ماهان شبکه ایرانیان

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (۲)

فیلم های شیطانی در ادامه توضیحی پیرامون فیلم هایی که امروزه ضد ایران و اسلام ساخته می شود می پردازیم

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

فیلم های شیطانی

در ادامه توضیحی پیرامون فیلم هایی که امروزه ضد ایران و اسلام ساخته می شود می پردازیم .

اسپایدر من
 

شخصیت مرد عنکبوتی یک شخصیت منجی و مثبت است که مردم را نجات می دهد و در بسیاری از موارد به کمک مردم می شتابد. نکته ای که در این فیلم (به خصوص در قسمت اول) حائز اهمیت است این بود که مرد عنکبوتی وقتی خواست تارها را از دست خود خارج کند دست خود را به حالت های مختلف در آورد و وقتی دست خود را به شکل روبرو (Cornuto) در آورد آن قدرت جادویی از دستش خارج شد.

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

300
 

فیلم 300 که نه تنها یک فیلم ضد ایرانی بلکه فیلمی ضد اسلامی بود. شکل روبرو یکی از سکانس های این فیلم را نشان می دهد . در این سکانس یکی از جوانان لشکر اسپارتاکوس رو به پدر خود در حال لبخند زدن می باشد که ناگهان سوارکاری سفیدپوش با اسبی سفید از میان گرد و قبار ظاهر شد ، سر این جوان را از بدنش جدا کرد و بعد ناپدید شد که صد در صد تفکر مهدویت را مورد هجوم قرار می دهد . چرا که در این فیلم سواران و نظامیان ایرانی سیاه پوش بوده و پرچم های مشکی در دست داشتند که نشان از پرچم های خراسان دارد .

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

سنگسار ثریا (stoning of soraya )
 

فیلم سنگسار که در این فیلم تمام مبانی اسلام وروحانیت مورد هجوم یک طرفانه دشمن قرار می گیرد . در این فیلم زنی بی گناه با تهمت شوهر خود سنگسار می شود . این فیلم در فضای روستای کوهپایه ساخته شده و بازیگران آن به زبان فارسی صحبت می کنند . و مردی که به خاطر هوسرانی و ازدواج با دیگری کاری می کند که همسرش ثریا به دست پدر و فرزندان خود سنگسار گردد و نهایت جرم و بی رحمی اسلام را به رخ بیننده می کشاند .

هری پاتر
 

فیلم هری پاتر که در فضای کابالیستی و جادوگری به سر می برد نیز یکی از فیلم هایی بود که در آن در برخی از بخش ها آرمان های اسلام را مورد هجوم قرار می دهد . در این فیلم یک شخصیت منفی جادوگر وجود داشت که بر سر خود دستاری شبیه عمامه روحانیون پیچیده بود که در پایان فیلم با برداشتن آن صورت شیطان در پشت سرش ظاهر گردید .
- یکی از زمینه های به تصویر کشیدن شیطان در رسانه های غربی و بویژه هالیوود را باید در قرائت های جدید از کتاب مقدس و بویژه بخش استعادی و غامض مکاشفات یوحنا جستجو کرد آنجا که می گوید «...فرشته ای را دیدم که از آسمان پایین آمد... او اژدها (شیطان) را گرفت و به زنجیر کشید و برای مدت هزار سال به چاه بی انتها افکند... پس از پایان هزار سال، شیطان از زندان آزاد خواهد شد...»(14)
همین موضوع مورد توجه اربابان رسانه ای قرار گرفت و در پایان هزاره دوم و اوایل هزاره سوم محصولات فراوانی وارد بازار رسانه ای و بویژه سینمایی شد آثاری همچون: بچه رزماری، طالع نحس، جن گیر، کنستانتین، پایان روزها، دروازه نهم و حتی فیلمی همچون «ون هلسینگ» و یا «دراکولا ساخته ی برام استوکر» و...

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

معرّفی کتب شیطانی
 

1- قوم محزون
 

گروه سپوترا
گزیده ترانه‌های کاوالرا ـ کیسر
Kavalara - Keyser
برگردان: فردین صیّادی
نشر «مس»

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

موسیقی با طعم سیاست
 

در تعریف موسیقی متال می‌توان نوشت :
« صدای اتصال سیستم‌های برق فشار قوی به اضافه صدای ضجّه کرگدنی زخمی به اضافه صدای کشیده شدن میخ آهنی بر شیشه و کشیدن ناخن روی تخته سیاه با معجونی از صدای اتومبیل‌های فرمول یک و اصوات ناهنجار دیگر مساوی است با موسیقی متال اگر «سیاست» را هم به این معجون اضافه کنید کمی با گروه «سپوترا» آشنا شده‌اید .»
«سپوترا» یک گروه برزیلی است که بعد از گذراندن یک دوره کوتاه در عرصه موسیقی کلاسیک به عرصه موزیک متال پا گذاشت و هم‌اکنون از معروف‌ترین گروه‌های معترضی است که با سبک هوی‌متال به فعالیت خود ادامه می‌دهد.
به عبارت دیگر «سپوترا» هیچ روزنه امیدی را قبول ندارد و به شدت معتقد است که دنیا با گام‌های شتابان به سوی فساد و نابودی پیش می‌تازد و نجات‌دهنده در گور، خفته است.
نشریه « لایف تایم » (Life time) در مورد این گروه می‌نویسد :
«پخش کلیپ‌های این گروه در هجده کشور دنیا به کلی ممنوع است و بسیاری از اهالی موسیقی نظیر «مارک نافلر» و «گری‌مور» اعتقاد دارند که «سپوترا» آفت موسیقی معاصر به حساب می‌آید.» طی سالهای گذشته انتشار مجموعه ترانه‌های گروه «سپوترا» در ایران موج اعتراضی را برانگیخت که پیش از آن در کشورهایی نظیر «لهستان» و «کرة جنوبی» نیز شاهد آن بودیم. بدون ‌اغراق باید نوشت خطر انتشار این ترانه‌ها ـآن هم در این سطح وسیع ـ از توزیع هزاران کیلوگرم مواد مخدر و توهم‌زا بیشتر است.
در بررسی عملکرد این گروه می‌توان نوشت که آنان غیر از پرخاشگری و تقویت روحیه پرخاشگری در بین جوانان، چیزی در چنته ندارند و حتی در کشور خود نیز در نگاه اهل فرهنگ، گروه منفوری به حساب می‌آیند.
از سوی دیگر ، در حالی که «فرزین صیادی» مترجم ترانه‌های این گروه که مجموعه را با نام «قوم محزون» توسط انتشارات «مس» روانه بازار کرده است در مقدمه کتاب سعی می‌کند این گروه را «ضدجنگ» معرفی کند، اما ترانه‌های ترجمه شده از نکته دیگری حکایت دارد.

اجازه بده بکشمت!
 

به جرأت می‌توان نوشت که در تمام ترانه‌های گروه «سپوترا» که سروده‌های «کاوالرا» و «کیسر» است هیچ کلمه مثبتی را نمی‌توان پیدا کرد و البته اگر یافت شود بدون معنی منفی استفاده شده است !
در آلبوم «ویرانه دِدمنشانه» تنها در 4 ترانه 8 بار از واژة «نفرت»، 4 بار از واژة «مرگ»، 11 بار از واژة «شیطان»، 8 ‌بار از واژة «جنگ» و 8 ‌بار از واژة «وحشت» استفاده شده است که از عمق فاجعه خبر می‌دهد. البته به این آمار باید 14 مورد عیسی و کلیسا و صلیب را نیز اضافه کنید.
« .... متولد می‌شود از دوزخ قدرت برتر شیطان
تا ویران کنند محراب کلیسا را
و کشتار کند آنان را که مسیحی متولد می‌شوند.(15)
صدور مجوز انتشار این ترانه از سوی مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بسیار قابل تامل است . زیرا هر عقل سلیمی درمی‌یابد که این ترانه، رسالتی جز زیرسئوال بردن مذهب ندارد و شأن الوهیت را نیز تا حد مبارزه با فرشته پایین می‌آورد.
به این چند سطر توجه کنید:
« .... رژه بر فراز غبار برای انتقام از سال‌هایی که گرفتار دوزخ بودم
آنجا که عیسی مسیح مصائب خود را تحمل کرد ... »(16)
به نظر می‌رسد کسانی که مجوز «قوم محزون» را صادر کرده‌اند یا معنای دوزخ را نمی‌دانند و یا خبر ندارند که عیسی مسیح از فرستادگان خداوند است!
در بخش دیگری آمده است :
« .... بر صلیب آویخته عیسی را ـ امپراتوری روم ـ نیرویی ددمنش خدایانت را قربانی کرده است
... بر صلیب آویخته، به قتل رسیده، مدنون گردیده مسیح قربانی شد به زانو افتاد
... مسیح تباه شده و میخکوب بر صلیب ..... »(17)
جای تردید نیست که تمامی این جملات در تضاد با مذاهب است و انتشار آن در یک کشور اسلامی به دور از تدبیر است. متأسفانه در چنین مواقعی «ترجمه» دستاویز مناسبی برای اجرای نقشه‌های شوم معاندانی است که با ناجوانمردی بر مذهب و اخلاق یک ملّت می‌تازند .

شبهه‌افکنی علیه معاد
 

«سپوترا» هیچ اعتقادی به دنیای پس از مرگ ندارد. البته این برای گروه‌های موسیقی با ملیت آمریکای جنوبی دور از انتظار نیست اما آنچه عجیب به نظر می‌رسد اصرار بیش از حد «سپوترا» برای تمسخر «معاد» و مهم‌تر از آن اصرار غیرقابل توجیه مترجم کتاب «قوم محزون» برای ترجمه سطر به سطر این سطور کفرآلود است !
به این اشعار توجه کنید :
« ... بهشت در آتش است آتشی از اعماق دوزخ
که کلماتی از نفرت بر جای می‌گذارد .... »
« ... زندگی گذشته تو نفرت‌انگیز بود سرنوشت امروز تو همانا
عذاب کسی دیگر است ... »(18)
(به یاد بیاوریم این آیة شریفه را که: هیچکس به گناه دیگری، عذاب نمی‌شود)(19)
نقطه پایان
اگر شیشه‌های باجه تلفنی شکست یا پلیسی در خیابان کتک خورد، غیر از قضا و قدر «سپوترا» را هم کمی مقصر بدانیم! ترجمه این کتاب به متن وفادار نیست و گاه غلط‌های فاحشی دیده می‌شود که واقعاً شگفت‌انگیز است. همچنین مترجم کوشیده تا به نوعی در مقدمه کتاب «سپوترا» را از جرائم تبرئه کند.

2- نابخشوده (متالیکا)
 

گروه متالیکا
اشعار جیمز هتفیلد
James hetfeild
ترجمه : سید حبیب گوهری راد
انتشارات دژ
سبک : متال ـ هوی متال ـ بلک متال ـ راک
« در مغزهای ما فقط حس کشتن شعله می‌کشد سعی کن فرارکنی چرا که تو همان کسی هستی که ما پیدا خواهیم کرد »

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

« متالیکا » متال نیست
« .... متال ، هرزه ، شهوانی و غیر‌انسانی است . متال و متالیکا غیر از گوش‌آزاری و تولید نفرت کاری ندارند . باید همه آنها را به دریا ریخت و دنیا را در غیاب متالیکا یک بار دیگر ساخت .... »
نفرت جهانی از متالیکا روز به روز در حال گسترش است و اکنون مدعیان طراز اول موسیقی جهان در پی واکسن‌هایی برآمده‌اند که جوانان نسل آینده را از گزند این ویروس بی‌هویت نجات دهند .
به عبارت دیگر ، متال که در پوشش دموکراسی زاییده شد ، هر روز قربانی تازه‌ای می‌گیرد و به پدیده‌ای شوم و غیرقابل مهار مبدل شده است .
خطر گسترش متالیکا به گونه‌ای نگران‌کننده شده است که رادیو دولتی فرانسه هر هفته ساعت‌ها به بررسی و نقد موسیقی مخرب متال می‌پردازد و به جوانان فرانسوی هشدار می‌دهد از متال و متالیکا پرهیز کنند.
متاسفانه این ویروس خطرناک در کشور ما نیز به سرعت در حال افزایش است و متولیان فرهنگ بدون توجه به قدرت تخریبی این نوع ترانه و موسیقی ، مرزهای فرهنگی را گشوده‌اند و متال و متالیکا به راحتی در کشور ، جای خود را باز کرده است.
متاسفانه این سبک (متال) به پرطرفدارترین سبک موسیقی در کشورمان تبدیل شده است و به دلیل طبیعت این نوع موسیقی در بین جوانان احساساتی و معترض جایگاه ویژه‌ای دارد !
ناشران و پدیدآورندگان آثار مربوط به متالیکا با این توجیه که « متالیکا ، متال نیست » ، مجوز دریافت کرده و خواسته یا ناخواسته در یکی از بزرگترین خیانت‌های فرهنگی قرن شرکت می‌کنند .
آن گونه که در بخشی از مقدمه مترجم اثر « نابخشوده » ( سروده منحط‌ترین « متال باز » جهان ) آمده است :
« ... اگر چه موسیقی دنیای غرب با اندیشه‌ها و فرهنگ غنی ما تفاوت‌های بسیاری دارد ولی در این کتاب سعی نموده‌ایم تا جوانان نسل امروز را با اشعار و این سبک موسیقی آشنا نماییم . چرا که ما امروزه شاهد تاثیرگذاری منفی این گونه ترانه‌ها بر جامعه خود هستیم که متاسفانه عدم شناخت کافی جوانان ما از محتوا و معنای اخلاقی این گونه موسیقی ، یکی از مهمترین دلایل این تاثیر سوء می باشد که بهترین راه برای جلوگیری از این معضل اجتماعی ، آموزش صحیح و آشنا کردن افراد جامعه با اینگونه موسیقی می باشد ... »
تاسف‌بارتر اینکه مترجم معتقد است این نوع موسیقی و ترانه با فرهنگ ما هیچ سنخیتی ندارد و مخرب است اما باید منتشر شود تا جوانان ما با این تخریب آشنا شوند !

3- جادوی بی‌خیالی
 

مجموعه ترانه‌های رولینگ استون
میک جگر ـ کیت ریچارد
Mick jeger – kit richard
مترجم: کیوان هنرمند
انتشارات «مس»
راوی لاابالی عشق

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

گروه‌دربه‌درها (Rolling Stones) در سال 1962 شکل گرفت و حالا بعد از چهار دهه از معتبرترین گروه‌های پاپ (مردمی) جهان به شمار می‌رود.
ترانه‌های این گروه، تنوعی باور نکردنی دارند. رولینگ استون برخلاف گروه‌های معتبر دیگر که به نوعی تمرکز در مضامین ترانه‌ها رسیده‌اند هم در ژانر ترانه‌های ساده عاشقانه تجربه‌های درخشانی دارند و هم در حوزه‌های اجتماعی، فلسفی، عامیانه، کمیک و حتی ترانه‌های معترض قابل توجه هستند .
با این همه بافت و زیرساخت فرهنگی ترانه‌های رولینگ استون با فرهنگ غنی ایرانی، فرسنگ‌ها فاصله دارد و انتشار برگردان ترانه‌های این گروه به نفع فرهنگ ما نیست.
با نگاهی اجمالی به مفهوم عشق و اساطیر آن درمی‌یابیم که آنچه رولینگ استون از آن می‌گوید یک عشق غربی است که زیر ساخت آن را «زنا» تشکیل می‌دهد.
در اساطیر عشق ایرانی می‌توان از «فرهاد» و «شیرین» به عنوان عاشقان با محور «حیا» نام برد و در عشق عرب نیز از «لیلی» و «مجنون» نام برد که مفهوم عشق «پاک» را تداعی می‌کند، اما اسطورة عشق غربی‌ها «تریستان» و «ایزوت» است که بر پایه «زنا» طراحی شده است. «رولینگ استون» در ترانه‌هایش از این اسطورة غربی بارها می‌گوید .
ناگفته پیداست که استقبال غربی‌ها از «رولینگ استون» و نغمه‌هایش امری طبیعی است که ریشه در فرهنگ‌شان دارد و آنچه مسلم است خطر چندانی آنها را تهدید نمی‌کند، اما «رولینگ استون» یک آفت جدی برای اهالی مشرق زمین است. نخستین بازخورد جدی ترجمه ترانه‌های «رولینگ استون» در ایران، خلق ترانه‌های غیرمتعارفی نظیر «خالی نیست» و «نازنکن» و ... است.
نکته قابل تامل این که ترانه‌های رولینگ استون، حرفه‌ای، تأثیرگذار است و به همین خاطر به سرعت در دل مخاطبان، جا باز می‌کند. بنابراین ضروری است که برای پیشگیری از یک فاجعه فرهنگی، راه حل مناسبی از سوی مدیران فرهنگی نظام، اندیشیده شود. فراموش نکنیم که رولینگ استون یا همان «دربه‌درها» راوی لاابالی عشق است. عشقی که در فرهنگ غنی ایرانی هیچ جایگاهی ندارد.

عشق از نوع سوم
 

نمونه‌های ایرانی آثار «رولینگ استون» را در ادبیات فارسی می‌توان در قرن دهم هجری در اشعار وحشی بافقی جتسجو کرد. مکتب «وقوع» یا بی‌نیازی از معشوق که منافات چندانی با عشق آتشین ندارد. اما آثار پدید آمده در سال‌های اخیر که تحت تأثیر مستقیم «رولینگ استون» در ایران سروده شده به هیچ‌وجه هویت ندارد و فاقد اصالت است. در واقع نوعی گستاخی و جسارت غربی است که وجه اشتراک آن با گویش و منش مشرق زمینی ما بسیار ناچیز است.
ترانه‌های «رولینگ استون» سرشار از واژه‌های رکیک، تحقیرآمیز و گاه مستهجن است و صدور مجوز به «جادوی بی‌خیالی» بسیار تامل برانگیز است . «میک جگر» و «کیت ریچارد» هیچ کلمه‌ای را به ترانه ممنوع‌الورود نکرده‌اند و به صراحت از واژه‌های نظیر: کثافت، احمق، لجن، خرفت، هرزه، فاحشه، نفهم، عجوزه علاف، خودفروش، لعنتی و... استفاده می‌کنند .
«رولینگ استون» و ترویج صوفی‌گری
نکته قابل تامل دیگر این که گرایش جوانان امروز ایرانی به تصوف و شاخه‌های آن پیش از آنکه ریشه سنتی داشته باشد به دلیل تعلیمات خاص گروه‌های نظیر «رولینگ استون» است. ( البته آنچه که صوفی‌گری نامیده‌ایم با آنچه که «رهرو» را به «منزل» می‌رساند، فرسنگ‌ها فاصله دارد.)
افراط در مصرف مواد مخدر به خصوص حشیش و ماری‌جوانا و قرص‌های نشاط‌آور و همچنین استفاده از کلمات رکیک و مستهجن در گفتار از وجوه مشترک «رولینگ استون» و پیروان مسلک تصوف دروغین است.
«رولینگ» مخاطب ایرانی را بی‌اختیار به یاد فرقه ملاقیه می‌اندازد. فرقه‌ای که با تظاهر به فسق و فجور، سعی می‌کنند خود را بدتر و پلیدتر از آنچه هستند، معرفی کنند تا دچار غرور نشوند. متأسفانه این هدف به ظاهر مقدس، ابزار ناپاکی دارد که زیر پا گذاشتن شرع و عرف فقط یکی از آنها به شمار می‌رود.
همچنان در بخشی از ترانه‌های این گروه آمده است :
« .... مهم نیست چه می‌گویی مهم نیست چه می‌کنی
مثل یک شیر تنبلم
مثل یک مار بد ذاتم
پستم مثل سگ مستم مثل بز
شهوانی چون خوک عشقی هولناک
... تو مثل آهوی می‌دوی و من دغل مثل روباه
از مادیان سریع‌تری و من از قاطر قوی‌ترم از خفاش تیره‌تر... »(20)
4- باران نوامبر
گروه: گانزن رُزِز
Genzen rozez

ترانه‌های اکسل رُز
 

برگردان: حمید خداپناهی و مهرداد فریدونی
نشر «مس»

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

ترانه‌سرای نفرت و ناامیدی
رُز خود را ترانه‌سرا نمی‌داند و معتقد است که راوی نفرت‌هایی است که از کودکی تا میان‌سالی با خود به این طرف و آن‌طرف می‌برد. هر چند سبک تلفیقی گروه «گانزن رُزِز» نیازی به ترانه ندارد.
مجموعه به اصطلاح ترانه‌های «إکسل» که در ایران با عنوان «باران نوامبر» با ترجمه حمید خداپناهی و مهرداد فریدونی از سوی انتشارات «مس» به چاپ رسیده می‌تواند گواه خوبی بر بیگانگی «اکسل» با مفهوم ترانه باشد !

فرار به سوی پوچی
 

«گانزن رُزِز» در اروپا و آمریکا، طرفداران بسیاری دارد. هر چند منتقدان و مخالفان این گروه، افزون‌تر از سینه‌چاکان این گروه هستند که به هنجارستیزی‌هایی که در ترانه‌های «اکسل» موج می‌زند، اعتراض می‌کنند.
مترجمان «باران نوامبر» در مقدمه کتاب مدعی شده‌اند که دلیل برگردان این اثر بوده :
« مخاطبان بدانند که گانزن رزز هم حرف‌هایی برای گفتن دارد که با فرهنگ ما بیگانه نیست.»
نکته قابل تامل اینکه ترجمه تمامی این ترانه‌ها نقص دارد و علاوه بر عدم وفاداری به متن از دوگانگی زبان نیز رنج می‌برد.همچنین بیش از پنجاه درصد اطلاعات مقدمه کتاب، نادرست است.
به نظر می‌رسد مترجم تمامی اصطلاحات به کار رفته در ترانه‌ها را به صورت تحت‌اللفظی ترجمه کرده است ، ولی با این حال از ابتذال اشعار و ترانه‌ها کاسته نشده است .

تهییج برای اعتراض
 

«اکسل رز» اعتراض می‌کند، فریاد می‌زند و همه را متهم می‌کند، و قابل تامل اینکه دلیل هیچکدام از اعتراض‌هایش را نمی‌داند. «رزز» حتی به طبقه اجتماعی خود نیز اعتراض نمی‌کند. فقط می‌خواهد معترض باشد و معترض‌پروری کند. به همین خاطر در ترانه‌های صد در صد عاشقانه‌اش رگه‌های از خشونت بی‌دلیل به چشم می‌خورد.
با این پیشگفتار بخشی از ترانه «او را دوست می‌داشتم» از آلبوم «دروغ‌های گانزن» را مرور می‌کنیم.
« ... من او را دوست داشتم ولی باید او را می‌کشتم
من او را دوست داشتم آه... آری ولی باید او را می‌کشتم
می‌دانستم که دلم برایش تنگ می‌شود پس باید او را نگه می‌داشتم
او درست در حیاط خلوت من دفن شده است
اوه بله، اوه بله، اوه بله، اوه بله
... او بسیار غُرّولُند می‌کرد و من از دستش دیوانه می‌شدم
و اکنون این‌گونه راحت‌ترم، آری
... او را باید چند متر زیر خاک می‌گذاشتم
من هنوز می‌توانم صدای اعتراض او را بشنوم .... »(21)
بی‌تردید این کلمات و معانی نمی‌تواند زاییده فکر و فرهنگی سالم باشد و سراینده این ترانه اگر سایکوتیک حاد نباشد حتماً نوروتیک (در معرض دیوانگی) است. اما متأسفانه این زهر کشنده با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در میان جوانان ایرانی توزیع می‌شود !
البته ممکن است کسانی چنین شبهه افکنی کنند که مفهوم ترانه در سبک‌هایی نظیر متال ، راک و پانک و رپ با سایر ترانه‌ها، تفاوت اساسی دارد و به اصطلاح به جای شعر (Poem) از نغمه خودمانی (Lyric) استفاده می‌شود، در پاسخ به این شبهه باید این نکته را یادآور شد که هر «لیریک» ، شایستگی ترجمه و نشر ندارد و استناد به این واقعیت تنها راهی برای ترجمه و نشر تمامی مضامین غیراخلاقی در آثار کتبی و شفاهی جهان باز می‌کند .
به عبارتی با این شبهه‌افکنی حتی ترجمه نوشتارهای غیر اخلاقی نیز اشکالی ندارد و می‌توان با مجوز رسمی، هر پدیده غیراخلاقی و حتی غیرانسانی را در معرض دید عموم گذاشت.

5- رقص شیطان
 

گروه متالیکا
ترانه‌سرا : جیمز هتفیلد
James hetfeild
برگردان : سهراب محبی
انتشارات مس

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

با «شیاطین» می‌رقصند
سبک «متالیکا» هرزه‌ترین، شهوت‌آمیزترین و غیرانسانی‌ترین سبک موسیقی در تمام دنیاست. «متالیکا» طرفداران خود را از میان نوجوانان و جوانانی که با بحران شخصیت دست و پنجه نرم می‌کنند‏، می‌یابد!
«عصیان علیه هر چیز» شعار اصلی متالیکاست. «متالیکا» اعتقاد دارد که تمام انسان‌ها، فرزندان شیطان هستند و برای همین باید بمیرند.
طرفداران متالیکا در ایران که معمولاً به «متال‌باز»ها شهرت دارند، دوآتشه‌ترین هواداران موسیقی به حساب می‌آیند. آنها معمولاً مشتریان دائمی مواد مخدّر از جمله حشیش، L.S.D و قرص‌های روانگردان هستند.
تا چند سال گذشته بیش از 98 درصد از این هواداران دوآتشه ، با فرهنگ متال آشنا نبودند و به همین خاطر ترجمه و انتشار کتاب متالیکا در ایران، موجی عظیم پدید آورد و این کتاب به سرعت به صورت آشکار و پنهان در زیرزمین‌های متال، پخش شد.
کتاب «رقص شیطان» یک بمب تخریبی قدرتمند است که متأسفانه تاکنون در ایران قربانی‌های زیادی گرفته است و پس از این نیز قربانی خواهد گرفت.
در شرایطی که حتی خوش‌بین‌ترین طرفدار متال، امیدی به ترجمه و انتشار حتی یکی از ترانه‌های متال نداشت، با اجرای سیاست تساهل و تسامح از سوی مدیران ارشاد مجوز «رقص شیطان» صادر شد.
ناشر «رقص شیطان» که تا تابستان 84 این اثر را برای هشتمین‌بار در تیراژ زیاد به بازار عرضه کرده است‏، در پیشگفتار کتاب نتوانسته خوشحالی خود را پنهان کند . این ناشر می‌نویسد:
«....آنچه مرا واداشت تا مجموعه اشعار ترانه‌سرایان عصر حاضر را منتشر کنم، در ابتدا جست‌وجویی بود برای فهم علت علاقة جوانان به این نوع موسیقی که تصور می‌کردم مانند هر «مُد»ی تاریخ مصرفی دارد و می‌گذرد. ولی بعد متوجه شدم این علاقه می‌تواند دلایل دیگری غیر از «مُد» داشته باشد. زیرا می‌دیدم حتی جوانان متعلق به خانواده‌های فرهنگی با وجود آشنایی با اصول موسیقی کلاسیک یا اصیل ایرانی به این نوع موسیقی نیز علاقه نشان می‌دهند.....»(22)
این ادعا، کذب محض است. کسی که موسیقی کر کننده و حیوانی متال را می‌شنود، هرگز نمی‌تواند از موسیقی کلاسیک و اصیل لذت ببرد. ای کاش ناشرمدعی توضیح می‌داد که مثلاً صدای سه‌تار چه ربطی به گیتار «دیستورِتشن» بدلهجه‌ای دارد که متالیکا از آن استفاده می‌کند؟

متالیکا و شیطان‌پرستی
 

تاکنون بسیاری از مروّجان موسیقی و کلام متالیکا برای در امان ماندن از فشارهای حکومتی، کوشیده‌اند تا متالیکا را از اتهام «شیطان‌پرستی» مبرّا کنند، اما این تلاشی بیهوده بوده که تا امروز نیز نتیجه‌ای نداده است.
گروه متالیکا به صراحت اعلام کرده که شیطان‌پرستند و با «خدا» سر ستیز دارند. این حقیقت تلخ ، حتی در شیوة پوشش آنان در کنسرت‌ها به راحتی قابل مشاهده است.
متأسفانه گروه‌های متال باز ایرانی که در تهران و کرج فعالیت وسیعی دارند در دام شیطان پرستی افتاده‌اند و نسل نوجوان را به شدت تهدید می‌کنند. به نظر می‌رسد انتشار ترانه‌های متال در ایران به این پدیده شوم دامن زده است و در صورت استمرار این وضعیت، در آینده‌ای نزدیک با مشکلی به نام بحران اعتقادی جوانان مواجه می‌شویم.

دفاع ناشیانه از «رقص شیطان»
 

ناشر در پیشگفتار کتاب اعتراف می‌کند :
«... می‌شد با حذف و اضافاتی به زیباتر شدن اشعار ، کمک کرد. ولی آیا استفاده از ترفندهای ویرایشی و پیرایشی و هَرَس اشعار ـ مثلاً در شعری که می‌خواهد پوچی و سردی و بی‌روحی این عصر را نشان دهد ـ باعث دور شدن از اصل محتوی نخواهد شد...»
حال این سئوال مطرح می‌شود ، در شرایط فعلی که جامعة ما ـ به ویژه نسل جوان ـ به نشاط و امیدواری، نیاز دارند، نمایش بی‌پرده «پوچی و سردی و بی‌روحی عصر حاضر» چه دردی از ما دواء خواهد کرد ؟
پدیدآورندگان رقص شیطان با ادعاهای واهی نظیر مراجعه «جیمز هتفیلد» به یک مرکز ترک اعتیاد برای ترک الکل و بهبودی نسبی وی!! و همچنین ادعای «درون‌نگری» متالیکا سعی در تطهیر این گروه دارند، اما به صراحت می‌توان گفت که متالیکا لکه‌ای سیاه بر دامن موسیقی است که هیچ‌گاه پاک نخواهد شد.

کلام آخر (رقص شیطان)
 

باید اذعان داشت که با چاپ کتاب «رقص شیطان» خواسته یا ناخواسته صفحه حوادث روزنامه‌ها را تلخ‌تر کرده‌ایم:
« ....همه‌اش در دستانم له‌اش کن، خُردش کن
نگاهش‌دار عزیزم ـ نگاهش‌دار خفه شو ـ حالا از من متنفر شو
... فقط می‌گذارم نفس بکشی هوای من را که تو دریافت می‌کنی
بعد می‌بینم که آیا می‌گذارم مرا دوست داشته باشی
بُکش ـ بُکش ـ بُکش ـ بُکش ـ بُکش.... »(23)

6- سلاطین فلزی
 

مجموعه ترانه‌های «اریک آدامز»
گروه «منووار» MANOWAR
مترجم: فراز بهروز ـ‌ سهیل عبدی
انتشارات « دژ »

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

شاگردان شیطان و ما
 

مترجمان « سلاطین فلزی » در پیشگفتار این اثر ، ادعای عجیبی را مطرح کرده‌اند که بسیار قابل تامل است آنان مدعی شده‌اند :
« این نوع موسیقی (راک و متال) ‌به همراه متن ترانه‌هایش ، متعلق به نسل جوان جامعه بوده و اکثر نوجوانان و جوانانی که علاقه‌مند به این سبک هستند ، می‌خواهند از طریق این نوع موسیقی انرژی منفعل خود را رها کنند تا سکون انرژی سرشار جوانی ، باعث یاس و سرخوردگی آنان نشود و از طرفی متن اعتراض‌آمیز و عصیانگرانه ترانه‌هایشان باعث شده که جوانان ، حرف دل خود را در لابه‌لای سطور این اشعار بیابند و این امر علت به وجود آمدن این حس همگرایی می‌شود .... »(24)
برای این که صحت و سقم ادعای آنان را دریابیم به هزار توی ترانه‌های « اریک آدامز » ( ‌شیطان‌پرست معروف ) نقبی می‌زنیم تا « همگرایی » جوانان ایران زمین و شیطان پرستان از نگاه مدعیان آشکارتر شود :
« ... سوختن ، مرگ ، هلاکت توهین کن به دختران و زنان
این خون به دست آمده دستمزد من است
در زندگی کثیف‌شان هیچکس نمی‌تواند از من بگریزد
سوار بر مرگ سیاهم هنگامی که بوسه زد بر شمشیر کینه‌جویی
سرت در کنارت گذاشته می‌شود تمام زندگی‌ها را گرفتم که تنها من دانستم
بدنی دریده شده با مرگی آرام در انتظار شماست
.... دختران و همسران‌شان را به یغما ببر»(25)
نمونه‌ای از همگرایی « اریک آدامز » و « جوانان ایرانی » را با هم خواندیم . به عبارت دیگر« همگرایی » ادعا شده در پیشگفتار « سلاطین فلزی » بیشتر به این معناست که فرهنگ ما ، بر پایه خشونت استوار شده است (!) آیا این ادعایی توهین آمیز نیست ؟

7 - روح لاتین
 

مجموعه ترانه‌های جنیفر لوپز
Jenifer Lopez
مترجم : وحید کیان
انتشارات «اندیشه عالم»

روح لاتین
 

« جنیفر لوپز » خواننده مشهوری است . رقّاصه‌ای فوق‌ ستاره و بازیگری که فروش فیلم‌های هالیوودی را تضمین می‌کند . جنیفر ، ترانه هم می‌نویسد و در آمریکا از محبوبیت قابل توجهی برخوردار است . البته شهرت او از محبوبیتش خیلی بیشتر است . وی در حال حاضر با سومین همسر خود زندگی می‌کند و در دنیای بازیگری و خوانندگی « مدونا » ـ فوق ستاره آمریکایی ـ را پشت سر گذاشته است .
جنیفر با فرهنگ آمریکایی خود می‌نویسد ، میخواند و می‌رقصد . براساس اطلاعات دریافتی پخش صدای جنیفر لوپز در ایران ممنوع است . رقص‌هایش که جای خود دارد . اما کتاب ترانه‌های جنیفر لوپز با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بازار است و ظاهراً فروش خوبی هم دارد !

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (2)

جنیفر ، دختر بد هالیوود
«جنیفر لوپز» شاید مشهورترین هالیوودی باشد اما از خوشنامی بهره چندانی نبرده است . شایعات بسیاری دربارة‌ «جنیفر لوپز» مطرح است که با واقعیت فاصله چندانی ندارد .
بررسی‌های کارشناسی نشان می‌دهد که ترانه‌های «جنیفر لوپز» هیچ عمقی ندارد و تنها در سطح باقی می‌ماند . البته جنس موسیقی سبک آثار وی (یعنی هیپ هاپ) در این رویکرد سطحی بی‌تأثیر نیست .
به نظر می‌رسد برگردان ترانه‌های « جنیفر لوپز » هیچ توجیه هنری و ادبی نداشته و فقط به دلیل شهرت بسیاراو صورت گرفته است . نکته قابل تامل وفاداری بیش از حد مترجم به متن اصلی است . به این معنا که مترجم ، بدون هیچ اشاره‌ای به خاستگاه ترانه‌های لوپز ، حتی مقدمه متن اصلی را نیز بی‌هیچ توضیحی به فارسی برگردانده است .
در بخشی از مقدمه آمده است :
« ... بدون شک نسل جدیدی از هواداران جنیفر ، با آهنگ‌های «بیا صدایمان را بلند کنیم» و « اگر عشق مرا داشتی » همراه شده‌اند .... آن دختر کوچولو به تشویق خانواده و دوستان ، آن ریشه‌ها را سال‌ها پروراند و آبیاری کرد تا به اهدافی دست یابد که اغلب دختران هم سن او خوابش را می‌دیدند » (26)
مترجم این اثر کتاب (روح لاتین) را آنقدر شتاب زده راهی بازار کرده که نام سرایندگان واقعی ترانه‌ها را هم از قلم انداخته است و همه را به نام جنیفر لوپز ثبت کرده است !
مترجم به این نکته اصرار دارد :
« دختری که با رقص شروع کرد . تکامل یافت و به بازیگری تبدیل شد که سر‌انجام توانست، آواز بخواند . جنیفر می‌گوید : با بازی در فیلم‌های تلویزیونی و سینمایی و حالا با خوانندگی ، آنچه را می‌خواستیم ، انجام دادم . با صبر و استقامت ، آرزوها در پشت سرتان قرار می‌گیرند و می‌کوشند خود را به شما برسانند ... »(27)

ترویج لاابالی‌گری
 

خوشبختانه مترجم «روح لاتین» ادعای مترجمان آثار متالیکا ، راک و .... را تکرار نکرده است و مدعی عرفان و فلسفه‌ای خاص در آثار « جنیفر لوپز » نیست .
ترانه‌های «جنیفر لوپز» از جنس «رقص» اوست . هدفی جز ترویج لابالی‌گری و بی‌بندوباری را دنبال نمی‌کند .
در بخشی از این ترانه‌ها آمده است :
« .... حالا روز به شب می‌رسد و همه چیز خوب پیش می‌رود
این دفعه دیگر هیچ جور نمی‌توانی مانع من بشوی
یا روحیه مرا در هم بشکنی هر چه بخواهم مال من خواهد شد
امشب خوش خواهم گذراند
چند نفر از دوستان را خبر خواهم کرد چون زندگی‌ را دوست دارم
و امشب ، شب حال خوش است .... » (28)
به عبارت دیگر باید نوشت کسانی که در ترانه‌های « جنیفر لوپز » دنبال فلسفه و یا هر تفکری می‌گردند ، بی‌تردید به هیچ نتیجه‌ای نخواهند رسید . « جنیفر لوپز » حتی از کلمات برای پیچ و تاب بدن استفاده می‌کند و دیگر هیچ !(29)
نقد و نتیجه گیری
گرچه بیشتر نقدها از ناحیه ادیان بزرگ صورت میپذیرد، ولی بیشترین انتقادات به شیطان پرستی از طرف مسحیان شکل می‌گیرد. در این راستا مباحث سودمندی مطرح هستند.
این ادعا که شیطان پرستی به طور صرف یک دین و فلسفه است در کنار معنای ضد آن تعریف می‌شود که چه چیزی به عنوان ریاکاری، حماقت و خطاهای مسیر اصلی فلسفه‌ها وادیان ضعیف عمل می‌کند. همچنین این مباحث ادراک معنی و طبیعت شیطان یا عبادت او را از ادبیاتی که معمولاً ضد شیطان است شکل گرفته است. بسیاری از شیطان پرستان، شیطان را به عنوان یک نیروی سرکش معرفی می‌کنند. به هرحال آنها ادعا می‌کنند چنین هویتی بر مبنای قبول کردن اینکه شیطان موجودی یا قدرتی افضل است شکل می‌گیرد.حال گفته می‌شود با توجه به اینکه شیطان به عنوان موجودی شناخته می‌شود که با خداوند مخالفت می‌کند، در صورت قبول کردن او به عنوان راهنما، باید با خودش نیز مخالفت کرد. (تناقض)
عالمان مسیحی بر این باورند که نمی‌توان هرگز از شیطان تبعیت نکرد (هیچ کس معصوم نیست) چرا که آنها باور دارند شر انسانی یک تلاش بی فایده برای انجام دادن کارهای خوب است (به طور مثال، برای رستگاری یا کسب امنیت برای خود، حتی با این شرط که به دیگران ضرر رساند). حتی کسانی که از فلسفه خوش پرستی تبعیت می‌کنند، تلاش می‌کنند چیزهایی که به عنوان خوبی فقط برای خودشان شناخته شده‌اند را بدست آورند. این فلسفه دانان ادعا می‌کنند نتیجه این فلسفه اگر با قوانین خداوندگار تطابق نداشته باشند، تنها رنج، سردرگمی، انزوا و ناامیدی به همراه خواهد داشت.
شیطان پرستی یک "سراب فلسفی" و "علم بیان سنگین" است. چرا که گفته می‌شود لاوی در استفاده از لغات تبحر خاصی داشته است. شیطان پرستی یک طلسم کم ژرفای عقلانی از خدای ساخته شده توسط بشر است.
"انسان موجودی اجتماعی است و به انسان‌های دیگر احتیاج دارد". بعضی‌ها عقیده دارند شیطان پرستان درک اشتباهی از استقلال داشته‌اند و آن را به تنهایی تعبیر کرده اند. استقلال می‌تواند شما را قوی تر کند ولی این غیر ممکن است شما به تنهایی خدا باشید. آنها بر این باورند که اگر کسی خود را خدا معرفی کند و ضمن استفاده از لایق دانستن خود، می‌توان به عدم پذیرش حقیقت منجر شود.
یکی از نقدهای کاربردی تر شیطان پرستی اینست که ضمن این که شیطان پرستی معمولاً خود را به عنوان راه نجاتی برای توده‌های تسلیم شده مردم در مقابل دین‌های اصلی معرفی می‌کند، بر شایستگی‌های آنها در بی نیازی از دیگران و انزوا گرایی تاکید می‌کنند و انزوا گرایی می‌تواند به سوء استفاده‌های مختلفی ناشی شود – که معمولاً نیز چنین است. چرا که طبیعت انزواگرایانه شیطان معمولاً در بازخورد جوامع ناکارمد است. و برای جبران این خلأ از قوانین ادیان سنتی استفاده کرده است.
فرقه‌های غیر شیطان پرستانه بسیاری از گروه‌ها به اشتباه به عنوان گروه‌های شیطان پرستی در نظر گرفته می‌شود.به طور کلی دو تعریف برای گروه‌های شیطان پرستی در نظر افراد وجود دارد:
هر گروهی که شیطان را (مشابه شیطان تعریف شده در دین مسیحیت که عاری از مفاهیم غیر طبیعی مربوط به پلیدی و زشتی است یا یک شیطان انتزاعی) به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند، که معمولاً از آن به عنوان الهه سیاه نیز یاد می‌کنند. و آن را منتسب به طبیعت "حقیقی" انسان می‌نامند. گروه‌هایی که از دین مسحیت تبعیت نکرده و یا عیسی را با خصوصیاتی که در دین مسیح تعریف شده است قبول ندارند.
تعریف دوم، معمولاً توسط بنیادگرایان مسیحی مورد استفاده قرار می‌گیرد و بر مبنای این تعریف بسیاری از گروه‌ها را شیطان پرست می‌نامند. این بنیاد گرایان بیشتر دین‌های کافر جدید (مثلاً ویکا یا استرو) را با استفاده از این تعریف شیطان پرست می‌نامند. طبق این تعریف به ندرت از دین‌هایی مانند اسلام و یهود و فرقه‌های مسیحیت به عنوان شیطان پرست تعبیر می‌شود.
حرف آخر
کشور ایران به دلیل وجود جوّ معنوی به ظاهر کمتر مورد حمله فرقه شیطان پرستی قرار گرفته است ، لکن این نکته که همواره پیش گیری بهتر از درمان است ما را بر این می دارد که با چشمی باز و دیدی وسیع نسبت به مسائل پیرامون خود عکس العمل نشان دهیم . لذا با شناخت اجمالی از این گروه و نمادهای آنان که امروزه به وفور یافت می شود علی الخصوص در مورد موسیقی های رپ ، راک ، و متال که به منظور سست کردن عقاید جوانان پا به عرصه حضور گذاشتند از نشر آن و استفاده توأم با عدم آگاهی جوانان از نمادها جلوگیری می کنیم .

پی نوشت ها :
 

14. عهد جدید ، مکاشفه ، باب بیستم
15. قوم محزون ص 18 و 20
16. قوم محزون ص 26
17. قوم محزون ص 30
18. قوم محزون ص 32
19. انعام آیه 164
20. جادوی بی خیالی ص 264
21. باران نوامبر ص 92
22. رقص شیطان ص 1
23. رقص شیطان ص356
24. سلاطین فلزی ص 80
25. سلاطین فلزی ص 82 و 84
26. روح لاتین ص 8 و 9
27. روح لاتین ص 10
28. روح لاتین ص 18
29. محمد زارعان / کتب شیطان پرستی / ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر شهرستان اصفهان

منابع:
کتب :
قرآن کریم .
کتاب مقدس
جمعی از مؤلفین (زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی) ، برگزیده تفسیر نمونه ، 1386 .
آدامز(منووار) ، اریک ، سلاطین فلزی، برگردان فراز بهروز،-تهران : پیشتازان 1381 ، دژ .
رز ، اکسل ، باران نوامبر ، معرفی وترانه های گروه گانزن رزِز ، مترجمان حمید خداپناهی ، مهرداد فریدونی ، سعید خسروی ، ویراستار حمید خادمی ،-تهران : مس 1380 .
کیسر ، آندریاس ، کاوالرا ، ایگور ،قوم محزون ، معرفی و ترانه های گروه سپوترا ، ترجمه فردین صیادی ، ویراستار حمید خادمی، تهران : مس 1380 .
جگر ، میک ، ریچارد ، کیت ، جادوی بی خیالی ، ترجمه کیوان هنرمند ، تهران: مس 1380 .
هت فیلد ، جیمز ، رقص شیطان ، معرفی و ترانه های گروه متالیکا ، گردآوری و ترجمه سهراب محبی ، تهران : مس 1384.
هت فیلد ، جیمز ، نابخشوده ، مترجم حبیب گوهری راد ، تهران: دژ 1381
لوپز ، جنیفر ، روح لاتین ، گردآوری و ترجمه وحید کیان ، تهران اندیشه عالم 1382 .
سایت ویکی پدیا
www.apjs.co.uk
www.genuineislam.com
www.csitoloo.com
www.manaviatenovin.com
www.alvadossadegh.ir
و مستندات تصویری صدا و سیما

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان