ماهان شبکه ایرانیان

الارشاد و تاریخ نگاری زندگانی ائمه (۳)

۲. اسناد در میان گزارش های شیخ مفید رحمه الله به روایاتی برخورد می کنیم که شیخ رحمه الله همانند یک محدث، با استفاده از عباراتی همچون «اخبرنی» و «حدثنی» با ذکر تمام افراد واقع در سلسله سند به نقل روایت خود پرداخته است

الارشاد و تاریخ نگاری زندگانی ائمه (3)
2. اسناد
در میان گزارش های شیخ مفید رحمه الله به روایاتی برخورد می کنیم که شیخ رحمه الله همانند یک محدث، با استفاده از عباراتی همچون «اخبرنی» و «حدثنی» با ذکر تمام افراد واقع در سلسله سند به نقل روایت خود پرداخته است. اینگونه گزارش ها، گرچه در الارشاد فراوان دیده می شود، اما در مقایسه با مواردی که شیخ رحمه الله به نقل مستقیم از منابع پرداخته و یا به ذکر انتهای سلسله سند یا اواسط آن اکتفا نموده، کمتر است. اینگونه گزارش ها بهترین راه برای شناخت سلسله اسناد شیخ رحمه الله و به ویژه مشایخ مستقیم و بدون واسطه ی روایی اوست.
با بررسی مشایخ بدون واسطه شیخ رحمه الله، می توانیم آنها را در دو قسمت امام علی(ع) و امامان دیگر، متفاوت ببینیم. در بخش امام علی(ع) به نام مشایخی برخورد می کنیم که عمدتاً برای امامیه ناشناخته است؛ به این معنی که در کتب روایی، در مقایسه با مشایخ بخش دوم، کمتر به نام آنها برخورد می کنیم. ویژگی دیگر این بخش آن است که شیخ رحمه الله در مجموع، روایات اندکی از آنها نقل کرده است. از این دست مشایخ می توانیم از افرادی مانند ابوبکر محمدبن عمر جعابی(1) با دو روایت،(2) ابوبکر محمدبن مظفر بزاز(3) با سه روایت (همان، ج1، صص 34، 36و40)، ابوالجیش مظفربن محمد بلخی(4) با چهار روایت (مفید، همان، ج1، صص 29، 43، 44و47)، محمدبن جعفر تمیمی نحوی(5) با یک روایت (مفید، همان، ج1، ص 33)، ابوعبیدالله محمدبن عمران مرزبانی(6) با چهار روایت (مفید، همان، ج1، صص 32، 40، 41 و 42)، ابوحفص عمربن محمد صیرفی (7) با دو روایت (مفید، همان، ج1، ص 30-31) و محمدبن حسین صیرفی (همان، ص 31) نیز با یک روایت نام ببریم.
در این بخش، ذکر بزرگانی از اهل سنت همچون محمدبن مظفر بزاز و محمد بن عمران مرزبانی به عنوان مشایخ بدون واسطه شیخ رحمه الله قابل توجه است؛ البته چنین بر می آید که آنها دارای نوعی گرایش های شیعی بوده اند؛ همچنین حضور افرادی همچون ابن ابی الثلج بغدادی (322-327 یا 323/325ق) در سلسله اسناد شیخ رحمه الله بسیار جالب توجه است. ابن ابی الثلج از مورخان بزرگی بوده که کتابی با عنوان تاریخ الائمه (نجاشی، همان، ص 382) داشته است؛ گرچه از عبارات نجاشی و شیخ طوسی رحمه الله می توان به نوعی، امامی بودن او را ترجیح داد (نجاشی، همان، ص 381/ طوسی، 1415ق، ص 443)، اما عبارت ابن ندیم (ابن الندیم، [ بی تا]، ص 423) و نیز اسامی کتب او ( همان)، نوعی دوگانگی را در مذهب او نمودار می سازد. بیشترین نقل شیخ مفید رحمه الله از ابن ابی الثلج از طریق استاد خود، مظفر بن محمد بلخی است (مفید، همان، ج1، صص 29، 43، 44، 45، 47)، اما در موارد اندکی نیز از طریق کسانی همچون عمربن محمد صیرفی (همان، ص 30) و محمدبن حسین مقری (همان، ص 319) از او نقل می کند.
اما آنچه جالب توجه است اینکه: سلسله سند از ابن ابی الثلج به بعد، معمولاً سلسله سندی غیر شیعی است که برای اثبات روایی برخی از فضایل امام علی(ع) برای اهل سنت کارآمد است. نکته جالب توجه دیگر در این بخش، عدم وقوع نویسندگانی با نوشته های همسو در سلسله اسناد شیخ رحمه الله است که از آن جمله می توانیم از افرادی همچون علی بن احمد، معروف به ابوالقاسم کوفی (352ق) صاحب کتاب الاستغاثه فی بدع الثلاثه و نیز محمدبن جریر طبری شیعی صاحب کتاب المسترشد(8) نام ببریم.
در بخش دوم، یعنی بخش مربوط به سایر ائمه علیهم السلام (به جز امام علی(ع))، عمده روایات مستند شیخ، از دو تن از مشایخ بلاواسطه شیخ، یعنی ابوالقاسم جعفربن محمد، معروف به ابن قولویه و ابومحمد حسن بن محمدبن یحیی نقل شده است (برای آگاهی از فهرست روایات این دو در الارشاد، ر.ک به: الارشاد، 1413ق، ج2، صص 458و 461-462).
ابن قولویه (368/369ق) استاد شیخ مفید رحمه الله، از بزرگ ترین محدثان امامی قرن چهارم به شمار می رود که دارای کتب و نوشته های متعدد عمدتاً فقهی بوده است و به عنوان استاد فقه (فقه روایی) شیخ مفید رحمه الله معرفی شده است. او بیشترین توثیقات و تأییدات را از سوی رجالیون شیعه دریافت داشته است؛ به گونه ای که در مورد او شاهد تعابیری هستیم که درباره کمتر شخصی به کار رفته است (ر.ک به: اردبیلی، 1403ق، ج1، ص 157-158)؛ برای مثال نجاشی رحمه الله درباره او چنین می نگارد: «... کل ما یوصف به الناس من جمیل وثقه و فقیه فهو فوقه» (نجاشی، همان، ص 123): او برتر از همه توثیقاتی با الفاظی مانند جمیل، ثقه و فقیه است که درباره مردمان به کار می رود.
ابن قولویه از بزرگ ترین شاگردان محمدبن یعقوب، معروف به کلینی (329ق) است که راوی کتاب کافی او نیز بوده است؛ از این رو بیشترین روایات مستند شیخ رحمه الله از او به سلسله اسناد کلینی می پیوندد که اینگونه روایات مستند با روایات موجود در کافی و نیز با اسناد آنها هماهنگ است و از این رو، به بررسی جداگانه اسناد نیاز ندارد و طبعاً همچنان که افراد ثقه در آن مشاهده می شود، شاهد حضور افراد ضعیف و متهم و به ویژه متهم به غلو در اینگونه اسناد می باشیم که برای مثال می توانیم از افرادی همچون سهل بن زیاد (برای آگاهی از نشانی روایات ر.ک به: مفید، 1413ق، ج2، صص 252، 280، 293و 345 و برای آگاهی از دیدگاه رجالیون درباره او ر.ک به : اردبیلی، 1403ق، ج1، ص 393)، محمدبن حسن بن شمون [ابن جمهور] (258ق) (برای نشانی روایات ر.ک به: مفید، همان، ج2، صص 333و 255 و برای دیدگاه رجالیون ر.ک به: اردبیلی، همان، ج2، ص 92-93)، معلی بن محمد (برای نشانی روایات ر.ک به: مفید، ج2، صص 248، 258، 267، 291، 292، 301، 304، 311، 316، 347، 349 و برای دیدگاه رجالیون، ر.ک به: اردبیلی، همان، ج2، ص 251) و ابوالجارود (زیاد بن منذر) ( برای نشانی روایات ر.ک به: مفید، ج2، صص 346و 348 و برای دیدگاه رجالیون، ر.ک به: اردبیلی، همان، ج1، ص 339) یاد کنیم.
البته در موارد بسیار نادری، شیخ رحمه الله به واسطه ابن قولویه، از شخصیت هایی به جز کلینی نقل می کند که از آن جمله می توانیم به روایت او از محمدبن همام اسکافی (258-336ق) صاحب کتاب الانوار فی تاریخ الائمه الاطهار (برای آشنایی با دیدگاه رجالیون درباره او ر.ک به : اردبیلی، همان، ج2، ص 212) اشاره کنیم (برای اطلاع از نشانی روایت، ر.ک به: مفید، همان، ج1، ص 45) که گرچه از سوی بزرگان رجالی با بهترین عبارات توثیق شده است (نجاشی، همان، ص 379/طوسی، 1417ق، ص 217)، اما نجاشی ظریفانه یادآور نقطه ضعفی درباره برخی از روایات او می شود که اتفاقاً این نقطه ضعف در روایت موجود او در الارشاد نیز دیده می شود و آن اینکه: وی گاهی از جعفربن محمدبن مالک فزاری به نقل روایت می پردازد که نجاشی درباره جعفر دیدگاه هایی همچون ضعیف الحدیث، جاعل روایت، نقل از مجاهیل و فاسد المذهب و الروایه را به گونه ای نقل می کند که نشانگر نوعی تمایل او به این دیدگاه است (نجاشی، همان، ص 122).
روایتی که شیخ رحمه الله در الارشاد به واسطه ابن قولویه و محمدبن همام از او نقل کرده، روایتی غالیانه است که نمی توان به صحت آن معتقد بود؛ زیرا مضمون آن «ولد الزنا» بودن همه ی دشمنان امام علی(ع) است( مفید، همان، ج1، ص 45. «.... قال رسول الله(ص) یا معشر الانصار بوروا [ای اختبروا] اولادکم بحب علی بن ابی طالب فمن احبه فاعلموا انه لرشده و من ابغضه فاعلموا انه لغیه»).
دومین اسناد روایی شیخ رحمه الله در بخش دوم، ابو محمد حسن بن محمدبن یحیی (متولد 358) ق) است که شیخ مفید رحمه الله گاهی از او با عنوان «الشریف» یاد می کند که او بیشتر از طریق جدش، یحیی از اصحاب ائمه علیهم السلام نقل می کند؛(9) گرچه دقت در مضمون روایات او می تواند صحت این روایات را که عمدتاً درباره ی فضایل و مناقب معقول و نیز جریانات تاریخی مربوط به ائمه علیهم السلام است، تأیید کند، اما شخصیت او در میان رجالیون شیعه، مورد بی مهری قرار گرفته است؛ به گونه ای که نجاشی از او با عباراتی همچون «روی عن المجاهیل، رایت اصحابه یضعفونه» یاد کرده است (نجاشی، همان، ص 149) و ابن غضائری پا را فراتر گذاشته و با عباراتی همچون «کان کذاباً یضع الحدیث مجاهره و یدعی رجالاً غرباء لا یعرفون و یعتمد مجاهیل لا یذکرون» (ابن غضائری، 1380، ص 54. ترجمه عبارات چنین است: «او بسیار دروغگو بود که آشکارا حدیث جعل می کرد و افراد ناشناخته ای را در سلسله سند خود قرار می داد) او را مورد نوازش قرار می دهد.
اما چنانچه اشاره شد، مضمون روایات او، چنین عباراتی را تأیید نمی کند، چنانچه تعبیر شیخ مفید رحمه الله از او با عنوان «الشریف» و نیز فراوانی روایت از او، نشانگر نوعی اعتماد از سوی شیخ رحمه الله به اوست؛ اما نکته جالب توجه درباره روایت او، آن است که ابن غضائری گرچه به شدت با او برخورد می کند، اما روایات او از کتب پدر بزرگش یحیی را- که با روایات دیگران از او هماهنگ می باشد- مورد تأیید قرار می دهد؛ و چنانچه اشاره شد، عمده روایات او در کتاب الارشاد، از طریق یحیی است که از سوی رجالیون ستوده شده است (اردبیلی، همان، ج 2، ص 327).
نتیجه
شیخ مفید رحمه الله از بزرگ ترین و تأثیرگذارترین شخصیت های امامی در روند شکل گیری، تثبیت و تقویت اندیشه های شیعی در ساحت های مختلف کلام، فقه و حتی تاریخ است.
او بزرگ ترین متکلم امامیه است که اقدام به نگارش کتب تاریخی و از جمله کتاب الارشاد نمود که یک دوره زندگی ائمه علیهم السلام را به تصویر می کشد؛ البته با دقت در مطالب آن می توان دریافت که آن بزرگوار حتی الامکان سعی نموده مسیری را در گزارش های خود طی کند که به تقویت مبانی کلامی خود و یا دست کم به عدم تعارض با آنها بینجامد.
عظمت شیخ رحمه الله باعث شده تا پسینیان بیشتر به شرح، ترجمه و یا اقتباس از این اثر سترگ اقدام نمایند و کمتر ورود به عرصه نقدهای درونی و بیرونی را به مخیله خود خطور دهند؛ در حالی که اینگونه نقدها می توانند علاوه بر پیشبرد عرصه مطالعات تاریخی به ویژه در بعد تاریخ ائمه علیهم السلام، کیفیت برخی از استنادات مطالب کلامی را که مرتبط با بخشی از مطالب تاریخی است، روشن نمایند.
مقاله حاضر در وسع خود، سعی بر آن داشت تا ضمن معرفی ویژگی های این کتاب، گوشه ای از کاستی های آن را در ابعاد اسناد، منابع و محتوا به نمایش گذارد تا علاوه بر تقدس زدایی از شخصیت ها در عرصه ی مطالعات تاریخی، به پیشبرد مطالعات روشمند در عرصه ی تاریخ ائمه علیهم السلام یاری رسانده باشد.

پی نوشت ها :
 

- نجاشی، 1418 ق، ص 394، «... الحافظ القاضی کان من حفاظ الحدیث و اجلاء اهل العلم ... اخبرنا بسائر کتبه شیخنا ابوعبدالله محمدبن محمدبن نعمان رضی الله عنه». شگفت اینکه: با آنکه این شخصیت کتاب های فراوانی در موضوعات مختلف مربوط به ائمه علیهم السلام داشته و بزرگان شیعه نیز بیشتر از راه شیخ مفید رحمه الله با او آشنا شده اند، شیخ رحمه الله فقط در دو مورد به ذکر نام او می پردازد.
2- مفید، همان، ج1، صص 33و39. یادآور می شوم بخش فهارس الارشاد، چاپ آل البیت(ع) به ویژه فهرست اعلام در نگارش این قسمت بسیار کارگشا بوده است.
3- ظاهراً از علمای اهل سنت بوده که در سال 286متولد و در سال 379 ق وفات یافته است و بزرگانی همچون دارقطنی از او حدود سه هزار حدیث نقل کرده اند (مفید، 1413ق، ص 34، پاورقی به نقل از: بغدادی، 1349ق، ج3، ص 262).
4- متکلم و محدث مشهور امامیه صاحب کتب روایی و کلامی فراوان و از شاگردان ابوسهل نوبختی. او در سال 367 ق وفات یافته است (نجاشی، همان، ص 422).
5- نجاشی، همان، ص 394. «المودب حسن العلم بالعربیه و المعرفه بالحدیث، له کتاب الموازنه لمن استبصر فی امامه الاثنی عشر(ع)».
6- خویی، 1410ق. «صاحب التصانیف المشهوره و المجامیع الغربیه کان راویه للادب صاحب اخبار و تألیفه کثیره و کانه ثقه فی الحدیث و مائلاً الی التشیع فی المذهب».
7- اردبیلی، 1403ق، ج1، ص 637-638. «... المعروف بابن الجعابی ... کان حفظه عارفاً بالرجال من العامه و الخاصه».
8- برای اطلاع از جایگاه کتاب و نویسنده در تثبیت عقاید شیعی، ر.ک به: مقدمه محققانه شیخ محمدباقر محمودی بر چاپ تحقیق شده المستر شد.
9- فهرست روایات او را در الارشاد، فهرست اعلام، ج2، ص 461-462 بنگرید. نسب کامل او چنین معرفی شده است: حسن بن محمدبن یحیی بن حسن بن جعفربن عبدالله بن حسین بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب(ع) (نجاشی، همان، ص 149).

منابع
1. ابن الندیم، محمدبن اسحاق؛ الفهرست؛ ترجمه رضا تجدد؛ دانشگاه تهران، [بی تا]،
2. ابن غضائری، احمدبن حسین؛ کتاب الرجال؛ تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی؛ قم؛ دارالحدیث، 1380.
3. اردبیلی غروی، محمدبن علی؛ جامع الرواه و ازاحه الاشتباهات عن الطرق و الاسناد؛ قم: مکتبه آیت الله العظمی مرعشی نجفی، 1403 ق.
4. الناصری، محمدحبیب؛ ریاضی؛ الواقفیه دراسه تحلیلیه؛ مشهد: الموتمر العالمی للامام الرضا(ع)، 1409ق.
5. بغدادی، ابوبکر احمدبن علی؛ تاریخ بغداد، قاهره: [بی نا]، 1349ق.
6. تستری (شوشتری)، محمدتقی؛ قاموس الرجال؛ تهران: دفتر نشر اسلامی، 1410ق.
7. جباری، محمدرضا؛ سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه علیهم السلام، چ 2، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382.
8. خصیبی، حسین بن حمدان؛ الهدایه الکبری؛ قم: موسسه البلاغ، 1419ق.
9.  الهدایه الکبری؛ نسخه خطی، کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی، شماره 2973.
10. خویی، سید ابوالقاسم موسوی؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه؛ چ4، قم: مرکز نشر آثار الشیعه، 1410ق.
11. ربانی خلخلالی، علی، ستاره درخشان شام، حضرت رقیه دختر امام حسین(ع)، چ2، قم: مکتبه الحسین(ع) ، 1378.
12. ری شهری، محمد و با همکاری سید محمد کاظم طباطبایی و سید محمود طباطبایی؛ موصوعه الامام علی بن ابی طالب(ع)؛ قم: دارالحدیث، 1421ق.
13. ساعدی خراسانی، محمدباقر؛ الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد؛ قم: موسسه آل البیت(ع) لاحیاء التراث، 1413ق.
14. سجادی، سید صادق و هادی عالم زاده؛ تاریخ نگاری در اسلام؛ چ2، تهران: سمت، 1379.
15. سلیمانی، جواد؛ «پژوهشی پیرامون باب های اهل بیت(ع)» مجله تاریخ در آیینه پژوهش، ش 1، پاییز 1381.
16.رازداران حریم اهل بیت(ع): قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله، 1386.
17. شوشتری، محمدتقی؛ قاموس الرجال (چاپ قدیم)، قم: دفتر نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، 1410ق.
18. شهید ثانی، زین الدین بن علی؛ الرعایه فی علم الدرایه؛ تحقیق عبدالحسین محمد علی بقال؛ چ2، قم: کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی، 1413ق.
19. صدوق، محمدبن علی بن بابویه قمی؛ عیون اخبار الرضا(ع) ؛تصحیح سید مهدی حسینی لاجوردی؛ تهران: جهان، [بی تا].
20. صفری فروشانی، نعمت الله؛ «الف»، «حسین بن حمدان خصیبی و الهدایه الکبری»؛ مجله طلوع، ش 16، زمستان 1384.
21. «ب»، «محمدبن جریر طبری آملی و دلائل الامامه»؛ مجله علوم حدیث؛ ش 37و 38، پاییز و زمستان 1384.
22. غالیان، کاوشی در جریان ها و برآیندها؛ مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1378.
23. طبری، محمدبن جریر؛ المسترشد فی امامه امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) ، تحقیق محمدباقر محمودی؛ موسسه الثقافه الاسلامیه لکوشانپور، [بی تا].
24.تاریخ الامم و الملوک؛ تصحیح محمد یوسف الدقاق؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1407ق.
25. طوسی، ابوجعفر محمدبن حسن؛ الفهرست؛ تحقیق جواد قیومی اصفهانی؛ قم: موسسه نشر الفقاهه، 1417ق.
26.رجال الطوسی؛ تحقیق جواد قیومی اصفهانی؛ قم: موسسه النشر الاسلامی، 1415ق.
27. کلینی، ابوجعفر محمدبن یعقوب بن اسحاق؛ اصول کافی؛ ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی؛ تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، [بی تا].
28. مفید، ابوعبدالله محمدبن محمدبن نعمان عکبری بغدادی؛ الارشاد؛ تصحیح محمدباقر بهبودی؛ ترجمه و شرح فارسی محمد باقر ساعدی خراسانی؛ تهران: اسلامیه، 1380.
29. نجاشی، ابوالعباس احمدبن علی؛ رجال النجاشی؛ تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، چ 6، قم: موسسه النشر اسلامی، 1418ق.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان