سفرنامه افغانستان -۴

در میانه انتحاری‌ها، زندگی در افغانستان جاری است

سعید شرفی در چهارمین قسمت سفرنامه به سراغ مکان‌های تاریخی کابل رفته است.

در میانه انتحاری‌ها، زندگی در افغانستان جاری است

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ- سعید شرفی

یکی از مکان‌هایی که خیلی دوست داشتم در کابل ببینم، قصر دارالامان بود. با اینکه می‌دانستم در طول جنگ‌های اوایل دهه 90 میلادی آسیب جدی دیده است. روز بعد، پس از توافق با یک راننده تاکسی جهت بازدید از باغ بابر به راه افتادم. وقتی به مقصد رسیدم از تاکسی پیاده شدم. مقابل دروازه ورودی باغ تابلویی بود با نوشته‌ای به این مضمون که روزهای چهارشنبه ورود افراد مجرد به جهت آسایش خانواده‌ها ممنوع است. امروز چهارشنبه است و من هم این همه راه آمدم و بی‌نتیجه! در همین حین مسئول بلیط‌فروشی متوجه من شد. نزدیک‌تر رفتم و گفتم من مسافر هستم و تنها حالا چه باید بکنم؟ با خوش‌رویی پاسخ داد چون شما مهمان ما هستید، ما هم استثنا قائل می‌شویم و شما می‌توانید وارد شوید. اما از آن جایی که خارجی هستید، به جای 20 افغانی باید 250 افغانی بپردازید و این یکی را دیگر نمی‌شود کاری کرد و استثنا قائل شد. با خوشحالی پول را پرداختم و وارد شدم. البته این رویه در خیلی از کشورها اعمال می‌شود و از خارجی‌ها پول بیشتری جهت ورود به اماکن تاریخی و دیدنی دریافت می‌کنند. اما اینکه افراد مجرد را راه نمی‌دادند برایم چندان خوشایند نبود؛ چون عده‌ای جوان در دروازه ورودی ناامیدانه کوشش می‌کردند وارد شوند که میسر نمی‌شد. باغ بابر در طول جنگ‌های داخلی آسیب فراوانی دیده بود. اکنون مرمت و بازسازی شده و یکی از مهم‌ترین تفرجگاه‌های مردم کابل است. به گونه‌ای که خانواده‌های زیادی با ساز و برگ و قابلمه‌های غذا جهت گذراندن یک روز خوب در باغ پراکنده بودند.

   کابل – بچه های کودکستانی هنگام بازدید از باغ بابر

کابل – باغ بابر بخش حرم سرا

باغ از چندین قسمت تشکیل و شیب طبیعی باعث شده بود آبیاری درختان به سهولت و بدون نیاز به پمپ و برق انجام شود. ساختار کلی باغ بسیار شبیه باغ شازده در ماهان کرمان است و بخش حرم‌سرا که به صورت مجزا و بسیار دلگشا در بخش شرقی باغ قرار دارد، بسیار دیدنی است. باغ بابر توسط پادشاهان مغولی هند همچون محمد بابر در اوایل سده 16 میلادی بنا شده و داستانی طولانی دارد. همین‌قدر بسنده می‌کنم که مقرر شده بود بابر پس از مرگش در اینجا دفن شود؛ اما پس از مرگش او را به دلایلی در دهلی به خاک سپرده و بعدا جسدش را به کابل حمل و در این باغ در قسمت مخصوصی دفن می‌کنند.

پس از بازدید از باغ بابر با یک تاکسی به سمت قصر دارالامان به راه افتادم که کمی از مرکز شهر دور است. وقتی رسیدم کمی ناامید شدم، زیرا دور تا دور آن را با بلوک‌های بتنی به ارتفاع حدود 5 متر محصور کرده بودند و نه تنها ورود به آن امکان نداشت، بلکه از بیرون هم نمی‌شد به درستی آن را دید. همچنین به‌واسطه وجود بلوکهای بتونی و نیروهای امنیتی مستقر گرداگرد محوطه قصر به سختی می‌شد عکاسی کرد. ولی می‌شد عظمت و شکوه آنرا در زمان آبادانی متصور شد. هنوز هم با همه حوادث و خرابی‌هایی که بر سرش آمده، ساختمانی استوار می‌نماید. قصر دارالامان در زمان حکمرانی  امان‌الله خان و توسط یک معمار آلمانی بنا شده و اکنون با بودجه 16 میلیون دلاری، در حال تعمیر و بازسازی است. عملیات ساختمانی به خوبی از بیرون قابل مشاهده بود و به نظر می‌رسید موضوع مرمت جدی در حال انجام است. با سختی و احتیاط چند عکس گرفتم و آنجا را به مقصد دیدار از مسجد شاه دو شمشیر ترک کردم. عبور از خیابان‌های شلوغ کابل و رعایت نکردن قوانین توسط رانندگان گاهی باعث ترس من می‌شد. ولی جالب این بود که در طول اقامتم در افغانستان حادثه‌ای ندیدم. در طول مسیر از  جاهای مختلفی عبور کردیم: باغ وحش کابل، شهربازی، هواپیمایی که رستوران شده بود، محل‌هایی که روی تپه‌های بلند قرار گرفته بودند و... . برخی از آنها به صورت زیبایی رنگ‌آمیزی شده بود که باعث می‌شد منظره خانه‌های نامنظم چشم‌نواز به نظر برسد.

   کابل – خانه سازی روی تپه ها با رنگ آمیزی چشم نواز

   کابل – مقبره شاه دوشمشیره

مسجد شاه دوشمشیر در کنار رود کابل که افغانستانی‌ها به آن دریای کابل می‌گویند (افغانستانی‌ها به رودخانه دریا و به دریا بحر می‌گویند) جای گرفته و روبروی آن آرامگاه شخصی به نام شاه دوشمشیر است. به باور اهالی، او از نوادگان قیس بن عباس از مهاجمان صدر اسلام بود و مورد احترام مسلمانان کابل است. به روایتی دیگر مقبره کابلشاه بوده و مردم محلی برای در امان ماندن این مکان از تخریب توسط مهاجمان عرب، این تدبیر را به کار برده‌اند. هر چه باشد، این مکان اکنون یکی از اماکن مهم شهر کابل به شمار می‌آید و خوشبختانه از جنگ‌های داخلی هم جان به در برده و هیچگونه آسیبی ندیده است. اتفاقی در سال 93 در این مکان افتاد که جا دارد از آن یادی شود. 

  گشت و گذار در این محله بسیار برایم جالب بود. دیدار از بازار دستفروشان که همه چیز می‌فروختند. شلوغی و سرزندگی محل باعث می‌شد تا فراموش کنی در چند صد متری ارگ حکومتی و منطقه حفاظت شده کابل قرار داری که هر از چندگاهی مورد سوءقصد انتحاری‌ها قرار می‌گیرد. روز پیش از ورود من به کابل، انفجاری انتحاری در یکی از حوزه‌های ثبت‌نام جهت رای گیری رخ داده بود و نیز پس از خروجم از کابل هم انفجار دیگری در پاسگاه پلیس و چهارراه حاج یعقوب که چندین بار از آنجا عبور کرده بودم رخ داد. ولی خوشبختانه در مدت اقامت و حضور من در کابل اتفاقی نیفتاد.

یکی از مکان‌هایی که دیدارش برایم بسیار شعف‌انگیز بود، پارک زرنگار کابل بود. یادم می‌آید موقعی که در دبستان درس جغرافی می‌خواندم، در بخش آشنایی با کشور افغانستان به‌عنوان یکی از همسایگان ایران، پارک زرنگار به‌عنوان یکی از نقاط دیدنی کابل ذکر شده بود و من حالا به بعد از حدود پنجاه سال جلوی آن ایستاده بودم. هرچند ورود به آن امکان‌پذیر نبود، ولی از بیرون هم دیدنش مغتنم بود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر