آیتااله محسن غرویان نگارش نظریه جدیدش در فلسفه اسلامی با عنوان «اصالت ملکوت» را به اتمام رسانده و به زودی منتشر خواهد کرد.
آیتالله محسن غرویان، عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه درباره تازهترین اثر تالیفیاش که حاوی نظریهای جدید در فلسفه اسلامی است به خبرنگار مهر گفت: من سالهاست که فلسفه را بحث و تدریس میکنم و به نظریهای جدیدی به نام نظریه یا حکمت «اصالت ملکوت» یا «الحکمه الملکوتیه» رسیدهام که در واقع استمرار الحکمة المتعالیه ملاصدرا است.
او با بیان اینکه جدیدترین نظریه و اندیشه فلسفیای که از چندین سال قبل تاکنون دارم روی آن کار میکنم، همین نظریه است، افزود: نظریه ملاصدرا که در حکمت متعالیه طرح شده، نظریه اصالت وجود است و ایشان قائل به اصالت وجود بودند. پیش از ایشان هم نظریه «اصالت ماهیت» مطرح شده بود؛ اما من در کنار آن دو نظریه، در این کتاب اصالت سومی را با عنوان اصالت ملکوت طرح و از آن دفاع کردهام. این نظریه هماکنون بهصورت یک کتاب آمادهسازی شده و به زودی منتشر خواهد شد.
عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه درباره وضعیت و مراحل آمادهسازی گفت: همه مطالب این کتاب تایپ و تدوین شده و فقط به یک ویرایش نهایی و انجام کارهای صفحهبندی و انتشار احتیاج دارد.
به گفته آیت الله غرویان این کتاب به احتمال زیاد توسط انتشارات دارالعلم قم طبع و منتشر خواهد شد و من در صدد هستم که آن را هر چه سریعتر آماده انتشار کرده و چاپ کنم، ولی فعلا نمیتوانم زمان دقیقی را به عنوان زمان انتشار کتاب تعیین و اعلام کنم.
او درباره محتوای این نظریه و دلایل نظریای که او را به تقریر این نظریه و کتاب سوق داده توضیح داد: در قرآن هیچجا کلمه «وجود» و «ماهیت» نیامده است. با اینحال فلسفه اسلامی سراسر بر اساس دو واژه ماهیت و وجود بنا شده و فیلسوفان مسلمان کل اندیشهشان را بر اساس این دو مفهوم قرار دادهاند. اگر این فلسفه فلسفه اسلامی و الهی است سوالی که اینجاد میشود آن است که چرا در قرآن یکبار هم کلمه وجود یا ماهیت به کار نرفته است؟
این نظریهپرداز فلسفه اسلامی ادامه داد: نمیخواهیم بگوییم قرآن کتاب فلسفه است، بلکه میخواهیم ببینیم این فلسفه اسلامی - چه در قالب اصالت وجود و چه در قالب اصالت ماهیت - آیا ریشهای در کتاب آسمانی و معجزه پیامبر اکرم(ص) دارد یا ندارد!؟ ولو در حد یک واژه و لفظ!؟
او با بیان اینکه ما در قرآن واژهای کلیدی با عنوان «ملکوت» داریم، گفت: ما در قرآن آیهای داریم که میفرماید «فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ». آیا این آیه بحث فقهی را مطرح کرده است؟ میبینیم که اینطور نیست. آیا یک بحث تاریخی است؟ باز هم اینطور نیست. به نظر من هیچ بحثی در این آیه نیست، جز «بحثی فلسفی». این آیه به ما میگوید ملکوت هر شیای به دست خدا و در ید قدرت الهی است و تفصیلهایی که در جای خود توضیح دادهایم. بنابراین خاستگاه نظریه اصالت ملکوت این سؤال قرآنی است «مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ» یعنی چه؟ و این ملکوت چیست؟ آیا این ملکوت که اضافه به کل شده و بعد اضافه به شی شده است، یک لفظ بیمعناست یا بامعنا؟ قطعاً این لفظ بیمعنا نیست و معنایی دارد.
عضو هیئت علمی جامعه المصطفی افزود: به نظر من رسیده که منظور از ملکوت کل شی، همان حقیقت هر شی است. ما هم در بحثهای فلسفی در خصوص اصالت، دنبال همین حقیقت همه چیز هستیم؛ یعنی اصیل و دارای اصالت در هر شیای یعنی آن چیزی که حقیقت آن شی، کنه و ذات آن شی را تشکیل میدهد. بنابراین به این میرسیم که ملکوت هر شی همان اصیل است و ما دو مفهوم وجود و ماهیت را از همان ملکوت اشیاء انتزاع میکنیم و به ذهن میآوریم و در موردش بحث میکنیم.
به گفته این پژوهشگر فلسفه اسلامی نظریه اصالت ملکوت میخواهد بگوید اصیل در هر شیای، ملکوت آن شی است و وجود و ماهیت از نظر رتبه ذهنی هر دو متأخر از آن هستند، بحثشان هم باید متأخر از بحث ملکوت باشد.
او در پاسخ به پرسش خبرنگار مهم مبنی بر اینکه «آیا این معنا از ساحت ملکوت با بحثی که درباره ملکوت در فلسفه مسیحی مطرح شده بود و همچنین معنایی که در نظریه عالم مثل افلاطون طرح شده بود ارتباطی وجود دارد یا نه؟» گفت: اتفاقا من چندی پیش مقاله مشابهت بین این نظریه با «نظریه مثل» افلاطون را نوشتهام و تفاوتهای این ملکوت با عالم مثل که افلاطون بیان کرد، توضیح دادهام. این خودش بحث مستقلی است که در این کتاب آمده است.
وی ادامه داد: بحث دیگر این است که نظریه اصالت ملکوت از نظریه اصالت وجود ملاصدرا خیلی آثار و ثمرات عرفانی بیشتری دارد. همچنین نسبت به آن ثمرات اخلاقی خیلی بیشتری دارد؛ یعنی به عرفان و به توحید به وحدت شخصی وجود که عرفا و متصوفه بیان کردهاند خیلی نزدیکتر است و به همین ترتیب به بحثی که در مسیحیت در خصوص ملکوت طرح شده هم ارتباط پیدا میکند. فقط باید خیلی دقیق، ملکوتی که در کلام مسیحی مطرح میشود را معنا کنیم، تا ملکوتی که در این نظریه مطرح کردهایم هم کاملاً مشخص شود.
آیتالله غرویان در پایان در تکمیل توضیحاتش در خصوص معنای «ملکوت» گفت: علامه طباطبایی در 8 جلد از «تفسیر المیزان» در جاهای مختلفی درباره ملکوت و معنای آن بحث کردهاند؛ من همه آنها را بررسی کرده و دربارهشان تحقیق کردهام و معنای ملکوتی که علامه طباطبایی بیان میکردند را مورد توجه قرار داده و تفاوتش را با آنچه به نظر خودم رسیده، مشخص کردم. اینها بحثهایی است که فصول این کتاب را تشکیل خواهد داد.