مقدمه
گسترۀ سیاست خارجی، عرصه نرمش های قهرمانانه است و در پاره ای از موارد و تحت برخی شرایط، بروز چنین نرمشی در برخورد با دشمن ضرورت می یابد؛ نمونۀ تاریخی آن را هم می توان در صلح امام حسن مجتبی (ع) و پیش از آن نیز در صلح حدیبیه جست وجو کرد. در دوران حاضر نیز کاربرد این عبارت توسط مقام معظم رهبری (بیانات مقام معظم رهبری، 26/6/1392) یک بار دیگر ماهیت این نوع نرمش را در برابر اذهان و نگرش های دانشوران قرار داده است؛ ازاین رو، آگاهی از مبنای این نرمش با دشمن در سیاست خارجی که ریشه در روایات اسلامی دارد بسیار حائز اهمیت است.
توجه به این نکته ضروری است، به رغم اینکه نرمش قهرمانانه در روابط و مناسبات دیپلماسی، راهبردی مرسوم بوده و از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است، ولی تاکنون در باره مبانی روایی آن، کار علمی و مدون صورت نگرفته است. از مجموع آثار علمی که در این پیوند انجام شده است، تنها مقاله ای با عنوان «اصول و شاخص های قرآنی نرمش قهرمانانه» (حسینی، 1392) قابل بررسی است؛ چرا که سایر مقالاتی که در این زمینه نوشته شده به دنبال تییین علمی موضوع نبوده؛ مقاله یاد شده نیز موضوع را صرفاً از بعد قرآنی مورد بحث قرار داده است.
با توجه به آنچه گفته شد، هدف اصلی پژوهش حاضر عبارت است از: بررسی مبانی روایی نرمش قهرمانانه با دشمن در سیاست خارجی، همچنین پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که: مبانی روایی راهبرد نرمش قهرمانانه با دشمن در سیاست خارجی چیست؟
مفهوم شناسی
1- مبانی:
جمع مبنا، از ریشه «بنی» گرفته شده و به معنای پایه، ریشه، بنیاد و زیرساخت است. مؤلف «التحقیق»، پس از گزارش سخنان اهل لغت درخصوص این واژه و بررسی آن ها، می نویسد: معنای اصلی این واژه ضمیمه سازی اجزا، مواد و عناصر خاص به یکدیگر به منظور پیدایش ساختار ویژه، با کیفیت و هیئت خاص است؛ تفاوت ندارد که آن ساختار مادی باشد و یا معنوی (مصطفوی، 1360، ج 1: 344).
از جمله موارد کاربرد مشتقات روایی این واژه در روایات سخن امام علی (است که فرمود: إِنَّ مُحِبَّنَا ینْتَظِرُ الرَّوْحَ وَ الْفَرَجَ فِی کلِّ یوْمٍ وَ لَیلَةٍ وَ إِنَ مُبْغِضَنَا بَنَی بنْیاناً فأَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلَی شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَکأَنَّمَا بُنْیانُهُ قَدْ انْهَارَ؛ همانا دوست ما در هر شب و روز چشم به راه راحتی و گشایش است، و دشمن ما ساختمانی در مسیر سیل بنا نهاده که آن ساختمان فرو می ریزد و آن بنا از پایه به آتش دوزخ افتد (مجلسی، 1403، ج 27: 122).
بنیان در این روایت، به معنای پایه، اساس و شالوده به کار رفته است. با توجه به این توضیح مراد از مبانی، پایه، شالوده و زیر ساخت هایی است که موضوع «نرمش قهرمانانه» برآن قرار می گیرد.
2- نرمش:
یعنی سازش، مدارا و انعطاف (عمید، 1379، واژه نرمش )، و در اصطلاح و تلقی عمومی به معنای کوتاه آمدن، منصرف شدن و ترک موضع است. معادل عربی این واژه «لین»، «رفق»، «مدارا» و مانند آن است که به معنای نرمی و ضد خشونت می باشد. کاربرد روایی این واژه را می توان در سخن امیرمؤمنان ( مشاهده نمود که فرمودند: «نِعْمَ السیاسَةُ الرِّفقُ؛ سیاستی که با نرمش [همراه] باشد، خوب سیاستی است» (آمدی، 1366، ج 6: 167)؛ بنابراین مراد از نرمش، معنایی در برابر خشونت است و این معنا، گفتار، معاشرت و رفتار را در بر می گیرد.
3- نرمش قهرمانانه:
قهرمان یعنی پهلوان و دلاور، وقهرمانانه یعنی دلاورانه (دهخدا، واژه قهرمان ) ازآنجاکه ممکن است نرمش در برابر دشمن از روی ضعف و ذلت صورت گیرد، لازم است به وصف «قهرمانانه» مقید گردد تا از انواعی که با «سازش وکوتاه آمدن» ملازمت دارد، جدا گردد؛ مراد از «نرمش قهرمانانه» نرمش و انعطافی است که در میدان مبارزه با دشمن و از روی زیرکی، هوشمندی، شجاعت و قهرمانی و در کمال عزت و اقتدار انجام می گیرد؛ همان که امیرمؤمنان ( به مالک اشتر توصیه نموده و فرمودند: وَ اخْلِطِ الشدَّةَ بضِغْثٍ منَ اللِّینِ وَ ارْفُقْ مَا کان الرِّفْقُ أَرْفَقَ وَ اعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِینَ لَا تُغْنِی عَنْک إِلَّا الشِّدَّةُ؛ درشتی را به اندک نرمی بیامیز، و آنجا که نرمش باید راه نرمش پوی، و جایی که جز درشتی به کار نیاید درشتی پیش گیر) نهج البلاغه، 1378: 320).
بهترین بیان در توضیح نرمش قهرمانانه تحلیل رهبر معظم انقلاب است که با استناد به آیه 16 سوره انفال، آن را به معنای «مانور هنرمندانه برای دست یافتن به مقصود» به کار برده است (بیانات مقام معظم رهبری، 29/08/1392).
این مانور هنرمندانه به حرکت های کشتی گیری می ماند که با حریف خودش در حال کشتی گرفتن است و بنا به ضرورت در یک جاهایی به دلیل فنی از خودش نرمش نشان می دهد (بیانات مقام معظم رهبری، 26/6/1392).
با توجه به این توضیحات می توان گفت: نرمش قهرمانانه به معنای حرکتی صحیح و منطقی در دیپلماسی با حفظ اصول و آرمان های انقلاب برای دستیابی به اهداف مورد نظر است؛ نه این که به معنای عبور از خطوط قرمز، برگشتن از راهبردهای اساسی، توجه نداشتن به آرمان ها و یا دست برداشتن از آرمان ها و هدف های نظام اسلامی باشد، تا نظام اسلامی به عقب نشینی از اصول و آرمان های خود متهم گردد.
4- سیاست خارجی:
تدوین استراتژی یا برنامه ای بلند مدت است که توسط تصمیم گیرندگان یک دولت برای اقدام در برابر سایر دولت ها یا واحدهای بین المللی و به منظور نیل به اهداف مشخصی که برحسب منافع ملی تعیین شده اند (نوروزی، 1385: 422). منظور از سیاست خارجی، خط مشی و روشی است که دولت اسلامی در برخورد با مسائل خارج از کشور برای حفظ حاکمیت و دفاع از موجودیت و منافع خود اتخاذ می کند.
مبانی روایی نرمش قهرمانانه
در این بخش از مقاله به توضیح مبانی روایی راهبرد نرمش قهرمانانه با دشمن در سیاست خارجی می پردازیم؛ برخی از مبانی و اصولی را که می توان از روایات اسلامی دریافت کرد، به قرار زیر است:
عزّت
یکی از اصول اساسی در سیاست خارجی دولت اسلامی «اصل عزت اسلامی» است که باید در روابط بین المللی مورد توجه ویژه قرار گیرد؛ این اصل، بیانگر علّو و برتری تعالیم اسلام و در نتیجه، برتری جوامع اسلامی است؛ چنان که درحدیث شریف نبوی می خوانیم: «الْإِسْلَامُ یعْلُو وَ لَا یعْلَی عَلَیه (صدوق، 1413، ج 4: 334)؛ اسلام برتر است و چیزی بر آن برتری ندارد».
