نکاح

یکی از تلاشهای طرفداران تساوی حقوق زن و مرد، تثبیت و قانونی کردن این امر است که زن و مرد هم در مورد ایجاد علقه زناشویی و عقد نکاح از وضعیت یکسانی برخوردارند و هم در مورد انحلال نکاح (اعم از فسخ یا طلاق) و اگر محدودیتهایی قانونی نیز وجود دارد، بطور مساوی هر دو را در بر می گیرد.

در نظام معرفتی عرفان، تناکح و زوجیت در همة مراتب کلی وجود محقق می شود. پیوند بین مظاهر جلال و جمال در همه گسترة هستی، از عالم ناسوت تا عالم لاهوت، ساری و جاری است و نکاح برحسب هریک از این عوالم، معنای خاصی همراه با ظهورات و ثمراتی، متناسب با آن عوالم پیدا می کند

گروه حوزه‎های علمیه: نشست کارکردهای اصل عفاف در حقوق خانواده برگزار شد و استادان حاضر بر لزوم توجه بیشتر به فقه خانواده تاکید کردند.

گروه حوزه‌های علمیه: مرجع تقلید شیعیان و رئیس حوزه علمیه اصفهان در سخنانی ضمن تبیین نقش وراثت در منظومه عقیدتی جبر و تفویض به مسئله ازدواج سفید اشاره و تاکید کرد: ریشه این پدیده در مادی‌گرایی خانواده‌ها و دور شدن از اسلام است.

در کافی به سند خود از ابی بصیر روایت کرده که گفت: من از امام ابی جعفر(ع) از مساله متعه پرسیدم، فرمود: بله در قرآن این مساله نازل شده، و فرموده:"فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة و لا جناح علیکم فیما تراضیتم به من بعد الفریضة" (1).

اصل پیوستگی بین زن و مرد امری سفارشی و تحمیلی نیست، بلکه از اموری است که طبیعت بشری بلکه طبیعت حیوانی، با رساترین وجه آن را توجیه و بیان می کند و از آنجا که اسلام دین فطرت است طبعا این امر را تجویز کرده است، (و بلکه مقدار طبیعیش را مورد تاکید هم قرار داده).

نکاح و ازدواج از سنت های اجتماعی است که همواره و تا آنجا که تاریخ بشر حکایت می کند در مجتمعات بشری هر قسم مجتمعی که بوده دایر بوده، و این خود به تنهایی دلیل بر این است که ازدواج امری است فطری، (نه تحمیلی از ناحیه عادت و یا ضروریات زندگی و یا عوامل دیگر) .

ازدواج مصدر ثلاثی مزید از باب افتعال وزواج مصدر باب مفاعله است , این دو واژه در اصطلاح فقهی وقانونی , به معنای رابطه ای است حقوقی که لازمه آن , جواز کامجویی بین زن ومرد می باشد, چنان که واژه نکاح نیز به همین معناست , هر چند از نظر لغت , ازدواج به معنای متحد شدن دو انسان ونکاح به معنای همخوابگی آن دو می باشد

رابطه نسب و خویشاوندی - یعنی همان رابطه ای که یک فرد از انسان را از جهت ولادت و اشتراک در رحم به فرد دیگر مرتبط می سازد، - اصل و ریشه رابطه طبیعی و تکوینی در پیدایش شعوب و قبائل است، و همین است که صفات و خصال نوشته شده در خونها را با

"فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة..."