بررسی فیلم Beirut: فیلمی سرگرم‌کننده با بازی تأثیرگذار جان هم

بعد از موفقیت فیلم جاسوسی «آرگو» Argo (البته این نظر منتقد این مقاله است من به‌شخصه کاملاً با او مخالفم!)، فیلم‌نامه‌ای که برای یک ربع قرن کنار گذاشته شده بود، ساخته شد: «بیروت» Beirut که بیشتر حال و هوای فیلم «سال زندگی خطرناک» The Year of Living Dangerously را دارد تا فیلم برنده اسکار سال 2012، «آرگو». این فیلم با بازی جان هم John Hamm و به کارگردانی برد اندرسون Brad Anderson، داستانی پیچیده و جدی در مورد ماجرای یک گروگان‌گیری پراسترس در سال 1982 در لبنان را روایت می‌کند و با موضوع جذاب خود، عنوان یکی از هیجان‌انگیزترین فیلم‌های جشنواره سان‌دنس Sundance سال 2018 را از آن خود کرد. همچنین با داشتن کمپانی خیابان بلیکر Bleeker Street، به‌عنوان توزیع‌کننده‌اش، به یکی از فیلم‌های پرسروصدای امسال تبدیل شده است.
در سال 1972، میسون اسکایلز (با بازی جان هم) دیپلماتی آمریکایی است که با همسرش نادیا (با بازی لیلا بختی Leila Bekhti) در بیروت زندگی خوبی دارند. هنوز بچه‌دار نشده‌اند،‌ اما با کریم (با بازی یوآو سادین روزنبرگ Yoav Sadian Rosenberg)، یتیم پناهنده 13 ساله، مانند فرزند خود رفتار می‌کنند. همه‌چیز خوب است تا این‌که در یک مهمانی، مهمان‌هایی ناخوانده خبر بدی به این خانواده می‌دهد: کریم آن‌قدرها هم که خیال می‌کند تنها نیست، بلکه برادر بزرگش ابو رجال Abu Rajal (با بازی هیچام اوراغا Hicham Ouraqa)، تروریست بدنام پاکستانی است که در قتل‌عام المپیک تابستانی سال گذشته در مونیخ و حملات دیگری حضور داشته است.میسون سعی در دور کردن پسر نوجوان از دست بازجوهای موساد دارد که مهمانی با شلیک چند گلوله به هم می‌ریزد: برادر فراری برای بردن برادر کوچکش، قبل از این‌که به دست اسرائیلی‌ها بیفتد، آمده است. درگیری‌های پیش ‌رو برای میسون عواقب غم‌انگیزی دارد، ده سال بعد او را می‌بینیم که به دلالی در بوستون مشغول است و از زندگی مجلل گذشته خود به‌کلی دور شده است؛ اما ماجراهای گذشته به‌طور غیرقابل‌پیش‌بینی دوباره به زندگی او وارد می‌شود. آشنای دوری میسون را در باری در حال نوشیدن (طبق معمول) می‌بیند و به او پیشنهاد مقدار زیادی پول در ازای رفتن میسون به بیروت و سخنرانی در یک دانشگاه را می‌دهد. او که اصلاً دلش نمی‌خواهد به بیروت برگردد، تنها به این دلیل قبول می‌کند که این کار برای موقعیتش خوب است و همچنین به این خاطر که شرکتی که به او این پیشنهاد را داده، جواب نه قبول نمی‌کند.
او با ظاهری آراسته به شهری که قبلاً دوست داشت می‌رسد و بیروتی را می‌بیند که پس از سال‌ها جنگ داخلی به ویرانه‌ای تبدیل شده است. همراه او، سندی کودر Sandy Cowder (با بازی رزمند پایک Rosamund Pike) او را به جلسه نماینده‌های سی‌آی‌ای CIA، سفارت و دپارتمان آمریکا (با بازی دین نوریس Dean Norris، شیا ویگهام Shea Whigham و لری پاین Larry Pine) می‌برد. در این جلسه به میسون در مورد گروگان‌گیری که به‌تازگی اتفاق افتاده خبر می‌دهند: یکی از مأموران سی‌آی‌ای به نام کال رایلی Cal Riley (با بازی مارک پلگرینو Mark Pellegrino)، یکی از دوستان قدیمی میسون که سال‌هاست از او بی‌خبر بوده، ربوده شده است.دلیل انتخاب میسون به‌عنوان مذاکره‌کننده نیز روشن می‌شود. رهبر این گروه کریم بزرگ‌سال (با بازی آیدیر چندر Idir Chender) است که باور دارد که میسون می‌تواند واسطه‌ای برای پس گرفتن برادرش از اسارت اسرائیل باشد؛ اما نماینده اسرائیل ادعا می‌کند که برادر کریم در اسارت آن‌ها نیست و اگر بود هم به‌هیچ‌عنوان حاضر به مذاکره نبودند. از طرفی رئیس سازمان آزادی‌بخش فلسطین (احمد سعید اریه Ahmed Said Arie) نیز هدف‌ها و دلایل خودش را دارد.
