ره آورد، نتایج و پیامدهای توکل

اعتماد و توکل به خدا یکی از ویژگی های انسان مومن می باشد. آگاهی به نتایج و پیامدهای توکل در زندگی بسیار سودمند است؛ زیرا انگیزه توکل را در مؤمنان افزایش می دهد. برای توکل به خدا در متون دینی چند ره آورد ذکر شده است؛ برخی از آنها مربوط به دنیا، و برخی اخروی است که عبارت اند از:

اعتماد و توکل به خدا یکی از ویژگی های انسان مومن می باشد. آگاهی به نتایج و پیامدهای توکل در زندگی بسیار سودمند است؛ زیرا انگیزه توکل را در مؤمنان افزایش می دهد. برای توکل به خدا در متون دینی چند ره آورد ذکر شده است؛ برخی از آنها مربوط به دنیا، و برخی اخروی است که عبارت اند از:

1.کفایت کردن خداوند

کفایت کردن خداوند برای بنده اش که به او توکل کرده است، از مهم ترین نتایج توکل بر خداست.[1] این نکته را خداوند بارها در قرآن کریم تصریح کرده است و تردیدی درباره آن برای انسان مؤمن باقی نگذاشته است. آیاتی چون: وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلِّ شَی ءٍ قَدْراً[2] و وَ تَوَکلْ عَلَی اللَّهِ وَ کفی بِاللَّهِ وَکیلًا [3] و إِنَّ عِبادِی لَیسَ لَک عَلَیهِمْ سُلْطانٌ وَ کفی بِرَبِّک وَکیلًا.[4] صاحب المیزان در تفسیر آیه اخیر می گوید: و این که فرمود وَ کفی بِرَبِّک وَکیلًا معنایش این است که برای قیام بر اراده نفوس و اعمال ایشان، و برای نگهداری منافع ایشان و سرپرستی امور ایشان، خدا بس است؛ زیرا کلمه «وکیل» به معنای متکفل شدن بر امور دیگری است که قائم مقام او در تدبیر امور و گرداندن چرخ زندگی اوست. اما کفایت الهی در مورد هر کاری می تواند به گونه ای ظاهر گردد. اگر در جنگ است به صورت پیروزی و غلبه،[5] و در دیگر امور خداوند به صورت های گوناگون بنده خود را کفایت می کند، نیازش را مرتفع می سازد[6] و مشکلات و سختی ها را بر او آسان می کند.[7]

استاد جوادی آملی در بیان اثر کفایت می نویسد: متوکل، محبوب خداست و چون ذات اقدس خداوند محبّ[8] و محبوب خود را رها نمی کند و آثار هر محبوب به دست محبّ او ظهور می کند، خداوند امور متوکلان را کفایت می کند؛[9] و چون او وکیلی نفوذناپذیر (توانمند) و سنجیده کار است،[10] بهترین وکیل برای بنده خود خواهد بود.[11]

2.آرامش و طمأنینه نفس

دومین ره آورد توکل، اطمینان و آرامش نفس انسان است. کسی که توکل حقیقی را با آن لوازم و شرایط پیش گفته آورده است، بی شک در ضمیر خود سرشار از آرامش و طمأنینه است و به دلیل اطمینانی که به پروردگار خویش دارد، نگران نیست و از به نتیجه رسیدن تلاشش تردید ندارد. همچنین خوفی به دل راه نمی دهد؛ زیرا خدا را پشتیبان خود می داند و به قدرت و توانمندی او ایمان دارد. او همچنین آگاه است که آنچه به او برسد، همان است که خداوند برای او مقدر کرده است و خدا نیز جز خیر او نمی خواهد، پس چه جای نگرانی و ترس؟ خداوند در آیه 51 سوره توبه به پیامبر (ص) می فرماید: «ای پیغمبر به آنها بگو جز آنچه که خداوند برای ما نوشته و مشیت او تعلق گرفته به ما نمی رسد و او مولای ماست و کسانی که ایمان آورده اند فقط به خدا توکل می کنند».[12]

این فرمان الهی در حقیقت نوعی اطمینان و آرامش خاطر برای رسول خدا (ص) و پیروانش ایجاد می کند؛ زیرا به آنان می فهماند که آنچه برای آنان مقدر است، خواست و اراده خدا بوده است و چون آنان بر خدا توکل کنند جای هیچ گونه نگرانی نیست. بخاری در کتاب صحیح خود در حدیثی از ابوبکر، نگرانی و ترس او را پس از مخفی شدنش به همراه پیامبر (ص) هنگام حضور مشرکان مقابل ورودی غار ثور حکایت می کند. در این حدیث، پاسخ حضرت، اوج اطمینان و آرامش، و آن نیز توکل بالای ایشان را نشان می دهد. ابوبکر جریان را این گونه نقل می کند:

هنگامی که مشرکان مقابل ورودی غار داخل آن را نگاه می کردند با نگرانی به رسول خدا (ص) عرض کردم: اگر یکی از آن ها زیر پایش را ببیند ما را خواهد دید! پیامبر (ص) فرمود: «ای ابوبکر! چه گمان می کنی نسبت به دو نفری که سومین آنها خداست؟!.[13]

3.توانمندی و بی نیازی

ره آورد دیگر توکل، احساس توانمندی و در نتیجه اظهار بی نیازی در عمل است. آرامش و طمأنینه نفس که از اطمینان به کفایت و بسندگی خداوند برای بنده ای که به او توکل کرده است، به دست آمده، حس توانمندی توصیف نشدنی به او می دهد. این حس توانمندی از آن جا ناشی شده است که خداوند را پشتیبان خود می داند و دل را به یاری کسی که هرگز مغلوب نمی شود پیوند زده است. ازاین رو نه تنها در درون او طمأنینه و آرامش موج می زند، بلکه از رفتار او بی نیازی هویدا می شود. کسی که به این درجه از اطمینان نفس رسیده، حقیقت توکل را درک کرده است و هرگز گفتار یا رفتاری که نشانه ضعف و ناتوانی باشد از او مشاهده نمی شود، اگر چه در موضع ضعف و حتی اسارت قرار گرفته باشد. ذکر مثال برای انسان هایی با این ویژگی، چندان دشوار نیست و انسان هایی که الگوی کرامت و عزّت انسانی اند کم نیستند. قرآن کریم مؤمنان را توصیه کرده است که به خدای توانمند و مهربان توکل کنند تا از این رهگذر آنان نیز به توانمندی رسیده، با پشتوانه مهربانی خداوند بی نیاز شوند.[14] در آیه 217 سوره شعرا، دو صفت «عزّت» و «رحمت» در کنار هم آمده است که به نظر می رسد مقصود این است که با صفت عزّت و توانمندی، کفار و مشرکان را نابود می کند و با صفت مهربانی، مؤمنان را نجات می دهد و بر مشرکان پیروز می گرداند.[15] البته در آیه، صفت «عزّت» بر صفت «رحمت» مقدم شده است به این دلیل که برای اطمینان بخشی به بنده متوکل، یادآوری قدرت و توانمندی خداوند مناسب تر به نظر می رسد.[16] در این آیه، برخی مفسّران صفت عزّت الهی را برای مقابله با کفار و مشرکان، و صفت رحیم را برای برخورد با مؤمنان دانسته اند[17] که این نیز بر توانمندی و غلبه خداوند و کسی که به او توکل می کند دلالت دارد. همچنین در این آیات، بعد از توصیف خداوند به عزیز و رحیم، سه وصف دیگر که هر یک از دیگری دلگرم کننده تر و امیدبخش تر است آمده است: خدایی که زحمات پیامبر (ص) را می بیند، و از قیام و سجده و حرکت و سکون او باخبر است، خدایی که صدای او را می شنود و خدایی که از خواسته ها و نیازهای او آگاه است. آری، بر چنین خدایی باید تکیه کنی و زمام کار خویش را به او بسپاری[18] و بدانی که با توکل بر او، بی نیازترین خواهی بود. رسول خدا (ص) در بیان زیبایی به هر دو نکته اشاره کرده و فرموده است: «هر کس دوست دارد نیرومندترینِ مردم باشد به خدا توکل کند و آن که دوست دارد بی نیازترینِ مردم باشد، اعتمادش به آنچه که در نزد خداست بیشتر باشد از آنچه که نزد خودش دارد».[19] امام صادق (ع) نیز در بیان دیگری بی نیازی و توانمندی انسان را در گرو توکل به خدا دانسته و می فرماید: «بی نیازی و عزّت، در گردش اند و چون به جایگاه توکل می رسند، در آن جا سکنا می گزینند».[20] این ها همه تصریح به توانمندی و بی نیازی به عنوان دو ارمغان توکل برای انسان متوکل است؛ ارمغانی که در سایه تجربه می توان به آن دست یافت و حقیقت آن را به تماشا نشست.

4.تضمین مصالح و منافع

روحی که در توکل دمیده شده، تضمین مصالح و منافع بنده ای است که به خدا توکل کرده است. به طور کلی، لازمه محبّت، قدرت، علم و آگاهی، بی نیازی، توانایی و خیرخواهی پروردگاری که قائم به وکالت و سرپرستی بندگانش است، اقتضا می کند که مصلحت بنده متوکلش را تضمین کند و جز این از او انتظار نمی رود و او نیز به جز این وعده نکرده است. لکن بنده متوکل می داند که عطا و منع پروردگار، هر دو در جهت حفظ سود و منفعت اوست؛ همانند عطا و منع والدین به فرزند خردسالشان که هر دو برخاسته از مصلحت کودک است. ابو نصر سرّاج طوسی، از عرفای بزرگ و صاحب کتاب اللمع در تعریف توکل می گوید: توکل، وادار کردن بدن به عبودیت و بندگی، تعلق قلب به ربوبیت، آرامش و اطمینان نسبت به کفایت نیازمندی ها توسط پروردگار است، به گونه ای که اگر بخشید سپاس گزار باشد و اگر منع کرد صبر پیشه کند و به آن راضی باشد.[21]

بر این اساس، این تصور که هنگام توکل بر خدا باید تمام خواسته ها برآورده شود نادرست است؛ زیرا توکل به خدا برای انجام امور و دستیابی به اهداف، در صورت وجود منفعت و مصلحت است؛ یعنی اگر هدف مورد نظر تأمین نمی شود، دلیلش این است آن هدف زیان و خسران دیگری را که بزرگ تر است متوجه انسان می کند. این همان مفهوم خشنودی به نتیجه کار است که گفتیم انسان متوکل در هر حال از نتیجه کار خشنود است، چه به آنچه می اندیشید رسیده باشد و چه از آن باز مانده باشد؛ زیرا می داند که خداوند جز خیر و صلاح او را نمی خواهد و از باطن و سرانجام خواسته های بنده اش آگاه است. پس اگر بنده بر او توکل کند و در عین حال خواسته ای داشته باشد که برای او زیان بار است، خداوند آن خواسته را مستجاب نخواهد کرد. قرآن کریم نیز این معنا را در آیه 216 سوره بقره این گونه بیان کرده است: «شاید چیزی خوشایندتان نباشد، حال آن که برای شما خوب است؛ و شاید چیزی را دوست داشته باشید، حال آن که برای شما بد است؛ بدانید که خدا به آنچه برای شما سودمند است آگاه است و شما نمی دانید».[22] همچنین در آیه دیگری تصریح می کند که مواهب این دنیا، فانی است و آنچه نزد خداست بهتر و بادوام تر است. سپس در ادامه، مؤمنان و توکل کنندگان به خدا را از جمله کسانی برشمرده است که نعمت ها و مواهب پایدار و باقی خدا به آنها اختصاص دارد. این بیان کنایه از آن است که اهل توکل باید بدانند و البته می دانند که دنیا زوال پذیر است و اگر خداوند تمام خواسته های دنیایی آنان را علی رغم توکلشان به خدا برآورده نمی کند، به سبب رعایت مصلحت و منفعت آنان در جهان آخرت است: فَما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیرٌ وَ أَبْقی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ.[23] آنچه از هستی های دنیا بهره و نصیب شماست ناچیز و فانی شدنی است و هر چه نزد خداست بهتر و پایدارتر خواهد بود، ولی آن مخصوص مردم باایمان است که در کارهای خود به خدا توکل می کنند. در پایان ذکر این نکته خالی از لطف نیست که توکل به خداوند اگر بخواهد توسط انسان تحقق یابد، نیازمند ایمانی تفصیلی، کامل و مستحکم به خداوند است؛ یعنی برای کسی که به خدا ایمان ندارد نمی توان از توکل سخن گفت و کسی که به ایمانی توأم با معرفت کامل دست نیافته نمی تواند به حقیقت توکل نایل آید. به این دلیل است که رسیدن به مرتبه توکل، یکی از مراتب عالی سیر و سلوک الی الله به شمار آمده است.

پی نوشت ها

[1] جامع الأخبار، ص 322، ح 905: امام علی (ع): «مَن وَثِقَ باللّهِ أراهُ السُّرورَ، و مَن تَوَکلَ علَیهِ کفاهُ الامورَ؛ هر که به خدا اعتماد کند، خداوند شادمانی نشانش دهد و هر که به او توکل کند، خداوند کارهایش را کفایت کند».

[2] طلاق: 3: «هر کس بر خدا توکل کند، خدا او را بس است؛ زیرا خداوند به خواست خویش می رسد و برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است».

[3] احزاب: 3: «و بر خدا توکل کن، زیرا خدا کارسازی را بسنده است».

[4] اسرا: 65: «تو را بر بندگان من هیچ تسلطی نباشد و پروردگار تو برای نگهبانیشان کافی است».

[5] منتخب میزان الحکمة، ح 6708: امام باقر (ع): «مَن تَوَکلَ علَی اللّهِ لا یغلَبْ، و مَنِ اعتَصمَ باللّهِ لا یهزَمْ؛ آن که به خدا توکل کند، مغلوب نشود و آن که به خدا توسّل جوید، شکست نخورد».

[6] منتخب میزان الحکمة، ح 6710 (به نقل از الکافی): امام صادق (ع): «مَن اعطی ثلاثالم یمنع ثلاثا. .: مَن اعطِی التَّوَکلَ اعطِی الکفایةَ. ثُمّ قالَ: أتَلَوتَ کتابَ اللّهِ- عَزّ و جلَّ-:" ومَن یتَوکلْ علَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ"؛ هر کس به او سه چیز عطا شود از سه چیز محروم نمی ماند:. .. به هر که توکل داده شود، بسندگی داده شود. سپس فرمود: آیا کتاب خداوند عزیز و جلیل را تلاوت کرده ای:" و هر که به خدا توکل کند او برای وی بس است"؟

[7] منتخب میزان الحکمة، ح 6706: امام علی (ع): «مَن تَوَکلَ علَی اللّهِ ذَلَّت لَهُ الصِّعابُ، و تَسهَّلَت علَیهِ الأسبابُ؛ هر که به خدا توکل کند، دشواری ها برای او آسان شود و اسباب برایش فراهم گردد».

[8] آل عمران: 159: إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکلِینَ.

[9] طلاق: 3: وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ.

[10] انفال: 49: وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکیمٌ.

[11] آل عمران: 173: حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ.

[12] قُلْ لَنْ یصِیبَنا إِلَّا ما کتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیتَوَکلِ الْمُؤْمِنُونَ.

[13] صحیح البخاری، ج 4، ص 190: «أبو بکر: عنه قال قلت للنبی (ص) و انا فی الغار: لو أن أحدهم نظر تحت قدمیه لأبصرنا. فقال: ما ظنک یا أبا بکر باثنین الله ثالثهما».

[14] وَ تَوَکلْ عَلَی الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ؛ بر خدای توانا و مهربان توکل کن.

[15] المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 322؛ ر. ک: تفسیر الوسیط، ج 10، ص 288.

[16] روح المعانی، ج 10، ص 134.

[17] ر. ک: الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 22، ص 119.

[18] تفسیر نمونه، ج 15، ص 368 و 369.

[19] تحف العقول، ص 27؛ کشف اللثام، ج 11، ص 530: به نقل از امام علی (ع): «من أحب أن یکون أقوی الناس فلیتوکل علی الله و من أحب أن یکون أغنی الناس فلیکن بما فی ید الله أوثق منه بما فی یده».

[20] الکافی، ج 2، ص 65، ح 3: «إنّ الغِنی و العِزَّ یجُولانِ، فإذا ظَفِرا بمَوضِعِ التَّوکلِ أوطَنا».

[21] اللمع، ص 78.

[22] عَسی أَنْ تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکمْ وَ اللَّهُ یعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ.

[23] شورا: 36.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان