روزنامه همدلی - آسو محمدی: گویی از پیش آماده دعوا و منتظر فرصتی برای بروز آن هستیم، درحالی که میتوانیم مشکل را با گفت و گو حل کنیم، اما ماجرا را به شکایت، دادگاه و قاضی میکشانیم. در اینجا بیش از هر چیزی پایین آمدن آستانه تحمل افراد پررنگ شده و نشان میدهد جامعه با درجهای از اختلالات روانی مواجه شده است. برای خیلی از ما اتفاق افتاده است؛ اینکه در رفتوآمدهای روزانه شهری هنگام پیاده شدن از اتوبوس یا در شلوغی مترو یا برخورد ساده دو ماشین در خیابان آدمها چگونه با یکدیگر برخورد میکنند. در میان تعاملات روزمره هم با افرادی مواجهه شدهایم که تا رفتاری خلاف میلشان میبینند دست به پرخاشگری میزنند و جنجال به پا میکنند.
صحبت از«سلامت روان» است. موضوعی که روز گذشته معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت درباره آن گفت: سطح سواد سلامت روان مردم مطلوب نیست و باید این سطح از سواد، افزایش یابد. علی اسدی افزود: این مهم، هم اینک با وجود کارشناسان سلامت روان درحال بهبود است؛ چرا که یکی از وظایف این کارشناسان، آموزش جمعیت عمومی است، اما نباید انتظار داشت که این اتفاق به سرعت به وقوع بپیوندد. اسدی تاکید کرد: رسانههای جمعی، مراکز علمی و دانشگاهها باید روی این موضوع کار کنند، چرا که تا زمانی که سطح سواد سلامت روان مردم به حد مطلوب نرسد، با مشکلاتی از قبیل عدم مراجعه مردم به روانپزشک و روانشناس و همچنین ترس از انگ روانی مواجه هستیم.
از هر چهار نفر، یکی اختلال روانی دارد
وی خاطرنشان کرد: ممکن است افراد به دلیل عدم آگاهی از نوع بیماری یا اختلالی که دارند، برای پیگیری اختلال خود به پزشک مراجعه نکنند؛ در بسیاری مواقع نیز مردم به دلیل انگ بیماری روانی مشکلات خود را پنهان میکنند و به روانپزشک مراجعه نمیکنند. وی به اختلالات روان در شماری از ایرانیها اشاره کرد و گفت: درحال حاضر 23درصد از جمعیت 15 تا 64 سال کشور از یک اختلال روانپزشکی رنج میبرند، یعنی از هر چهار نفر در این گروه سنی یک نفر دچار یکی از اختلالات روانپزشکی است. اسدی در عین حال به این نکته نیز اشاره کرد که این میزان اختلالات در هموطنان به معنای آن نیست که نسبت به کشورهای دیگر در وضعیت نامناسبی قرار داریم، بلکه درحال حاضر همین آمار در آمریکا 26درصد است و در برخی کشورها بیشتر است.
اختلال روانی 36 درصد جمعیت کشور
در این میان با افزایش آسیبهای اجتماعی خشونت نیز افزایش مییابد. در واقع مسائل اجتماعی باید به صورت ریشهای بررسی شود. وقتی رانندهای در یک تصادف ساده دست به یقه میشود، وقتی مامور راهنمایی و رانندگی در برخورد با مردم رفتار تندی از خود نشان میدهد یا مردم در مکانهای عمومی با کوچکترین صحبت با یکدیگر دعوا میکنند، نشانی از پایین آمدن آستانه تحمل افراد دارد که تا اندازهای به وضعیت سلامت روان جامعه برمیگردد. حالا ماجرا آنجا قابلتاملتر میشود که احمدعلی نوربالا، مشاور وزیر بهداشت هم میگوید: «نسبت به 15سال گذشته سلامت روان پایتختنشینان از میانگین کشوری خارج و به مرز بدترین حالت ممکن رسیده است.»
از سوی دیگر، رئیس مرکز نگهداری بیماران روانی نیز توضیح میدهد: «در مطالعهای که از سوی وزارت بهداشت انجام شد، مشخص شد 36درصد جمعیت کشور اختلال روانی دارند.» فرهاد رمضانینژاد به پیشینه این موضوع اشاره میکند و میگوید:« یافتههای پیمایش دانشگاه علوم پزشکی ایران و انستیتو روانپزشکی ایران در سال 90 از آن حکایت داشت که 36درصد افراد 15 تا 64ساله کشور، دچار یک یا چند اختلال روانپزشکی بودند. این آمار شیوع 20درصدی اختلالات روانی در مردان و 26درصدی در زنان را نشان میداد.»
350 میلیون نفر از اختلالات و افسردگی رنج میبرند
طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی بیش از ٣5٠میلیون نفر در تمام سنین در سراسر دنیا از اختلالات و افسردگی رنج میبرند. این مسئله ابعادی جهانی دارد و مشخص کردن این امر تا حدی تحتتاثیر عواملی نظیر جنسیت، سن، تاثیرات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و روشهای مختلفی است. پژوهش انجام شده در سال ٢٠١١ فرانسه را با ٢١درصد در صدر و ایالات متحده آمریکا را با ٢/١٩درصد در پایین فهرست مبتلایان به اختلالات و افسردگی قرار داد. کمترین میزان در مکزیک با ٨درصد گزارش شده است.
عکسالعمل مغز در برابر فشارهای زندگی
اما کم تحملی و اختلال روانی موجب مختل شدن زندگی افراد در ابعاد و زمینههای شخصی، خانوادگی و اجتماعی میشود؛ مسئلهای که بخش زیادی از جمعیت امروز ایران با آن درگیر است. اقلیما در اینباره معتقد است: «وقتی فشار اجتماعی و اقتصادی بالا برود بهطور طبیعی مغز شروع به عکسالعمل میکند حالا انسان در چنین وضعیتی یا عصبانی میشود و آن را بر سر همسر و خانوادهاش خالی میکند، یا کودکآزاری رخ میدهد یا سلامت جسمانیاش به خطر میافتد و از درون تحلیل میرود. از سوی دیگر، اختلالات روانی یکشبه و بیدلیل سراغ کسی نمیآیند، نشانههایی دارند که با آگاهی نسبت به آنها میتوان از شدید شدن این اختلالات جلوگیری کرد. اگرچه دلیل شیوع اختلالات روان چندان مشخص و واضح نیست
اما به عقیده جامعهشناسان عواملی مانند تغییر سبک زندگی، مشکلات خاص شهرنشینی و زندگی صنعتی و انواع آلودگیهای صوتی را در این اتفاق موثر دانستهاند. البته استرسهای ناشی از بیکاری و مسائل اقتصادی و همچنین استرس ناشی از زندگی در فضاهای کوچک آپارتمانی و کاهش امیدواری مردم را هم باید به این موارد اضافه کرد. شاید بتوان مشکلات اقتصادی و زندگی استرسزای شهری را از مهمترین عوامل بیرونی این مسئله عنوان کرد. نکتهای که مریم رسولیان، رئیس انجمن علمی روانپزشکیان آن اشاره میکند و میگوید: «عواملی همچون بیکاری، فقر و... از جمله عواملی است که در شیوع اختلالات روانپزشکی تاثیرگذار است. اختلالاتی مانند افسردگی و نوع شدید آن با عوامل اجتماعی ارتباط مستقیم دارد ولی عوامل فردی و بیولوژیک در آن دخیل است.»
مردم با مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند
از سوی دیگر به اعتقاد مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران: «وقتی کرایههای اتوبوس، مینیبوس و مترو در مدت سه سال بیش از سه برابر میشود، همه اینها فشار اقتصادی به مردم وارد میکند. امنیت شغلی زمان دولت نهم و دهم از بین رفت، چراکه استخدام ممنوع شد. میزان درآمد افراد به نسبت میزان تورم بهگونهای است که زندگی نمیچرخد. افراد وقتی با مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند و آرامش ندارند، طبیعی است که آستانه تحملشان کاهش یابد نتیجه این میشود که آمارها نشان میدهد خشونت در جامعه افزایش یافته است.»
همچنین براساس آمار انجمن علمی روانپزشکان از هر چهار نفر انسان، یکی از یک ناهنجاری یا بیماری ذهنی یا رفتاری رنج میبرد. این اختلالات روانی چنان روی رفتارها و درک شخص از جهان اطرافش تاثیر میگذارند که در بسیاری از موارد ارتباط او را با واقعیت دنیای اطراف بهطورکلی قطع میکنند و فرد به دنیای خیالی و توهمی خود پناه میبرد و این دنیای خیالی و توهمی تنها دنیایی است که شخص بیمار میشناسد.» با همه اینها آنطور که آمارها نشان میدهد پایین آمدن آستانه تحمل جامعه با توجه به سبک و شرایط زندگی امروز در همه دنیا و به دنبال آن در ایران رو به افزایش است که باید برای آن فکری کرد.
به عقیده اقلیما، «زیرساختهای کشور دچار مشکل شده درحالی که رهبر انقلاب همواره دو رهنمود را به روسای جمهور و مسئولان بخشهای مختلف دارند؛ اول شایستهسالاری و دوم پاسخگویی. اما در عمل چه اتفاقی افتاده؟ وقتی آنهایی که مسئولیتی دارند کار خود را به خوبی انجام نمیدهند، نمود آن در جامعه نیز اتفاق میافتد و اینگونه وظایف و رفتار انسانی انجام نمیشود.»
اشتغال ایجاد شود
اما رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران راهکارهای دیگری هم ارائه میدهد و میگوید: «باید اشتغال ایجاد شود، وضعیت اقتصاد کشور ارتقا یابد و تبعیض از بین برود. در چنین شرایطی دیگر نمیپرسیم چرا طلاق، اعتیاد، خشونت، کودکآزاری، کودکان کار و... افزایش یافته است.» همه اینها درحالی است که ماجرا درباره بهداشت و سلامت روان ایرانیان به همین جا ختم نمیشود چراکه افسردگی نیز در جمعیت کشور افزایش یافته است به طوری که حدود 50درصد از مبتلایان به این اختلال روانی که میتواند زمینهساز برخی آسیبهای اجتماعی باشد برای درمان مراجعه نمیکنند زیرا از بیماری خود اطلاع نداشته یا خود را بیمار نمیدانند.
براساس گزارش مرکز ملی پایش سلامت، مراجعه نکردن این تعداد از بیماران درحالی میتواند برای نظام سلامت روان و کنترل اختلالات روانی خطرساز باشد که کاهش شیوع اختلالات به تعویق خواهد افتاد در صورتی که با مراجعه، درمان و اجرای روشهای صحیح پیشگیری مبتنی بر اصول بهداشت روان، شیوع اختلالات روانی در کشور میتواند تا 15سال آینده به کمتر از 15درصد کاهش یابد. چنانکه آمار 20سال قبل شیوع اختلالات روانی در کشور حدود 18درصد بوده اما حالا به بیش از 23درصد افزایش یافته است.
حالا با آمارهایی که هر یک زنگ خطری برای جامعه و کشور محسوب میشوند به نظر میرسد مسئولان باید برای مسائل اقتصادی و فرهنگسازی بهمنظور خویشتنداری فکری کنن با این توضیح که سواد سلامت روان در یک جامعه نشان دهنده آگاهی افراد از موضوعات مرتبط با ابعاد روانشناختی است و فردی که از سواد سلامت روانی برخوردار باشد، با استفاده از آگاهی و دانش خود میتواند در مرحله اول به خود و سپس به اطرافیان کمک کند تا شاید اندکی کیفیت روانی جامعه بهبود یابد.