علمی که در ذات شخص آفریده شده است و او از کسی فرا نگرفته، علـم حقیقت و علم عارفان و صدیقان است. لذا علم لدنـی بـرتر از علـم اکـتسابی است، چون از طرف خداوند به صورت مستقیم به برخی انسان ها داده میشود کـه شـرایط آن را طبق آیۀ ﴿...واتقوا الله ویعلمکم الله...﴾ (البقره /٢٨٢) تقوا، تزکیه و تهذیب نفس اسـت تـا افاضات الهی حـاصل شـود. هـمچنین است آیۀ ﴿...وعلمناه من لدنا علما: و از نزد خود به او (خضر) علم آموختیم﴾ (الکهف / ٦٥) که حاکی از افاضۀ بیواسطۀ اینـگونه عـلوم است . لذا علم خاتم الأنبیـاء و خاندانش، از جمله زینب کبری (س) از جنس همان علمی است کـه بـه حـضرت خضر (ع) افاضه شد و کلام معصوم ، حضرت امام سجاد(ع ) سند و مؤید این امر است: «عمتی أنت بـحمـدالله عالمـۀ غیـر معلمۀ و فهمۀ غیر مفهمۀ: عمه جان! تو عالمه ای هستی بدون اینـکه معلم داشـته باشـی و فـهمیـده ای هـستی بی آنکه کسی مطالب را به تو فهمانده باشـد» امام حسن، علیه السلام، هم خواهر خود را چنـین خطـاب فرمـوده اسـت: «خواهرم! حقا که تو از درخت نبوت و معدن رسـالت هستی» لـذا به استناد این سخنان و اوصاف علمی حضرت، میتـوان ایشـان را بـارزترین مصـداق بـرای آیـات و احادیثی دانست که در شأن علما بیان شده اند.
پیــامبر(ص ) فرمودنــد: «عالمــان وارثــان پیغمبراننــد». زینـــب (س) وارث علــم و حکمــت نبــوی و فصاحت علوی بود (همانگونه که قبلا در ویژگیهای کلامی اهل بیـت (ع ) ذکـر شـد،) آنـان فلسـفۀ احکام را میدانستند و کلام آنان سرشار از حکمت بود که بعضا آنها را برای افراد تـبیین مــیکردنـد.
گاهی از علم به حکمت تعبیر میشود؛ مانند آیۀ ﴿...ومن یؤت الحکمۀ فقد أوتی خیرا کثیرا...: و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانی داده شده است...﴾ (البقره /٢٦٩). خداوند از علم به حکمت تعبیر فـرموده اسـت و حکمـت را سرشـار از عظمت و خیر و برکت معرفی نموده است؛ زیرا که عالم و دانشمند، استوارتر از جاهل مـیاندیشـد و گفتار و رفتار او با متانت و استحکام توأم است. در حدیث دیگری از نخستین عـالم و مـعلـم، پیـامـبر اکـرم (ص)، در تکریم مقام علما آمده اسـت: «نـزدیکترین مـردم به مقام و مرتبت نبوت، دانشـمندان و مجاهدان راه حق هستند»
حال آنکه زینب کبری (س) هم سـلالۀ نـبوت بـود و هم در سخن معصوم به اهل علـم بودن (عـالمۀ غـیر معلمه) و فرهیختگی ستوده شده است. به علاوه، ایشان در زمرة مجاهـدان مـذکور در حدیث شریف نبوی هم قرار می گیرند؛ زیرا بـا جــان و مــال و فرزنـدانش در راه خـدا بـه دفـاع از ولایت پرداخت. در تأیید قرآنی، جایگاه والای ایشـان در امــر جهـاد آیـۀ زیـر مـورد اسـتناد اسـت:
﴿الذین آمنوا وهاجروا وجاهدوا فی سبیل الله بأموالهم وأنفسهم أعظم درجۀ عنـد اللـه ...: آنها کـه ایمـان آوردنـد و هجرت کردند و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقـام ایشــان نـزد خدا برتر است...﴾ (التوبه /٢٠).جهاد، به کار بسـتن نهایـت درجـۀ قـدرت و طاقـت اسـت مـعمولا اولین مـعنایی کـه از جهاد در ذهن متبـادر مـیشـود، مبارزه در میادین جنگ است، اما این یکی از جنبه هـای جـهاد اسـت و گاهی جهاد به گونه ای است که نیازی به کشیدن شمشیر و جنگیدن نیست.
با تـوجه بـه اینـکه حضور زنان مسلمان هنگام جنگ و در صحنه های جهادی شکلی متفـاوت و در خور شأن یک زن دارد، اسوه هـای جـهادی زنان در صدر اسلام ، همچون حضرت زهـرا (س) در دفـاع از ولایت و پاسداری از سنت های راستین نبوی در مـقابل بـدعت هـا و انحراف هـا از طریـق احتجـاج و خطبه های کوبنده و نهایتا اظهار نارضـایتی و بیـزاری (از برخـی افـراد) در راســتای تـحقـق اهـداف راستین دین خود مبارزه نمودند. زینب کبری(س ) هم به تبع از مادر خود بـه ادامـۀ مـبـارزه و جهـاد در این راه پرداختند.
علامه أسد حیدر ویژگی جهادی زینب کبری (س ) را اینگونه بیان میکند: «زینب دختـر عـلـی (عـلیهماالسلام) با ثبات قلب در میدان جهاد ظهور میکند... او نقش جهادی خـود را قهرمانانـه ایفــا نـمود... او بـرای رضای خدا و جهاد در راه او، مصایب و سختیها را تحمل کـرد»
همچنین آیت الله سید أبوالقاسم خوئی (ره) جـهاد حـضرت را اینـگونه وصـف میکند: « به درستی که او شریک برادرش، حسین (ع)، در دفاع از اسلام و جهاد در راه خـداست...».
تجسم جهاد در سیرهای زینبی، به استناد تاریخ و روایات ترک مال و رفاه در زندگی، تقدیم فرزندان، ولایت مداری و. .. است کـه او را هـمسنگر حسـین (ع) و شـریک او در راه عقیده و جهاد او کرده بود. لذا شکل مبارزات جهادی زنان اهل بـیت (ع) بـه گونه ای بود کـه بـا عفت و شخصیت آنـان هـیچ گـونه منافاتی نداشته است.