امام على علیه السلام در سفارشی به فرزندشان فرمودند: تو را سفارش مى کنم به مداراى با مردم و احترام به علما و گذشت از لغزش برادران (دینى)؛ چرا که سرور اولین و آخرین، تو را چنین ادب آموخته و فرموده است : «گذشت کن از کسى که به تو ظلم کرده ، رابطه برقرار کن با کسى که با تو قطع رابطه کرده و عطا کن به کسى که از تو دریغ نموده است» (اعلام الدین، ص 96 - بحار الانوار ج75 ، ص71 ،ح34)
از ویژگیهای بسیار مهم که سرمنشا همه ی ارزشهاست و نشانه ی بزرگواری روح یک انسان است عفو و گذشت و بزرگواری در برخوردهاست که در آموزه های دینی اسلام این صفت از فضائل اخلاقی شمرده می شود. قرآن کریم در اینباره میفرماید: «و جزای بدی؛ بدیی مانند آن است. پس هر که در گذرد و اصلاح کند اجرش بر عهده خدا است. به یقین او ستمکاران را دوست نمیدارد».
این صفت بسیار با اهمیت است تا آنجا که امیرمؤمنان علی (علیه السلام) آن را تاج ارزش ها خواندند و فرمودند: «العفو تاج المکارم؛ (شرح غررالحکم، ج 1، ص 140، حدیث 520) عفو و گذشت تاج و زینت فضایل اخلاقی است.» این تعبیر بیان کننده ی آن است که همان گونه که تاج علامت قدرت و عظمت و زینت است و جایگاه آن بر بالاترین عضو بدن می باشد، عفو و گذشت نیز در میان مردم از جایگاه بالنده و فرازمندی قرار دارد، و مایه زینت و زیبایی انسان می باشد.
یک نکته:
عفو و گذشت از اساسیترین اصول دین اسلام، و اوصاف پسندیده اخلاقی در حوزه اخلاق اسلامی است.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: «العفو تاج المکارم؛ عفو و گذشت تاج و زینت فضایل اخلاقی است.» (شرح غررالحکم، ج 1، ص 140، حدیث 520)
این مسئله اما، تنها زمانی میتواند مفید باشد و کاربرد داشته باشد که طرف مقابل نیز به ابتداییترین تعهدات اخلاقی و اجتماعی پایبند باشد، و گذشت و عفو را نشانی از ضعف و ناتوانی تلقی نکند. اگر یک طرف عفو و گذشت داشته باشد و طرف دیگر مغرور و خودپسند بوده و به هیچ قانون و تعهدی پایبند نباشد، در اینگونه موارد گذشت موجب سوء استفاده شده و از این جهت ممکن است آسیب بیشتری به جامعه اسلامی وارد بیاید؛ لذا اینجا است که اسلام به ما دستور میدهد با آنان مانند خودشان برخورد کنید: «فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُم»؛ پس هر کس به شما تجاوز کرد، به همان اندازه بر او تعدى کنید. (بقره، 194)
کریم اهل بیت علیهم السلام، الگوی گذشت!
مسافر پیرمردی از شام به مدینه آمده بود، روزی امام حسن (علیه السلام) را سوار بر مرکب دید، بر اثر کینه ای که او از امام در دل داشت، آنچه توانست با کمال گستاخی از آن حضرت بدگویی کرد. پس از فراغ، امام حسن (علیه السلام) نزد او آمد، و به او سلام کرد، و در حالی که لبخند بر چهره داشت به او فرمود: «ای پیرمرد! بگمانم غریب هستی، و گویا امری بر تو اشتباه شده، اگر از ما درخواست رضایت کنی از تو خشنود شویم، و اگر چیزی از ما بخواهی به تو عطا می کنیم، اگر راهنمایی بخواهی تو را راهنمایی می کنیم، و اگر برای باربری از ما کمک بخواهی تو را کمک می کنیم، اگر گرسنه ای تو را سیر می کنیم، و اگر برهنه باشی، تورا می پوشانیم، اگر حاجت داری آن را ادا می نماییم، و اگر مرکب خود را به سوی خانه ما روانه سازی، و تا هر وقت بخواهی مهمان ما باشی، برای تو بهتر خواهد بود، زیرا ما خانه آماده و وسیع و ثروت بسیار در اختیار داریم.»
