ماهان شبکه ایرانیان

مسافر کتابخانه ها

مروری بر زندگی سراسر مطالعه و تحقیق علامه امینی   سال ۱۲۸۱ شمسی؛ تبریز؛ منزل شیخ احمد امینی. این خانه را خانه امین الشرع می گویند

مسافر کتابخانه ها

مروری بر زندگی سراسر مطالعه و تحقیق علامه امینی
 

سال 1281 شمسی؛ تبریز؛ منزل شیخ احمد امینی. این خانه را خانه امین الشرع می گویند. امین الشرع لقب ملا نجف قلی است که بعدها به اعتبار همین لقب، نام خانوادگی فرزندانش شد امینی. تا چند نسل پشت سر هم، فرزندان این خاندان از علمای طراز اول تبریز بوده اند. اصالتشان به روستایی در سراب برمی گردد. روستایی در جاده کنونی تبریز - اردبیل. در خانه امین الشرع کودکی متولد شده که اسمش را عبدالحسین گذاشته اند. پدر دلش می خواهد این فرزند غلامی باشد در آستان حسینی؛ فلسفه این نامگذاری همین است؛ عبدالحسین.
مادر عبدالحسین سال ها بعد برای نوه ها تعریف می کرد که تا دو سال تمام هیچ وقت بدون وضو به عبدالحسین شیر نمی دادم و هر وقت موقع شیر دادن ایشان می شد مثل اینکه به من القا می شد و من می رفتم وضو می گرفتم، بعد به ایشان شیر می دادم.
وقتی به سن نوجوانی رسید، دروس مقدماتی را اعم از ادبیات فارسی و ادبیات عرب و مقداری فقه نزد پدر یاد گرفت، اما اهتمام پدر و علاقه خود عبدالحسین بیشتر صرف انس فرزند با قرآن و نهج البلاغه می شد.
طالبیه مدرسه ای است قدیمی در دل بازار تاریخی و سرپوشیده تبریز، کنار مسجد جامع تبریزی ها آن را «جو معامچید» می خوانند. در نزدیکی «جومعامچید» کوچه ای هست به نام کوچه مجتهدی ها (مجتهدلر کوچه سی). در این کوچه کم عرض و طول، در روزگار طلبگی علامه امینی پنج مجتهد صاحب رساله در کمال سادگی زندگی می کردند. عبدالحسین در طالبیه برای جرعه نوشی معارف اهل بیت (علیهم السلام) پای درس اساتید با فضیلت تبریز نشست و کتب درسی آن روز را که خواند، احساس کرد تشنگی اش بیش از اینهاست به تشویق پدر عزم سفر به بزرگ ترین حوزه آن روز شیعه را کرد و مسافر نجف شد.
16 سال بیشتر نداشت که به نجف رفت. زانوی ادب پای درس می زد و هر شب به زیارت امیرالمومنین (ع) می رفت. بعد از استقرار در شهر نجف و حضور در محضر بزرگان علم و صاحب فکر، مانند بسیاری از علما که در این شهر پرورش یافته بودند در کنار اجتهاد در فقه توانست به عالی ترین مراتب فلسفه، کلام و اصول نیز دست یابد. امینی جوان، با جمع آوری و تقریر دروس استادان فقه و اصول فقه اش و تعلیقه هایی که بر آنها نوشت خود را خیلی زودتر از سن رایج، به عنوان مجتهد مسلم در علوم عقلی و نقلی معرفی کرد و توانست گواهی های علمی بسیاری از بزرگان آن روز حوزه تشیع را به دست آورد، استادش که جزو استوانه های علمی و بزرگان دینی عصر بودند با آگاهی ای که از مراتب علمی و ژرف اندیشی وی در علوم داشتند، اجازه فتوی و استقلال رای به او دادند. این استادان عبارت بودند از: آیت الله سید علی مجدد شیرازی، آیت الله حسین نایینی، آیت الله عبدالکریم حائری، سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی و آیت الله محمد کاشف الغطاء.
طبق روال سنت قدیم حوزه برای پیوستن به علمای راوی حدیث و شناخته شدن به عنوان حامل احادیث پیامبر و اهل بیت معظمش (علیهم السلام)، علما اقدام به کسب اجازه حدیثی از استادان خود می کردند تا به این وسیله اخبار و احادیث بدون کم و کاست و تغییر و تبدیلی به آیندگان برسد. علمای بزرگ آن روز نجف، همچون آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله سید علی حسینی شیرازی، آیت الله شیخ علی اصغر ملکی تبریزی، آیت الله سید آقا حسینی قمی، شیخ علی قمی، شیخ محمد علی غروی اردوبادی، شیخ آغا بزرگ تهرانی و شیخ میرزا یحیی خویی برای علامه، اجازه نقل حدیث صادر کردند.
وقتی به تبریز برگشت 32 ساله شده بود. از در خانه امین الشرع که وارد می شد، بچه هایش قبل از او می دویدند. بیشتر وقتش در این دوران به تبلیغ، تدریس و تألیف پرداخت. تفسیر فاتحه الکتاب به عنوان نخستین اثر علمی قرآنی و صد البته مستقل علامه امینی، محصول همین دوران است.
در سومین سال اقامت در تبریز، «شهداء الفضیله» را تألیف کرد و فرستاد نجف و مرحوم آقای اردوبادی در غیاب ایشان آن را چاپ کرد. علامه در این کتاب، نام علمای شهید شده از قرن چهارم هجری تا عصر تألیف را ذکر می کند؛ کسانی که از ناموس اسلام دفاع کرده و به شهادت رسیده اند.
قدرت گرفتن وهابیون و بابیون و تبلیغ های بی حد و حصرشان، آن هم در شهری مثل تبریز، او را متقاعد کرد تا برای جمع آوری دایره المعارفی جامع درباره اهل بیت (ع) به نجف برود. خیلی ها آمدند و تمنا کردند تا بماند؛ خیلی ها گفتند اگر بمانی مجتهد اول تبریز می شود؛ فکر بزرگی در سرداشت، رفت... .
پس از مدتی اقامت در نجف که در دروس خارج علمای بزرگ نجف حاضر می شد، به خواست فضلای نجف، تدریس را شروع کرد. برنامه کاری اش این طور بود که قبل از اذان صبح برای نافله های شبانه بر سر سجاده حاضر می شد و بعد از نماز صبح نیز تا اتمام دو جزء از قرآن آن هم با ترتیل و تدبر سجاده اش جمع نمی شد. صبحانه اندکی می خورد و تا آمدن شاگردان برای خوشه چینی از نظرات و دیدگاه هایش در فقه و اصول در کتابخانه اش حضور داشت. تدریس تا اذان ظهر ادامه داشت و بعد از نماز ظهر، غذا و اندکی استراحت باز مطالعه و کار در میان انبوه کتاب ها.
مطالعه و تحقیقاتش که روز به روز بیشتر می شد، هدفی را دنبال می کرد که او را از تبریز به نجف کشانده بود. او می خواست یک دایره المعارف برای اثبات حقانیت اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) بنگارد، می خواست واقعه غدیر در هر جایی و از زبان هر کسی، خواه مورخ و خواه شاعر، خواه صحابی و خواه تابع آمده را ثبت کند.
کتابخانه های نجف که تمام شد، مسافرت ها و خانه به دوشی علامه شروع شد؛ کاظمین، بغداد، سامرا، حلّه و بصره در عراق، مشهد، تهران، بروجرد و کرمانشاه در ایران؛ دمشق، نبل و حلب در شامات؛ رامپور، فوعه، معرفه، قاهره در مصر و حتی هند سرزمین ترسایان: حیدرآباد، دکن، علیگره، لکنهو، کانپور، جلالی.
کتابخانه ها را یکی یکی می گشت و در آثار خطی و چاپی نشانی از نام علی عالی اعلی می جست.
فرزندش (مرحوم دکتر محمد هادی امینی) که در این سفرها با علامه بود، می گوید: «نهایت خوشحالی و سرور ایشان وقتی بود که به سندی از اسناد حدیثی که وقوف بر آن مهم بود دست می یافت. گاهی ده روز از عمر خود را صرف شناخت راوی حدیثی یا تصحیح لفظ یک روایت می نمود.»
در سوریه که بود، جمعی می آمدند برای مباحثه می گفتند شما شیعه ها غالی هستید؛ در مقام اهل بیت غلو می کنید علامه امینی می نشست پای بحث و در رد این شبهات مطروحه و رد غلو بودن. این موارد از پیامبر (ص) حدیث می آورد؛ حدیث هایی که سند آنها به اکابر اهل سنت و پیشوایانشان می رسید. این مباحثات بعداً به اهتمام علامه شد کتاب «سیرتنا و سنتنا».
«ثمرات الاسفار» هم که در دو جلد تدوین شده است، محصول این سفرهاست. جلد اول شامل یادداشت هایی از کتاب هایی که علامه در کتابخانه های هند مطالعه کرده و خاطراتی از این سفر، جلد دوم هم شامل گزیده هایی از مطالب مطالعه شده توسط علامه در کتابخانه های سوریه است.
الغدیر که تمام شد، علامه به زیارت رفت و پس از آمدن گفت: «روز قیامت با دشمنان امیرالمومنین مخاصمه خواهم کرد. همان طور که آنها وقت آقا را گرفتند، وقت مرا هم گرفتند؛ وگرنه من می خواستم معارف امیرالمومنین را گسترش بدهم؛ اینها آمدند مرا وادار کردند که من در اثبات امامتش کتاب بنویسم.»
پس از چاپ کتاب هم گفتند: مذهب ما طاپوشد (به اصطلاح عراق یعنی سند مالکیت داریم) که ثابت می کند به استناد احادیث پیغمبر و سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و مأخذ و منابع اهل سنت، آنچه ما می گوییم درست است.
به سبب مطالعه مدام علامه در طول سالیان مطالعه و تحقیق و حالت نشسته ایشان، دراواخر عمر، ایشان به بیماری سرطان ستون فقرات مبتلا شدند که منجر به زمینگیر شدن ایشان در دو سال آخر عمر شد.
خستگی ها و تحمل رنج های علامه امینی در راه اعتلای دین اسلام و مذهب تشیع و تحصیل و تدریس معارف اهل بیت علیهم السلام در ظهر روز جمعه 12 تیرماه 1349 ه.ش (28 ربیع الثانی 1390 ه .ق) به پایان رسید و صاحب الغدیر، پس از 68 سال تلاش و کوشش، در یکی از بیمارستان های تهران، به دیدار یار شتاف تا از دست صاحب غدیر و از چشمه زلال کوثر بیاشامد.
استاد جلال الدین همایی می گوید: «کثرت کار و زحمت بی شماری که امینی در راه خدمت به مذهب کشید، کم کم قوای بدنی او را ضعیف ساخت تا منتهی به مرگ ایشان گردید.»
هنگام احتضار لب های علامه را با آب مخلوط به تربت مقدس کربلا مرطوب ساختند و فرزندشان - حاج شیخ رضا امینی - دعاهای عدیله، مناجات متوسلین و مناجات المعتصمین را می خواند و علامه هم با حزن و اندوه در حالی که اشک از چشمانشان سرازیر بود، دعاها را تکرار می کردند.
اندکی بعد پیکر مطهرش را به نجف اشرف منتقل کرده و پس از تشییع پر شور در شهرهای بغداد، کاظمین، کربلا و نجف و طواف دادن پیکر بر گرد آستان مقدس علوی در کتابخانه عمومی که خود تأسیس کرده بود، در کنار حرم مولایش امیرالمومنین (ع) به خاک سپردند.
دیگر آثار علامه عبارتند از:
تصحیح و تطبیق احادیث کتاب «کامل الزیاره». این کتاب تألیف ابن قولویه است و علامه امینی این کتاب را با نسخه های مختلف مقابله و تطبیق داده و نیز احادیث و اسناد آن کتاب را با کتاب های متأخر از جمله وسایل و مستدرک و کتب رجالی تطبیق داده است.
«ادب الزایر لمن یممّ الحایر» کتاب مختصری است در ذکر مسائلی که زائر بقعه امام حسین (ع) باید رعایت کند.
تعلیقه نویسی بر کتاب «الرسائل» شیخ الانصاری.
تعلیقه نویسی بر کتاب «مکاسب» شیخ الانصاری.
تالیف کتاب «المقاصد العلیّه فی المطالب السنیّه» که در بردارنده بحث هایی تفسیری پیرامون آیاتی منتخب از قرآن کریم است.
«ریاض الانس» که شامل دو جزءاست؛ در جزء اول که آثاری از نظم و نثر از زبان عربی و فارسی از مشاهیر شعر گردآوری شده است و در جزء دوم، مباحثی از تفسیر، حدیث، تاریخ و عقاید توسط علامه امینی نگارش یافته است.
در کتاب «رجال آذربایجان» علامه شرح حال 234 دانشمند، ادیب و شاعر از رجال خطه آذربایجان بیان شده است.
«العتره الطاهره فی الکتاب العزیز - او - الآیات النازله فی العتره الطاهره»
این کتاب در موضوع آیات نازل شده در شأن اهل بیت پیامبر علیهم السلام می باشد و در این کتاب علامه، نظرات علمای تفسیر، حدیث و کلام را درباره این آیات مطرح نموده است که ایشان همگی در این مورد متفق النظر بوده اند. مباحث این کتاب بعداً توسط مرحوم علامه امینی به الغدیر منتقل شده است.

نکته
 

علامه اهل سیاست
 

در خصوص بعد سیاسی زندگی علامه امینی، ذکر این دو نکته کافی است که به قول استاد محمد رضا حکیمی: علامه امینی از امام خمینی (ره)، با عنوان ذخیره الهی در بین شیعیان (ذخیره الله فی الشیعه) یاد می کرد و در گزارش ماموران ساواک، از تلگراف های بسیاری امینی در حمایت از شخص امام (ره) (هنگام تبعید ایشان به عراق) و جلب توجه مراجع بین المللی به این امر سخن رفته است. همچنین نقش علامه امینی در اسناد ساواک در خصوص تشویق شهید نواب صفوی به مقابله با شخص کسروی اشاره شده است.
منبع:نشریه آیه ویژه نامه دین و فرهنگ.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان