متون دینی آیین مانی (۲)

زبور مانوى Psalms Book   زبور مانوى یکى از آثار ادبى دینى عصر ساسانى (قرن سوم و چهارم میلادى) است که نخست به زبان سریانى سروده شد

متون دینی آیین مانی (2)

زبور مانوى Psalms Book
 

زبور مانوى یکى از آثار ادبى دینى عصر ساسانى (قرن سوم و چهارم میلادى) است که نخست به زبان سریانى سروده شد. بیشتر آثار مانى در اصل به سریانى بوده که بعدها به زبانهاى دیگر، از جمله پارتى (پهلوى اشکانى)، فارسى میانه (پهلوى ساسانى)، یونانى، قبطى، چینى و جز آن ترجمه گردید. زبور مانوى در سده چهارم مسیحى به یونانى و آنگاه به زبان قبطى ترجمه شد. آلبرى، پژوهنده و متخصّص زبان قبطى، زبور مانوى را براى نخستین بار قرائت و به انگلیسى ترجمه کرد. ادبیّات مانوى بویژه در بخش زبور و نیایش ها، از نظر احساسات لطیف و شاعرانه ارزش ادبى بسیار چشمگیرى دارد.
زبور مانوى به پیروى از زبور داود سروده شده است و پیش از دو کتاب مهّم دیگر قبطى زبان یعنى، مواعظ و کفالیا، ــ حدوداً در سال 340 ق. م. ــ نوشته شده است. این کتاب شامل 289 مزمور شماره دار و گروه بى شمارى از مزامیر پراکنده است. به جز مزامیر توماس همه مزامیر مانوى یک ویژگى مشترک دارند; هریک با ستایش خداوند، عیسى، مانى، برگزیدگان و شمارى از مانویانى که چه بسا جزو شهدا بوده اند، پایان مى یابد. در هر نیایش دست کم نام یکى ازافرادْ گرامى داشته مى شود. این سرودها نقش مؤثرى در دین مانوى داشته وبسیارمتنوّع اند. زهد مانوى دراین مزامیربه خوبى منعکس شده است.
در یکى از مزامیر آمده است: «کسى که مزمورى را به آواز بخواند، مانند کسى است که تاج گل مى بافد، آنان که پس از او پاسخ مى دهند، چون کسانى اند که گل سرخ به دستشان دهند.» پس مى توان نتیجه گرفت که سرودخوان یا چاووشى خوانِ مانوى به تنهایى شعرى را مى خوانده و در پایان، همه شرکت کنندگان در نیایشهاى دسته جمعى پاره اى از شعر را تکرار مى کرده اند. این سنّت هنوز در مرثیه خوانى هاى ایران محفوظ مانده است.

اشعار و مواعظ
 

نخستین بار پروفسور کارل اسمیت در سال 1930 شمارى از دست نوشته هاى پاپیروس قبطى را در مصر کشف کرد و همو تشخیص داد که دست نوشته هاى مذکور همان اشعار مانوى است. انتشار این اشعار از سال 1934 آغاز گردید. این پاپیروس هاى قبطى که اشعار مانوى بر روى آنها نوشته شده مربوط به نیمه دوم سده چهارم مسیحى است که از یونانى ترجمه شده اند و متنهاى یونانى نیز از زبان سریانى برگردانده شده بودند. اشعار مانوى به چند زبان نوشته شده اند که عبارتند از: 1ـ اشعار پارتى یا سرودهایى به زبان پهلوى اشکانى 2ـ اشعار فارسىِ میانه مانوى که شامل نیایشهایى در ستایش ایزدان مانوى است. 3ـ اشعار قبطى که مهمترین بخش آن سرودهاى کتاب زبور مانوى است. این اشعار از لحاظ ادبى بسیار متفاوتند. اشعار و زبور را مى توان ادبیّات آهنگینِ دین مانوى برشمرد.
بخش دیگرى از ادبیّات مانوى مواعظ نیز باید از اعترافات نام برد که کتاب قواعدِ اقرار به گناه است. قطعات پراکنده دیگرى در جاهاى مختلف یافت مى شوند که گرچه نمى توانند دوره زندگى مانى را از همه نظر بازسازى کنند، امّا تصویرى جالب و مشخص از آغاز و انجام فعالیّت عمومى او ارائه مى دهند. بخشهایى از چنین گزارشهایى در الفهرست، سه قطعه مکشوفه در ترفان و متون گوناگون قبطىِ مانوى وجود دارند.
زندگى مانى به شدّت با عناصر افسانه اى درآمیخته که به مقوله زندگى قدّیسان تعلّق دارد. این نوع گزارش درباره قدیّسان ابتدا در روزگار هلنى دیده مى شود که بعداً از سوى مسیحیان و نیز مانویان پذیرفته شد و سرانجام در تألیفات اسلامى دیده مى شود. داستانهاى عهد عتیق تا حدّى این الگو را فراهم مى کنند. گزارش زندگى مانى تا حدّ زیادى شبیه به زندگینامه هاى مسیحى و هلنى است: همان آمیختگىِ شرح زندگى با داستانهاى واقعى از زبان شاهدان عینى، همان تأکیدات بر اوضاع و احوال شگفت انگیزِ تولّد و تهذیب نفس، همان مرگِ معجزه آسا، همان وصف سفرهاى تبلیغى به سرزمینهاى دور، همان ملاقاتها با حکّام قدرتمند، همان گزارشهاى جالب و سخنان واعظانه و همان تراکم فقرات مختلفِ نامربوط به هم (مانند آنچه در اعمال رسولان وجود دارد).