هنگامی که آن پیرمرد، در برابر گستاخی اش آن همه گذشت و بزرگواری را از امام (علیه السلام) دید شرمنده شد و تحت تأثیر شدید قرار گرفت، به طوری که گریه کرد و گفت: «گواهی می دهم که تو خلیفه خدا در زمینش هستی، و خداوند آگاه تر است که مقام رسالت خود را در وجود چه کسی قرار دهد. تو و پدرت نزد من مبغوض ترین افراد بودید، ولی اینک تو محبوب ترین انسان نزد من می باشی.» سپس او به خانه امام حسن (علیه السلام) وارد شده و مهمان آن بزرگوار گردید، و پس از مدتی در حالی که قلبش آکنده از محبت خاندان رسالت شده بود، با کمال عذرخواهی و تشکر از محضر امام حسن (علیه السلام) مرخص شد. (بحارالانوار، ج 43، ص 344 ؛ کشف الغمة، ج 3، ص 135)
پیامبر عظیم الشانمان به یارانشان فرمودند: آیا شما را از شبیه ترینتان به خودم با خبر نسازم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا! فرمودند: هر کس خوش اخلاق تر، نرم خوتر، به خویشانش نیکوکارتر، نسبت به برادران دینى اش دوست دارتر، بر حق شکیباتر، خشم را فروخورنده تر و با گذشت تر و در خرسندى و خشم با انصاف تر باشد. (کافى ج 2، ص 240 و 241 ، ح 35)
عفو و گذشت را از باب الحوائج بیاموزیم:
مردی از نواده های عمربن خطّاب در مدینه با امام کاظم (علیه السلام) دشمنی می کرد، و گاهی با کمال جسارت نسبت به آن حضرت اسائه ادب نموده و به آل علی (علیه السلام) ناسزا می گفت. روزی بعضی از یاران به امام (علیه السلام) عرض کردند: «اجازه بده تا این مرد تبهکار را تنبیه کنیم.» امام اجازه نداد، تا این که روزی امام کاظم (علیه السلام) پرسید: آن مرد کجاست؟ گفتند در فلان مزرعه خود مشغول کار است. امام کاظم (علیه السلام) سوار بر مرکب شد و نزد او رفت، وقتی به او رسید، با کمال مهربانی و شادمانی به او خسته نباشید گفت، و احوال او را پرسید، آنگاه سؤال کرد: چقدر امید داری که از این مزرعه به دست آوری؟ او جواب داد علم غیب ندارم. امام فرمود: من می گویم چقدر امید داری؟ او گفت: امیدوارم که 200 دینار به من برسد. امام کاظم (علیه السلام) کیسه ای محتوی 300 دینار به او داد و فرمود: «این را بگیر، به امید آن که خداوند آن چه را آرزو داری از این مزرعه به تو برساند.» آن مرد آن چنان تحت تأثیر عفو و محبّت امام (علیه السلام) قرار گرفت که همانجا به عذرخواهی پرداخت، و عاجزانه تقاضا کرد که امام او را ببخشد، امام در حالی که لبخند بر لبان داشت او را بخشید، از آن پس دوستان امام می دیدند آن مرد تغییر جهت داده و از دوستان صمیمی امام (علیه السلام) شده است. امام (علیه السلام) به دوستانش فرمود: «آیا این برخورد بهتر بود، یا آنچه را که شما پیشنهاد می کردید؟» آری من با روی خوش و برخورد بزرگوارانه او را عوض کردم. (اعلام الوری، ص 296)
کلام آخر:
اگر روحیه عفو و گذشت در جامعه اسلامی حاکم شد و افراد جامعه در حقوق شخصى خود، سختگیرى نداشته باشند حتما اختلافات کاهش می یابد و کمتر شده و روح وحدت و همدلی در فضای جامعه حکم فرما میگردد. پس بیاییم روح و روان خود را با عفو و گذشت بیاراییم و خود را شبیه ترین افراد به پیامبر عظیم الشانمان کنیم که ایشان به پیروانشان فرمودند: آیا شما را از شبیه ترینتان به خودم با خبر نسازم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا! فرمودند: هر کس خوش اخلاق تر، نرم خوتر، به خویشانش نیکوکارتر، نسبت به برادران دینى اش دوست دارتر، بر حق شکیباتر، خشم را فروخورنده تر و با گذشت تر و در خرسندى و خشم با انصاف تر باشد. (کافى ج 2، ص 240 و 241 ، ح 35)
منابع:
سایت اسلام کوئیست
سایت حوزه
فرآوری: آمنه اسفندیاری
منبع : سایت آوینی