خواندنی ها برچسب :

روح

در انسان نیازهائی وجود دارد مانند نیاز به تغذیه، نیاز به همسر، نیاز به عواطف متقابل اجتماعی،نیاز به ابراز شخصیت و سایر غرائز فطری انسان،از جمله آنهانوعی نیازنهفته وناآگاهانه در اعماق روح انسان است که در برخی افراد خودبخود و در بعضی دیگر،باتلاش وکوشش به سر حد آگاهی می رسد
با قبول حرکت در ذات و گوهر اشیای مادی، باید بپذیریم که جهان سراسر و یک پارچه حرکت است که جلوه های آن برای مابصورت اعراض متغیر نمودار می شود
در دو شماره گذشته، در زمینه اصول دیپلماسی با کفار، با قواعد نفی سبیل، ذلت کفار، عدم دوستی با کفار و حفظ مواضع اصولی در برابر کفار آشنا شدیم. اینک در این شماره با تعداد دیگری از این قواعد، آشنا می شویم:
در بحثهایی که تحت عنوان «فلسفه دین » داشتیم، مطالب مفصلی مطرح شد . بخشی از آن مطالب، به «قلمرو دین » مربوط می شد
برخلاف نظر معتزله، بسیاری از متکلمین اهل سنت و جماعت، روح را جوهر (ونه عرض) و یک واقعیت غیر قابل تقسیم می دانند و دلائلی بر این معنا اقامه کرده اند .
تا خود را نشناسیم، چگونه می توانیم به وظائفی که در برابر خود داریم، عمل کنیم؟ نه تنها خود را، بلکه وظائف را هم باید بشناسیم . شناخت خود و وظائف خود، کاملا به هم مربوطند . مبنا و اساس وظیفه شناسی، خودشناسی است . از این بالاتر هم گفته اند: اگر کسی خود را بشناسد، خدای خود را هم می شناسد . فرمایش رهبر بزرگ اسلام چنین است:
با توجه به منطق قرآن جهت کسب شناخت و معرفت، باید ملاحظه کرد که چه روش علمی در قلمرو کدام علمی، کارآیی دارد؟
در قدیم، در میان متکلمان و فلاسفه، و مکاتب و مذاهب، هم درباره حقیقت روح، و هم در مورد امکان شناخت آن، نظریات مختلف و متضاد وجود داشته است .
در بررسی دیدگاه های گوناگون از قرآن و احادیث معتبر و اهل صوفیه و فلاسفه و غیر آنها استفاده می شود که چهار لفظ هستند که معانی آنها با معنای نفس مترادف و یا حداقل رابطه نزدیکی با آن دارند و آن چهار لفظ عبارتند از:
روح، موجودی مجرد است و جسم و قابل قسمت نیست و حیات و فعالیت اعضای بدن، به او متکی است .