مهارت های مورد نیاز در حوزه ی علمیه
در کنار دانش هایی که مطرح شد و همگی نیازهای امروز حوزه اند، طلاب باید مهارت هایی را یاد بگیرند تا در امر تحصیل و آموزش و انجام کارها و وظیفه های آینده موفق تر باشند. این فنون خود به شاخه های مختلفی تقسیم می شوند و با توجه به جنس فراگیران (خواهران و برادران) فرق می کند. مجموعه مهارت های مورد نیاز طلاب در جدول زیر ارائه شده است:
نمودار شماره 8: فنون و مهارت های مورد نیاز طلاب در توضیح این نمودار باید بگوییم که پاره ای از فنون به صورت عمومی و برای تمامی طلاب ضروری بوده و یادگیری ابتدایی آن ها لازم است و آموزش تخصصی آن ها نیز بعد از مشخص شدن گرایش علمی می تواند صورت بگیرد. مهم ترین این فنون عبارت اند از فنون مطالعه و تحصیل و برنامه ریزی تحصیلی. فنون دیگر، فنون خاص اند و ویژه ی رشته های تخصصی.
ویژگی های علوم و مهارت های حوزوی
آن چه مورد بحث قرار گرفت، شمار علوم اسلامی و ترتیب آن ها و شمار فنون مورد نیاز طلاب را باز شناساند. هدف از این بحث ها این بود که برنامه ی درسی و کتاب های درسی حوزه ی علمیه باید با علوم قدیم و جدید و ترتیب آموزش خاص آن ها هماهنگ باشد. اکنون باید دنبال این بحث برویم که از لحاظ علم شناختی و توجه به ویژگی های علم مورد نظر در کتاب درسی آیا کتاب های درسی حوزه باید همانند کتاب های علوم تجربی یا انسانی یا ریاضی و ... باشد؟ یا این که علوم حوزوی ویژگی هایی دارند که باعث می شود کتاب های درسی آن ها با ساختاری متفاوت از علوم دیگر تالیف و تدوین شود.
این نکته مسلم است که هر دانشی، ویژگی هایی از لحاظ (موضوع، غایت، مسائل، روش، مبانی، مبادی، منابع، قواعد، تقسیمات، ارتباطات، نتایج و ...) دارد که دانش های دیگر ندارند و همین مسائل است که دانش ها را از یکدیگر جدا ساخته است. وجود همه، یا پاره ای از این ویژگی ها به صورت مشترک در علوم اسلامی باعث گردیده که آن ها را یکجا جمع کرده و عنوان علوم اسلامی، یا حوزوی به آن ها داده است. اما نکته ی مهم این است که علوم اسلامی، به صورت جمعی یا انفرادی، سنخیتی با علوم دیگر از لحاظ آموزشی ندارند؛ چون هیچ یک از این ویژگی ها، بین این علوم و علوم دیگر، به صورتی کاملاً مشترک وجود ندارد. از این روی، لازم است این ویژگی های علم شناختی بیان شود تا خط مشی کلی تألیف کتب درسی در بخش ساختار و محتوای مربوط به دانش، روشن گردد و برنامه ای برای تولیدکنندگان کتاب های درسی در حوزه ی علمیه باشد:
1. علوم اسلامی بر خلاف علوم تجربی و انسانی و ... با منابع دینی (قرآن، سنت و عقل) در پیوندند و منبع اصلی دیدگاه ها و مبانی و اصول آن ها را این سه حوزه تشکیل می دهد، در حالی که این منابع به این شکل در علوم دیگر وجود نداشته و منبع اصلی علوم یاد شده تجربه، مشاهده و عقل (تجربی) است. بنابراین در کتاب های درسی حوزه منابع دینی اهمیت زیادی دارند. حتی در ادبیات عرب که قصد و هدف حوزه ای این برنامه آمادگی برای بهره مندی از منابع و فهم منابع دین است. پس باید طلاب نیز از همان ابتدا با قرآن و سنت از طریق کتاب های درسی مأنوس شوند.
2. علوم اسلامی، به طور معمول، به صورت مستقیم یا به یک واسطه، با معارف اسلامی، پیوند دارند و همین پیوند، باعث شده که محتوا و ساختار علوم اسلامی جدای از علوم دیگر باشد. چون معارف اسلامی، موضوع مشترک علوم اسلامی است و همین اختلاف در موضوع، باعث می شود، شمار مسائل، نوع نگرش به مسائل و اولویت بندی مسائل نسبت به علوم دیگر، متفاوت باشد. لذا در کتاب درسی، توجه به موضوع دانش مورد نظر امری ضروری است و با تعیین هر چه دقیق تر موضوع کتاب درسی، باید مطالب زاید را حذف و مطالب لازم را اضافه کرد و ترتیبی متناسب با موضوع به کتاب درسی داد.
3. علوم تجربی (طبیعی و انسانی) و علوم فلسفی غرب، بیش تر حالتی معاصر دارند و به طور معمول از گذشته قطع می شوند و به فکر آینده و پیش بینی هستند و به گذشته، بیش تر به شکل تاریخ علم و سرگذشت نظریه ها نگاه می کنند، حال آن که اغلب علوم اسلامی در عین حالی که حالتی معاصر و هماهنگ با زمان و مکان دارند و به رشد کمی و کیفی خود در ظرف زمان ادامه می دهند، از گذشته به هیچ وجه بریده نمی شوند. آراء و نظریات گذشتگان در حوزه، همچون نظریات و اندیشه های معاصر حالتی زنده و فعال دارد. و گو این که تمامی تاریخ یک علم حوزوی مانند فقه در یک روز شکل گرفته است.
4. علوم اسلامی، از حیث نوع مسائل و زاویه ی دید آن ها و گستره و شکل مباحث، حالتی متفاوت از علوم دیگر دارد. گرچه ممکن است یک مسأله بین یک دانش حوزوی و در مَثَل روان شناسی، جامعه شناسی، حقوق، هرمنوتیک و ... مشترک باشد، اما نوع و زاویه ی نگاه به این مسأله متفاوت است.
5. علوم اسلامی از لحاظ متدولوژی، تفاوت های آشکار با متدهای پژوهشی علوم انسانی و تجربی دارد. با توجه به اهمیتی که از دیرباز محققان و بزرگان حوزه به بحث روش و اصول فهم داده اند، متدولوژی علوم اسلامی خیلی مترقی تر و کامل تر از متدولوژی فلسفه های غربی است. و هر علم با توجه به نوع مسائل، غایتی که دارد، دارای روش های بسیارند که این روش ها در طول سال های سال تلاش، تحلیل و نقادی اهل فن به صورتی متکامل و بالغ درآمده و راهنمای محققان در پیمودن راه این علوم، جلوه گر شده اند.
روش هایی مانند: روش عقلی (در فلسفه، منطق، کلام عقلی و ...) روش نقلی (در علوم حدیث، رجال، علوم قرآن و کلام نقلی) و روش شهودی (در عرفان و سیر سلوک) و روش ترکیبی (در تفسیر، کلام، فلسفه) و روش عقلایی و ترکیبی (اصول فقه، فقه) از جمله روش های مطرح در علوم حوزوی هستند.
6. هدف علوم اسلامی به صورت جمعی، کشف دین و برنامه ی دینی است که هم ارزش زیادی دارد و هم حساسیت بسیار. چرا که کمک به این اکتشاف ها، هدفی مقدس و با ارزش است و از حیث ارزش گذاری بسیار بالاتر از علوم دیگر است و از طرف دیگر، هدفی بسیار دشوار و مسئولیت آور است و از حساس ترین جراحی ها نیز باریک تر است، لذا خطرساز بوده و انسان را در لبه ی پرتگاه نیز قرار می دهد.
مجموعه ی این ویژگی ها در علوم اسلامی و تفاوت هایی که با علوم دیگر دارد، باعث می شود که روش طبقه بندی آموزشی آن ها متفاوت باشد و در نتیجه چگونگی تحصیل این علوم و روش آموزش آن ها جدای از دیگر علوم و دانش ها خواهد بود. از این روی، کتاب های درسی این علوم باید به شکلی متفاوت از علوم دانشگاهی و دبیرستانی تهیه و تدوین گردد. این تفاوت، بیش از ساختار کتاب های درسی در محتوا تجلّی پیدا می کند و بر عمق و نظم و ترتٌب بیش تر مسائل آن ها می افزاید. بنابراین، کسانی که الگوهای کتاب های درسی دانشگاهی و دبیرستانی را به همان صورت برای حوزه تجویز می کنند، سخت در اشتباه اند. کتاب های درسی حوزه می تواند از علوم روز و مورد نیاز در امر تدوین متون (مانند روان شناسی تربیتی، برنامه ریزی آموزشی، برنامه ی درسی، فلسفه ی تعلیم و تربیت، تکنولوژی آموزشی و ...) کمک بگیرد، اما نمی تواند از برنامه های سایر مراکز در این مسأله پیروی محض کند؛ چرا که این به صلاح علوم اسلامی، که هدفی بزرگ تر و مهم تر و ظریف تر از اهداف سایر مراکز آموزشی دارند، نیست.
منبع: کتاب حوزه شماره 150
ae