یکی از فضلای امامیه که در میانه قرنهای 6 و 7 ق در بغداد میزیسته و مانند بسیاری از علمای امامی مذهب که در این دوره زمانی در بغداد و یا سایر شهرهای سنی مذهب و خصوصا شهرهای سرزمینهای میانی و غربی جهان اسلام میزیستهاند، ناشناخته مانده و حتی امامی بودن او روشن نشده، شخصی است به نام اصیلالدین (و یا مکینالدین) ابوعبدالله حسین بن ابی البرثات محمدبن ابیالفتوح عبدالقاهر بن ابی البرکات محمدبن عبدالله بن یحیی ابن الوکیل بغدادی کرخی معروف به ابن الشطوی که از وی با عنوانهای «الشیخ الاجل» و «العدل المحتسب» یاد کردهاند.
بنا به گزارش منابع او در اواخر ربیعالاول سال 557 ق متولد شد و در 7 شعبان 630 ق در بغداد درگذشت. گفتهاند که خاندانش اهل حدیث بودهاند. پدرش سعدبن عبدالقاهر معروف به ابن الشطوی خود از پدرش و دیگران حدیث شنید و متولی نظارت بر عقار خاص گردید و البته در جوانی درگذشت. عبدالقاهر، نیای ابن شطوی نیز که وی هم به ابن شطوی شهرت داشت، از «عدول» بغداد بود و در عین حال متولی حسبه در ناحیه غربی آنجا نیز بود. او همچنین متولی قضا در بخشی از کرخه بود.
عبدالقاهر افزون بر دانش فقه که بر همان اساس نیز مقام قضا یافته بود، به حدیث نیز عنایت داشت و خود از پدرش و دیگران حدیث شنیده بود و البته حدیث نیز میگفت. پدر نیای ابن شطویها و به عبارت دیگر پدر عبدالقاهر یعنی ابوالبرکات محمد بن عبدالله نیز اهل علم بود و قرآن را به قرائت نزد چند تن خوانده بود، کما اینکه از عدهای حدیث شنیده بوده است. او خود نیز حدیث میگفت و تعدادی از محدثان عصر از وی حدیث شنیده بودند؛ مانند ابوبکر محمد فرزند سمعانی و ابوطاهر احمدبن محمد سلفی اصفهانی و دیگران.
بنابراین خاندان ابن شطوی در بغداد تا چند نسل هم اهل دانش بودند و هم در مناصب رسمی دینی متولی برخی امور همچون قضا بودند. از همین رو ابن فوطی درباره ابن شطوی ما مینویسد: «من بیتالعدالة و الروایة».
ابن شطوی مترجم ما، طبق سنت خانوادگی خود از پدرش سعد حدیث شنید و نیز از کسانی چون ابوالفرج محمدبن احمدبن بنهان. او همچنین توانست از نیایش عبدالقاهر حدیث بشنود. ابنشطوی پس از گذراندن مراتب تحصیل، خود به تحدیث پرداخت و در عین حال طبق سنت خانوادگی و چنانکه معمول آن اعصار بوده است، متولی مقام حسبه در بغداد شد. دست یافتن افراد این خاندان و خاصه ابن شطوی ما به مقامات رسمی و دولتی در عصر خلیفگان بنیعباس، با توجه به امامی بودن این خاندان و یا حداقل ابن شطوی، حائز اهمیت و شایسته بررسی است. ابن فوطی گزارش میکند که ابنشطوی نزد قاضی القضات ابوالفضائل قاسم بن یحیی شهرزوری، در میان «شهود» وی قلمداد میشد. همو تأکید میکند که ابن شطوی در تمامی بغداد یعنی دو جانب شرقی و غربی بغداد متولی حسبه بود و این مقام برجسته رسمی ابن شطوی را میرساند.
ابن نجّار صاحب ذیل تاریخ بغداد از وی روایت میکرده و در ضمن گفته است که ابن شطوی بیشتر اهل ادب بوده است (کانه ادیبا). بنا به گزارش همو، ابن شطوی ذیلی بر تاریخ سعدبن جریر طبری حجم کرده بود. زکیالدین ابوسعد عبدالعظیم بن عبدالقوی منذری صاحب التکملة لوفیات النقلة مینویسد که از ابنشطوی اجازههای متعددی داشته که برای وی از بغداد میفرستاده است و از جمله در جمادیالآخر سال 626 ق. بنابراین گزارش ابن فوطی که مینویسد ابن شطوی در جمادیالاخره سال 613 ق درگذشت، نمیتواند صحیح باشد. گفتهاند که پس از مرگ او را به کربلا (مشهد الحسین(ع)) منتقل کردند و آنجا به خاک سپردند. این مطلب خود امام بودن وی را نشان میدهد.1
شیخ طوسی (460 ق) افزون بر فقه و اصول و کلام، در تفسیر نیز در میان امامیه به عنوان مؤلفی برجسته و صاحب سبک و مبدع قلمداد میگردد. او با تألیف تفسیر جاودانه التبیان، قرنها امامیه را میراثخوار خود در زمینه تفسیر، همچون فقه و کلام کرد. چنانکه در پایان یک نسخه خطی کهنه التبیان آمده است، شیخ کتاب خود را در 21 رجب 441 ق به پایان برد و در یکشنبه 14 جمادیالآخر 444 ق کتابش را تبییض کرد.2 از کتاب التبیان، همچون بیشتر آثار شیخ طوسی، نسخههای کهن بسیاری باقی مانده است؛ لیکن متأسفانه نسخه کهن و کامل این اثر یکجا موجود نیست و نسخههای موجود که در ذیل به معرفی مختصر آنها پرداخته خواهد شد، هر کدام تنها بخشهایی از متن تفسیر را دربر دارد:
1. قدیمیترین نسخهای که از کتاب تبیان میشناسیم، نسخهای است که بر روی آن گواهی شیخ الطائفه به تاریخ 455 ق موجود است. آغاز این نسخ، آیه 121 سوره آل عمران و پایان آن، آیه 51 سوره مائده است. این نسخه هماکنون در کتابخانه آیتالله مرعشی در قم (به شماره 83) موجود است.
2. نسخهای ناقص در کتابخانه آستان قدس رضوی، به شماره 174 و کتابت 506 ق .
3. نسخه شماره 174 موجود در کتابخانه ملک به تاریخ 566 که این نسخه نیز از آیه 44 سوره هود تا آیه 62 کهف را شامل میشود.3
4. نسخه علیبن حمزه بن محمدبن احمدبن شهریار، خازن مشهد امیرالمؤمنین علی(ع) که به تاریخ 567 قمری کتابت شده و در سال 570 ق با نسخه اصل به خط مصنف مقابله شده است (در 221 برگ). این نسخه نیز از آیه 136 سوره بقره آغاز گردیده و تا آیه 120 سوره آل عمران را دربر میگیرد. این نسخه اینک در کتابخانه دانشگاه پرینستون آمریکا و تحت شماره 1259 ثبت شده است.
5. نسخه محمدبن علی بن(؟) سعدبن حسن بن حیدر که در جمادی الاول سال 581 ق کتابت شده و از سوره الذاریات، آیه 110 آغاز و تا پایان قرآن ادامه مییابد. این نسخه در کتابخانه خراجی اوغلو (بورسا ــ ترکیه) به شماره 1822 موجود است.
6 . نسخهای در کتابخانه آیةالله مرعشی، به شماره 3665 به خط نسخ نازیبای عزیزی بنالمحسن بغدادی در ذیقعده سال 86 (؟) که به عقیده دانشمند معظم جناب دکتر سید محمود مرعشی یقینا سال 586 ق کتابت شده است. این نسخه مشتمل بر جزء هفتم و هشتم است.
7. نسخهای نیز از سده ششم قمری به خط نسخ به شماره 8419 در کتابخانه آیةالله مرعشی موجود است که این نسخه هم ناقص است.
این دو نسخه محتمل است که تاریخی متفاوت از آنچه که گفته شد، داشته باشد و به هر حال باید مورد بررسی دقیقتری قرار گیرد.4 در مورد نسخه دوم (آستان قدس) نیز، اطلاعی درخصوص میزان نقص آن ندارم و بهرحال حتی باید تاریخ آن نیز مورد بازبینی قرار گیرد، گرچه این احتمال را نیز میدهم که این نسخه، چیزی جز نسخه شماره 3 نباشد.
8. آقا بزرگ طهرانی در الناس فیالقرآن الخامس (طبقات اعلام الشیعه، قرن 5 ق) نسخهای از تفسیر تبیان را معرفی میکند که به عقیده مؤلف به فرمان ابوالمحاسن اسماعیل بن عقیل حسینی سلفی (سلیقی ظ)، احتمالاً شاگرد و بهرحال معاصر شیخ طوسی و وسیله هبةاله بن علی بن سعد المالکی (که محتملاً منسوب به مالکاشتر است و نه مذهب مالکی) در دهه آخر رجب 476 ق در نجف کتابت شده است. این نسخه بنا به گفته آقا بزرگ طهرانی، در کتابخانه مرحوم فخرالدین نصیری موجود بوده است. بهرحال بنابر همین برداشت، آقا بزرگ از ابوالمحاسن اسماعیل سلیقی به عنوان یکی از علمای قرن پنجم یاد کرده است؛5 این در حالی است که گویا این نسخه کتابت 776 ق داشته باشد و بهرحال باید در مورد تاریخ این نسخه دقت بیشتری کرد.6
9. آقا بزرگ همچنین در الثقات العیون فی سادس القرون طبقات اعلام الشیعه، قرن 6 ق)، از کسی نام میبرد با عنوان: محمدبن منگابن ابن علی الاسترآبادی که نسخهای را به کتابت 486 ق (تاریخ جزء 7) که شامل جزءهای 7 و 8 از تفسیر تبیان بوده، در 538 ق خریداری کرده است. بر روی نسخه برخی از معاصران مالک چنین نوشتهاند: «صاحب و مالک خواجه امام عالم صلاحالدین ظهیرالاسلام شیخ الائمه ادامالله نعمته و حرس تأییده محمدبن منگا بن ابیعلی الاسترآبادی اشتراه 538». بنابر گفته شیخ آقابزرگ، بر این نسخه تملک علیبن حسین بن سعدبن ابراهیم در بینیز دیده میشود که آقابزرگ او را نمیشناسد. این نسخه در کتابخانه ثقة الاسلام میرزاعلی تبریزی شهید موجود بوده است.7 احتمال بسیار دارد که این نسخه همان نسخهای است که هماکنون در کتابخانه آیةالله مرعشی موجود است و ما از آن در ذیل شماره 6 یاد کردیم. در این صورت نسخه کتابخانه یاد شده، صدسالی پیشتر از تاریخ پیشنهادی جناب آقای دکتر سید محمود مرعشی (ایده الله تعالی) خواهد بود و صد البته اهمیت بسیار بیشتری خواهد داشت؛ بهرحال باید برای بررسی بیشتر، اصل نسخه را مورد بازبینی قرارداد.
10. آقابزرگ در الذریعه از نسخهای یاد میکند که شامل بخش میانی آیه 130 سوره بقره تا آیه 116 آل عمران و به خط محمد بن سعدبن علیبن الدری بوده و او از کتابت این بخش در 29 شعبان سال 576 فراغت یافته بوده است.
همچنین این نسخه را با اصل خود، شیخ علیبن یحیی مقابله کرده و از آن در شوال همان سال فراغت یافته است. این نسخه گویا در اصل در سه مجلد بوده است که آقابزرگ تنها موفق به زیارت مجلد دوم آن شده است. این نسخه در خزانه غرویه حضرت امیر(ع) در نجف موجود بوده است.8 آقابزرگ چنین میپندارد که کاتب این نسخ کسی نیست جز سعدبن سعدبن علی بن ظفر حمدانی قزوینی، شاگرد شیخ منتجبالدین و راوی فهرست او و در این صورت دری (و شاید عروی، بنابر نقل دوم آقابزرگ) را تصحیف قزوینی میداند.9 این احتمال به نظر ما اندکی بعید است.
نسخهای از التبیان شیخ طوسی توسط ابن شطوی کتابت شده است: نخستین بار آقا بزرگ طهرانی در الذریعه از نسخهای از التبیان یاد کرده که به گفته او توسط حسین بن سعدبن عبدالقاهر بن سعدبن عبدالله بن یحیی الوکیل معروف به ابن شموی (؟) کتابت شده است. او میافزاید که این نسخه که در کتابخانه مرحوم حضرت آیةالله بروجردی (بروجرد) موجود بوده، توسط ثابت و برای استفاده شخصی (کتبه لنفسه) نوشته شده و این مجلد را در روز جمعه 7 رمضان 593 آغاز کرده و در شب جمعه سوم ربیعالاول 594 ق به پایان برده است. این نسخه از آیه 55 سوره نحل تا سوره یس را شامل میشود.10 آقابزرگ در الثقات العیون نیز از همین نسخه یاد کرده است؛ وی ضمن نام بردن از ابن شطوی (و البته با تعریف ابن السطوین)، صرفا گفته است که او برای خود نسخهای از التبیان را نوشته بوده است.11 آقا بزرگ که از ابن شطوی به صورت تعریف شده نام برده، دیگر هیچ اطلاعی از وی ندارد و از گزارش منابع سنی درباره او آگاه نیست. علت اینکه آقا بزرگ نام وی را در شمار عالمان شیعی و امامی آورده، این بوده است که او نسخهای از التبیان را برای استفاده شخصی نوشته بوده است و این کتابت به مثابه شغل نبوده است. این نسخه هماکنون در کتابخانه امام صادق(ع) (نوربخش) بروجرد، به شماره 32 موجود است و جزء 4 تبیان را شامل میشود و در 632 صفحه است.12
در سفر دوم به یمن در شهر تریم (در استان حضرموت)، به نسخهای از التبیان برخوردم که برای من و دوست دانشمندم جناب آقای سیدعلی موجانی ــ دام بقائه ــ بسیار جلب توجه کرد، چرا که نسخه بسیار کهنه بود. پس از بررسی عکس این نسخه در تهران (در وزارت محترم امور خارجه)، دریافتم که این نسخه چیزی نیست جز جلد آخر التبیان که توسط ابن شطوی کتابت شده است. این نسخه هم اینک در کتابخانه الاحقاف تریم موجود است و معلوم نیست چه وقت و چگونه به آنجا منتقل شده است. این بخش از نسخه التبیان، در حقیقت بخش پنجم تفسیر بوده که از ابتدای سوره صافات تا آخر قرآن کریم را شامل میشود. چنانکه از ابتدا و انتهای نسخه برمیآید، ابن شطوی (کاتب دانشمند)، نسخه کامل التبیان را برای استفاده شخصی خویش و با دقت استنساخ نموده است و باتوجه به تاریخ شروع استنساخ بخش دوم موجود این نسخه (یعنی همین نسخه حضرموت، در مقایسه با بخش اول: نسخه مرحوم آیةالله بروجردی)، که در 4 (؟) ربیعالآخر 594 ق است، میتوان تصور نمود که کاتب درست یک ماهی پس از انجام کتابت جزء چهارم (یعنی بخش اول موجود نسخه) ــ که هم اینک در بروجرد موجود است ــ نسخهبرداری جلد پنجم را آغاز نموده و در صبح شنبه 11 صفر سال 595 کتابت این بخش را به پایان برده است:
کاتب در آغاز از مؤلف کتاب چنین یاد میکند: «الجزء الخامس من کتاب التبیان فی تفسیر القرآن تألیف الشیخ الامام العالم ابیجعفر محمدبن الحسن الطوسی رحمةالله...». در امضای پایان نسخه، کاتب از تفسیر به البیان نام میبرد و دست آخر بر «محمد و اهل بیت طاهرین» درود میفرستد. در این نسخه، بر روی برگ نخست، این عبارت توسط کاتبی متأخر و به خط یمنی ثبت شده است:
«فافهم انّ هذا الکتاب مصنفّه معتزلی فاحذر من توجیهه لمذهبه».
بر روی برگ نخست نسخه به خط کاتب آمده است که تعداد کرّاسههای (جزوههای) این نسخه، 33 عدد و قوائم آن 324 قائمه است. تمامی نسخه التبیان (در 5 جلد) نیز که به کتابت این عالم بوده، چنانکه بر روی برگ نخست جلد 5 (نسخه تریم) آمده، 164 کراسه و تعداد اوراق آن 1644 برگ بوده است.
اینک باتوجه به شرح نسخهبرداری ابن شطوی میتوان بیان داشت که کاتب عالم ما مجموعه این اثر را رونویسی کرده که متأسفانه تاکنون اطلاعی از بخشهای سه گانه نخستین آن در جایی ثبت و ضبط نشده است. از مقایسه این دو بخش از نسخه التبیان با دیگر نسخههای کهن کتاب، استنباط میگردد که کتابت ابن شطوی، اگرچه نسبت به برخی موارد یاد شده، اندکی متأخر است، لیکن یکی از کاملترین نسخههای کهنه التبیان قلمداد میشود و شاید در برخی بخشهای کتاب، کهنهترین نسخه موجود، همین دو نسخه کتابت ابن شطوی باشد. یکی از نکات بسیار جالب توجه در این نسخه (نسخه تریم) که میتواند ربط آن را به ایران نشان دهد، مُهری است که در گوشه برگ نخست این نسخه قرار گرفته است. دوست تاریخدان من جناب سیدعلی موجانی در این باره توضیح داد که: «این مهر که از ظاهر آن میتوان استنباط نمود که در ایران ساخته شده، عبارت جمالالدین الحسینی را بر خود دارد که نشان از نام آخرین مالک ایرانی نسخه است. باتوجه به فقدان دسترسی به نسخه بروجرد و قیاس این دو اثر، بر اساس حدس میتوان این فرض را مطرح نمود که هر دوی نسخه بروجرد و الاحقاف متعلق به سیدجمالالدین واعظ اصفهانی بوده که در جریان استبداد صغیر از تهران با لباس مبدّل متواری و عازم عتبات عالیات گردید. با این وصف نامبرده در مسیر راه شناسایی شد و در بروجرد چند هفتهایی را در حبس ماند و سرانجام توسط حاکم بروجرد امیر افخم قراگزلو به قتل رسید. باتوجه به انتساب سیدجمالالدین واعظ به سادات جبل عامل دور از ذهن نخواهد بود اگر استنباط شود مجموعه این دو جلد از تفسیر به صورت میراث خانوادگی نزد سیدجمال بوده و وی قصد داشته این مجموعه را به همراه خود به عتبات عالیات منتقل نماید».
اینجانب احتمال میدهد که یک جلد از تفسیر تبیان توسط سیدجمال واعظ به شخصی فروخته شده که او (و یا یکی دو واسطه دیگر) آن را در ایام حج به حجاز برده است و به یک حاجی یمنی (و ترجیحا از علمای شافعی جنوب یمن در منطقه حضرموت) فروخته و یا واگذار کرده است و اینچنین این نسخه که زمانی در ایران بوده، سر از یمن در آورده است، در حالی که نسخه دوقلوی آن همچنان در بروجرد ماند و دست آخر در اختیار مرحوم آیةالله بروجردی قرار گرفت، و الله اعلم بمصائر الامور.
پی نوشت ها :
1. برای شرح احوال او نک: منذری، التکملة لوفیات النقلة، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، 1408 ق/ 1988 م، 3/345؛ ابن فوطی، مجمع الآداب فی معجم الالقاب، انتشار از سوی محمد کاظم محمودی، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، 5/477؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، سنوات میان 621 ــ 630 ق، ص 386.
2. نک: علامه سید عبدالعزیز طباطبایی، «حیاة الشیخ الطوسی و مشایخه»، مقدمه بر الفهرست شیخ طوسی، تحقیق عبدالعزیز طباطبائی، قم، 1420 ق، ص 19، حاشیه؛ براساس نسخه تبیان در بورسای ترکیه.
3. چنانکه در الذریعه آقا بزرگ طهرانی (3/330) آمده، این نسخه به کتابت سعد بن سعدبن علی است و از آن در تاریخ آخر شعبان 566 فراغت یافته است. این نسخه بنابر گزارش آقابزرگ، نخست نزد مجدالدین نصیری پدر فخرالدین نصیری موجود بوده است. آقابزرگ در جایی دیگر (نک: الانوار الساطعة فی المائةالسابعه [طبقات اعلام الشیعه قرن 7 ق]، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، 1972 م، ص 172)، این نسخه را یکی از مجلدات نسخه شماره 10 میداند که پس از این، از آن سخن خواهیم گفت. در این صورت جای این پژوهش هست که چرا کاتب، بخشهای آغازین التبیان را سالها پس از بخشهای پسینتر نوشته است؟!
4. برای این نسخهها، نک: سید محمود مرعشی، «شصت و سه نسخه خطی نفیس» میراث اسلامی ایران، به کوشش رسول جعفریان، دفتر اول، قم، 1373 ش، ص 453 ــ 455؛ سید جعفر حسینی اشکوری و سید صادق حسینی اشکوری، فهرست نسخههای عکسی مرکز احیاء میراث اسلامی، قم، 1377 ش، ج اول، شمارههای 11، 12، 265، 329؛ محمدعلی حائری، فهرست نسخههای عکسی کتابخانه حضرت آیةاله العظمی مرعشی نجفی، قم، 1411 ق، 1/33 ــ 34، 79 ــ 82، 365 ــ 366؛ علامه سید عبدالعزیز طباطبایی، همانجا؛ مقدمه التبیان، ج اول، چاپ جامعه مدرسین، ضمن معرفی نسخههای اساسی طبع.
5. نک: آقا بزرگ طهرانی، الناس فیالقرآن الخامس، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، 1391 ق/ 1971 م، ص 31 ــ 32.
6. نک: سید جعفر اشکوری، همان، 1/27. این نسخه هماکنون در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره 6147 نگاهداری میشود. نسخه مورد نظر از آیه 43 سوره مائده تا آیه 73 سوره انعام را داراست.
7. نک: آقابزرگ طهرانی، الثقات العیون، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، 1392 ق/ 1972 م، ص 291.
8. نک: الذریعه، 3/329 ــ 330. این علی بن یحیی را آقا بزرگ با ابوالحسن علیبن یحیی بن علی الخیاط سوراوی، عالم امامی سده 6 و 7 ق یکی میداند؛ به نک: الانوار الساطعة فیالمائة السابقه، ص 119.
9. نک: الانوار الساطعة، ص 171 ــ 172.
10. نک، الذریعة، 4/266 ــ 267 حاشیه.
11. نک: الثقات، ص 81.
12. نک: سید جعفر اشکوری، همان، ص 29 ــ 30. در اینجا شطوی، به صورت سطولی خوانده شده است.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت :sm1372