به نظر می رسد سیاست گذاری یکی از سخت ترین کارهای دنیا باشد. چرا؟ به دلیل اینکه سیاست گذاری بیشترین تاثیر را بر سرنوشت بشر به صورت عمده، جامعه به صورت خاص و نخبگان به صورت اخص دارد.
از یک سو سیاست گذاری اشتباه می تواند باعث افزایش آلودگی های آب و هوا شود و به طور کلی تغییر وضعیت اقلیم و قلمرو جغرافیایی را در پی داشته باشد، از سوی دیگر سیاست گذاری نادرست می تواند کشوری را به ورطه جنگ بکشاند و در نهایت سیاست گذاری نامناسب می تواند یک بنگاه اقتصادی را به زیان دهی دچار کند؛ بنابراین به نظر می رسد که باید بیشتر از هرچیزی به اهمیت سیاست گذاری پی ببریم.
در این چهارچوب، «سیاست گذاری انرژی» به قواعد و طرز تلقی هایی گفته می شود که سطح حکومتی در یک کشور برای دسترسی به انرژی ارزان، پایدار و بدون ریسک انجام می دهد. برای سیاست گذاری انرژی باید شناخت مسائل فردی، اجتماعی، کشوری و بین المللی در ارتباط با انرژی در نظر گرفته شود، ضمن اینکه هم زمان باید اطلاعات مورد نیاز هم تولید شود.
در این زمینه اگر بخواهیم به «دیپلماسی انرژی» برگردیم، در حقیقت دیپلماسی انرژی فعالیتی است که دولت ها برای دسترسی به منابع انرژی از راه های صلح آمیز و غیرقهری انجام می دهند. از آنجا که دیپلماسی انرژی دارای ماهیتی چندوجهی است، بنابراین فعالیت در این زمینه باید توسط مجموعه شرکت ها، وزارتخانه های امورخارجه، نفت، نیرو، سازمان انرژی اتمی و نهادهای ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی که مسئولیت پیگیری سیاست گذاری انرژی را دارند، انجام شود.
اما سئوالی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا مجموعه شرکت ها، سازمان ها، وزارتخانه ها و نهادهای رسمی کشور برای اجرای دیپلماسی انرژی باهم هماهنگ هستند یا خیر؟
برای پاسخ به این سئوال باید بیشتر روی آن وقت گذاشت. ولی به طور کلی می توان گفت گرچه هماهنگی بین مجموعه اینها 100درصد نیست، اما از طرف دیگر هم این هماهنگی صفر نیست و به هر حال کار تا این لحظه انجام شده است و ایران هم به لحاظ فعالیت های دیپلماتیک و هم به لحاظ مسائل مربوط به انرژی جلو رفته است. البته طبیعی است که بخش هایی از کار مغفول مانده که باید در مورد آن بیشتر صحبت کرد.
**تشکیل شورای عالی انرژی
در زمینه چرایی مغفول ماندن هماهنگی و همکاری بین شرکت ها، سازمان ها، وزارتخانه ها و نهادهای کشور در حوزه دیپلماسی انرژی می توان به سه نکته حائز اهمیت اشاره کرد:
نخست اینکه به نظر می رسد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بیشتر به مسائل سیاسی توجه می کند تا مسائلی مانند دیپلماسی عمومی، دیپلماسی اقتصادی و دیپلماسی انرژی. گرچه اکنون این بخش ها هم فعالیت هایی را انجام می دهند، اما همچنان بخش سیاسی در وزارت خارجه مسلط بر بخش های دیگر است. به عبارت دیگر، سفارتخانه های ایران در کشورهای میزبان، بیشتر فعالیت های سیاسی، مذاکرات دوجانبه و ملاقات با افراد حکومتی سیاسی را ترجیح می دهند تا پیگیری فعالیت هایی در مورد بخش های خصوصی آن کشورها، فعالیت های اقتصادی مانند اقتصاد انرژی و برقراری ارتباطات با شرکت های بزرگ نفت، گاز و انرژی های تجدیدپذیر آب، باد، خورشید و... .
در اینگونه موارد، به طور عموم سفرای ایرانی احساس می کنند که شاید این کار جزء وظایف آنان نیست، بنابراین، وزارت خارجه می باید در این زمینه بیشتر با دیپلمات ها و سفرای خود صحبت کند.
دوم اینکه از طرف وزارت نفت این احساس وجود دارد که همچنان به جای «شرکت ملی نفت ایران» است؛ یعنی از ابعاد فعالیت های بنگاهی برخوردار بوده و برهمین اساس بیشتر در فروش نفت و خرید فرآورده های نفتی و مانند آن فعال است. در حالی که وزارت نفت می باید تلاش کند تا عمدتا فعالیت های سیاست گذاری انجام دهد و در نتیجه فعالیت هایش را به این سمت بکشاند.
سوم اینکه تبادل اطلاعات بین وزارتخانه ها خیلی کم است و شاید گاه اطلاعاتی که این دستگاه ها از هم دارند، از طریق رسانه ها دریافت می کنند. به نظر من وزارتخانه های مربوطه در این زمینه باید به برطرف کردن این ضعف ساختاری خود بپردازند و بیشتر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
باتوجه به چرایی نکات مطرح شده، از آنجا که به نظر می آید کار و فعالیت وزارتخانه های امورخارجه و نفت در ایران خیلی زیاد و در نتیجه نزدیکی همکاری و هماهنگی بین این دستگاه ها هم کار سختی است، من فکر می کنم یکی از راه هایی که می تواند به رفع نواقص موجود بپردازد، «تشکیل شورای عالی انرژی» است تا این شورا بتواند بخشی از این فعالیت ها را هماهنگ کند.
در نتیجه وزارت امورخارجه هم می تواند عضوی از شورای عالی انرژی باشد؛ زیرا به دیپلماسی انرژی نیاز دارد. ضمن اینکه بهترین کار برای وزارت خارجه این است که دارای معاونت اقتصادی و به تبع آن اداره کل انرژی باشد تا این اداره برای برقراری ارتباطات و کار در تماس دائمی با نهادهای ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی، سازمان انرژی اتمی، وزارتخانه های نفت، نیرو و همچنین شرکت های بزرگ نفت و گاز و انرژی های تجدیدپذیر باشد.
بنابراین مساله ای که اکنون خیلی پررنگ جلوه می کند این است که از یک سو بخش معاونت اقتصادی در وزارت امورخارجه فعال نیست و در نتیجه فعالیت اقتصادی این وزارتخانه هم چندان پویا نیست، اما درباره بحث انرژی به نظر می آید نیاز به بازنگری در ساختار وزارت امورخارجه الزامی است.
از سوی دیگر در وزارت نفت هم می باید به این موضوع بیشتر توجه بشود. چرا؟ به دلیل اینکه وزارت نفت همیشه دو حالت را تصور می کند. حالت نخست این است که قیمت نفت بالاست و می توان آن را فروخت و به همکاری هیچ دستگاه دیگری نیاز نیست.
حالت دوم این است که قیمت نفت پایین است، تحریم و معضلات دیگری وجود دارد و در این صورت وزارت خارجه هم نمی تواند کاری انجام بدهد؛ بنابراین نتیجه ای که همیشه وزارت نفت می گیرد این است که در هر دو حالت به وزارت امورخارجه نیازی نیست.
از همین روی، در حالی که همه کشورها از امکانات و ظرفیت های مختلف خودشان برای ارتقای روابط با دیگران استفاده می کنند، به نظر می رسد که در این زمینه، مقام ها و مسئولان در دستگاه های اجرایی کشور به هماهنگی بیشتری جهت دستیابی به سیاست گذاری و دیپلماسی انرژی نیاز دارند.
**چیستی طرح جامع انرژی ایران
برخلاف نظر برخی صاحب نظران در حوزه های علوم سیاسی، روابط بین الملل، حقوق بین الملل و اقتصاد انرژی؛ به نظر من طرح «استراتژی انرژی کشور» یک عنوان مبهم است و با توجه به لحاظ کردن اصول و قواعد جامع مهندسی نفت و گاز باید گفته شود؛ نقشه راه یا چشم انداز.
ما حتی با مطرح کردن استراتژی بزرگ، باز هم در مورد انرژی به نتیجه نخواهیم رسید. چرا؟ به دلیل اینکه استراتژی های مختلفی برای پیشبرد نقشه انرژی کشور خواهیم داشت نه فقط یک استراتژی.
اما در بخش های مختلف کشور، «طرح جامع انرژی کشور» در حال تکمیل و نهایی شدن شامل سه نکته مهم است:
نکته نخست دیدگاه و ملاحظاتی است که در طرح جامع انرژی کشور وجود دارد و می گوید در چه زمینه هایی سرمایهگذاری بیشتری انجام شود، روش های مربوط به انتخاب صادرات باید بیشتر از کدام حامل های انرژی باشد، در داخل کشور به کدام حامل های انرژی برای مصارف خانگی و تجاری توجه بیشتری شود و هر کدام از این حامل های انرژی تا چه میزان باید در اختیار مردم قرار بگیرد.
نکته دوم این است که در ستاد نفت و گاز معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری به دنبال تدوین نقشه راه و برنامه هایی از این دست هستند و نکته سوم اینکه مجمع تشخیص مصلحت نظام و همچنین معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری به دنبال تدوین نقشه راه انرژی کشور هستند.
در عین حال برخلاف این نظر که گفته می شود احتمالا تا حدود یک دهه آینده، انرژی های جایگزین و تجدیدپذیر آب، باد، خورشید و زیست توده، جای انرژی های فسیلی نفت و گاز را خواهند گرفت، به نظر من احتمال چنین چیزی خیلی بعید است و نفت و گاز همچنان تا 95 درصد از مصرف انرژی جهان را تشکیل می دهند.
بنابراین از آنجا که ایران بزرگترین دارنده منابع هیدروکربوری مایع در جهان و جمع ذخایر نفت و گاز ایران، بزرگتر از هر کشور دیگری است، برخلاف نظر برخی کارشناسان که به دلایل زیست محیطی تاکید می کنند، من فکر می کنم باید بخش های فناوری و صادرات نفت و گاز کشور را توسعه بدهیم.
می باید نفتی را که زیرپای مردم خوزستان و گازی را که زیرپای مردم بوشهر است؛ اکتشاف، استخراج و صادر کنیم تا درآمد حاصل از آن را برای توسعه این استان های محروم هزینه کنیم، اما اگر ما بخواهیم صرف توجه به مذاکرات پاریس و تصمیمات زیست محیطی جهانی از فعالیت های خودمان دست بکشیم، به نظر من این تنها یک فرصت سوزی است و برای توسعه و رفاه مردم کشور هم مناسب نیست، ضمن اینکه ما هم زمان می توانیم از فناوری های جدیدی که کمتر باعث آلودگی محیط زیست می شود، استفاده کنیم.
به ویژه اینکه کشورهایی که فریاد محیط زیست سر می دهند، وقتی در کشورشان برای یک بشکه نفت حاضرند ده ها بشکه آب را نابود کنند و سرزمین های زیادی را از بین ببرند، هیچ دلیلی ندارد که ما بخواهیم فریب تبلیغات آنها را بخوریم. بنابراین تا دیر نشده است، باید با اکتشاف و استخراج میادین مشترک نفت و گاز با همسایگان، به پول حاصل از صادرات و فروش حامل های انرژی دست پیدا و آن را صرف ساخت زیرساخت ها و توسعه کلی کشور کنیم
...............................................
*کارشناس ارشد مسایل بین الملل
منبع:نشریه وزارت نفت (مشعل)