براساس اصل عزت اسلامی، نخست: مسلمانان و جامعه اسلامی عزیزند: «و لِلّهِ العِزَّةُ و لِرَسولِهِ و لِلمُؤمِنین (منافقون: 8)؛ و عزت از آن خدا و از آنِ پیامبر او و از آنِ مؤمنان است». خداوند سبحان آن ها را عزیز می خواهد و به هیچ وجه اجازه نمی دهد عزت و شوکت آنان خدشه دار شود؛ دوم: خداوند در قوانین و شریعت اسلام هیچ گونه راه نفوذی برای کفار بر مسلمین باز نگذارده و هرگونه راه تسلط کافران بر مسلمانان را بسته است: «و لَن یجعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلاً (نساء: 141)؛ خداوند هیچ راهی را برای تسلط کافران بر مؤمنان قرار نداده است».
عزت در اصل به معنای صلابت، محکمی، قوّت و حالت شکست ناپذیری است؛ چنان که می گویند «ارض عَزاز»؛ یعنی زمین سفت و سخت (راغب اصفهانی، 1383، واژه عزّ)؛ بر این اساس این واژه از باب توسعه در استعمال در معانی دیگر از جمله غلبه، صعوبت، سختی، غیرت، حمیت و مانند این ها به کار رفته است (علامه طباطبائی، 1417، ج17: 2)؛ عزت آن حالتی است در انسان که نمی گذارد مغلوب کسی و چیزی گردد و شکست بخورد؛ همچنین به کسی که قاهر است و مقهور نمی شود عزیز گفته اند (راغب اصفهانی، همان، واژه عزّ ).
نمی توان از آسیب های رابطه با استکبار که ویژگی آن ها، عهدشکنی و تلاش برای تحمیل خود بر دیگران به هر شکلِ ممکن است غافل شد؛ بر این اساس، اگر بناست نرمشی صورت گیرد باید برپایه اصل عزت مندی بوده و راه نفوذ و سلطه ای از بیگانه نسبت به نظام اسلامی صورت نگیرد.
امام علی (ع) در خطبه قاصعه ضمن یادکردی از سرگذشت پیشینیان، به پیروانش هشدار داده، می فرماید:
وَ احْذَرُوا مَا نَزَلَ بِالْأُمَمِ قَبْلَکمْ مِنَ الْمَثُلَاتِ بِسُوءِ الْأَفْعَالِ وَ ذَمِیمِ الْأَعْمَالِ فَتَذَکرُوا فی الْخیرِ وَ الشَّرِّ أَحْوَالَهُمْ وَ احْذَرُوا أَنْ تَکونُوا أَمْثَالَهُمْ فَإِذَا تَفَکرْتُمْ فِی تَفَاوُتِ حَالَیهِمْ فَالْزَمُوا کلَّ أَمْرٍ لَزِمَتِ الْعِزَّةُ بِهِ شَأْنَهُمْ [حَالَهُمْ] وَ زَاحَتِ الْأَعْدَاءُ لَهُ عَنْهُمْ وَ مُدَّتِ الْعَافِیةُ بِهِ عَلَیهِمْ وَ انْقَادَتِ النِّعْمَةُ لَه معَهُمْ وَ وَصلَتِ الْکرَامَةُ عَلَیهِ حَبْلَهُمْ مِنَ الِاجتِنَابِ لِلْفرْقَةِ وَ اللُّزُوم لِلْأُلْفَةِ وَ التَّحَاضِّ عَلَیهَا وَ التَّوَاصِی بِهَا وَ اجْتَنِبُوا کلَّ أَمْرٍ کسَرَ فِقْرَتَهُمْ وَ أَوْهَنَ مُنَّتَهُمْ مِنْ تَضَاغُنِ الْقُلُوبِ وَ تَشَاحُنِ الصُّدُورِ وَ تَدَابُرِ النُّفُوسِ وَ تَخَاذُلِ الْأَیدِی (نهج البلاغه، همان، خطبه 192)؛
از آن بر حذر باشید که عقوبت هایی که بر پیشینیان شما در نتیجه بدکاری و زشت کرداری رسید به شما نیز برسد. احوال خوب و احوال بد آنان را همواره به یاد آورید، و چنان کنید که مانند ایشان نباشید؛ و چون در احوال خوب و احوال بد آنان اندیشیدید، کارهایی را برگزینید که سبب عزت و رفعت شأن ایشان بود، دشمنان را از ایشان دور می کرد، عافیت را در میان ایشان پیوسته می داشت، نعمت ها را در اختیار ایشان قرارمی داد، و مایه بزرگی و کرامت ایشان می شد؛ یعنی دوری گزیدن از تفرقه، و پای فشاری بر اتحاد، و یکدیگر را بر آن برانگیختن و سفارش کردن. همچنین از هر امری دوری جویید که سبب شکست آنان بود، و از نیرومندی آنان می کاست: یعنی دشمندلی و کین توزی نسبت به یک دیگر، و پشت کردن به هم، و خودداری از هم پشتی و همدستی با یکدیگر.
برپایه این گفتارِ علوی، دولتمردان جامعه اسلامی باید از سرگذشت پیشینیان عبرت گیرند و در برخورد با دشمن از موضع قدرت و توانمندی وارد شوند و شیوه ای را برگزینند که بر عزت و اقتدارشان بیفزاید؛ به گونه ای که زمینه شکست دشمن را فراهم سازند.
در این پیوند در حدیثی از امام صادق( می خوانیم:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَی الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ کلَّهَا وَ لَم یفَوِّضْ إِلَیهِ أَنْ یکونَ ذَلِیلًا، أَ مَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ: وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمؤْمِنِینَ؛ فالْمُؤْمِنُ یکونُ عَزِیزاً وَ لَا یکونُ ذَلِیلًا. ثُمَّ قَالَ: إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَعَزُّ مِنَ الْجَبَلِ إِنَّ الْجَبَلَ یسْتَقَلُّ منْهُ بالْمَعَاوِلِ وَالْمُؤْمِنَ لَا یسْتَقَلُّ مِنْ دِینِهِ شَیءٌ (کلینی، 1407، ج 5: 63)؛ خدا همه امور مؤمن را به وی واگذارده کرده است، لیکن اجازه نداده است که خوار و ذلیل باشد؛ آیا نشنیدی که خدا می فرماید: «عزت مخصوص خداست و پیامبر و مؤمنان.»؟ این است که مؤمن عزیز است و ذلیل نخواهد بود. آنگاه فرمود: «مؤمن عزیزتر و نیرومندتر از کوه است»؛ از کوه با کلنگ می توان چیزی کند، ولی از دین مؤمن هیچ چیز نمی توان کاست.
بنابراین، در اتخاذ تاکتیک نرمش قهرمانانه در سیاست خارجی نباید عزت نظام اسلامی دچار خدشه شده و به حاشیه رانده شود. رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای( در این باره می فرماید: «معنای عزت این است که جامعه و نظام اسلامی، در هیچ یک از برخوردهای بین المللی خود، نباید طوری حرکت کند که منتهی به ذلیل شدن اسلام و مسلمین شود.» (بیانات مقام معظم رهبری 9/11/1368).
حکمت
«حکمت» از ریشه «حُکم» به معنای «منع» است؛ زیرا حُکم و داوری عادلانه، مانع ظلم می شود. از آنجا که علم، دانش، منطق و استدلال، مانع از فساد و انحراف است، به آن حکمت گفته می شود (مکارم شیرازی، 1374، ج 11: 455)، یا؛ برای اینکه از جهلِ عالم جلوگیری می کند، «حکمت» نامیده شده است (ابن فارس، بی تا، ماده حکم ). همچنین بر هر چیز نفوذناپذیری، صفت «محکم» اطلاق می گردد؛ چنان که گفته می شود: «اَحکَمتُ شیئاً فاُحکِمَ»؛ یعنی: «چیزی را استوار کردم و آن هم محکم و پابرجا شد.»(جوهری، 1407، ج 5: واژه حکم).
آلوسی در تفسیر روح المعانی، در تبیین واژه «حکمت» چنین نقل می کند: «دانشمندان در معنای این واژه، 29 قول دارند که برخی از آن ها به هم نزدیک است؛ بعضی از دانشوران، بیشتر این معانی را اصطلاحی می دانند که قائل به آنها، به مصداق مهم «حکمت» بسنده کرده و همان را در معنای آن آورده است و گرنه در اصل، «حکمت» از مصدر «اِحکام» است که به معنای استواری در علم و گفتار و کردار و یا همه اینهاست» (آلوسی، ج3: 41). «زمخشری» در تفسیر خود می نویسد: حکمت، سخن استوار و درست است و آن عبارت است از دلیل روشنگر حق و برطرف کننده شبهه (زمخشری1407، ج 2: 644).
تأمل در موارد کاربرد این واژه در متون اسلامی نشان می دهد که حکمت، از نگاه قرآن و حدیث، عبارت است از: «مقدمات استوار علمی، عملی و روانی برای نیل به مقصد والای انسانیت»، و آنچه احادیث اسلامی در تفسیر «حکمت» آورده اند، در واقع مصداقی از مصادیق این تعریف کلی است.
حکیم کسی است که کار بیهوده و نسنجیده نمی کند و کار حکیمانه آن است که حساب شده بوده و سودش بر زیانش افزون باشد؛ و حکمت، ملکه ای است که باعث می شود دارندۀ آن، عمل سنجیده و درست انجام دهد و سخن درست بگوید.
مراد از حکمت آن است که نظام اسلامی و کارگزارانش حکیمانه کار کنند و از روی احساسات و بی توجه به منافع و شرایط لازم و بهره هایی که ما باید از رابطه با دنیا بگیریم، حرکت نکنند؛ ازاین رو نگاه آنان باید کاملاً حکیمانه، سنجیده و خردمندانه باشد. برپایه اصل حکمت، چنانچه مذاکره با دشمن کاری سنجیده و منطبق با موقعیت حاکم بر کشور و نظام تشخیص داده شود، امری پسندیده خواهد بود و هیچ خردمندی آن را مورد نکوهش قرار نمی دهد، بلکه آن را ستوده و نشانه خردمندی و آینده نگری خواهد دانست.
در روایات اسلامی، رفق، مدارا و نرمش قهرمانانه با دشمن، سرچشمه حکمت و کار حکیمانه شمرده شده است؛ چنان که رسول خدا (ص) فرموده اند: «اَلرِّفقُ رَأسُ الحِکمَةِ (ابوالقاسم پاینده، 1382: 509)؛ نرمش سرآغاز حکمت است» ازاین رو در جایی که رفق ضرورت داشته باشد، کاربرد آن عین حکمت است.
در دیگر روایات از امام علی (ع) می خوانیم: «وَ ارْفُقْ مَا کانَ الرِّفْقُ أَرْفَقَ وَ اعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِینَ لَا یغْنِی عَنْک إِلَّا الشِّدَّةُ (امام علی(ع)، نامه 46)؛ نرمی کن مادام که نرمی موافق تر باشد و جایی که جز درشتی به کار نیاید درشتی پیش گیر».
بدیهی است که اگر رفق و مدارا ونرمش با دشمن، حکیمانه و منطبق با معیارهای مکتبی صورت گیرد، ثمره اش عزت و سربلندی دولت و ملت خواهد بود و به یقین در این صورت ارتباط با دشمن و نرمش قهرمانانه مایه زینت کشور و نظام اسلامی خواهد بود.
مصلحت
مصلحت در لغت به معنای سود است و در برابر مفسده به کار می رود. مؤلف کتاب اقرب الموارد در این باره می نویسد: مصلحت یعنی آنچه که بر عمل بار است و سبب صلاح و شایستگی می گردد؛ از همین باب است این سخن که گفته می شود: «امام مصلحت را در این دید»؛ یعنی این، چیزی است که سبب صلاح می شود؛ از این رو، کارهایی که انسان انجام می دهد و سبب سودبری وی می شود، به این نام نامیده می شوند (الخوری الشرتوتی: ماده صلح).
مصلحت در اصطلاح، هر منفعتی است که داخل در مقاصد شرع باشد و به عبارت دیگر مصالح، پاسداشتِ مقصود شارع است. رویکرد دینی مصالح، به مصلحت های عمومی است؛ یعنی در تضاد یا تزاحم منافع و مصلحت های عمومی و فردی، مصالح عمومی مورد قبول قرار می گیرد.
مصلحت و مقاصد شرع در سه حوزه جای می گیرند:
1- ضروریات:
چیزهایی که در برپایی مصالح دنیا و آخرت، گریزی از آن ها نیست؛ به گونه ای که اگر نباشد، مصالح و منافع دنیوی سامانی ندارند. این ضرورت ها عبارت اند از: حفظ دین، جان، نسل، مال و عقل؛
2- حاجات (نیازهای عمومی):
آنچه در توسعه زندگی، و از میان بردن تنگناهای آن بدان نیاز است، هر چند این نیاز به حد ضرورت نمی رسد؛
3- تحسینات (نیازهای ثانوی ):
عمل به استناد عادات پسندیده و دوری از ناپسندی ها که عقل آن ها را روا نمی داند، که گاه آن را مکارم اخلاق می نامند. مقصود از این دست مصالح، چیزهایی است که نه به ضرورت باز می گردد و نه به حاجت، بلکه نقش آن ها بهسازی، آراسته سازی و رعایت پسندیده ترین شیوه در عبادات و عادات است (شکوری، 1377، 26: 29).
مراد از مصلحت، رعایت مصلحت انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی و ملاحظه تمام استفاده هایی است که این نظام می تواند از ارتباط با دولت های بیگانه ببرد؛ ازاین رو، لازم است در عرصه های بین المللی تصمیم گیری و حرکت بر همین اساس صورت گیرد.
پویایی، شادابی و نقش آفرینی اسلام در صحنه های داخلی و جهانی به عنصر مصلحت بستگی دارد. امام خمینی (ره) با اشاره به همین نکتۀ مهم، به کارگزاران حکومت هشدار می دهد: در اسلام، مصلحت نظام، از مسائلی است که مقدم بر هر چیز است و همه باید تابع آن باشیم (امام خمینی، 1384، ج 21: 336 ).
مصلحت نظام، از امور مهمه ای است که گاهی غفلت از آن، موجب شکست اسلام عزیز می گردد…؛ مصلحت نظام و مردم، از امور مهمه ای است که مقاومت درمقابل آن، ممکن است اسلامِ پابرهنگان زمین را در زمانهای دور و نزدیک، زیر سؤال ببرد و اسلام آمریکایی مستکبرین و متکبرین را با پشتوانه میلیاردها دلار توسط ایادی داخل و خارج آنان پیروز گرداند (همان، ج 20: 465).
در گروهی از روایات اسلامی به «اصل مصلحت» تصریح یا اشاره شده است؛ چنان که امام علی (ع) یکی از علل سکوت خود را در برابر غاصبان رعایت مصالح عمومی و حفظ وحدت اسلامی بیان کرده، می فرماید: «وَ ایمُ اللَّهِ لَوْ لَا مَخَافَةُ الْفُرْقَةِ بَینَ الْمُسْلِمِینَ، وَ أَنْ یعُودَ الْکفْرُ، وَ یبُورَ الدِّینُ، لَکنَّا علَی غیرِ ما کنَّا لَهُمْ عَلَیهِ (مجلسی، 1403، ج 29: 634)؛ به خدا سوگند! اگر ترسِ وقوع تفرقه میان مسلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان گونه ای دیگر بود».
در کتاب مناقب از گروهی از اهل تسنن گزارش شده است: هنگامی که امام حسن (ع) با معاویه صلح نمود، مورد ملامت قرار گرفت: به آن حضرت گفته می شد! یا مذل المؤمنین! و مسود الوجوه! یعنی ای خوار کننده مؤمنان و سیاه کننده چهره ها! آن بزرگوار در پاسخ آنان می فرمود: «لَا تَعْذِلُونِی فَإِنَّ فِیهَا مَصْلَحَةً؛ مرا سرزنش نکنید؛ زیرا در این عملی که من انجام دادم صلاح و مصلحتی بود» (مجلسی، 1403، ج 44: 58- 59).
همچنین آن حضرت در جای دیگر می فرماید: «إِنَّمَا هَادَنْتُ حَقْناً لِلدِّماءِ وَ صیانَتَهَا، وَ إِشفَاقاً عَلَی نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ الْمُخْلَصِینَ مِنْ أَصْحَابِی (مجلسی، 1403، ج 44: 56)؛ من به منظور حفظ و حراست خون های شیعیان و خوف بر خویشتن و اهل و عیالم و یاران مخلص خود صلح و سازش نمودم».
اگر امام حسن (ع) حمایت مردم کوفه را داشت و فرماندهان سپاه آن حضرت نیز خیانت نمی کردند، بی گمان تاکتیک مبارزاتی خود را تغییر داده و هرگز به صلح تن نمی داد؛ چنانچه فرمود: «وَ اللَّهِ مَا سَلَّمْتُ الْأَمْرَ إِلَیهِ إِلَّا أَنِّی لَم أَجدْ أَنْصَاراً وَ لَوْ وَجَدْتُ أَنْصَاراً لَقَاتَلْتُهُ لَیلِی وَ نَهَارِی حَتَّی یحْکمَ اللَّهُ بَینِی وَ بَینَهُ (طبرسی، 1403، ج 2: 291 - 292)؛ به خدا سوگند! من از آن جهت کار را به او سپردم که یاوری نداشتم، اگر یاوری می داشتم، شبانه روز با او می جنگیدم تا خداوند میان ما و معاویه حکم کند».
تذکر این نکته لازم است که موقعیت حاکم بر زمان ما با وضعیت دوران امام حسن مجتبی (ع) بسیار تفاوت دارد؛ در دوران آن حضرت، اسلام به جهت یاری نکردن مردم از امام زمانشان در موضع ضعف قرار داشت و از سوی دیگر دشمن مسلط بود و چاره ای جز این نبود که امام مصالحه کند؛ لیکن امروز اسلام و نظام اسلامی در اوج عزت و اقتدار است و همین امر، حجت را بر دولت مردان اسلامی تمام می کند.
تقیه
تقیه، مصدر باب «اتقی یتقی» به معنای صیانت، خودنگهداری و محافظت از خویش است. هنگامی که گفته می شود: از چیزی تقیه کردم، معنای آن این است که «از آن، خود را حفظ کردم» (فیروزآبادی، ج 1: 1731). ابن منظور در لسان العرب می نویسد: «تقِی» به معنای آمادگی برای چیزی و حفظ خود از آن است... (ابن منظور، 1414ج 15: 403). از مجموع سخنان واژه شناسان می توان دریافت که معنای لغوی تقیه، صیانت، حفاظت و نگهداری چیزی از زیان، آزار و اذیت چیز دیگر است و این همان معنای اصطلاحی تقیه نزد شیعه می باشد.
روایات بسیاری از اهل بیت (علیهم السلام) در باره تقیه در دست است که از حد استفاضه تجاوز می کند اگر نگوییم که به حد تواتر معنوی می رسد تا آنجاکه مرحوم شیخ حر عاملی (ره) در کتاب وسائل الشیعه، 128 روایت را در 13 باب گرد آوری کرده است؛ از میان این همه روایت به طور اختصار تنها به چند روایت اشاره می کنیم:
1- امام صادق( می فرموند: «التَّقِیةُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ وَ التَّقِیةُ حِرْزُ الْمؤْمِنِ و لاَ إِیمَانَ لِمنْ لَا تَقِیةَ لَه (کلینی، 1362، ج 2: 221)؛ تقیه سپر مؤمن است، تقیه نگهدار مؤمن است، هر که تقیه ندارد ایمان ندارد».
2- امام صادق ( همچنین در تفسیر آیات 95 تا 97 سوره کهف که در باره بنای سد، توسط ذوالقرنین است و طی آنان از سدی بلند که دشمنان نتوانند بر فراز آن رفته و از شکافتنش ناتوان باشند، سخن به میان آمده است، می فرماید: «إِذَا عَمِلْتَ بِالتَّقِیةِ لَمْ یقْدِرُوا لَک عَلَی حِیلَةٍ وَ هُوَ الْحِصْنُ الْحَصِینُ وَ صَارَ بَینَک وَ بَینَ أَعْدَاءِ اللَّهِ سَدّاً لَا یسْتَطِیعُونَ لَهُ نَقْباً (شیخ حر عاملی، 1409، ج 16: 213)؛ هنگامی که به تقیه عمل کنی چاره ای علیه تو نمی یابند و نمی توانند با تو نیرنگ بازند، و آن به مانند دژی استوار و محکم است و بین تو و دشمنان خدا سدی نفوذ ناپذیر ایجاد می کند». بنابراین، تقیه، چاره ای برای در امان ماندن از دشمن مقتدر و فرصتی برای قدرت یافتن خویش است تا نیروها بیهوده هدر نرفته و در هنگام مناسب توان ضربه زدن به دشمن را داشته باشند.
3- امام باقر( در این باره می فرماید: «إِنَّمَا جُعِلَتِ التَّقِیةُ لِیحْقَنَ بِهَا الدَّمُ فَإِذَا بَلَغَ الدَّمَ فَلَیسَ تَقِیةٌ (کلینی، 1407، ج 2: 220)؛ تقیه در حقیقت برای جلوگیری از خونریزی ها ایجاد شده است؛ پس هرگاه کار به قتل و خونریزی کشید، دیگر تقیه روا نیست».
از این روایت می توان دریافت که تقیه در جهت مصلحت مؤمنان و مسلمانان درنظر گرفته شده و دارای حدی است که فراتر از آن جایز نخواهد بود؛ به این معنا که برای حفظ جان، آرمان و عقیده تجویز شده است؛ حال اگر کارایی خود را از دست داده و دشمن به گونه ای شریر وستمکار بوده که در هر حال قصد نابودی مؤمنان را داشته باشد، دیگر تقیه جایز نیست؛ بلکه باید مقاومت کرد؛ چنان که به گزارش تاریخ افرادی به رغم وجود حکم تقیه، با دشمن مدارا نکرده و کشته شده اند؛ یعنی برای آنها ثابت شده که دشمن در هر حال آنها را خواهد کشت و یا اینکه تقیه بر خلاف مصالح اسلام بوده و موجب نابودی اسلام می شود؛ از این رو آنان تقیه نکرده و در جهاد با دشمن به شهادت رسیده اند؛ برای نمونه در ماجرای شهادت امام حسین (ع)، برای آن حضرت ثابت شده بود که شهادت او موجب علو اسلام و اعلای کلمه حق و نهی از منکر می شود، از این رو آن حضرت تقیه ننمود.
رهبرمعظم انقلاب امام خامنه ای در این پیوند می فرماید:
آنچه که در نظام اسلامی باید همیشه مورد توجه باشد، مشخص بودن جبهه هاست؛ مخلوط نشدن جبهه حق با جبهه ناحق است؛ ممکن است جبهه ناحق مورد مدارا قرار گیرد - مانعی ندارد - ممکن است در جایی «دست دوستی» هم با او داده شود در جای خود مانعی ندارد- اما زنهار! خطوط فاصل نباید به هم بخورد؛ باید مشخص باشد که حق کیست و کجاست و... هدف و تدبیر و تاکتیک و عملکردش چگونه است و ناحق کیست و هدفش چیست... ؛ اینها نباید مورد غفلت قرار گیرد» (بیانات مقام معظم رهبری 04/10/1378).
همچنین ایشان در بخش دیگری از سخنان خود درباره تقیه می فرماید: وقتی از تقیه صحبت می کنیم، ممکن است بگویید تقیه متعلق به آن زمانی بود که دولتِ مسلطی بر سر کار بود و ما هم مخفی بودیم و از ترس او چیزی نمی گفتیم؛ نه، همان وقت هم تقیه مسئله ترس نبود؛ «التقیه تُرس المؤمن»؛ تقیه سپر مؤمن است؛ سپر را کجا به کار می برند؟ سپر در میدان جنگ مورد استفاده قرار می گیرد و به هنگام درگیری به کار می آید؛ پس تقیه در زمینه درگیری است؛ چون ترس و حرز و سنگر و سپر است (بیانات مقام معظم رهبری 09/11/1368).
با این توضیح می توان دریافت که تقیه به زمان خاصی اختصاص ندارد؛ بلکه در هر زمانی که موقعیت اقتضا کند با حفظ اصول و آرمان های اسلامی، این حکم انجام می شود؛ بنابراین در هر وضعیتی که مصلحت و «تقیه» ایجاب کند، می توان با حفظ استراتژی، «درخواست مذاکره» داد و یا «مذاکره» کرد.
عقلانیت (خردمندی)
مبنای دیگر نرمش قهرمانانه با دشمن، اصل عقلانیت و خردمندی است؛ عقل سلیمِ انسان حکم می کند در برخی از وضعیت ها در برخورد با دشمن از تاکتیک نرمش قهرمانانه استفاده شود؛ چنان که رسول خدا (ع) خطاب به ابن مسعود می فرمایند: یا ابنَ مسْعُودٍ! إِذَا عَمِلْتَ عَمَلًا فَاعْمَلْ بِعِلْمٍ وَ عَقْلٍ، وَ إِیاک وَ أَنْ تَعْمَلَ عَمَلًا بغَیرِ تَدْبِیرٍ وَ عِلْمٍ؛ فَإِنَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ یقُولُ: «وَ لا تَکونُوا کالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً» نحل (16): 94؛ (مجلسی، 1403، ج 74: 112)؛ ابن مسعود! هر گاه بخواهی کاری انجام دهی، آن را از روی دانش (اطلاع در مورد کار) و خردمندی انجام بده؛ و از آن بپرهیز که کاری را نادانسته و بدون تفکر و تدبر انجام دهی؛ زیرا که خداوند بزرگ می فرماید: «مانند آن زن مباشید که رشته خویش- پس از رشتنی محکم- پاره پاره کرد».
بدیهی است که این حکم عقل برپایه قاعده اهم و مهم استوار است؛ بدین معنا که با سنجیدن اوضاع و موقعیت حاکم به این نتیجه می رسد که مصلحتی مهم تر در بین است و شرایط اقتضا می کند به صورت تاکتیکی شیوه مبارزه با دشمن را تغییر دهد و از درِ نرمش قهرمانانه وارد میدان شده و کشور و نظام را در موقعیتی حساس از موانع و خطرهای احتمالی عبور دهد. از این رو است که شاید بتوان در این گفتار علوی از نقش خردورزی در راهگشا بودن این گونه یاد شده است: «الْعَقْلُ یهْدِی وَ ینْجِی (آمدی، 1366، ج 2: 152)؛ عقل، هدایت می کند و نجات می دهد».
عقل، هم نقش هدایتی و روشنگری دارد و به انسان کمک می کند که باید در وضعیتی خاص این گونه عمل کرد و هم در نقش یک منجی انسان را از مخمصه و مانع عبور می دهد. این سخن، یعنی زیرک بودن و زیر نظر داشتن حرکات دشمن؛ یک عنصر حزبی و سیاسی باید تحرکات دشمن را رصد کرده و دقیقاً آن را تجزیه و تحلیل کند و روش های او را در مقابله و جنگ سیاسی بشناسد.
تدبیر و دوراندیشی
همان گونه که در تعریف سیاست برخی آن را تدبیر امور دانسته اند، گاه با سنجیدن موقعیت حاکم سیاسی و با رعایت مصالح عمومی کشور و نظام اسلامی باید از اصل تدبیر بهره گرفته، بهترین تصمیم را اتخاذ کرد و بدین وسیله نظام را از موانع و خطرها با سلامتی عبور داد.
تصمیم گیری درست و منطقی در چنین موقعیتی با اصل تدبیر و آینده نگری صورت می پذیرد؛ از این اصل در روایات به «حزم» و «تدبیر» تعبیر شده است؛ بر پایه این اصل، نرمش با دشمن نشانه تدبیر و آینده نگری است. روایات اسلامی در اجرای هرکار یا رسیدن به هر هدفی، بر تدبیر و دوراندیشی تأکید کرده اند؛ چنان که در روایات از امیرمؤمنان (ع) می خوانیم:
-«الْحَزْمُ النظَرُ فی الْعوَاقِبِ وَ مُشَاوَرَةُ ذَوِی الْعُقُولِ (آمدی، 1366، ج 2: 80)؛ دوراندیشی آن است که در عاقبت کارها اندیشیده و با خردمندان مشورت شود»؛
- «الْحَزْمُ تَجَرُّعُ الْغُصَّةِ حَتَّی تمَکنَ الْفرْصَةُ (همان: 41)؛ دور اندیشی آن است که [تحمل کرده، ] غصّه را جرعه جرعه فرو دهی، تا وقتی که فرصت [برای پیروزی بردشمن] فراهم شود». این گونه نرمش قهرمانانه در واقع به کارگیری تدبیر برای حرکت به سمت پیروزی است. هیچ عقلانیتی مانند تدبیر [دوراندیشی و درامور] نیست و «یکی از نشانه های شکست و پشت کردن اقبال به انسان و اجتماع آن است که در اداره امور زندگی سوء تدبیر داشته باشند»(همان، ج6: 449). برپایه اصول و مبانی یادشده، استفاده از راهبرد نرمش قهرمانانه در برخورد با دشمن در سیاست خارجی امری جایز و خردمندانه است؛ منتها مهم آن است که این نرمش با حفظ اصول و معیارهای دینی و مکتبی صورت گرفته و عزت و شوکت اسلام و نظام اسلامی خدشه دار نشود.
باید های نرمش قهرمانانه
نرمش قهرمانانه با دشمن را در صورتی می توان مجاز دانست که از شرایطی برخوردار باشد این شرایط به شرح زیر است:
دیپلماسی فعال
مراد از دیپلماسی فعال، پویایی، فرصت زایی، تلاش فعال و مبتکرانه دیپلماتیک و حرکت های صحیح و منطقی در عرصه دیپلماسی و در روابط بین الملل است؛ دیپلماسی فعال مبتنی بر این نکته کلیدی است که نمایندگان سیاسی جمهوری اسلامی در حوزه سیاست خارجی باید ابتکار عمل را در دست داشته و تا آنجا که می توانند در طراحی فضای بین المللی نقش ایفا کنند. این تلاش فعال و مبتکرانه را می توان به عنوان یکی از بایسته های نرمش قهرمانانه از عموم و اطلاق برخی روایات دریافت؛ از جمله آن ها سخنان گهربار امیرمؤمنان (ع) است که می فرماید: «إِنْ کنْتُمْ لِلنَّجَاةِ طالِبِینَ فارْفُضُوا الْغَفْلَةَ وَ اللَّهْوَ وَ الْزَمُوا الِاجْتِهَادَ وَ الْجِدَّ (همان، ج 3: 21)؛ اگر طالب نجات و رستگاری هستید بی خبری و غفلت را ترک گویید و پیوسته ملازم کوشش و مجاهده باشید». جمهوری اسلامی ایران به لحاظ زمانی در برهه حساسی قرار دارد. کشور ما در برهه ای که هجمه های ایدئولوژیک، سیاسی و بین المللی، منطقه و جهان اسلام را هدف قرار داده اند باید در تولید گفتمان متناسب با حوادث روز منطقه و جهان فعال باشد؛ در چنین وضعیتی؛ نرمش قهرمانانه در برابر دشمنان باید در راستای تقویت و تثبیت گفتمان انقلاب اسلامی صورت گیرد. نرمش قهرمانانه در عرصه سیاست خارجی ضمن اینکه با گفتمان انقلاب و حقوق حقه ملت ایران در تعارض نیست، نمی تواند با سکون و ایستایی پیوند بخورد؛ از این رو در دل نرمش قهرمانانه نوعی پویایی و فرصت زایی نهفته است که منجر به تقویت منافع ملی کشورمان خواهد شد.
حفظ موضع تهاجمی
از دیگر بایسته های نرمش قهرمانانه آن است که در عرصه دیپلماسی و روابط بین المللی در جاهایی که پای اصول و مبانی و آرمان ها در میان است، بایستی موضع قوی، متعرّضانه و تهاجمی به خود گرفت و بر این گونه موضع گیری پای فشرد. موضع تهاجمی برای آن است که چنان هراسی در دل دشمن ایجاد شود که به جهت آن نتواند دست به توطئه و خیانت بزند؛ چرا که اظهار ضعف و ناتوانی و مقهور شدن در برابر دشمن موجب طمع او نسبت به موجودیت کشور و نظام اسلامی خواهد شد.
در این پیوند امام علی( می فرماید: «کن لَیناً مِنْ غَیرِ ضَعْفٍ شَدِیداً مِنْ غَیرِ عُنْفٍ (همان، ج 4: 605)؛ نرم باش بدون اینکه ضعفی از خود نشان دهی، سخت باش بدون اینکه درشتخویی [و تندی بی جهت] داشته باشی». همچنین می فرماید: «الْعَجْزُ یطْمِعُ الْأَعدَاءَ (همان، ج 1: 270)؛ عجز و ناتوانی دشمنان را به طمع می اندازد».
در نرمش قهرمانانه، دشمن نباید احساس کند که طرف مقابل در حال تسلیم شدن است. گاهی اوقات لبخند هم باید از روی برتری جویی باشد، نه اینکه استنباط شود طرف مقابل از روی ضعف لبخند می زند؛ ازاین رو، دولتمردان نباید در تعریف نرمش قهرمانانه دچار اشتباه شوند؛ بلکه باید بکوشند با شجاعت و از موضع قوت نرمش قهرمانانه را براساس اصل حکمت، عزت و مصلحت دنبال کنند؛ چنان که رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای در این باره می فرماید: اگر روحیه انقلابی را از دست دادیم در دنیا پیش نمی رویم و در حدّ کشورهای دیگری که از لحاظ علمی و مالی هم طراز ما هستند، سقوط می کنیم. حالا اگر بخواهیم چنین کشورهایی را پیدا کنیم، به نظرم به کشورهای کمی از آن طبقه پایین خواهیم رسید. به علاوه، مطامعی هم دارند که اگر آن مطامع برآورده نشده باشد، حقد هم خواهند داشت.
آن چیزی که این نظام را عظمت می بخشد و قدرت می دهد و برای آن احترام برانگیز است و به طور ناخواسته دشمنان، موجب می شود راهها روی نظام باز شود، کوشش و حضور انقلابی و تمسک به اندیشه های انقلابی است؛ این را باید در همه کارهای دیپلماسی مان، حتی در حرف زدنها و مصاحبه کردنها، حفظ کنیم. یکی از خصوصیات این روحیه، پرهیز از حالت دفاعی در مسائل سیاسی است. هیچ موضع دفاعی ای، موضع خوبی نیست؛ موضع بسیار بدی است. موضع، باید موضع قوی و متعرضانه ای باشد. در همۀ مسائلی که دنیا به شما تعرضی می کند و تلنگری می زند، مشت بزنید. این طوری خواهد بود که می توانید پیش بروید. البته مشت بزنید (بیانات مقام معظم رهبری17/5/1375).
غافل نشدن از دشمن
از جمله بایسته های نرمش قهرمانانه آن است که فراموش نکنیم در نقطه مقابل ما دشمن حضور دارد و ما مشغول مبارزه با او هستیم. دشمن همواره بیدار است و منتظر غفلت ماست تا بتواند بر ما یورش برده و چیرگی یابد. اینکه مقام معظم رهبری شرط اصلی تحقق نرمش قهرمانانه در گسترۀ دیپلماسی و سیاست خارجی را درک ماهیت طرف مقابل و فهم صحیح هدفگذاری او دانسته اند، بی دلیل نیست؛ چرا که یکی از مهم ترین مؤلفه ها و راهکارها در سیاست خارجی ما «دشمن شناسی» به شمار می رود. در نرمش قهرمانانه هیچ گاه از «دشمن» به «دوست» تعبیر نمی شود و ماهیت «دشمن» نیز تغییر نمی یابد.
به همین جهت معصومان (علیهم السلام) نیز همچون قرآن کریم هشدار می دهند که مبادا در محاسباتتان دربارۀ دشمن اشتباه کنید! چرا که هرکار کنید دل دشمنان با شما نرم نخواهد شد. امام علی (ع) در عهد نامه حکومتی خود به مالک اشتر می نویسد: «وَ لَکنِ الْحَذَرَ کلَّ الْحَذَرِ منْ عدُوِّک بعْدَ صُلْحِهِ؛ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِیتَغَفَّلَ، فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِی ذَلِک حُسْنَ الظَّنِّ (امام علی(، نامه 53)؛ پس از صلح، سخت از دشمن برحذر باش! چه ممکن است این همه برای غافلگیرکردن تو باشد؛ بنابراین، جانب دوراندیشی را از دست مده، و در این باره حسن ظن نداشته باش. آن حضرت همچنین در فرازی از سخنان خود می فرماید: «لَا تغْتَرَّنَّ بِمُجَامَلَةِ الْعَدُوِّ فَإِنَّهُ کالْمَاءِ وَ إِنْ أُطِیلَ إِسْخَانُهُ بِالنَّارِ لَا یمْتَنِعُ [لَمْ یمْنَعْ ] مِنْ إِطفَائِهَا (آمدی، 1366، ج 6: 292)؛ مبادا زبان خوش دشمن تو را فریب دهد! زیرا دشمن همچون آب است که هر اندازه آتش برای گرم کردنش به کار رود، باز از خاموش کردن آن باکی ندارد.
در این پیوند در روایات دیگری از آن حضرت می خوانیم: - «استَعْمِلْ معَ عدُوِّک مُرَاقَبَةَ الْإِمْکانِ وَ انْتِهَازَ الْفُرْصَةِ تَظْفَرْ(همان، ج2: 192)؛ در مبارزه با دشمن، مراقب امکانات و فرصت ها باش تا پیروز شوی».
- «منْ نَامَ عَنْ عَدُوِّهِ أَنْبَهَتْهُ [نَبَّهَتْهُ ] الْمَکایدُ (همان، ج5: 344 )؛ هرکه از دشمن خود غافل شود، دسیسه ها او را به خود آورد».
شناسایی آماج حمله دشمن
از دیگر بایسته های نرمش قهرمانانه آن است که نمایندگان سیاسی جمهوری اسلامی مواضع کلیدی و استراتژیکی را که ممکن است دشمن از آنجا نفوذ کرده و ضربه بزند مورد شناسایی قرار داده و بشناسند. دشمنان اسلام از روش های متنوع و گوناگون برای نابودی اسلام استفاده می کنند.
حضرت امام جواد (ع) در سخنان خود یکی از ارکان مهم دفاع را شناخت دقیق دشمن دانسته، می فرماید: «مَنْ لَم یعْرِفِ الْمَوَارِدَ أَعْیتْهُ الْمَصَادِرُ (مجلسی، 1409، 68: 340 )؛ هرکس از راه های ورود [و مواضع کلیدی دشمن] بی خبر باشد، پیدا کردن راه های خروج او را خسته خواهد کرد.» دراین باره مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای می فرماید: نرمش در یک جاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبی ندارد؛ اما این کشتی گیری که دارد با حریف خودش کشتی می گیرد و یک جاهایی به دلیل فنی نرمشی نشان می دهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کاری است؛ این شرط اصلی است؛ بفهمند که دارند چه کار می کنند؛ بدانند که با چه کسی مواجه اند؛ با چه کسی طرفند، آماج حمله طرف آن ها کجای مسئله است؛ این را توجه داشته باشند (بیانات مقام معظم رهبری 26/6/1392).
نباید های نرمش قهرمانانه
1- تواضع مقابل قدرتهای بین المللی، به ویژه آمریکا
یکی از نبایدهای نرمش قهرمانانه آن است که نمایندگان سیاسی جمهوری اسلامی در برابر قدرتهای بین المللی تواضع و کرنش نکنند؛ چنان که رسول خدا (ص) در حدیث مناهی می فرماید: «مَنْ مَدَحَ سُلْطَاناً جائِراً أَوْ تخَفَّفَ وَ تضَعْضَعَ لَه طمَعاً فِیهِ کانَ قرِینَهُ فی النَّارِ(صدوق، 1386، ج 4: 11)؛ هرکس حاکم ستمکاری را بستاید و نزد او خود را کوچک کند و فروتنی نماید، به امید بهره ای که از وی به او رسد او همدم همان حاکم ستمکار است در آتش» در روایتی دیگر آن حضرت در این باره همچنین می فرماید: «إِذَا رَأَیتُمُ الْمُتَکبِّرِینَ فَتَکبَّرُوا عَلَیهِمْ فَإِنَّ ذَلِک لَهُمْ مَذَلَّةٌ وَ صَغَار( ورام، ج 1: 201)؛ هرگاه متکبّران را دیدید در برابرشان تکبّر نمایید که این مایه خواری و تحقیر آنهاست».
غفلت از رابطه صمیمانه با نخبگان و آزادگان جهان
دوراندیشی و آینده نگری این است که نمایندگان جمهوری اسلامی در روابط بین المللی فرصت را غنیمت شمرده، از برقراری ارتباط دوستانه با نخبگان و آزادگان جهان به ویژه نهضت های آزادی بخش، همچون حزب الله جهان غافل نشوند؛ غفلت این است که فرصت ها را از دست بدهند و نتوانند با آنان روابطی صمیمانه برقرار کنند و بر قوت جبهه اسلامی بیفزایند. امام علی (ع) در این پیوند می فرماید: «أَکثَرُ الصَّلَاحِ وَ الصَّوَابِ فِی صُحْبَةِ أُولِی النُّهَی وَ الْأَلْبَابِ (آمدی، 1366، ج2: 424)؛ بیشترین صلاح و درستی در [برقراری روابط و] همنشینی با [نخبگان و] صاحبان عقل و خرد است».
جداشدن ما از گروه های اسلامی
یکی دیگر از نبایدهای نرمش در عرصه دیپلماسی آن است که از جماعت و گروه های اسلامی غفلت نشود؛ از این رو نمایندگان سیاسی نظام بایستی با جماعت گروههای اسلامی تعامل داشته باشند، با آن ها احساس برادری داشته و آن ها را از خودشان بدانند، با آنان متحد باشند و از آنان جدا نگردند. امام علی (ع) در این باره می فرماید: «الْزَموا الْجمَاعَةَ وَ اجْتَنِبُوا الْفُرْقَةَ (همان: 240)؛ ملازم جماعت [مؤمنان و گروه های اسلامی] باشید و از جدایی با ایشان اجتناب کنید».
آن حضرت همچنین در فرازی دیگر از سخنان خود می فرماید: إِیاک وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ عَنْ أَهْلِ الْحَقِّ لِلشَّیطَانِ کما أَن الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ (همان: 324)؛ از جدا شدن [از مؤمنان و گروه های اسلامی] بپرهیزید؛ زیرا کسی که از [مؤمنان اهل حق جدا شود، نصیب شیطان خواهد شد؛ همان گونه که گوسفند جدا شده از گلّه نصیب گرگ می شود. این روایت تنهایی، گوشه گیری و جدا شدن از مؤمنان و گروه های اسلامی را مورد نکوهش قرار داده است.
عبور از خط قرمزها
یکی از نبایدهای نرمش قهرمانانه پرهیز از «مداهنه» به معنای عبور از خطوط قرمز و گذشتن از اصول برای منافع شخصی و دنیایی است که امری ناپسند است. با دشمن و عبور نکردن از خطوط قرمز نظام ولایی است؛ بنابراین نمایندگان سیاسی جمهوری اسلامی در روابط بین المللی باید بر اصول و آرمان های انقلاب و نظام پافشاری نموده و ذره ای از آن کوتاه نیایند و بر سر آن ها با دشمن معامله نکنند.
خطوط قرمز برای هرکشوری متناسب با شرایط زمان و مکان متفاوت خواهد بود و اولویت هرکشوری را خطوط قرمز آن کشور مشخص می کند؛ بر همین اساس در حال حاضر عقب نشینی نکردن از حق مسلم هسته ای جمهوری اسلامی جزو خطوط قرمز ماست. همچنین حفظ عزت، حکمت و مصلحت نیز از خطوط قرمز جمهوری اسلامی به شمار می رود؛ چنانکه اصول و آرمان های انقلاب نیز از همین قبیل است.
عرصه دیپلماسی، میدان رویارویی و مبارزه با دشمن است؛ بنابراین، دستور همان است که امیرمؤمنان (ع) به فرزندش محمد حنفیه در جریان جنگ جمل، هنگامی که پرچم را به دست او سپرد، فرمود: «اگر کوه ها از جای خود به در رفتند، تو متزلزل مباش، و از جای خود تکان مخور! بر دندان های خود فشار آور! کاسه سرت را به خدا سپار! (در برابر دشمن) قدمت را در زمین میخکوب کن» (امام علی (ع)، خطبه 11 ).
نرمش قهرمانانه به هیچ عنوان نباید عقب گرد از مواضع اصولی تلقی شود، بلکه در چارچوب حفظ اصول، تعامل ما در عرصه جهانی شکل می گیرد؛ مرزشکنی و کوتاه آمدن در مسائل اساسی در نهایت سبب تباهی و سقوط خواهد شد. امام علی(ع) فرمود: یسْتَدَلُّ عَلَی إِدْبَارِ الدُّوَلِ بأَرْبَعٍ تضْییعُ الْأُصُولِ وَ التَّمَسُّک بِالْغُرُورِ وَ تَقْدِیمُ الْأَرَاذِلِ وَ تَأْخِیرُ الْأَفَاضِلِ (آمدی، 1366، ج6: 450 )؛ عامل سقوط دولتها چهار چیز است: ضایع گذاردن اصول (مسائل اساسی)؛ چسبیدن به فروع (امور نامهم و تشریفات)؛ پیش انداختن اراذل (فرومایگان)؛ و کنار زدن افاضل (پرمایگان و آگاهان)».
همچنین مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای در این باره می فرماید: نرمش و انعطاف و مانور هنرمندانه و قهرمانانه در همۀ عرصه های سیاسی، یک کار مطلوب و مورد قبولی است؛ لکن این مانور هنرمندانه نبایستی به معنای عبور از خطوط قرمز، یا برگشتن از راهبردهای اساسی، یا عدم توجّه به آرمان ها باشد؛ این ها را باید رعایت کرد (بیانات مقام معظم رهبری 14/6/1392).
بی توجهی به اصول وآرمان ها
حرکات دیپلماسی خارجی باید با اصول و آرمان های انقلاب همخوانی داشته باشد؛ چرا که پافشاری بر اصول وآرمان های مقدس و الهی درس بزرگی است که ملت شهیدپرور ایران اسلامی از عاشورا آموخته است؛ شهدای کربلا برای اینکه به فیض شهادت در رکاب امام حسین (ع) برسند از هم سبقت می گرفتند؛ آنها بر سر اعتقاد بر حق خود محکم ایستادگی کردند و هرگز زیر بار ذلت و زور نرفتند.
نمایندگان سیاسی نظام بایستی در عرصه بین المللی به اصول و آرمان های اسلامی بسیار اهمیت داده و بکوشند بر سر دین و اصول و آرمان های آن مقاومت کنند؛ حال خواه دنیا بپذیرد یا نه. پیامبر اکرم (ع) در نهایت استقامت و پافشاری بر مواضع اصولی خود در برابر درخواست کفار و مشرکان مبنی بر دست برداشتن از عقاید خود فرمودند: وَ اللَّهِ لَوْ وُضِعَتِ الشَّمْسُ فِی یمِینِی وَ الْقَمَرُ فِی شِمَالِی مَا تَرَکتُ هذَا الْقوْلَ حَتَّی أُنْفِذَهُ أَوْ أُقْتَلَ دُونَهُ (مجلسی، 1409، ج9: 143)؛ به خدا سوگند! اگر خورشید در جانب راست من قرار گیرد و ماه در جانب چپم، از گفتن این سخن (دعوت به دین توحید و عدل) باز نمی ایستم، تا آن را به جریان اندازم، یا در راه آن کشته شوم.
در این پیوند سخن نویدبخش امام خمینی (ره) نیز این است که فرمودند: جمهوری اسلامی ایران نباید تحت هیچ شرایطی از اصول و آرمان های مقدس و الهی خود دست بردارد. ان شاءالله مردم سلحشور ایران کینه و خشم انقلابی و مقدس خویش را در سینه ها نگه داشته و شعله های ستم سوز آن را علیه... آمریکای جهانخوار و اذناب آنان به کار خواهند گرفت تا به لطف خداوند بزرگ پرچم اسلام ناب محمدی( بر بام همه عالم قد برافرازد و مستضعفان و پابرهنگان و صالحان، وارثان زمین گردند (امام خمینی، 1387، ج21: 36).
تندی های بی وجه
یکی دیگر از اموری که در دیپلماسی باید از آن خودداری شود، تندی های نابخردانه و بی جهت نمایندگان جمهوری اسلامی در روابط بین المللی است. گرچه با انعطاف آنان، تغییری در ماهیت دشمن رخ نخواهد داد؛ لیکن خردمندی اقتضا می کند در مواضع نرمش، دشمنی خود را با برخورد غیرمنطقی خود آشکار نسازند؛ چنان که در روایتی گزارش شده است: «لَا تُنَابِذْ عَدُوَّک... (آمدی، 1366، ج 6: 313)؛ دشمنی را با دشمن خود آشکار مکن».
جایی که باید نرمش از خود نشان داد تندی و درشت خویی موجب تلافی جویی طرف مقابل شده، مانع پیشرفت کار می شود و سبب گره خوردن بیشتر امور می گردد؛ ازاین رو، نرمش با تندی های بی وجه سازگار نیست؛ همچنان که در این حدیث بدان تأکید شده است: «إِیاک وَ التَّغَایرَ فِی غَیرِ موْضِعِهِ فإِنَّ ذَلِک یدْعُو الصَّحِیحَةَ إِلَی السُّقْمِ وَ الْبَرِیئَةَ إِلَی الرَّیبِ (آمدی، 1366، ج2: 302)؛ از غیرت ورزی بی جا دوری کن؛ زیرا این کار انسان سالم را به بیماری و نفس فارغ را به قلق و اضطراب [سعی در تلافی جویی] فرا می خواند».
مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای نیز در این باره می فرماید: گاهی نامه هایی برای ارسال به این طرف و آن طرف می آورند و می خواهند که من نظر بدهم. من حرفهای تندش را خط می زنم... ؛ بعضی از تعبیراتی که الان مسئولان سرِ زبانشان است و در سخنرانیهای خود، اینجا و آنجا می گویند، من نه در زمان ریاست جمهوری به زبان می آوردم و نه حالا به زبان می آورم. نمی خواهم بگویم تندیهای بی وجه بکنید و بگویید: فلانی می گوید فحش بدهید. نخیر، اشتباه نشود. در مسائل دیپلماسی و در سخنرانی، در اینجا و آنجا، نه من خودم اهل فحش دادن هستم و نه این را به دیگران توصیه می کنم. من می گویم: شما تیزتر از شمشیر و نرم تر از حریر و سخت تر از سنگ و پولاد باشید. واقعاً دیپلماسی، دیپلماسی میدان نرمش های قهرمانانه است. نرم باشید؛ منتها نرمشی که تیز است. نمی گویم بروید بایستید بگویید مثلاً امریکای جنایتکار. غالباً وقتی تعبیرهای این طوری در نامه می آید، من خط می زنم. نه نامه هایی که خودم می خواهم بفرستم آن را که خودم می نویسم بعضی از نامه هایی که بناست فرستاده شود و من باید رویشان اعلام موافقتی بکنم، وقتی پیش من می آید، این طور چیزها را من معمولاً حذف می کنم؛ چون دوست ندارم. این روش را توصیه نمی کنم؛ اما باید قرص بایستید و محکم باشید (بیانات مقام معظم رهبری 17/5/1375).
نتیجه گیری
با توجه به مطالب پیش گفته می توان دریافت که در اندیشه اسلام ناب، انزوا طلبی و قطع رابطه با دولت ها و کاهش ارتباط با دنیا جایگاهی ندارد؛ نرمش قهرمانانه در عرصه دیپلماسی بر پایه ها و زیرساخت هایی استوار است که بدون آن هیچ گونه نرمشی در برابر دشمن مجاز نخواهد بود.
دستور صلح و نشان دادن نرمش در برابر دشمن از سویی با هدف خنثی سازی توطئه های استکباری اوست و از سویی دیگر فرصتی برای تقویت ساخت درونی نظام فراهم خواهد آورد.
نرمش قهرمانانه با دشمن در سیاست خارجی با دیپلماسی فعال، حفظ موضع تهاجمی، غافل نشدن از دشمن و مبارزه، شناسایی آماج حمله دشمن، و نیز بر مبنای عزّت، حکمت، مصلحت، تقیه، عقلانیت و اصل تدبیر و دور اندیشی؛ البته، مادامی که اصول و آرمان های اسلامی در تعامل با دشمن محفوظ بماند و خدشه دار نشود.
کتابنامه
قرآن کریم.
نهج البلاغ، سید جعفر شهیدی (1378)، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
آمدی، تمیمی، عبدالواحد (1366). شرح غررالحکم و دررالکلم، تهران، نشر دانشگاه تهران.
ابن ابی فراس، ورّام (بی تا). مجموعه ورّام (تنبیه الخواطر )، چ1، قم، مکتبه فقیه.
ابن بابویه (صدوق)، محمد بن علی (1386). علل الشرائع، قم، نشر کتابفروشی داوری.
(1413). من لایحضره الفقیه، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، چ2، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
ابن علی طبرسی، احمد (1403 ). الإحتجاج علی أهل اللجاج، چ1، مشهد، نشر مرتضی.
ابن فارس، احمد (بی تا ). معجم مقاییس اللغه. چ1، قم، مکتب الاعلام الاسلامی.
ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم (1414). لسان العرب، چ3، بیروت، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر.
ابوالفضل شکوری (1377)، فقه سیاسی اسلام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه.
حسینی، منصور (1392)ف کیهان فرهنگی.
خمینی [امام]، سیدروح الله (1378). صحیفه امام، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی(.
جوهری، إسماعیل بن حماد (1407) الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، تحقیق: أحمد عبد الغفور العطار، بیروت، دارالعلم للملایین.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1383)، المفردات فی الفاظ القرآن، قم، نشر طلیعه نور.
زمخشری، محمود (1407). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، چ3، بیروت، نشر دار الکتاب العربی.
شرتونی، سعید خوری (1385)، اقرب الموارد، قم، انتشارات اسوه.
طباطبایی، سیدمحمدحسین (1417 ). المیزان فی تفسیر القرآن، چ5، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعة مدرسین حوزة علمیة قم.
طبرسی، فضل بن حسن (1372 ). مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران: انتشارات ناصر خسرو.
عاملی، شیخ حرّ (1409). وسائل الشیعة، چ1، قم، آل البیت.
عمید، حسن(1379)، فرهنگ فارسی عمید، تهران، امیرکبیر.
فیروز آبادی، محمد بن یعقوب (بی تا). القاموس المحیط، بیروت، مؤسسة الرسالة.
کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق (1407). الکافی، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، چ4، تهران، نشر دارالکتب الإسلامیة.
مجلسی، محمدباقر ( 1403). بحار الأنوار، چ2، بیروت، نشر دار إحیاء التراث العربی.
مصطفوی، حسن (1360). التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
مکارم شیرازی، ناصر (1374). تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة.
نوروزی، دکتر محمد تقی (1385). فرهنگ دفاعی - امنیتی، تهران: مرکز مطالعات و پژوهشهای مدیریت، انتشارات سَنا.
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، آرشیو بیانات امام خامنه ای؛ (http: //www. leader. ir).
نرم افزار جامع الاحادیث، علوم کامپیوتری نور.
نرم افزار جامع التفاسیر، علوم کامپیوتری نور.
نرم افزار جامع فقه اهل بیت(.
نرم افزار حدیث ولایت، ویراست دوم.
نرم افزار مجموعه آثار امام خمینی(.
آلوسی، شهاب الدین (1374ش/1416ق). روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
نهج الفصاحه: مجموعه کلمات قصار حضرت رسول اکرم(.
ترجمه ابولقاسم پاینده، تهران، سازمان انتشارات جاویدان، 1361-