تعالیم مانى در آثار مخالفان (زرتشتى و مسیحى)
 

جوامع دینى هم عصرِ مانى از همان آغاز، تعالیم او را همچون خطرى مهم تلقّى کردند. جامعه مسیحى و زرتشتى هر دو با تنفّر بر ضدّ وى شوریدند. موبد کریتر که مانویان او را مسئول اصلى مرگ مانى مى دانستند در میان زرتشتیان فعالیّت مؤثّر و ویژه اى داشت. امّا کریتر در این مورد تنها نبود. دشمنى زرتشتیان با دین مانى که قرنها دوام یافت به ویژه در ادبیات وسیع کلامىِ سده سوم هجرى نمودار است، از جمله در رساله شکندگُمانیک وزار (گزارش گمان شکن، که از دیدگاه زرتشتى با اسلام، مسیحیّت، یهودیّت و مانویّت برخورد مى کند) تمامى فصل شانزدهم به انتقاد از مانى و تعالیم او اختصاص یافته است.
رساله گجستگ اَبالیش (ابالیشِ ملعون) بیانگر مناظره ابالیشِ زندیق و موبد آذر فرتبغ است. نیز در دینکرد، تفاوت دیدگاههاى مانویّت به نمایندگى شخص مانى و دین زرتشتى به نمایندگى آذربادمار سپندان، با دوازده موضوع نمایانده شده است. در این اثر از هر فرصتى براى نشان دادن انزجار نسبت به مانى و آموزه هاى او استفاده شده است.
دین مانى در پایان سده سوم میلادى در غرب نفوذ کرد. الهیّون کلیساى باستان کم کم خطر را به چشم مى دیدند، در این زمان، نخستین تلاش هاى ضدّ مانوىِ مسیحیان آغاز گشت که حاصل آن کتاب اکتا آرخلاى بود. این کتاب گرچه گزارش یک مسیحى درباره مانى است امّا شامل موادّ معتبر بسیارى است که توصیفى شخصى از او به دست مى دهد و مى گوید که مانى کتابى بابلى به دست چپش داشت.
در پایان سده سوم میلادى آگوستین جوان به آیین مانى گروید و 9 سال در حلقه سامعان زیست. او در طىّ این نه سال بینش و درک کاملى از تعالیم مانى به دست آورد، امّا بعدها به نافذترین چهره مخالف آن تعالیم بدل شد. آگوستین در چند رساله از دین پیشین خود یاد کرده، با آن مخالفت مى کند. حتّى در رساله هایى نیز که درباره مانویّت نیست گهگاه مخالفت خود را نشان مى دهد. بهرحال همه آثار آگوستین تقریباً منابع دست اوّل این دین به شمار مى رود به ویژه بنیادنامه. نیز باید به اثر مهّم دیگرى اشاره کنیم: کتاب مکاتب نویسنده سورىِ سده هشتم که از مآخذ سریانى دین مانى است.
در میان نویسندگان ایرانى ابن ندیم در الفهرست خود براساس نوشته هاى اصیل مانوى گزارشى از آنها بدست داده است. نیز ابوریحان بیرونى گزارش تازه و بى طرفانه اى از مانویّت در کتابهاى خود آورده است که از نظر اهمیّت همتاى الفهرست است.
پیش از آنکه دست نوشته هاى مانوى کشف شوند، آثار آگوستین، بیرونى، ابن ندیم و هگمونیوس منابع بنیادى مانویّت به شمار مى رفت. گرچه امروزه بازیافتهاى تازه ترى داریم امّا برخى از آثار نویسندگان مخالف با مانویّت هنوز اهمیّت شایانى دارند زیرا متضمّن آگاهى هایى ارزشمند و شایسته اند.

پژوهشهاى بعدى
 

نخستین رساله پژوهشگرانه درباره مانویّت، تاریخ نقد مانى و آیین او از هوگوئنو اسحاق دبوسوبر است که در نیمه اول سده هجدهم میلادى به رشته تحریر درآمد. در سده نوزدهم پژوهش در متون مانوى راههاى پرثمرى را پیمود. پژوهشهاى کهن جاى خود را به جستارهاى نوین و سودمند داد و منابع ناشناخته پیشین کشف گردید. از زمانى که یافته هاى مانوىِ آسیاى میانه مسایل کاملا متفاوت و پیش بینى نشده اى را بوجود آورد، پژوهشهاى دامنه دار سده نوزده بیشتر مقبول افتاده است.

نظام دین مانوى اثر بوئر
نمونه هایى از زبور مانوى
 

در پایان این جستار کوتاه درباره ادبیات مانوى چند نمونه از مزامیر مانوى را ذکر مى کنیم. ابتدا قطعه اى را که «در مرگ مانى» سروده شده است مى آوریم:
همه اسرار در تو کمال یافته اند
اى پدر ما!
خداوندگار ما، مانى!
در روزِ بر دارکردگى
خویشتن را به دست محتشمان سپرد
در روز دوشنبه...
چهارمین روز از ماه فامنوث، به ساعت 11،
او خویشتن را به مرگ سپرد
... آن خجسته، خداوندگارِ ما
مانى
به زانو نشست، از خداوند بخشایش جست
خروش برکشید و گفت:
در بگشاى
و مرا از رنجها رهایى بخش!
فرمانروایان زمین خشماگین بر من رأى زدند
... مردانى که همه چیز بر هم زنند و دگرگون کنند
و حلاوت را تلخ
از روزى که آنانم به بند افکندند
تا روز بر چلیپا شدن، بیست و شش روز برشمرده شده،
شبان و روزانم پاییدند
با نگاهبانانى که گماشته بودند
آنان شش زنجیر بر گردنم نهادند
... و مرا بستند
همه گزیدگان و نیوشایان
با دیدن شکنجه هاى من گریستند
اجازه ندادند آن گنهکاران
که فرزندان، شاگردان، شبانان و شمّاسان را ببینم
چه، مى دیدند که آنان فوج فوج نزد من آیند.
... هان! آسمان و زمین و آن دو چراغ فروزان
از فراز گواهند که بدانان جز نکویى روا نداشتم
امّا آنان با خشونت بر چلیپایم کشیدند
... پدر شکوهمند خویش را دیدم
که هماره در انتظارم بود
او دروازه عرش را در برابرم گشود
دستْ فراز کرده، نمازش بردم
با زانوان خمیده نیایش کردم
که توانستم خود را از تمثال مادّى درآورم
و جامه انسانى برکَنم
هان! کالبدش را به میانه شهر آن گنهکاران آوردند
در آن هنگام، سرش را از بدن جدا کردند
و در برابر چشمان انبوهِ مردمان برآویختند
گزیدگان و نیوشایان...
بزرگْ شبان آنان
که از میانشان عروج کرد
... عروج کرد آن محبوب
به آسمان.
مزمور دیگر با عنوان «آگاه، منجى ام» یکى از مزامیر پراکنده در زبور مانوى است که مضامین لطیفى دارد;
آه، منجى ام!
پیامبر بشکوهت دارد
آه، منجى ام!
دوشیزگانش به شکوهت دارند
آه، منجى ام!
سکاندارانش که با وى به سر برند
بیا آواز سردهیم!
خورشید و ماه بشکوهت دارند
آه، منجى ام!
و همه ایزدان که با وى اند
آه منجى ام!
انسانِ کامل نیرویت بخشد
آه، منجى ام!
باد و آب و آذر
بشکوهت دارند
آه منجى ام!
که هر روز از مغاک فرا جهند
بیا آواز سردهیم!
حواریّون بشکوهت دارند
آه، منجى ام!
که دورشان به پایان آمده، غرقه در شادى مى دوند
آه، منجى ام !
و براى تاج گلهاى خویش به سوى روشنى شتابند
بیا آواز سردهیم!
فار قلیط بشکوهت دارد
آه منجى ام!
خداوندگار ما، روشنى ما، مانى
آه منجى ام!
و شاخه ها، گیاهان تاکستانش
بیا آواز سردهیم!
آیین وى خجسته ات دارد
آه، منجى ام!
و در همین مزامیر پراکنده مزمورى است با عنوان «نورت چه نیکوست، اى روح»:
نورت چه نیکوست اى روح
سخنت فرانیوشم، اى پاک سرشت!
فرمانهایت چه نیکوست، اى روح!
آنانم روشنى بخشیدند، اى پاک سرشت!
چه نیکو خِردت، اى روح!
که روشنى ام بخشید، اى پاک سرشت!
چه نیکوست عشق تو، اى روح! که جانم زندگى بخشید، اى پاک سرشت
از آن هنگام که بشناختمت، اى روح!
که جانم زندگى بخشید، اى پاک سرشت
از آن هنگام که بشناختمت، اى روح!
شیدایت شدم، تو اى پاک سرشت!
همه چیز را به آتش کشیدم، اى روح!
تنها به تو عشق ورزیدم، اى پاک سرشت!
پدر ومادر رها کردم، اى روح!
برادر وخواهر را، به کام تو، اى پاک سرشت!
زَر چیست در نگاهم؟
سیم، چو سنگپاره اى، اى روح!
بوستان و مرغزار
هیچ، در نگاهم
اى پاک سرشت!
همسر و فرزند و عشق هیچ، در نگاهم
اى روح!
خوراک و آشام هیچ، در نگاهم
اى روح!
چه، بس سیرابم، اى پاک سرشت
تشنه و گرسنه نِیَم، اى روح!
... رامش کجاست، اى روح!
در کمال تو، اى پاک سرشت!
در شکیبایى ات، اى پاک نهاد!
شگفتا سخن گفتن از تو، اى پاک نهاد!
عشقت ناگفتنى است، اى پاک سرشت
سکوت کجاست، اى روح!
تو هوشِ گردآمده اى، اى پاک سرشت!
تو خرد نورى، اى روح
اندیشه کاملى، اى پاک سرشت!
تو رایزنىِ نیکویى، اى روح
مشیّت خجسته اى، اى پاک سرشت!
بِشکوهى اى روح!
هماره و جاودان!
شکوه و فخر بر عیسى، شهریار و قدّیسان
پیروزى و تاج گل از آنِ روح مریم
آن روحِ پاک سرشت!
فهرست منابع
1. اکبرى، سى. آر. سى، زبور مانوى، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور، انتشارات فکر روز، تهران، 1375.
2. آیین گنوسى و مانوى، مجموعه مقالات، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور، انتشارات فکر روز، تهران، 1373.
3. ناس، جان بى، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، تهران، 1370.
_. Asmussen, Jes p. Manichaen Literature, Delmar, New York, 1975.
_. Dictionary of philosophy, Edited by Dagobert D. Runes, NewJersey, 1965.
_. Dictionary of Religion, Edited by Jonathan Z. Smith, Harper San Francisco, 1995.
_. Encyclopedia of Religion, Edited by Mircea Eliade, New York and London, Macmillan, 1987, Vol. 9.
_. Widengren, Geo, Mani and Manichaeism, London, 1965, Chapter five.
منبع : پایگاه دانشگاه ادیان و مذاهب
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر