتشارات حافظ نوین، چاپ پانزدهم.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان