ماهان شبکه ایرانیان

سیمای مهدی در صحاح ستّه

بشارت عالم گیر شدن اسلام و برچیده شدن بساط ظلم و ستم، در سراسر گیتی، چیزی است که قرآن با صراحت آن را در چند مورد، بیان کرده است. از جمله در آیۀ۳۳، سورۀتوبه می فرماید:

سیمای مهدی در صحاح ستّه

پیشگفتار

بشارت عالم گیر شدن اسلام و برچیده شدن بساط ظلم و ستم، در سراسر گیتی، چیزی است که قرآن با صراحت آن را در چند مورد، بیان کرده است. از جمله در آیۀ33، سورۀتوبه می فرماید:

هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ وَ لَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ؛ او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر تمام دین ها پیروز گرداند، هرچند مشرکان را خوشایند نباشد.

مفهوم آیه، پیروزی همه جانبۀاسلام بر همۀادیان جهان است. و معنای این سخن آن است که سرانجام اسلام همۀسرزمین ها را فرا خواهد گرفت.

شکی نیست که در حال حاضر، این بشارت تحقق نیافته است ولی می دانیم که این وعدۀحتمی الهی، روزی تحقق خواهد یافت.

طبق روایات های بسیار زیاد، این وعده با ظهور حضرت مهدی تحقق می یابد. روایات های مربوط به قیام آن حضرت، چنان است که هیچ محقق اسلامی، با هر گرایش و مذهبی که باشد، نمی تواند «تواتر» آن را انکار کند. حتی افراطی ترین فرقه ها چون وهابیان، حدیث های مربوط به ظهور حضرت مهدی را پذیرفته و بر آن صحّه گذاشته اند. مدارک و اسناد، چنان است که هیچ کس را یارای انکار آن نیست.

حدیث های مربوط به موضوع امام مهدی را بسیاری از صحابۀمعروف پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله نقل کرده اند و در کتاب ها و منابع معتبر اسلامی موجود است، از جمله در: صحیح بخاری، صحیح مسلم، مسند احمد، سنن نسایی، سنن ابن ماجه، سنن ابی داود و سنن ترمذی و نیز در کتاب هایی چون: معجم کبیر، معجم صغیر طبرانی، مستدرک حاکم، مصابیح السنة بغوی، تاریخ بغداد خطیب، تاریخ دمشق ابن عساکر، کنز العمال و. . . .

برخی از دانشمندان اهل سنت در این زمینه کتاب هایی تألیف کردند. از جمله:

ابو نعیم: «اخبار المهدی»

ابن حجر هیثمی: «القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر»

شوکانی: «التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدجال و المسیح»

ابن سعید الدّانی: «الفتن»

ادریس عراقی مغربی: «المهدی»

ابی الفداء: «الفتن و الملاحم»

یوسف بن یحیی شافعی: «عقد الدرر فی اخبار المنتظر»

جلال الدین سیوطی: «العرف الوردی فی اخبار المهدی»

متقی هندی: «البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان» و «تلخیص البیان فی علامات مهدی آخر الزمان»

علی بن سلطان الهروی حنفی: «المشرب الوردی فی مذهب المهدی»

و. . .

آن چه پیش رو دارید، بخش کوچکی از صدها روایتی است که تنها در صحاح ستّه: صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن نسائی، سنن ابی داود، سنن ابن ماجه، سنن ترمذی- و مسند احمد- وارد شده است.

روشن است پرداختن به تمام روایت ها، گردآوری و دسته بندی آن ها از منابع

دیگر، از حوصلۀاین نوشتار خارج است و مجال بیشتری می طلبد.

فصل اول: نام آن حضرت در روایت ها

در «صحاح ستّه» به روایت های فراوانی برخورد می کنیم که پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله در موارد مختلف، با ذکر نام حضرت مهدی را معرفی کرده است و با تعبیر «إسمه کإسمی» او را هم نام خود خوانده است.

1- عبد اللّه بن مسعود از رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله نقل می کند: «یلی رجل من أهل بیتی یواطی ء اسمه إسمی»، مردی از اهل بیت من که هم نام با من است، به فرمان روایی (عالم) می رسد». [1]

2- پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله می فرماید: «لا تذهب الدنیا و لا تنقضی حتی یملک العرب رجل من اهل بیتی یواطئ إسمه إسمی، دنیا سپری نمی شود و به پایان نمی رسد جز این که مردی از اهل بیت من که هم نام با من است، مالک و فرمان روای عرب شود. . . »[2]

3- هم چنین از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله نقل شده است: «لا تقوم السّاعة حتّی یلی رجل من أهل بیتی یواطئ اسمه إسمی؛ ساعت ظهور فرا نمی رسد جز این که مردی از

اهل بیت من که هم نام من است، به فرمان روایی عالم برسد». [3]

فصل دوم: حسب، نسب و مقام شامخ حضرت مهدی

در روایت های زیادی از آن حضرت به عنوان «مردی از قریش، مردی از عترت پیامبر، مردی از اهل بیت، مردی از فرزندان فاطمه علیها السّلام، از سروران اهل بهشت» و بالاخره به عنوان «خلیفة اللّه» یاد شده است، که به برخی از آن ها اشاره می شود.

مهدی از قریش است

1- ابو سعید خدری از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله نقل می کند که آن حضرت فرمود:

«بشراکم بالمهدی رجل من قریش من عترتی، یبعث فی امّتی؛ شما را بشارت می دهم به مهدی، مردی از قریش و از عترت من که در میان امت من برانگیخته می شود». [4]

2- جابر بن سمرة از پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله نقل می کند که فرمود: «لا یزال الدین قائما حتی تقوم الساعة او یکون علیکم اثنا عشر خلیفة، کلّهم من قریش؛ همواره این دین تا روز قیامت باقی است، تا دوازده نفر خلیفه که تمامشان از قریش اند بر شما خلافت کنند». [5]

در برخی از روایت ها، «یکون اثناعشر امیرا» (دوازده نفر فرمان روا) تعبیر شده است.

مهدی، از من است

ابو سعید خدری از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله نقل می کند که فرمود: «المهدی منّی؛ مهدی از من است». [6]

مهدی از عترت پیامبر است

1- امّ سلمه از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله روایت می کند: «المهدی من عترتی؛ مهدی از عترت من است». [7]

2- ابو سعید خدری از رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله نقل می کند که فرمود: «لا تقوم الساعة حتی تملأ الارض ظلما و عدوانا ثم یخرج من عترتی (او من اهل بیتی) من یملأها قسطا و عدلا، کما ملئت ظلما و عدوانا؛ ساعت ظهور فرا نمی رسد جز این که زمین از ظلم و ستم پر می شود پس، از عترت من (یا اهل بیت من) کسی ظاهر می شود که زمین را پر از عدل و داد کند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است». [8]

مهدی، از فرزندان فاطمه علیها السّلام است

1- امّ سلمه از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله نقل می کند که فرمود: «المهدی من ولد فاطمه علیها السّلام؛ مهدی؛ از فرزندان فاطمه علیها السّلام است». [9]

2- در روایتی دیگر امّ سلمه از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله نقل می کند: «المهدی من عترتی من ولد فاطمة. . . ؛ مهدی از عترت من، از فرزندان فاطمه علیها السّلام است». [10]

مهدی از اهل بیت علیهم السّلام است

1- امیر مؤمنان علی علیه السّلام از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله روایت می کند که فرمود: «لو لم یبق من الدهر الّا یوم لبعث اللّه رجلا من اهل بیتی [منّا] یملأها عدلا کما ملئت جورا؛ اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد خدا در همان روز، مردی از اهل بیت مرا [از ما] برمی انگیزد تا صفحۀزمین را از عدل و داد پر کند همان گونه که از ظلم و ستم، پر شده است». [11]

2- امیر مؤمنان علی علیه السّلام از وجود مقدس پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله نقل می کند که فرمود:

«المهدی منّا أهل البیت یصلحه اللّه فی لیلة واحدة؛ مهدی از ما اهل بیت است، خدا کار او را در یک شب فراهم می آورد». [12]

مهدی از سروران اهل بهشت است

انس ابن مالک از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله روایت می کند که فرمود: «نحن ولد عبد المطلب، سادة اهل الجنة، انا و حمزة و علی و جعفر و الحسن و الحسین و المهدی؛ ما (هفت نفر) از اولاد عبد المطلب، سروران اهل بهشت هستیم، من، حمزه، علی، جعفر، حسن، حسین، و مهدی». [13]

مهدی مرد صالح است

ابو امامه باهلی از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله نقل می کند: «هم «عرب» یومئذ قلیل و جلّهم ببیت المقدس و امامهم مهدی رجل صالح. . . ؛ آن روز جماعت عرب اندک اند و اکثرشان در بیت المقدس جمع اند و امامشان مهدی، مرد صالح، است». [14]

مهدی، «خلیفة اللّه» است

1- ثوبان از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله نقل می کند که فرمود: «اذا رایتم الرایات السود قد جاءت من قبل خراسان، فأتوها، فانّ فیها خلیفة اللّه المهدی؛ هنگامی که ببینید پرچم های سیاه از طرف خراسان به حرکت درآمده به سوی آن بشتابید که خلیفۀخدا حضرت مهدی در میان آن است». [15]

2- هم چنین ثوبان از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله روایت می کند: «. . . ثم یجی ء خلیفة اللّه المهدی، فاذا سمعتم به فأتوه فبایعوه، فانّه خلیفة اللّه المهدی؛ . . . خلیفۀخدا حضرت مهدی می آید، پس هنگامی که شنیدید نزد او بشتابید و با او بیعت کنید که او خلیفة اللّه «مهدی» است». [16]

3- در روایتی دیگر پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله می فرماید: «. . . فاذا رأیتموه فبایعوه و لو حبوا علی الثلج فانّه خلیفة اللّه المهدی؛ . . . پس وقتی او را دیدید با وی بیعت کنید اگرچه ناگزیر باشید (سینه خیز) روی برف ها خود را بکشید، که او خلیفة اللّه مهدی است». [17]

فصل سوم: سیمای امام مهدی

در منابع اسلامی، اعم از منابع روایی اهل سنت و شیعه، روایات فراوانی در موضوع شکل و شمایل ظاهری آن حضرت وارد شده است، از قبیل چگونگی صورت نورانی آن امام (کانّه کوکب درّی)، ابروها، خال بر گونۀراست، چشم ها، پیشانی، موی سر و صورت، دست ها، سینه، قد و قامت و. . . ولی آن چه در برخی از صحاح سته موجود است، تنها دو نشانی آن هم مربوط به پیشانی باز و نورانی و بینی باریک و کشیدۀآن حضرت می باشد.

ابو سعید خدری از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله نقل می کند که فرمود: «المهدی منّی، اجلی الجبهة، اقنی الانف، یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا؛ مهدی از من است، پیشانی باز و نورانی، بینی کشیده و باریک دارد، او زمین را پر از عدل و داد می کند، همان گونه که پر از ظلم و ستم شده است». [18]

فصل چهارم: نشانه های ظهور آن حضرت بروز اختلافات شدید میان مردم

در این مورد پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله می فرماید: «ابشرکم بالمهدی، یبعث فی امّتی علی اختلاف من الناس و زلزال، فیملأ الارض قسطأ و عدلا کما ملئت جورا و ظلما؛ شما را به مهدی بشارت می دهم، هنگامی که اختلاف شدید در میان مردم پدید آمد و زلزله های سختی واقع شد، او قیام می کند و زمین را از عدل و داد پر می سازد، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است». [19]

وقوع جنگ و کشتار بی رحمانه میان مردم

«ثوبان» از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله نقل می کند که فرمود: «یقتل عند کنزکم ثلاثة، کلّهم ابن خلیفة، لا یصیر الی واحد منهم، ثم تجی ء الرایات السود من قبل المشرق فیقتلونهم قتالا لم یقتله قوم ثم یجیئ خلیفة اللّه المهدی؛ در نزد گنج شما سه لشکر می جنگند که فرماندهان هر سه از فرزندان خلفا هستند، آن گاه پرچم های سیاه می آیند و آن ها را به گونه ای نابود می کنند که برای هیچ قومی اتفاق نیافتاده است، آن گاه خلیفۀخدا مهدی می آید». [20]

عالم گیر شدن ظلم و بی عدالتی

طبق روایات، یکی از نشانی های ظهور آن حضرت، پر شدن زمین از ظلم و بی دادگری است. تقریبا کمتر روایتی پیدا می شود که موضوع مهدی و قیام آن حضرت را طرح کرده باشد ولی اشاره ای به عالم گیر شدن ظلم و بی عدالتی نکرده باشد.

1- ابو سعید خدری از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله روایت می کند که فرمود: «لا تقوم الساعة حتی تمتلئ الارض ظلما و عدوانا قال: ثم یخرج رجل من عترتی او من اهل بیتی یملأها قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و عدوانا؛ ساعت ظهور فرا نمی رسد مگر آن که زمین از ظلم و دشمنی پر گردد. سپس پیامبر اکرم افزود: آن گاه، مردی از عترت من یا از اهل بیت من، زمین را از عدل و داد پر می کند همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است». [21]

تعبیر به «یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما» در صدها روایت از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله در مورد حضرت مهدی وارد شده است. [22] در برخی از روایت ها نیز تعبیر به «بعد ما ملئت ظلما و جورا» شده است.

قیام مردم در مشرق

از پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله روایت شده است که فرمود: «یخرج اناس من المشرق، فیوطّئون للمهدی یعنی: سلطانه؛ مردمانی از مشرق قیام می کنند و زمینۀحکومت جهانی حضرت مهدی را آماده می سازند». [23]

به اهتزاز درآمدن پرچم های سیاه از جانب مشرق

عبد اللّه ابن مسعود نقل می کند: روزی به محضر پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله شرفیاب شدیم و آن حضرت را بسیار خوشحال دیدیم تا این که گروهی از بنی هاشم که امام حسن علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام نیز در میانشان بودند از کنار ما گذشتند. پیامبر با دیدن آن ها چشمان مبارک را روی هم نهاد و اندوهی جان کاه وجود آن حضرت را فرا گرفت، پرسیدیم: «یا رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله گویا چیزی شما را نگران کرده است؟» فرمود: «انّا اهل البیت اختار اللّه لنا الآخرة علی الدنیا و انّه سیلقی اهل بیتی من بعدی تطریدا و تشریدا فی البلاد، حتی ترفع رایات سود من المشرق، فیسألون الحق فلا یعدلونه، ثم یسألونه فلا یعطونه فیقاتلون فینصرون، فمن أدرکه منکم و من أعقابکم فلیأت امام اهل بیتی و لو حبوا علی الثلج فانّها رایات هدی یدفعونها الی رجل من اهل بیتی یواطئ إسمه إسمی، فیملک الارض فیملأها قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما؛ ما خاندانی هستیم که خدا به جای دنیا، آخرت را برای ما برگزیده است، اهل بیت من بعد از من دچار گرفتاری ها و تبعیدها و جلای وطن ها می گردند تا گروهی از مشرق با پرچم های سیاه حرکت کنند و حق را مطالبه کنند ولی به آن ها داده نشود، پس مجددا مطالبه کنند، ولی باز به آن ها داده نشود، پس آن ها نبرد کنند و پیروز شوند. هرکسی از شما یا از نسل شما آن ها را درک کند به سوی امامی از اهل بیت من بشتابد، اگرچه ناگزیر باشد سینه خیز روی برف ها خود را بکشد. آن پرچم ها، پرچم های هدایت اند که آن ها را به دست مردی از اهل بیتم که هم نام با من است می سپارند و او فرمان روای زمین می شود، پس جهان را پر از عدل و داد کند آن چنان که از جور و ستم پر شده است». [24]

به حرکت درآمدن پرچم های سیاه از ناحیۀخراسان

ثوبان از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله نقل می کند که فرمود: «إذا رأیتم الرّایات السود قد جاءت من قبل خراسان، فأتوها فانّ فیها خلیفة اللّه المهدی؛ هنگامی که ببینید پرچم های سیاه از طرف خراسان به حرکت درآمد، به سوی آن بشتابید که خلیفۀخدا، حضرت مهدی در میان آن است». [25]

قیام مردی جلیل القدر از موالی (ایران)

ابو هریره از رسول اکرم اسلام صلّی اللّه علیه و اله روایت می کند که آن حضرت فرمود: «إذا وقعت الملاحم، بعث اللّه بعثا من الموالی، هم اکرم العرب فرسا و اجوده سلاحا، یؤید اللّه بهم الدّین؛ چون نشانه های ظهور فرا رسد، خدا مردی از موالیان (ایرانی) را برمی انگیزد که گرامی ترین اسب سوار عرب است و بهترین اسلحه را در اختیار دارد.

خدا به وسیلۀآن ها دین را یاری می کند». [26]

کلمۀ«موالی» می رساند که آن مرد جلیل القدر، اهل ایران است، چه این که در زمان سابق مردم عرب به ایرانی ها «موالی» می گفتند. ولی تعبیر «اکرم العرب» به اصالت نسبت و بلندی شرف این مرد اشاره می کند. یعنی او سید هاشمی و از اولاد پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله است.

فصل پنجم: یاران امام مهدی علیه السّلام و نزول حضرت عیسی جهت یاری آن حضرت

در روایت های زیادی، از یاران آن حضرت، اوصاف، کرامات، جنگیدنشان در روزها، راز و نیازشان در شب ها و حتی از تعدادشان (لعدد اصحاب البدر) و. . . سخن به میان آمده است. در صحاح سته نیز از یاران جنگجوی آن حضرت که از جانب مشرق (خراسان) قیام می کنند و دارای پرچم های سیاهی هستند یاد شده است که در فصل گذشته برخی از روایات آن بیان شد. در این فصل به ذکر روایاتی که دربارۀنزول حضرت عیسی علیه السّلام جهت یاری آن حضرت وارد شده است، بسنده می شود.

1- ابو هریره از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله روایت می کند که فرمود: «کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم؛ چگونه خواهید بود، هنگامی که پسر مریم در میان شما نازل شود و پیشوای شما از میان خود شما باشد؟»[27]

2- ابو امامۀ باهلی از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله روایت می کند که فرمود: «هم (عرب) یومئذ قلیل، و جلّهم ببیت المقدس و امامهم مهدی رجل صالح، فبینما امامهم قد تقدّم یصلّی بهم الصبح، اذ نزل عیسی بن مریم حین کبّر للصبح، فرجع ذلک الامام ینکص، لیتقدم عیسی یصلّی بالناس، فیضع عیسی یده بین کتفیه فیقول: تقدّم فصلّها، فانّها لک أقیمت، فیصلّی بهم امامهم؛ آن روز، جماعت عرب اندک و ضعیفند و بیشتر آنان در «بیت المقدس» جمع هستند و امامشان مهدی، مرد صالح، است، پس امامشان در حالی که اذان صبح گفته می شود قدم جلو می گذارد تا نماز صبح را به جماعت بخواند درهمین حال عیسی علیه السّلام فرود می آید. پس امامشان (مهدی) برمی گردد تا عیسی برای اقامۀنماز به جلو بایستد، ولی عیسی دستش را روی شانه او (مهدی) گذاشته، می گوید: شما جلو بایستید که امامت نماز برای شما برپا شده است. آن گاه امامشان (مهدی) به امامت بایستد و عیسی به او اقتدا کند». [28]

3- از پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله روایت شده است که فرمود: «لا تزال طائفة من امّتی تقاتل علی الحق حتی ینزل عیسی بن مریم عند طلوع الفجر ببیت المقدس، ینزل علی المهدی فیقول المهدی: تقدّم یا نبی اللّه، فصلّ بنا، فیقول: هذه الامة امراء بعضهم علی بعض؛ طائفه ای از امت من همواره برای دفاع از حق می جنگند تا عیسی بن مریم به هنگام طلوع فجر در بیت المقدس فرود می آید، آن گاه به نزد مهدی می آید، پس مهدی، می گوید: ای پیامبر خدا، جلو بایست و برای ما نماز بگزار، «عیسی» می گوید: این امت برخی بر برخی دیگر امیرند (یعنی شما جلو بایست)». [29]

فصل ششم: اقدامات آن حضرت پس از ظهور

طبق روایات، آن حضرت پس از آن که موانع حکومت جهانی خود را از سر راه کنار زد، اقدامات زیادی جهت تشکیل حکومت اسلامی و گسترش قسط و عدل در جامعۀبشری انجام می دهد که در چند بند اشاره می گردد:

تشکیل حکومت واحد جهانی

پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله در موضوع تشکیل حکومت واحد جهانی و پیاده کردن تمام ابعاد اسلام در روی زمین به دست آن حضرت، می فرماید: «ثم ینشا رجل من قریش. . . و یلقی الاسلام بجرائد الی الارض؛ . . . اسلام را با تمام ابعادش در روی زمین پیاده

می کند». [30]

احیای سیره و سنّت پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله

پیامبر اکرم می فرماید: «. . . و یعمل فی الناس بسنّة نبیهم؛ در میان مردم به سنّت پیامبرشان رفتار می کند». [31]

تقسیم عادلانه و مساوی اموال بین مردم (فقرزدایی کامل)

در روایت های زیادی از فقر زدایی کامل در تمام عالم، به عنوان یکی از اقدامات مهم امام مهدی یاد شده است. به گونه ای که دیگر هیچ فقیر و نیازمندی در سراسر جهان یافت نشود.

1- پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله می فرماید: «ابشرکم بالمهدی. . . و یقسم المال صحاحا، فقال له رجل: ما صحاحا؟ قال: بالسویة بین الناس؛ بشارت می دهم شما را به مهدی. . .

(کسی که) مال را به طور «صحاح» تقسیم می کند مردی پرسید که «صحاح» یعنی چه؟

فرمود: یعنی به طور مساوی آن را میان مردم تقسیم می کند». [32]

2- پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله در مورد جود و کرم آن حضرت می فرماید: «یکون فی امّتی خلیفة یحثوا المال حثیا و لا یعدّه عدّا؛ در امت من خلیفه ای می باشد که چون سیل بخشش می کند (ثروت کلان کلان می بخشد) و آن را نمی شمارد». [33]

برچیدن بساط ظلم و جور و گسترش عدالت در سراسر عالم

مسألۀبرچیده شدن بساط ظلم و جور و عالم گیر شدن عدالت در روی زمین، یکی از عمده ترین فلسفۀظهور آن حضرت است که در روایت های زیادی به آن اشاره شده است. از جمله:

پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله می فرماید: «بشراکم بالمهدی، رجل من قریش من عترتی یبعث فی امّتی علی اختلاف من الناس و زلازل، فیملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما؛ شما را به مهدی بشارت می دهم، هنگامی که اختلاف شدید در میان امت من پدید آمد و زلزله های سختی واقع شد، پس او قیام می کند و زمین را از عدل و داد پر می سازد همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است». [34]

فهرست منابع و مآخذ

1- ابن ماجة القزوینی، محمد بن یزید بن عبد اللّه، سنن ابن ماجه، دار الفکر، بیروت، لبنان، 1995 م- 1415 ه ق، تحقیق صدقی جمیل العطار.

2- البجستانی الحنبلی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، دار الفکر، بیروت، لبنان، چاپ اول.

3- البخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، دار الفکر، بیروت، لبنان، 1994 م- 1414 ه ق.

4- الترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الکبیر.

5- الحاکم النیسابوری، محمد بن عبد اللّه، المستدرک علی الصحیحین.

6- السلمی الترمذی، محمد بن عیسی، الجامع الکبیر، دار الغرب الاسلامی، بیروت، لبنان، چاپ دوم، تحقیق بشار عوّاد معروف.

7- الشیبانی، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، دار احیاء التراث، بیروت، لبنان، 1993 م، 1414 ه ق، چاپ دوم.

8- مسلم بن الحجاج النیسابوری، صحیح المسلم، دار ابن حزم، بیروت، لبنان، 1416 ه ق.

9- الهیثمی، مجمع الزوائد. [35]

پی نوشت

[1] السلمى الترمذى، محمد بن عیسى، الجامع الکبیر، دار الغرب الاسلامى، بیروت، لبنان، چاپ دوم، ج 4، ص 85، باب ما جاء فى المهدى، ح 2231. ترمذى در مورد این حدیث مى‏گوید:« این حدیث، حسن و صحیح است».

و الشیبانى، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، دار احیاء التراث، بیروت، لبنان، 1993 م، چاپ دوم، ج 1، ص 622، ح 3561. و همان، ج 1، ح 3562 و ح 3563، و ح 4087 و همان، ج 2، ص 27، ح 4267.

[2]  همان، ج 1، ص 622، ح 3561 و 3562 و 3563 و 4087؛ و الترمذى، محمد بن عیسى، الجامع الکبیر، ج 4، ص 85، باب ما جاء فى المهدى من ابواب الفتن، ح 2230 و ...

[3] همان.

[4] الشیبانى، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 426، ح 10933؛ همان، ص 451، ح 11092؛ همان، ص 424، ح 10920 و همان، ص 393، ح 10746 و ح 11268.

[5] البخارى، محمد بن اسماعیل، صحیح البخارى، دار الفکر، بیروت، لبنان، 1994 م، کتاب الاحکام، ج 4، ص 161، ح 7222 و مسلم بن الحجاج النیسابورى، صحیح المسلم، دار ابن حزم، بیروت، لبنان، 1416 ه. ق، کتاب الامارة، باب الناس تبع لقریش، ج 3، ص 1154، ح 1822. البجستانى الحنبلى، سلیمان بن اشعث، سنن ابى داود، دار الفکر، بیروت، لبنان، چاپ اول، کتاب المهدى، ج 4، ص 106، ح 4279؛ الشیبانى، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص 97، ح 20347 و 20349؛ همان، ص 99، ح 20359؛ پیشین، ص 101، ح 20377؛ پیشین، ص 89، ح 20290؛ پیشین، ص 88، ح 20281، و پیشین، ص 101، ح 20377 و ...

( در مسند احمد حدود 35 حدیث در همین مضمون وارد شده است).

[6] البجستانى الحنبلى، سلیمان بن اشعث، سنن ابى داود، کتاب المهدى، ج 4، ص 107، ح 4285 و الحاکم النیسابورى، محمد بن عبد اللّه، المستدرک على الصحیحین، ج 4، ص 554.

[7]البجستانى الحنبلى، سلیمان بن اشعث، سنن ابى داود، کتاب المهدى، ج 4، ص 107، ح 4284.

[8] الشیبانى، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 424، ح 10920.

[9] ابن ماجة القزوینى، محمد بن یزید بن عبد اللّه، سنن ابن ماجه، دار الفکر، بیروت، لبنان، 1995 م، کتاب الفتن، باب خروج المهدى، ج 2، ص 531، ح 4086.

[10]  البجستانى الحنبلى، سلیمان بن اشعث، سنن ابى داود، کتاب المهدى، ج 4، ص 107، ح 4284.

[11]  الشیبانى، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 159، ح 775؛ همان، ج 3، ص 481، ح 11268؛ پیشین، ص 393، ح 10746.

[12]  همان، ج 1، ص 136، ح 646 و ابن ماجة القزوینى، محمد بن یزید بن عبد اللّه، سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، باب خروج المهدى، ج 2، ص 531، ح 4085.

[13] ابن ماجة القزوینى، محمد بن یزید بن عبد اللّه، سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، باب خروج المهدى، ج 2، ص 531، ح 4087 و الحاکم النیسابورى، محمد بن عبد اللّه، المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 311:« هذا حدیث صحیح على شرط مسلم».

[14]  ابن ماجة القزوینى، محمد بن یزید بن عبد اللّه، سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، باب فتن الدجال و خروج عیسى، ص 526، ح 4077.

[15] الشیبانى، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص 373، ح 21882:« من حدیث ثوبان».

[16] ابن ماجة القزوینى، محمد بن یزید بن عبد اللّه، سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، باب خروج المهدى، ج 2، ص 530، ح 4084.

[17] همان.

[18]البجستانى الحنبلى، سلیمان بن اشعث، سنن ابى داود، کتاب المهدى، ج 4، ص 107، ح 2485؛ همان، ج 3، ص 393، ح 10746؛ با این متن:« لا تقوم الساعة حتى علیک رجل من اهل بیتى أجلى أقنى ...»؛ و الحاکم النیسابورى، محمد بن عبد اللّه، المستدرک على الصحیحین، ج 4، 554.

[19] الشیبانى، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 426، ح 10933 و همان، ص 451، ح 11092.

[20]  ابن ماجة القزوینى، محمد بن یزید بن عبد اللّه، سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، باب خروج المهدى، ج 2، ص 530، ح 4084،( مقدارى از حدیث را انداخته است) و الحاکم النیسابورى، محمد بن عبد اللّه، المستدرک على الصحیحین، ج 4، ص 464:« قال: هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین».

[21]  الشیبانى، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 424، ح 10920.

[22] همان، ص 451، ح 11092 و البجستانى الحنبلى، سلیمان بن اشعث، سنن ابى داود، کتاب المهدى، ج 4، ص 107، ح 2485.

[23] ابن ماجة القزوینى، محمد بن یزید بن عبد اللّه، سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، باب خروج المهدى، ج 2، ص 532، ح 4088؛ الحاکم النیسابورى، محمد بن عبد اللّه، المستدرک على الصحیحین، ج 4، ص 464 و الهیثمى، مجمع الزوائد، ج 7، ص 318.

[24]  ابن ماجة القزوینى، محمد بن یزید بن عبد اللّه؛ ابن ماجة القزوینى، محمد بن یزید بن عبد اللّه، سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، باب خروج المهدى، ج 2، ص 529، ح 4082 و الحاکم النیسابورى، محمد بن عبد اللّه، المستدرک على الصحیحین، ج 4، ص 464.

[25] الشیبانى، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص 373، ح 21882.

[26] ابن ماجة القزوینى، محمد بن یزید بن عبد اللّه، سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، باب الملاحم، ج 2، ص 533، ح 4090.

[27] مسلم بن الحجاج النیسابورى، صحیح المسلم، ج 1، ص 123، کتاب الایمان، باب 71، نزول عیسى علیه السّلام، ح 246؛ البخارى، محمد بن اسماعیل، صحیح البخارى، ج 4، ص 172، کتاب احادیث الانبیاء، باب 49، نزول عیسى علیه السّلام، ح 3448 و الشیبانى، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 2، ص 642، ح 8226 و همان، ص 532، ح 7622.

[28]  ابن ماجة القزوینى، محمد بن یزید بن عبد اللّه، سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، باب فتن الدجال و خروج عیسى، ج 2، ص 526، ح 4077؛ الشیبانى، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 344، ح 14537؛ همان، ج 5، ص 251، ح 17443 و همان، ج 4، ص 307، ح 14310.

[29]  مسلم بن الحجاج النیسابورى، صحیح المسلم، ج 1، ص 124، کتاب الایمان، باب 71، نزول عیسى علیه السّلام، ح 247؛ الشیبانى، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 307، ح 14310 و همان، ص 372، ح 14707.

[30] البجستانى الحنبلى، سلیمان بن اشعث، سنن ابى داود، کتاب المهدى، ج 4، ص 107، ح 4286 و الشیبانى، احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج 7، ص 446، ح 26149.

[31] همان.

[32] الشیبانى، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 426، ح 10933.

[33] مسلم بن الحجاج النیسابورى، صحیح المسلم، کتاب الفتن و اشراط الساعة، باب لا تقوم الساعة حتى یمر الرجل بقبر الرجل ...، ج 4، ص 1770، ح 67.

[34] الشیبانى، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 159، ح 775؛ همان، ج 3، ص 426، ح 10933؛ پیشین، ص 451، ح 11092 و البجستانى الحنبلى، سلیمان بن اشعث، سنن ابى داود، ج 4، کتاب المهدى، ص 107، ح 2485:( شبیه این مطلب را دارد).

[35] جمعى از نویسندگان، مجموعه مقالات (2): برگزیده مقالات سومین اجلاس دوسالانه بررسى ابعاد وجودى حضرت مهدى، 2جلد، سازمان تبلیغات اسلامى، معاونت پژوهش، دبیرخانه دائمى اجلاس دوسالانه بررسى ابعاد وجودى حضرت مهدى (عج) - قم (ایران)، چاپ: 1، 1381 ه.ش.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان