چکیده: نویسندگان بسیارى در طى زمانى طولانى مجموعه اى بزرگ را پدید آوردند که عهد قدیم خوانده مى شود. این مجموعه، کتاب هاى فراوان و همانندى را در بر مى گرفت. بدین جهت لازم دانستند که کتاب هاى قانونى این مجموعه را از کتاب هاى غیرقانونى جدا کنند. اما در بین معتقدان به این مجموعه، اختلافاتى درباره کتاب هاى رسمى و غیررسمى پدید آمد. این نوشتار به معرفى کتاب هاى اختلافى و نیز کتاب هایى که متفقاً آن ها را غیرقانونى مى دانند، مى پردازد. اهمیت این کتاب ها در این است که اولا بسیارى از آن ها حاوى مضامین عرفانى و اخلاقى و حکمى ارزشمندى اند; ثانیاً به درک کتاب هاى قانونى و نیز تاریخ و اندیشه هاى دوره اى که به آن اختصاص دارند، کمک مى کنند; و ثالثاً برخى از آن ها یگانه منبع تاریخ دوره اى از یهودیتند.
مقدمه
کتاب مقدس مسیحیان دو بخش دارد: یکى عهد قدیم، که یهودیان هم آن را مقدس مى شمارند; و دیگرى عهد جدید، که ویژه مسیحیان است. هر بخش شامل مجموعه اى از نوشته هاى مختلف است. این بخش ها دو ویژگى دارند که در بسیارى از کتب مقدس دیگر دیده نمى شوند: یکى این که نوشته هاى متنوع این دو مجموعه را به نویسندگان زیادى نسبت داده اند; دوم این که این دو مجموعه در طى مدت زمانى طولانى نوشته شده اند; براى مثال مى گویند عهد قدیم در طى قرن ها و عهد جدید در طى حدود یک قرن نوشته شده اند.
از آن جا که در این دوره طولانى یا بعد از آن کتاب هاى دیگرى نیز نوشته شده اند که با کتاب هاى مجموعه فوق شباهت دارند، لازم بود که در زمانى، کتاب هاى این مجموعه رسمى و قانونى و کتاب هاى دیگر غیرقانونى اعلام شوند. طبیعى بود که بین گرایش هاى مختلف پیرو این دو کتاب، درباره تعداد کتاب هاى قانونى و غیرقانونى اختلافاتى بروز کند. این مسائل بحثى را با عنوان کتاب هاى قانونى و غیرقانونى[1] مطرح کرده است.
گفتیم که یهودیان و مسیحیان مجموعه عهد قدیم را مقدس و معتبر مى شمارند. از سوى دیگر، سه گرایش عمده مسیحیت، یعنى کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان، افزون بر اختلافات دیگر، درباره کتاب هاى قانونى و غیرقانونى عهد قدیم نیز اختلاف داشته اند. قبل از این که از اختلاف این چهار گروه در این مسئله سخن بگوییم، کتاب هاى مربوط به عهد قدیم را دسته بندى مى کنیم.
از عهد قدیم دو نسخه مهم قدیمى در دسترس است: یکى به زبان اصلى، یعنى عبرى، و دیگرى به زبان یونانى، که به ترجمه «سبعینیه» تفاوت این دو نسخه در این است که برخى از کتاب هاى نسخه یونانى در نسخه عبرى وجود ندارند. افزون بر این برخى از کتاب ها در نسخه یونانى مفصل ترند.
مسیحیان اولیه که در محیطى یونانى زبان مى زیستند، به نسخه هاى یونانى عهد قدیم، و به خصوص نسخه سبعینیه، مراجعه مى کردند. بعداً ترجمه هایى از عهد قدیم به زبان لاتینى صورت گرفتند که بر این نسخه ها متکى بودند. این را باید بیفزاییم که کتاب هاى دیگرى نیز در رابطه با عهد قدیم وجود دارند که در هیچ یک از این نسخه ها موجود نیستند.
با توجه به بحث قانونى و غیرقانونى، و نیز با توجه به چهار گروهى که عهد قدیم را معتبر مى دانند ـ یعنى یهودیان و سه گرایش مسیحیت ـ این مجموعه به سه قسمت تقسیم مى شود:
1. کتاب هایى که همه این گروه ها، بدون اختلاف، قانونى مى دانند; این ها کتاب هاى موجود در نسخه عبرى عهد قدیمند. عنوان «قانونى» به طور مطلق براى این دسته از کتاب ها به کار مى رود.
2. کتاب هایى که برخى از این گروه ها قانونى مى شمرند; این ها عبارتند از کتاب هایى که تنها در ترجمه سبعینیه موجودند. این کتاب ها را دو گروه کاتولیک و ارتدوکس قانونى مى دانند، اما یهودیان و پروتستان ها چنین عقیده اى ندارند.
3. کتاب هایى که هیچ یک از این گروه ها قانونى نمى دانند; این مجموعه، که در هیچ یک از این نسخه ها موجود نیستند، عنوان «سوداِپیگرافا» معرفى اجمالى کتاب هاى دسته دوم و سوم و بحث از موضوع، تاریخ نگارش و نویسنده آن ها موضوع این نوشتار است.
الف) کتاب هاى اپوکریفایى یا قانونى ثانوى عهد قدیم
سه گروه مسیحى فوق، در نام گذارى و ترتیب این کتاب ها با هم اختلاف دارند. به طور کلى این مجموعه هیجده عنوان رادربرمى گیرد که هنگام طرح هر یک از آن ها به اختلافات نیز اشاره مى شود.
1. کتاب طوبیت
کتاب طوبیت سرگذشت زندگى فردى یهودى به همین نام است. در حدود هشت قرن قم، ده سبط بنى اسرائیل، که کشور اسرائیل را در شمال منطقه فلسطین تشکیل داده بودند، اسیر و به نینوا برده مى شوند. در این هنگام فردى به نام طوبیت سرکردگى این قوم اسیر را به عهده مى گیرد و خود را وقف خدمت به ایشان مى کند و در این راه زیان هاى زیادى را متحمل مى شود. او با قبول خطر مجازات سنگین پادشاه، شبانه جنازه هاى قوم خود را به خاک مى سپارد و در این راه حتى بینایى خود را از دست مى دهد.
از سوى دیگر، در میان اسباط جنوبى بنى اسرائیل، که در اَحمتا (= اکباتان، همدان) در اسارت به سر مى بردند، دخترى به نام ساره مى زیست که شیطان او را آزار مى داد; به گونه اى که هفت بار ازدواج کرد و هر بار، در شب زفاف، همسر او از دنیا مى رفت. این دو فرد در یک زمان دست به سوى خدا بلند مى کنند و از او مى خواهند آن ها را از غم و گرفتارى برهاند و خدا دعاى هر دو را مستجاب مى کند. خداوند فرشته خود، رافائیل، را به یارى مى فرستد. طوبیت پسر خود، طوبیا، را به مأموریتى در سرزمین ماد روانه مى کند و رافائیل به صورت یک انسان وى را همراهى و راهنمایى مى کند. طوبیا در مسیر خود، با راهنمایى رافائیل، به منزل ساره مى رود و با تأکید رافائیل با وى ازدواج مى کند و شیطان را از او دور مى سازد و در اموال پدرش شریک مى شود. پس از بازگشت از این مأموریت، با راهنمایى رافائیل، چشم پدر خود را شفا و او را از غم و غصه نجات مى دهد.
وقایع این کتاب به حدود قرن هشتم ق م مربوط مى شود.
محققان بر این باورند که این کتاب در قرن دوم قم لذا از آن جا که طوبیت، که قهرمان داستان است، در قرن هشتم قم مى زیسته است، خود وى نویسنده این کتاب نیست و نویسنده واقعى آن ناشناخته است.
در واقع این کتابى است داستانى و تخیلى که براى تقویت ایمان قوم و این که خدا در همه حال همراه و یاور پارسایان است نگاشته شده است.
2. کتاب یهودیت
کتاب یهودیت داستان یک زن پارساى یهودى است که با فداکارى و نیرنگ، فرمانده سپاه دشمن را به قتل مى رساند و قوم خود را نجات مى دهد. به گفته این کتاب، نبوکدنّصر(بختنصّر)، که قصد کشورگشایى و حکومت بر سراسر منطقه را دارد، الیفانا را با سپاهى گران به سوى این نواحى گسیل مى دارد. الیفانا پس از فتح و غارت بسیارى از مناطق، به دروازه هاى یهودیه مى رسد. کاهن اعظم یهودیه به مردم دستور مقاومت مى دهد. وى از مردم شهرى که درگلوگاه یهودیه، بر فراز کوه، قرار داشت مى خواهد که مانع از ورود دشمن به کشور شوند. هنگامى که سپاهیان نبوکدنّصر با مقاومت مردم این شهر روبه رو مى شوند، شهر را محاصره مى کنند و چاه هاى آب آن را در اختیار مى گیرند. پس از مدت ها مقاومت، وقتى قوم در معرض هلاکت است و مى خواهد تسلیم شود، زنى پارسا و زیباروى، به نام یهودیت، براى نجات شهر، نقشه اى را به بزرگان شهر پیشنهاد مى کند. او با موافقت بزرگان شهر لباس زیبا مى پوشد و خود را مى آراید و به سپاه دشمن نزدیک مى شود و چنین وانمود مى کند که از شهر گریخته است و براى فرمانده لشکر خبرهایى دارد. او را نزد الیفانا مى آورند. فرمانده، که مفتون جمال او شده است، علت گریزش از شهر را مى پرسد. یهودیت مى گوید: قوم من اگر خدا را اطاعت کنند خدا یارى شان مى کند، و تو نمى توانى به آن ها دست یابى، و اگر گناه کنند خدا رهایشان خواهد کرد; و چون به زودى آذوقه آنان پایان مى یابد، چهار پایان خود را مى کشند و قسمت هاى حرام آن را مى خورند و لذا خدا به آن ها غضب مى کند و دست یابى بر ایشان براى تو راحت خواهد بود. من نزد شما مى مانم و راه ها را نشانتان مى دهم، به شرط این که اجازه دهید شب ها به بیابان رفته، خدا را عبادت کنم. فرمانده با خواسته او موافقت مى کند و یهودیت در اردوگاه مى ماند. در یکى از شب ها، هنگامى که یهودیت در خیمه با فرمانده مست تنها بود، سر او را جدا مى کند و به بهانه عبادت از اردوگاه خارج مى شود و خود را به شهر مى رساند. دشمن با کشته شدن فرمانده خود مى گریزد و شهر نجات مى یابد.
در این کتاب، درباره تاریخ زندگى نبوکدنّصر و نیز اسامى افراد و مناطقى که نامشان به میان آمده است، خطاهاى زیادى وجود دارد و این نشان مى دهد که کتابى تاریخى نیست، بلکه صرفاً داستان است.
3. اضافات کتاب اِستر
یکى از کتاب هاى قانونى عهد قدیم، که در همه نسخه ها موجود است، کتاب اِستر است. این کتاب، مشتمل بر ده باب و درباره سرگذشت یک دختر یتیم یهودى به همین نام است که در زمان اسارت بابلى همسر اَخشورش (خشایارشا) مى شود و دین خود را مخفى مى کند. هنگامى که هامان، وزیر خشایارشا، او را به قتل عام یهودیان تحریک مى کند، استر دین خود را آشکار مى کند و یهودیان را نجات مى دهد.
کتاب اِستر در نسخه هاى غیرعبرى اضافاتى دارد که بدین قرار است:
1. قبل از آغاز باب اول: مردخاى، که فردى یهودى است، رؤیایى مى بیند و توطئه اى را براى خشایارشا کشف مى کند و مقرب درگاه او مى شود;
2. بعد از باب سوم، آیه 13: متن نامه اى که خشایارشا به ایالت هاى مختلف مى فرستد و در آن دستور به قتل عام یهودیان مى دهد;
3. بعد از باب چهارم آیه 17: دو دعا از مردخاى و اِستر;
4. ابتداى باب پنجم: در آن جا که استر خود را آماده مى کند تا نزد خشایارشا رفته، از او براى یهودیان طلب بخشش کند، نسخه هاى غیرعبرى مفصل تر است;
5. باب هشتم، بعد از آیه 12: متن نامه دیگرى که خشایارشا براى تمجید و اکرام یهودیان به ایالات مختلف فرستاده است;
6. باب دهم، بعد از آیه 3: مردخاى رویاى خود را تفسیر مى کند.
این شش قسمت، که در متن عبرى موجود نیست، در نسخه یونانى سبعینیه به صورت فوق الذکر آمده است، ولى در نسخه هاى لاتینى، همه آن، به جز یک قسمت در پایان کتاب استر، یعنى بعد از باب دهم، آیه 3 آمده .
گفته مى شود این اضافات بین سال هاى 114 قم و 90 م، در اصل به زبان یونانى و به دست افراد مختلفى نوشته شده و بعداً به ترجمه سبعینیه افزوده شده اند.
درباره هدف نویسندگان این اضافات عموماً گفته اند که چون در کتاب استر، آن گونه که در متن عبرى آمده، اسمى از خدا نیست و رنگ دینى ندارد، بنابراین خواسته اند که به این کتاب رنگ دینى بدهند.
4. کتاب حکمت سلیمان
کتاب حکمت سلیمان از کتاب هاى حکمت آمیز (همانند امثال و جامعه سلیمان در مجموعه قانونى عهد قدیم) است و از نظر محتوا مى توان آن را به سه بخش کلى تقسیم کرد. بخش اول کتاب، که پنج باب نخست را در برمى گیرد، به بیان مشى و سلوک ابرار و کفار مى پردازد و آن دو را با هم مقایسه مى کند. هدف نویسنده در این بخش تثبیت ایمان یهود است و به یهودیان گوشزد مى کند که درد و رنجى که در راه ایمان با آن روبه رو مى شوند، زمینه ساز سعادت اخروى آن هاست. او مردم را به انجام اعمال نیک تشویق مى کند و مى گوید با عمل نیک است که نفس انسان جاودانه مى شود و نیز مى گوید که دشمنان حکمت به عذاب مبتلا مى شوند.
بخش دوم کتاب، که از باب ششم تا آیه سوم از باب یازدهم را در برمى گیرد، از زبان حضرت سلیمان به تمجید از حکمت مى پردازد. در این قسمت حاکمان به حکمت دعوت مى شوند، حکمت شخصیت مى یابد و با انسان ملاقات مى کند و به مثابه همسر مثالى انسان مى شود، و حکمت از زبان حضرت سلیمان توصیف و مدح مى شود و براى نیل به آن دعا مى شود.
بخش سوم (11:4 تا 19:22) به بیان عمل حکمت در تاریخ، از آدم تا موسى، در زمان موسى و ماجراى خروج از مصر، اقدامات حکمت براى بنى اسرائیل و علیه دشمنان آن ها و... مى پردازد.
برخى برآنند که در میان کتاب هاى عهد قدیم، این کتاب به عقیده عهد جدید که بر محبت استوار است، نزدیک تر است; چون محبت را علت اصلى خلقت مى داند (11: 24 ـ 26). دو فرقه کاتولیک و ارتدوکس براى این کتاب اعتبار قانونى ثانوى قائلند.
5. کتاب حکمت یشوع بن سیراخ
یکى از کتاب هاى حکمت آمیز، که در ترجمه سبعینیه عهد قدیم موجود است، کتاب حکمت یشوع بن سیراخ است. برخلاف کتاب حکمت سلیمان، که نفوذ اندیشه یونانى در آن آشکار است، این کتاب براى مقابله با هجوم این اندیشه و دفاع از کیان سنت یهودى نگاشته شده است.
اگر آن ها که زنده اند خدا را ستایش نکنند آیا مردگان او را خواهند ستود؟ مرده حمد خدا را نمى گوید، پس تنها زندگان خدا را ستایش خواهند کرد (17: 27 ـ 28).
کتاب حکمت یشوع بن سیراخ تأکید مى کند که سرچشمه حکمت خداست و انسان در تمام امور باید آن را سرلوحه زندگى خویش قرار دهد. این کتاب مجموعه مفصلى از پندها و نصایحِ بسیار جامع است. بر دورى از همه گناهان و رذایل اخلاقى تأکید شده و آفات و زیان هاى ابتلا به آن ها به صورتى مفصل بیان شده است. تأکید بر فضایل اخلاقى و انجام اعمال نیک در جاى جاى این کتاب به چشم مى خورد. تأکید بر ایمان و پارسایى و عمل به شریعت از دیگر امورى است که در این کتاب دیده مى شود. در پایان، مختصرى از فضایل و اعمال نیک انبیاى بزرگ الهى آمده است.
نویسنده این کتاب، برخلاف بسیارى از کتاب هاى عهد قدیم، معلوم است: در عنوان مهم ترین نسخه هاى خطى و نیز در متن کتاب، نام یشوع بن سیراخ آمده است (50:27 و 51:30). که در حدود سال 200 ق م در اورشلیم مى زیسته است. او کتاب خود را حدود سال 180 ق م به زبان عبرى نوشته است. اصل عبرى کتاب، به جز پاره هایى از آن که در دهه هاى اخیر در مصر به دست آمده، در دست نیست و تنها ترجمه یونانى آن در اختیار است. این کتاب را نوه یشوع بن سیراخ در حدود سال 132 ق م به یونانى برگردانده است. خود مترجم در مقدمه اى که بر این کتاب نوشته به این مطالب اشاره کرده است.
اهمیت این کتاب در این است که شواهد منحصر به فردى درباره ویژگى یهودیت و جامعه یهودى قبل از انقلاب مکابى به دست مى دهد. از این کتاب برمى آید که جامعه یهودى در این زمان دچار یک نظام طبقاتى بین فقیر و غنى، قوى و ضعیف، مرد و زن و.. بوده است.
6. کتاب باروک
کتاب باروک با حوادثى مرتبط است که پس از تخریب اول معبد و هنگام اسارت بابلى رخ داده است. این کتاب مشتمل بر چند مطلب است. در ابتدا مقدمه اى تاریخى آمده که چگونگى نگارش کتاب و نیز حوادثى را که در کنار آن رخ داده، شرح مى دهد. پس از آن از زبان جمع به گناهان اعتراف مى کند; گویا گناهان قوم باعث بدبختى و فلاکت آن شده است. در پى این اعتراف، به گریه و زارى و التماس به درگاه خداوند مى پردازد. سخنانى حکمت آمیز و نیز حکمت درمیان یهودیان در بخش بعدى به زبان شعر آمده است. تشجیع ساکنان اورشلیم و پند و اندرز آنان بخش پایانى این کتاب را تشکیل مى دهد.
این کتاب به باروک، منشى خاص دانیال (ارمیا، 32:12) منسوب است. در نگاه نخست از کتاب برمى آید که در اثناى اسارت بابلى (قرن ششم ق م ) نوشته شده است; اما شواهدى در خود آن موجود است که انتسابش را به باروک محال مى گرداند.
این کتاب در نسخه سبعینه مشتمل بر پنج باب است، اما در نسخه لاتینى ولگات شش باب دارد و رساله ارمیا (که به آن خواهیم پرداخت) به عنوان باب ششم این کتاب آمده است.
7. رساله ارمیا
این رساله، که به ارمیاى نبى منسوب است، براى کسانى نوشته شده است که در معرض اسارت بابلى قرار گرفته بودند. ارمیا به آنان گوشزد مى کند که اسارتى که در پیش دارند در اثر خطاها و گناه هاى ایشان است. او قوم را از این که در بابل به پرستش بت ها روى آورند برحذر مى دارد. این رساله با استدلال هاى فراوان و گاهى مکرر، حقیر و پست بودن بت ها و عدم شایستگى آن ها را براى پرستش اثبات مى کند.
گفته اند که این رساله همان است که در کتاب ارمیاى نبى، باب بیست و نهم، بدان اشاره شده است;
8. غزل سه جوان (یا مناجات عَزریا)
در نسخه سبعینیه و نیز نسخه هاى لاتین کتاب مقدس، در کتاب دانیال، باب سوم، بعد از آیه 23، اضافاتى مشتمل بر 67 آیه وجود دارد که در نسخه عبرى موجود نیست. این اضافه به «غزل سه جوان» معروف است.
در باب سوم از کتاب دانیال نبى آمده است که نبوکدنّصر (بختنصر)، پادشاه بابل، هنگامى که یهودیان در بابل در تبعید به سر مى بردند، تمثالى از طلا ساخت و مردم را مجبور کرد که بر آن سجده نمایند. سخن چینان به پادشاه مى گویند که سه نفر یهودى حاضر به سجده بر تمثال نیستند. وى این سه نفر را احضار و آنان را تهدید مى کند که اگر بر تمثال سجده نکنند در آتش سوزانده مى شوند و خداى آنان نمى تواند کارى برایشان انجام دهد. ایشان از سجده امتناع مى کنند و پادشاه دستور مى دهد که آن ها را در آتش بیندازند (دانیال، 3: 1ـ 23).
در نسخه عبرى در دنباله (آیه 24 به بعد) چنین آمده است: نبوکدنّصر مى بیند این سه نفر، همراه فرد چهارمى که او را پسر خدا مى نامد، به سلامت در آتش نشسته اند. پس دستور مى دهد آن ها را بیرون آورند و مقام و منصب حکومتى بالایى به ایشان مى دهد و توهین به خداى ایشان را ممنوع اعلام مى کند.
در نسخه سبعینه و نسخه هاى لاتین بین این دو قسمت آمده است که عزریا (عبد نغو)، که یکى از آن سه نفر بود، در میان آتش زبان مى گشاید و خدا را مناجات مى کند (26 ـ 45). سپس هر سه نفر با یک صدا به خواندن سرود مى پردازند و در آن خدا را ستایش کرده، به تسبیح و تمجید او مى پردازند (51 ـ 90). دو آیه در ابتدا و چند آیه در وسط این دو قسمت به مسائل جانبى، از قبیل افزودن آتش مى پردازد
این قسمت در اصل به زبان عبرى، یا احتمالا آرامى، نوشته شده و به یونانى ترجمه شده است.
ادامه دارد ...
پی نوشت ها :
[1]. قانونى و غیر قانونى در الهیات مسیحى به معناى رسمى و غیر رسمى است.