این داستاننویس در پاسخ به ایسنا، درباره استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه یادداشتی نوشته است که در پی میآید:
متاسفانه زبان فارسی در مقایسه با بقیه زبانهای زنده دنیا زبان نسبتا مهجوری است در نتیجه ما همواره نیازمند ترجمه هستیم تا با آثار روز دنیا آشنا شویم.
یادمان نرود از طریق ترجمه آثار نویسندگان تاثیرگذاری چون کافکا، آلبر کامو، سارتر، داستایوسکی، تولستوی، چخوف، بورخس، همینگوی و بسیاری از بزرگان دیگر با ادبیات جهان آشنا شدیم. ادبیات پیشرو ایران پس از مشروطه هم، به واسطه ترجمه و تحت تاثیر مکاتب ادبی غرب، از نظر ژانری، شکل امروزیاش را گرفت. در این صورت نباید نقش کلیدی مترجم و ترجمه را کماهمیت دانست یا نادیده گرفت. شکی نیست مکاتب مختلف دنیا را از طریق ترجمه شناختیم. آثار کوندرا، مارتن دوگار، ونهگات، مارکز، بولگاکوف، یوسا، کلود سیمون و صدها نویسنده مطرح دنیا را از همین مسیر شناختیم و آثارشان را دنبال کردیم.
در ضمن این را در نظر داشته باشیم که تولید نشدن آثار ایرانی و خارجی، فقر عظیم و غیرقابل بازگشت فرهنگی را به بار خواهد آورد. پس هراسی به دلمان راه ندهیم از انتشار کتابهای گوناگون ادبی در حوزه ترجمه به تصور اینکه ممکن است جای کتابهای تالیفی ما را در ویترین کتابفروشیها تنگ کنند.
فقط تصور کنید دیدن یک عالمه کتاب لاغر و قطور با جلدهای رنگارنگ در ویترین کتابفروشی، میتواند توجه هر رهگذری را که از پیادرو عبور میکند، جلب کرده و وسوسه خرید را به جانش بیندازد.
و یادمان باشد که داستان خوب هیچگاه روی زمین نمیماند. به قول معروف راه باز است و جاده دراز!