میسون که متوجه می‌شود فقط اوست که نگران نجات پیدا کردن کال است، از سندی و بقیه افراد می‌خواهد که اجازه دهند هر کاری برای نجات دوستش می‌تواند انجام دهد. کمی بعد مشخص می‌شود که سندی نیز با او هم‌نظر است و هردوی آن‌ها حاضرند برای نجات کال، اگر لازم باشد، خودسرانه عمل کنند.
گیلروی Gilroy و اندرسون موفق شده‌اند داستانی باورپذیر و کاملاً بی‌طرفانه‌ با وجود پیچیدگی‌های سیاسی در منطقه‌ای که همیشه درگیر اختلافات است، بسازند (فیلم‌نامه کمی از داستان گروگان‌گیری معروف سی‌آی‌ای ویلیام باکلی William Buckley در سال 1984 الهام گرفته است، اما پایان متفاوتی دارد). این بی‌طرف بودن بیشتر به این خاطر است که به‌غیراز قهرمانان که قصد آن‌ها کمک به بقیه است، بقیه فقط در جهت منافع خود تلاش می‌کنند.حضور جان هم، با ظاهر موقرانه‌اش، دیالوگ‌های طنز تلخِ نوشته گیلروی و شخصیت‌های زیاد این فیلم، بیشتر نشان‌دهنده این است که هدف «بیروت» نشان دادن وضعیت خاورمیانه نبوده، بلکه روایت داستانی جالب در مورد جریان‌های غیرقابل‌پیش‌بینی سیاست‌های جهانی بوده است. حال و هوای خشونت در فیلم حاکم است و چند صحنه خشن نیز در فیلم وجود دارد؛ اما «بیروت» بیشتر همان حس فیلم‌های گروگان‌گیری کلاسیک را دارد. میسون جیمز باند نیست، اما در همه حال خونسردی خود را حفظ می‌کند، حتی وقتی از تیراندازی‌ها فرار می‌کند و یا وقتی خرابه‌های خانه قدیمی‌اش را می‌بیند.
به نظر می‌رسد که جان هم نیز مانند جورج کلونی George Clooney، قبل از تبدیل شدنش به یک ستاره سینما، لازم بود در چندین فیلم بازی کند تا گرم شود. شباهت شخصیت میسون به شخصیت دان دریپر Don Draper (شخصیت سریال «مد من» Mad Men،‌با بازی جان هم) ازلحاظ شوخ‌طبعی، عدم علاقه به کار گروهی و دقت زیاد، از ارزش هماهنگی این بازیگر و نقشش کم نمی‌کند. این فیلم و این نقش بهترین موقعیت برای نشان دادن استعداد‌های جان هم است، نه مانند کلونی در فیلم «مایکل کلیتون» Michael Clayton ساخته گیلروی. شخصیت پایک اما، به نظر مصنوعی می‌آید، بااین‌حال پایک بازی خوبی از خود نشان داده است. بازیگران مکمل نیز همه بازی قوی از خود به نمایش گذاشته‌اند.ساخت همچنین پروژه‌ای ریسکی و زیرکانه است. «بیروت» مانند فیلم قبلی او در سال 2008، Transsiberian، نشان داد که اندرسون (که در چند سال اخیر فقط در تلویزیون فعالیت کرده) برای کارگردانی فیلم ساخته شده است.
اکثر صحنه‌های «بیروت» در مراکش فیلم‌برداری شده است و فیلم‌سازان از افکت‌های تصویری و روش‌های دیگری برای نشان دادن شهری در آستانه ویران شدن و خبرهای بد پیش‌رو (در صحنه‌ای از فیلم، اخبار از جنگ لبنان که دقیقاً بعد از زمان این فیلم شروع شد، خبر می‌دهد)، استفاده کرده‌اند. همه دست‌اندرکاران فیلم خبره‌اند،‌ از فیلم‌بردار بیورن چارپنتیر Bjorn Charpentier تا ادیتور فیلم، اندرو هافیتز Andrew Hafitz و موسیقی تأثیرگذار جان دبنی John Debney.
منبع: ورایتی

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر