روزنامه شهروند نوشت: «مسعود فراستی! این فقط یک اسم نیست یا یک هیبت. حتی او مردی نیست که بهروز افخمی دوست گرمابه و گلستانش بارها و بارها گفته «مسعود فراستی کسی است که دوست دارید از او متنفر باشید!» نه؛ فراستی فقط اینها نیست. اینها البته «مسعود فراستی» هستند اما «مسعود فراستی» فقط اینها نیست! او این سالها با حضور مستمر در تلویزیون تبدیل شده به شمایل یک منتقد. مردی با زبانی زهرآگین. آشتیناپذیر و البته گاهی هم بیمنطق؛ که اخراجیها را میپسندد و جدایی نادر از سیمین را نه. این مسعود فراستی است. مردی که خیلیها ازش بدشان میآید و در کنار این خیلیها هم هستند که او را دوست دارند و حتی صفت «استاد» را برای او استفاده میکنند.
اگر کسی مسعود فراستی را در حال و احوالات شخصی نمیشناسد، باید این را گفت که او در دانشگاه بولونیا فلسفه خوانده و در فرانسه هم در رشته هنرهای تجسمی تحصیل کرده و هم در جامعهشناسی اقتصاد سیاسی! او زمانی سخنگوی حزب رنجبران ایران بوده و بعد از آن هم کلی درد سر کشیده است. او را متهم به حکومتی بودن کردهاند اما در یک گفتوگوی رسانهای به این موضوع به مبسوط پاسخ داده است. حالا هم که «کافه راندِوو» را دارد و به گفته خودش، برنامه نقد و کلاسهای خود را در آنجا در کنار «تهیه قهوه»، «تی کشیدن» و «تمیز کردن میزها» ادامه میدهد.
مسعود فراستی یک منتقد است. نه منتقدی که «تازه سر از تخم در آورده باشد.» رد پای نقدهای او را از دهه 60 میتوان دید. مردی که کلی فعالیت سیاسی داشته والبته از آن پشیمان است. نه به این دلیل که هزینهاش را داده یا چیز دیگر بلکه خودش گفته: «ای کاش به جای وقت گذاشتن در این زمینه، بیشتر میخواندم و بیشتر مینوشتم.»
طی سالهای سال که در حوزه نقد سینمایی فعال است، تقریبا با تمام آدمهای سینمایی درگیر شده حتی با تمام دولتها بر سر موضوع سینما بحث داشته و به قول قدیمیها، صابونش به تن همه خورده است و حالا در گفتوگو با «شهروند» قرار است از مرزها عبور کند و یک چهره بینالمللی را «آچارکشی» کند. چهرهای جهانی به نام اولیور استون؛ که در دور و زمانهای که آمریکاستیزی مد شده؛ سخنانش برای خیلیها حجت شده است!
الیور استون همین چندی پیش، میهمان ویژه جشنواره فجر بود یک کارگاه برگزار کرد و در یک نشست خبری با اهالی رسانه و چند جای دیگر هم حرفهایی زد. حرفهایی تکراری که انگار چهارچوبش از قبل تعیین شده بود. حتی جایی گفت نمیخواهم طوری صحبت کنم که «میزبان آزرده خاطر شود!» او شاید با محدودیتهایی که برایش وجود داشت به تمام درخواست مصاحبهها جواب رد داد. اینها را کنار هم بگذاریم تازه میفهمیم چطور «فراستی» او را رصد کرده و نقدهای تندش را حالا به الیور استون وارد کرده است.»