ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

کتاب-دا

آنچه در واقعیت و در عالم واقع در دوران جنگ روی داد، بسیار بزرگ‌تر از ذهن‌ها بود. آن‌ قدر بزرگ بود که در ذهن و خیال جا نمی‌شد. سرعت وقایع هم چنان بود که هیچ ذهنی به گرد پای حوادث و ماجراها نمی‌رسید.
معصومه رامهرمزی می‌گوید کشمکش بین ادبیات و تاریخ، ما را به افراط خواهد کشاند و اگر می‌خواهیم روایتمان را معاصرسازی کنیم تا جوان امروز، آن را بخواند، باید نویسندگی نویسنده جنگ را بپذیریم.
پس از ساعت ها طی مسافت، به منطقه ای رسیدیم که آسفالت تمام شد و جاده خاکی شده و راننده اتوبوس از رفتن به آن جاده امتناع کرد. مسلم با او صحبت کرد ولی راننده اتوبوس گفت: نمیرم. جلوبندی اتوبوس خراب میشه.
کتاب دوست کامی‌ ابتدای همین امسال با نام «صباح» منتشر شد. این کتاب خاطرات خانم «صباح وطن خواه» را با خوانندگانی به اشتراک گذاشته بود که پیش از این، حدود 60 بار نام صباح را در کتاب «دا» خوانده بود.
شهردار تهران گفت: تولید و انتشار کتاب‌های مربوط به دفاع مقدس، گام مهمی در راستای شناساندن این واقعه مهم به نسل‌های بعدی است.
مجروحی که دستش از ساعد آویزان بود، از ناحیه سینه و شکم هم ترکش خورده بود.ترکش، سینه و شکمش را دریده بود. حال این مجروح خیلی وخیم تر بود آن قدر وخیم که دیگر شهادتش تا چند دقیقه دیگر برایم مسجل شده بود.
معصومه رامهرمزی دختر یتیم آبادانی بود که با شروع جنگ 14‌ساله بود. یک شیر زن بود. آری! او یک (دختر) بچه بود و جنگ زود (شیر زن) بزرگش کرد و از او آدم دیگری ساخت.
هرچند نام انتخابی کتاب «دا» تا ماه‌ها مورد رضایت صاحب‌خاطره و برخی دیگر قرار نگرفت، اما توانست عنوان دلنشین و جامعی باشد تا مگر ذره‌ای ارادت و خاکساری ما را نسبت به مادران شهیدان خرمشهر بنمایاند.
پیشخوان