4. دسته ای از آیات شریفه قرآنی براین ایده دلالت دارند که نام دین حقی را که پیامبر امین(ص) برای مردم آورده و معالم واحکام راستینی را که در طول حیات طیبه اش، تبلیغ وترویج فرموده، نام آن دین، اسلام و آیین مسلمانی است. اسلام به معنی تسلیم دربرابرخداوند ومسلمانی به معنی منقاد ومطیع بودن در مقابل اوامر ونواهی الهی. (طبرسی، 1379، ج2، ص 420/ طباطبایی، [بی تا]، ج2، ص 120). آیات زیر دراین زمینه گویایی روشنی دارند.
• ان الدین عندالله الاسلام وما اختلف الذین اوتوا الکتاب الا من بعد ما جاء هم العلم بغیا بینهم (آل عمران: 19). بغی به معنی طغیان وسرکشی وتجاوز است (قمی، ص39). معنای آیه چنین خواهد بود: به تأکید،دین در نزد خداوند، اسلام است، و اهل کتاب [یهودیان، مسیحیان[ از روی سرکشی وطغیان دچار اختلاف [در پذیرش دین حق] نشدند مگر پس از آنکه علم [ودلایل روشنی] برآنها عرضه شد.
• ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه وهو فی الاخره من الخاسرین (آل عمران: 85). ابتغاء وبغیه به معنی طلب وجستجو و خواستن است. (فیّومی، [بی تا]، ص 64). پس ترجمه آیه چنین خواهد بود: وهر که دینی غیر از اسلام را بجوید، از او پذیرفته نمی شود و او در آخرت از زیان دیدگان می باشد.
در عین حال باید یاد آور شد که آیات قرآنی به ما می گوید که دین اسلام به لحاظ بافت و ترکیب و اجزاء و عناصر آن، دین کاملاً نوبنیاد و نوساخت های با مواد ومصالح کاملاً جدید نیست. بلکه به تعبیر قرانی تصدیق وتأیید وتأکیدی بر اصول وفروع ادیان الهی وکتب آسمانی امت های گذشته است. مثلا به این دسته از آیات توجه کنید.
• بل جاء بالحق وصدق المرسلین (صافات: 37). بلکه او [پیامبر(ص)] به حق / راستی [برای تبلیغ رسالت] آمد ورسولان [گذشته] را تصدیق کرد.
• وهذا کتاب انزلناه مبارک مصدق الذی بین یدیه (انعام: 92). مبارک به معنی رشد و زیادی ومنعفت وسعادت است.(قمی، 1407ق، ص 37)، و صدق به معنی راستی و درستی، و مصدق به معنی تصدیق کننده راستی ودرستی یک امر. از این رو ترجمه آیه چنین می شود: واین [قرآن] کتابی است که آن را رشد یابنده / برکت دهنده نازل کردیم، تصدیق کننده کتاب هایی است که در پیش روی آن است.
• وهذا کتاب مصدق لسانا عربیا لینذر الذین ظلموا (احقاف: 12). واین [قرآن] کتابی تصدیق کننده [کتب امت های سالفه] به زبان عربی است، تا ظلم کنندگان را بیم دهد.
• وما کان هذا القرآن ان یفتری من دون الله ولکن تصدیق الذی بین یدیه وتفصیل الکتاب (یونس: 37). فریه و افتراء به معنی کذب و دروغ بستن است (قمی، 1407ق، ص182). ترجمه آیه چنین است: واین قرآن، [کلام] دروغی از ناحیه غیر خدا نیست بلکه تصدیق کننده کتاب هایی است که در پیش روی آن بوده و[شرح و] تفصیل آن کتاب ها [یی که نزد شماست].
• ما کان حدیثا یفتری ولکن تصدیق الذی بین یدیه (یوسف: 111) [این کتاب] گفتاری دروغین نیست، بلکه تصدیق کننده کتاب هایی است که در پیشروی آن است.
• ثم جاء کم رسول مصدق لما معکم لتومنن به (آل عمران: 81 ومشابه آن بقره: 89 و 101) . سپس رسولی به سوی شما آمد که تصدیق کننده است کتاب هایی را که با شماست، تا به او ایمان آورید.
در همین راستا، دسته ای از آیات شریف قرآنی به ما می گوید که دین اسلام، دینی ریشه دار، اصیل و معتبر بوده و سابقه تاریخی آن به عصر نوین و ابراهیم خلیل در اوان شکوفایی فرهنگ و تمدن بشری بازمی گردد. آیات زیر بر این ایده دلالت تام دارد:
• اقیموا الدین ولا تتفرقوا فیه (شوری: 13). کلمه شرع به معنی تشریع کرد و اموری را وضع نمود و کلمه وصیت به معنی امر، فرمان، دستور وتوصیه است. (فیومی، [بی تا] ص 338). اقامه کردن به معنی انجام دادن وبه پا داشتن وادامه دادن امری به صورت جمعی وگروهی است . (قمی 1407 ق، ص 191) . دراین صورت، معنای آیه عبارت است از: [خداوند] تشریع کرد برای شما دینی راکه نوح بدان وصیت کرده وآنچه راکه ما بر تو وحی کردیم وآنچه را که ما به ابراهیم و موسی وعیسی [در زمینه] به پا داشتن دین وعدم تفرّقشان در آن دستور دادیم.
• ما کان ابراهیم یهودیا و لانصرانیا ولکن کان حنیفا مسلما و ما کان من المشرکین (آل عمران: 67). حنیف به فردی گفته می شود که بدون اعوجاج وانحراف در راه مستقیم گام برمی دارد.(فیومی، [بی تا] ، ص167/ قمی، 1407ق، ص 66). حال ترجمه آیه چنین است: ابراهیم، یهودی ونصرانی نبود، بلکه [فردی] درراه مستقیم [فطرت خود] ومسلمان/ تسلیم حق بود واز مشرکان نبود.
• مله ابیکم ابراهیم هو سماکم المسلمین من قبل (حج: 78).کلمه ملت به معنی دین ومذهب (فیومی، [بی تا]، ص 266) وترجمه آیه چنین است: [بر] ملت/ دین پدرتان ابراهیم [ باشید] او شما را در گذشته، مسلمان نامیده است.
• ومن احسن دینا ممن اسلم وجهه الله و هو محسن واتبع مله ابراهیم حنیفا (نساء: 125). وکدام دین بهتر از [دین] کسی است که خود را تسلیم خداوند ساخته، احسان می کند، واز ملت/ دین ابراهیم راست کیش پیروی می نماید.
• قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دینا قیما مله ابراهیم حنیفاً (انعام: 161). کلمه قیم به معنی محکم، استوار، ثابت و پابرجاست (قمی، 1407ق، ص191) ترجمه آیه عبارت است از: بگو [ای پیامبر(ص) به تأکید که خداوند مرا به سوی صراط مستقیم هدایت فرمود، [همان] دین استوار/پابرجا، دین ابراهیم راست کیش.
• ثم اوحینا الیک ان اتبع مله ابراهیم حنیفا(نحل: 123). سپس ما به تو وحی کردیم که از ملت / دین ابراهیم راست کیش پیروی نما.
اکنون، با مستندات فوق، به روشنی می توان به این جمع بندی رسید که در تلقی قرآنی، دین اسلام وشریعت محمد رسول الله (ص)، در واقع استمرار همان جریان توحیدی / یگانه پرستی درتاریخ دین داری بشر بوده، آن جریان را احیا، تأیید، تجدید، تقویت وگسترش داده است. بر دین فطرت، دین حنیف وصراط مستقیم که ریشه دار در عمق تاریخ حیات اجتماعی بشر بوده، تأکید دارد و بشریت را بدان فرا می خواند. دینی که نامش را اسلام و نام پیروانش در سرتاسر تاریخ را مسلمان گذارده است. دینی که دغدغه سلامت و سلم و مسالمت و تسلیم حق شدن بشر را دارد و تلاش می کند تا انسان ها را بدین مسیر هدایت نماید.
5. دسته ای از آیات قرآنی، این واقعیت تاریخی را تأیید می کنند که دین حق نیز در ادامه حیات خود، [به دلایل روان شناسانه ویا جامعه شناسانه] دچار تغییر وتحول وانحراف وتحریف وبدعت وتفرقه شده واز حقیقت وشکل حقیقت خود فاصله می گیرد. البته متوجه ایم که بحث از تحول در حقیقت دین وانحراف از حقیقت آن را متألهان ومتکلمان پیگیری می کند و بحث از تغییر وتطور دین به طور مطلق وعام، بدون در نظر گرفتن حق وباطل آن را، مورخان و جامعه شناسان دین، دنبال می نمایند. (1)
آیات زیر در این زمینه کاملاً گویا هستند:
• الم تر الی الذین بدلوا نعمه الله کفرا (ابراهیم : 28). آیا کسانی را که نعمت خداوند را تبدیل به کفران/ ناسپاسی کردند، نمی بینی.
• فبدل الذین ظلموا قولا غیر الذی قیل لهم (بقره: 59/ اعراف: 162). ظالمان، قول [خداوند] را به غیر آنچه که به آنها گفته شده بود، تبدیل کردند.
• ام تریدون ان تسالوا رسولکم کما سئل موسی من قبل ومن یتبدل الکفر بالایمان فقد ضل سواء السبیل (بقره: 108). ضلالت به معنی گمراهی وخروج از راه راست (قمی، 1407ق، ص143)، وسواء السبیل به معنی وسط و میانه راه مستقیم است(همان، ص 119). از این رو، ترجمه آیه عبارت است از : آیامی خواهید رسولتان را مورد سؤال [درخواست های ناروا] قرار دهید همان گونه که موسی در سابق مورد سؤال قرار گرفته بود، وکسی که کفرورزی را با ایمان جا به جا کند، پس قطعاً در وسط راه [مستقیم] به گمراهی رفته است.
• ان الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعا لست منهم فی شیء (انعام : 159 ومشابه آن در روم: 32). کلمه شیع، جمع شیعه است وشیعه به فرقه وپیروان ویاران رهبر آن فرقه اطلاق می شود. (قمی 1407ق، ص 127) حال ترجمه آیه چنین است: کسانی که دینشان را تکه تکه کردند [به بعضی ایمان آوردند وبه بعضی کافر شدند] و فرقه فرقه شدند، تو از آنها مورد سئوال نیستی. (شبر،[بی تا]، ص 169)
• ان الذین یکفرون بالله و رسله و یریدون ان یفرقوا بین الله ورسله ویقولون نومن ببعض ونکفر ببعض ویریدون ان یتخذوا بین ذلک سبیلاً(نساء: 150). کسانی که به خداوند و رسولان او کفر می ورزند و می خواهند بین خدا و رسولان او، فاصله اندازند، ومی گویند ما به بعضی [از رسولان] ایمان می آوریم وبه بعضی کفر می ورزیم (شبر، [بی تا]، ومی خواهند بین آن ایمان وکفر، راهی را برگزینند، [آنها حقیقتاً کافرند].
• ان الذین یکتمون ما انزل الله من الکتاب ویشترون به ثمنا قلیلا اولئک ما یاکلون فی بطونهم الا النار(بقره: 174). کسانی که کتاب نازل شده از ناحیه خداوند را کتمان می کنند وبا آن ثمن ناچیزی به دست می آورند، آنها جز آتش چیزی نمی خورند / به شکمشان نمی ریزند.
جالب اینکه حضرت امیر (ع) در خطبه ای، همین مضمون را درباره نقش بنی امیه در تغییر شکل اسلام اصیل، پیشگویی فرموده اند: وتشاجر الناس بالقلوب، وصار الفسوق نسبا والعفاف عجبا ولبس الاسلام لبس الفر و مقلوبا (نهج البلاغه، خطبه 108). و مردم با قلب / احساس با یکدیگر مشاجره می کنند، و[دربین آنها] رابطه فاسقانه [نامشروع] نسب شمرده می شود و عفت و حیا، مایه تعجب می گردد وبر[قامت] اسلام لباسی پوشانده می شود، پوستینی وارونه!
6. البته از دسته دیگری از آیات قرانی برمی آید که این تنوع و گونه گونی، و رواج دین حق و باطل در عرض هم، مطابق با خواست و اراده و مشیت بالغه تکوینی [ونه اراده تشریعی] الهی بوده و هست. خداوند علیم و قدیر اگرچه در گستره تاریخ، دوره به دوره دین حق را بر پیامبران امین خود نازل فرموده وبه مردم امر نموده تا آنها از آن مسیر حق فطری پیروی نمایند ولی درمقام تکوین، این چنین خواسته که باطل و شرک و کفر نیز درعرض و طول دین حنیف جریان داشته ومردم در پیروی از آنها آزاد باشند. انسان ها آزادانه راه درست را انتخاب کنند و یا مطابق های نفس خود، راه شیطان را برگزینند. زیرا اگر خداوند غیر این را اراده می فرمود، همه را امت واحده قرار می داد. به آیات زیر توجه کنید:
• ولو شاء الله لجعلکم امه واحده ولکن یضل من یشاء ویهدی من یشاء ولتسالن عما کنتم تعملون(نحل : 93). و اگر خداوند می خواست، شما را امت / جمیعت واحده ای قرار می داد. ولی او هر که را اراده فرماید گمراه می کند و هر که را بخواهد، هدایت می نماید. وشما از آنچه را که انجام می دهید، پرسیده خواهید شد.
• ولو شاء ربک لجعل الناس امه واحده ولا یزالون مختلفین(هود: 118). واگر رب تو می خواست مردم را امت واحده ای قرار می داد ولی آنها همواره مختلف/ گونه گون اند.
• ولوشاء الله لجعلکم امه واحده ولکن لیبلوکم فی ما اتاکم (مائده: 48) واگرخداوند می خواست، شما را امت واحده ای قرار می داد. وشما را در آنچه که عطا فرموده امتحان می کند.
• ولو شاء الله لجعلهم امه واحده ولکن یدخل من یشاء فی رحمته (شوری: 8). و اگر خداوند می خواست، آنها را امت واحده ای قرار می داد ولی او هر که را بخواهد در رحمت خود وارد می کند.
• کذلک زینا لکل امه عملهم ثم الی ربهم مرجعهم (انعام: 108). این چنین، عمل [او آیین] هر امتی را [ چه حق و چه باطل، چه درست و چه نادرست] برای آنها چشمگیر ساختیم، پس بازگشت آنها به خدایشان است.
آری، گستره تاریخ، میدان ظهور و افول اعتقادات و باورها، شعائر وآیین ها،مناسک ومناهج، ارزش ها وهنجارها، علائم ونمادهای مذهبی رنگارنگ و متنوع است.طیفی کاملاً وسیع، از خداباوری محض از یک سو و پوچ انگاری محض در سوی دیگر. همه اینها در واقعیت وعینیت، دین و مذهب اند، ولی در حقیقت و نفس الامر و باطن این چنین نیستند. از آنجایی که در واقعیت، مصداق دینداری اند، پس توسط تعدادی از علوم انسانی/ اجتماعی با شیوه های علمی (کمی وکیفی) مطالعه می شوند. درحالی که دانش های دینی وفلسفی، تنها ماهیت، جوهر، گوهر و حقیقت آنها را پژوهش می کنند.
نتیجه
دین همانند هر پدیده تام دیگر دارای ذات و عوارض و لوازم است، دارای تنه و شاخ و برگ است، دارای لایه ها، سطوح و مراتب است، دارای ظهورات، جلوه ها، شکل ها و نمودها است. از این رو، شناخت هر بخش و سطح آن به دانش تخصصی ویژه ای نیازمند است. دانش های کلام اسلامی، مسیحی و امثال آن، در واقع نمونه های اعلی و مثال های حقیقی ادیان فوق را پژوهش می کنند درحالیکه دانش های فلسفی به ارزیابی و راستی آزمایی مدعیات دینی سرگرم اند و دانش های تاریخی، روان شناسی، جامعه شناسی، وانسان شناسی فرهنگی شکل ها و صورت های عینی وخارجی آن در افراد و گروه ها وجوامع سنتی و مدرن را مطالعه می کنند. علم کلام از روش های نقلی و تفسیری وتحلیلی به طور توأمان استفاده می کند، درحالی که فلسفه دین از روش های عقلی،کلی، برهانی وتحلیلی بهره می جوید و تاریخ ادیان بر مطالعات کتابخانه ای و اسناد و مدارک دین شناختی ادیان مختلف تکیه دارد و دانش های روان شناسی وجامعه شناسی ومردم شناسی دین نیز تحقیقات خود را بر مطالعات میدانی و داده های تجربی و روش های علمی - کمی وکیفی -بنا می نهند. از این رو هر یک از علوم، وجهی از وجوه و لایه ای از لایه های پیچیده دین و دینداری را بررسی می نمایند.
توصیف فوق که سپس با دسته های مشابهی از آیات قرآنی هم گروه، ادامه یافت، درواقع، به دنبال جا انداختن این دیدگاه قرآنی بود که دین باطل ومذهب ناحق و ناسره نیز همانند دین حق و مذهب راستین، دین است، نه اینکه یکی دین است و دیگری بی دینی و لادینی. ادیان غیر توحیدی وغیر اسلامی نیز همانند دین توحید ودین اسلام، دین اند ولفظ دین بدون کم وکاست، به صورت تام وتمام بر آنها اطلاق می شود. اگرچه از نظر ما مسلمانان از حقیقت ایمان و دین داری، خالی و تهی اند و دین حقیقتی وحقیقت ناب دینی در نزد خداوند، همان اسلام است.
منابع:
* قرآن مجید
1. ابن الاثیر؛ النهایه فی غریب الحدیث والاثر ؛ جزء ثانی، بیروت: مکتبه العلمیه، [بی تا].
2. ترنر، جاناتان اچ؛ مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی؛ ترجمه محمد فولادی و محمد عزیز بختیاری، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، 1378.
3. دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه؛ مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران: چاپ دوم از دوره جدید، 1377.
4. زرگری نژاد، غلامحسین؛ تاریخ تحلیلی اسلام، انتشارات آیت عشق، چاپ دوم، 1381.
5. سبحانی، جعفر؛ الاهیات ؛ 4ج، قم: مرکز العالمی للدراساه الاسلامیه، 1411.
6. شبر، سید عبدالله ؛ تفسیر القرآن الکریم؛ قم: دارالهجره، [بی تا].
7. شهیدی، سید جعفر ؛ تاریخ تحلیلی اسلام؛ مرکز نشر دانشگاهی، 1362.
8.شهیدی، سید جعفر؛ تاریخ تحلیلی اسلام؛ مرکز نشر دانشگاهی، 1362.
9. طبرسی، شیخ ابوعلی فضل بن الحسن ؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج1و 2، بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1379هـ. ش.
10. علامه حلی، حسن بن یوسف؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد؛ قم: کتاب فروشی مصطفوی، [بی تا].
11. فیومی، احمد بن محمد؛ المصباح المنیر؛ مصر: مصطفی البابی الحلبی واولاده، [بی تا].
12. قمی، عباس؛ الدر النظم فی لغات القرآن العظیم ؛ قم: مؤسسه درراه حق، 1407 هـ. ق.
13. کوئن، بروس؛ مبانی جامعه شناسی؛ ترجمه واقتباس غلامعباس توسلی و رضا فاضل، تهران: سمت، 1380.
14. گیب، همیلتون؛ بررسی تاریخی اسلام؛ ترجمه منوچهر امیری، تهران: شرکت انتشارات علمی وفرهنگی، چاپ اول، 1367.
15. گیدنز، آنتونی؛ جامعه شناسی؛ ترجمه منوچهر صبوری،نشر نی، چاپ دوم، 1374.
16. مصباح یزدی، محمد تقی؛ آموزش عقاید؛ 3ج، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ هفتم، 1370.
17. ناس، جان بی؛ تاریخ جامع ادیان؛ ترجمه علی اصغر حکمت، تهران: شرکت انتشارات علمی وفرهنگی، چاپ یازدهم، 1381.
18. نهج البلاغه؛ قم: مؤسسه النشرالاسلامی، 1408 هـ . ق.
19. هولت، پی. ام.؛ ولمبتون، آن. ک. س. ؛ تاریخ اسلام؛ ترجمه احمد آرام، انتشارات امیر کبیر، 1380.
20.Bruce, Steve, ed., The Sociology of Religion, Vol. 1&2, U.K. & US, Edward Elgar Publishing Limited, 1995.
21. Davari, Mahmood T. The Political Thought of Ayatullah Murtaza Mutahhari, Routledge Curzon, 2005.
22. Giddens, Anthony, Sociology, U.K. Polity Press, 4th edition, 2001.
23. Hamilton, Malcolm B., the Sociology of Religion, London & New York, Routledge, 1995.
24. Hornby, A.S., Oxford Advanced Learner,s Dictionary, Oxford University Press, 6th edition, 2000.
25. Morris, Brian, Anthropological Studies of Religion, Combridge University Press. 1996.
26. Pals, Daniel L., Seven Theories of Religion, Oxford University Press, 1996.
27. Paterson, Michael: Hasker, William:Reichenbach, Bruce: Basinger, David, Reason and Religious Belief, and Introduction to Philosophy of Religion, Oxford University Press, 1991
28. Smart, Ninian, The Religious Experience of Mankind, 4th edition, New York, Macmillan Publishing Company, 1991.
29. Smart, Ninian, The World,s Religions, Cambridge University Press, 1993.
30. Stewart, Melvillery, Philosophy of Religion, Jones and Bartlett Publishers, 1996.
31. Weber, Max, Sociology of religion, Trans. By Ephraim Fizchoff, Beacon Press, 1963
پی نوشت ها :
1 - دراین زمینه ببینید: جان بی. ناس، تاریخ جامعه ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، شرکت انتشارات علمی وفرهنگی، چاپ یازدهم، 1381، همیلتن گیب، بررسی تاریخی اسلام، ترجمه منوچهر امیری، شرکت انتشارات علمی وفرهنگی، چاپ اول، 1367؛ پی. ام. هولت وآن. ک. س. لمبتون، تاریخ اسلام، ترجمه احمد آرام، انتشارات امیرکبیر، 1380، سید جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، مرکز نشر دانشگاهی، 1362؛ غلامحسین زرگری نژاد، تاریخ تحلیلی اسلام، انتشارات آیت عشق، چاپ دوم. 1381.
منبع: نشریه الاهیات اجتماعی شماره 2.