مقدمه
رهبر معظم انقلاب براساس یک سنت نهادینه شده، سال ها را به مناسبتی اختصاص می دهند و شعاری را مطرح می فرمایند که لازم است در آن ها دقت و تأمل نموده و از محدود و منحصر کردن این مضامین به شعارهایی مختص سال های خاص پرهیز نمود. این مضامین از قضا در زندگی ما بسیار موثرند و نمود آشکاری دارند؛ برخی از آن ها حاکی از اعتقادات قلبی ما هستند (مانند سال پیامبر اعظم (ص)) و برخی حاوی روش و جهت زندگی ما. اکنون در چهارمین دهه انقلاب اسلامی هستیم که به فرموده رهبر معظم انقلاب، دهه پیشرفت و عدالت است. این دهه با شعار «اصلاح الگوی مصرف» آغاز شد و سپس با شعار «همت مضاعف، کار مضاعف» مورد تاکید قرارگرفت. هر دو موضوع در زیست فردی و اجتماعی انسان و به تعبیری در سبک و سلوک زندگی وی بسیارمهم و اثرگذار وتعیین کننده اند. بی تردید، هیچ انسان سلیم النفس وعاقلی از زیاده روی و افراط (و همچنین تفریط) احساس خوشایندی ندارد و به همین ترتیب با خمودگی و اتلاف وقت و ضایع کردن عمر هم موافق نیست. رسیدن از وضعیتی به وضعیت بهتر و والاتر و به عبارتی دست یابی به موفقیت و پیروزی، خواسته و آرزوی چنین انسانی است و بدیهی است که موفقیت (وضعیت بهتر) صرفاً به مفهوم برخورداری مادی هر چه بیش تر نیست، بلکه همان است که در کلام معصوم (ع) چنین تعبیر شده که مؤمن اگر دو روزش یک سان باشد، زیان کرده است. چنین تعبیری در واقع بیان ضرورت پویایی در زندگی و پرهیز از خمودگی و یاس و سستی است.
سه دهه گذشته برای ایران و ایرانیان بسیار مهم و سرنوشت ساز بوده و چندان اغراق آمیز نیست اگر بگوییم این سه دهه، چکیده تاریخ چند هزارساله آن است. یک انقلاب بنیادی و بی بدیل که امواج آن جهان را تحت تأثیر قرار داده، برپایی یک نظام کاملًا مردمی و عمیقاً دینی استوار، که جهان مشابه آن را تجربه نکرده بود، مقاومتی مثال زدنی در یک جنگ تحمیلی تمام عیارنظامی که شرق وغرب را به تسلیم واداشت، یک درگیری فرهنگی گسترده، جهش های شگفت انگیز به سوی قله های دانش و دست یابی به فناوری های خاص و نادر، و ده ها مورد دیگرکه مشابه آن ها در طول تاریخ چندهزارساله تجربه شده بودند و برخی نیز بدیل تاریخی نداشتند، همگی این موفقیت ها با تلاش، کار و کوشش فراوان در این سه دهه در ایران رخ نمودند. این در حالی بوده است که بعد از انقلاب اسلامی، مردم و جمهوری اسلامی، دست به گریبان مشکلات و مسائل و کاستی ها و ناکامی هایی بودند که در اثر بی لیاقتی و خیانت حکومت های پیشین عارض شده بود. ضمن آن که دشمنان خارجی این مرز و بوم و این نظام بی بدیل، حتی یک لحظه و یک امکان جزیی را هم برای ضربه زدن به آن از دست ندادند و نخواهند داد.
در این چشم انداز است که باید مفهوم سه مقوله «اصلاح الگوی مصرف»، «همت برتر» و «کار مضاعف» را درک کرده و به عرصه عمل بیاوریم و آن را به سال های «جهاد اقتصادی» و «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» و «حماسه سیاسی، حماسه اقتصادی» و «اقتصاد و فرهنگ باعزم ملی و مدیریت جهادی» پیوند زنیم، تا دستاوردهای سه دهه مقاومت افزوده گردد و خواست تغییر و تحویل به وضعیتی بهتر تحقق پیدا کند و به عبارتی در جهت توسعه و پیشرفت گامی برداشته شود.
در جهان امروز، مخصوصاً با تحولات اخیر کشورهای اسلامی، دشمنان تلاش خود را برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی افزون خواهند کرد و البته در سال های گذشته هم در این زمینه کم کار نکرده اند. مهم ترین هدف آن ها هم این است که نشان دهند یک حکومت دینی در اداره جامعه و پیشرفت دادن آن موفق نیست و رسیدن به قله های ترقی و موفقیت تنها درتوان مدیریت غیردینی است. این در واقع رقابت سنگین دوگفتمان متضاد است: یک گفتمان دنیامدار و در مقابل، یک گفتمان معنویت گرا.
اهمیت پیام های رهبرمعظم انقلاب در شش سال پیاپی در دهه چهارم انقلاب اسلامی دقیقاً با توجه به وجود چنین رقابتی است. امروز ایران پرچمدار معنویت و زیست معنوی در جهان است و همان گونه که در مقاطعی از تاریخ، جوامع و امت ها تحت هدایت پیامبران و اولیاءالهی (ع) مراتبی از زندگی متعادل و هدفمند و توأم با سعادت را تجربه کرده اند، تجربه ایران اسلامی می تواند الگویی مناسب و نوین و در عین حال موفق از آن تجربه باشد. به خصوص در جهانی که اغلب نحله ها و مکاتب غیرالهی مضمحل شده و شکست خورده و یا در حال سقوطند. به همین دلیل و از آن جا که پیشرفت، موفقیت، توسعه و تعالی کشور در حوزه های مختلف از اهداف انقلاب اسلامی است، اگر نتوانیم با سرعت این اهداف را تحقق ببخشیم، با مشکلات بسیاری مواجه شده و آن رسالت تاریخی را که بر عهده گرفته ایم، ناموفق رها خواهیم کرد و خود نیز به وضعیتی به مراتب بدتر از سی و چند سال پیش دچار می شویم.
بر اساس چنین دیدگاه و نظریاتی است که طرح اندیشه های وحیانی معصومان (علیهم السلام) و به ویژه محوریت نوشتار حاضر که براساس سیره امام جواد (ع) سامان یافته است، جهت تکمیل همه مباحث مطرح شده امری ضروری و اجتناب ناپذیر به نظر می رسد که در طی نوشتارحاضر با موضوع «مطالعه سیره امام جواد (ع) در زمینه کسب و کار» تحقق خواهد یافت.
تعریف کار
در فرهنگ لغت برای این واژه معانی متفاوتی در نظر گرفته شده است:
1. رفتاری که از کسی یا حیوانی سر میزند یا فعالیتی که کسی، عضوی از بدن یا وسیله ای انجام می دهد؛ عمل: کار غذا دادن به بچه ها، کار قلب، کار دستگاه تراش؛
2. فعالیتی که شخص به طور روزانه به آن مشغول است ومعمولا بابت آن حقوق دریافت می کند؛
3. آنچه کسی را مشغول می کند؛
4. مسئولیت، وظیفه؛
5. صنعت، هنر و حرفه؛
6. گرفتاری، دشواری، مشکل؛
7. وضعیت، حال، اوضاع و احوال؛
8. فعالیت ثمربخش و مؤثر به ویژه برای حل مشکلی و...[1]
در جای دیگر نیز آمده است: «عمل، شغل، فعل، آنچه که از شی یا شخص صادر شود، حرفه، کشت و زرع، آن چه که کرده شود یا آن چه باید انجام شود که مسئولیت انجام دادنش با شخص باشد، آن فعالیتی که برای به دست آوردن فرد یا پاداش انجام شود که نام دیگرش شغل است، آن فعلی که همراه با مشقت باشد، آن چه که به خدا نسبت داده نشود، حرکت تمام بدن یا قسمتی از بدن وگاهی حرکت های قلبی و باطنی و فکری».[2] هم چنین در فرهنگی دیگر به معنای «هنر، شغل، وضع، حالت و پیشه» نیز آمده است.[3]
در اصطلاح نیز می توان کار را چنین معنا نمود: کار مشغله ای است که انسان با صرف نیروی بدنی یا فکری خود برای تولید کالایی یا انجام خدمتی تصدی می کند یا تصرف، دخالت، ایجاد تغییر و تکمیل (یا تخریب) در روند طبیعی اشیا و مواد توسط انسان برای تأمین نیازهای مادی خود را کار می نامند. به تعبیر دیگر، کار عبارت است از بروز فعالیت از انسان، بنابراین لازمه آن این است که کوششی از انسان سر بزند، اما هر کوششی هم کار نیست و دو شرط در فعل لازم است تا بتوان آن را کار نامید:
اولًا: باید کوششی که از انسان صادر می شود از روی اراده باشد، پس اعمال و حرکات بلا اراده طبیعی را کار نمی توان خواند و به این واسطه است که گفته اند کار فقط از انسان ناشی می شود و مورچه ها و زنبورها وقتی که لانه و کندوی خود را پر از دانه و آذوقه می کنند، کار نمی کنند زیرا که این حرکات را بلااراده می نمایند و فطرت آن ها بر این است که خواهی نخواهی این اعمال از آن ها سر بزند.
ثانیاً: کوششی که انسان می کند غرضش تمتع از همان عمل در حین فعل نباشد و نتیجه دیگری در نظر داشته باشد. راست است که انسان هر عملی بکند برای رسیدن به مقصودی باشد اما اگر مقصود از فعلی التذاذ فوری از همان فعل باشد، در این صورت نمی گویند شخص کار می کند، بلکه می گویند تفنن یا تفرج می نماید. بنابراین ممکن است دو نفر یک فعل را انجام دهند و آن را در حق یکی کار بخوانیم و در حق دیگری نخوانیم. مثلًا شخصی که تفرج می کند و پستچی که وسایل را جابه جا می کند، ممکن است هر دو در یک مدت این کار را انجام دهند و یک درجه راه بپیمایند و هر دو هم این کار را از روی اراده کرده اند، اما شخص تفرج کننده کار نکرده است زیرا که قصدش از تفرج همان تمتعی بوده است که در حین تفرج حاصل می گردد، ولی پستچی کار کرده است زیرا که غیر از تفنن، مقصودی داشته است. پس می توانیم کار را این طور تعریف کنیم و بگوییم عبارت است از: کوشش ارادی انسان برای مقصودی غیر از تمتع فوری که از آن کار حاصل می شود.
از طرف دیگر، بعضی گفته اند کار آن کوششی است که برای انسان شاق باشد و مطبوع طبع او نباشد. ولی این شرط لازم نیست. مرد دانش دوست و صنعت گر از انجام عمل خود که تحصیل علم یا تکمیل صنعت باشد بسیار لذت می برد و برای او آن اعمال شاق نیست. بنابراین نمی توان گفت کار نمی کند، زیرا که غیر از آن لذت و تمتع فوری غرضی دارد. یعنی عالم می خواهد درک قوانین طبیعت نماید و صنعت گر می خواهد به کمال برسد و همین شرط کافی است خواه زحمتی که می کشد، مطبوع طبع او باشد، خواه از آن کراهت داشته باشد. الا اینکه اکثر اوقات مشقت با کار همراه است به طوری که غالباً کار و مشقت را مرادف فرض می کنند، چه، میل به بیکاری و فراغت انسان است و کار نمی کند مگر به ضرورت، یعنی بنا به احتیاج فوری یا از روی مال اندیشی.
حال ممکن است که کسی خیال کند در این جا قواعد طبیعت تناقض نموده و بگوید چون حوایج ما ناچار باید به واسطه کار کردن رفع می شود، چرا خداوند کار را برای انسان دشوار کرده است. ولی این تناقض ظاهری است و این ترتیب عین صلاح انسان و باعث ترقی اوست، زیرا چون مجبور است کار کند و از طرف دیگر از کار گریزان است، همواره مترصد می باشد تدبیری بیندیشد که با کوشش و زحمت کم مقصود خود را حاصل نماید و این امر منشأ اختراعاتی است که متصل انسان می کند و قوه کار او را می افزاید. چنان که به قول آدام اسمیت انگلیسی که یکی از بزرگان علمای علم ثروت و از صاحب نظران بوده، بسیاری از ماشین ها و آلاتی که حالا در کارخانجات متداول است، اختراع کارگران و عمله جاتی است که خواسته اند تکلیفی که برای ایشان معین شده سهل تر و زودتر انجام دهند و اوقات فراغتی برای خود دست و پا کنند.
مفهوم کار در گذر زمان
مفهوم کار در گذر زمان را می توان در سه عنوان غرب، ایران و اسلام مطرح نمود:
1. غرب
تا سال های متمادی، توان بدنی و نیروی جسمی انسان ها تنها ابزارکار آنان بود. رفته رفته و با تکامل عقل بشری، انسان ها به ساخت ابزار کار روی آورده و برای انجام کارها، از ابزارهای ساخته خود استفاده می کردند. از قرن پانزدهم میلادی به بعد، در اروپا تحولات چشم گیری در ساخت ابزارها و صنایع بوجود آمد. با پیشرفت در ساخت ابزارکار، کارگاه های کوچک صنعتی شکل گرفت و در قرن هجدهم که اختراعات صنعتی به اوج خود رسید، ماشین بخار اختراع شد و این سرآغاز انقلاب صنعتی بود. در پی این تحول بود که نیروی ماشین، جانشین نیروی انسان شد. اوژن بوره در کتاب فقر طبقات کارگر در انگلستان و فرانسه، هنگام بیان شرایط و روابط کار در اوائل عصر صنعتی، نوشته است: «کارفرما با کارگرانش، ارتباط معنوی ندارد. کارفرما، کارگران را جز توده ای که با دیگر چیزها، مخارج تولید را تشکیل می دهند، در نظر نمی گیرد».
شرایط سخت کارگران در ابتدای دوران صنعتی، از ساعات کار بیش از حد (بیش تر از 13 ساعت)، نبودِ شرایط بهداشتی و ایمنی درمحیط کار، کار سخت و طاقت فرسای زنان و کار کودکان (از 5 سالگی) صدمات جبران ناپذیری را در اوائل عصر صنعتی به کارگران وارد کرد و جان آنان را ستاند. تمامی این ها انگیزه ای بود که برای تعدیل این روابط و شرایط کار، اندیشه شود. انقلاب صنعتی در 1740 میلادی، درانگلستان رخ داد، یعنی حدود نیم قرن زودتر از سایر کشورهای اروپایی. بنابراین، روابط جدید میان کارگران و کارفرمایان نیز به مراتب سریع تر شکل گرفت و این در حالی بود که نظام حقوقی و اقتصادی انگلستان تغییرات مناسب با زمان نداشت و همین امر موجب شد تا جامعه انگلستان به دو طبقه ثروتمند و فقیر تقسیم شود.
نظریه اقتصاد آزاد حاکم بر دولت انگلستان، مانع از دخالت دولت در امور اقتصادی می شد، اما شرایط نامساعد کار به ویژه برای زنان و کودکان، موجب وضع قوانین حمایتی از ناحیه دولت انگلستان برای کارگران شد. این مقررات در ابتدا برای حمایت از کارگران (به ویژه کودکان) و با انگیزه رفع بی عدالتی ها به وجود آمدند.
در سال 1802 میلادی، دو قانون مهم درباره کار کودکان در انگلستان تصویب شد: یکی در مورد کودکان کم سن که در مشاغل زیان آور (پاک کردن دودکش کارخانه ها) مشغول بودند و دیگری در مورد فرزندان اشخاص فقیر و کودکان بی سرپرستی که «پارواس ها» از سن 7 سالگی، آن ها را به صاحبان صنایع اجاره می دادند. از اواسط قرن نوزدهم به بعد، تصویب قوانین کار در کشورهای فرانسه و دیگر کشورهای صنعتی اروپا، سرعت بیش تری گرفت و در خصوص ساعات کار زنان و کودکان، تعطیلات، مرخصی، مزد، انعقاد و فسخ قرارداد کار، قوانینی وضع شد. مهم ترین ثمره این تحولات، اجازه تشکیل سندیکاهای کارگری بود. شاید نزدیک به یک قرن طول کشید تا به موجب قوانین پراکنده ای که تصویب شد، رفته رفته حقوق کار در کشورهای صنعتی شکل گرفت.
2. ایران
در دوران مشروطه، شغل اکثر مردم ایران، کشاورزی و دام داری بود. کارگران نیز در فعالیت های سنتی نظیر کارگاه های قالی بافی، مشغول به کار بودند. نهضت مشوطه که شالوده تئوری آن را دموکراسی سیاسی و پارلمانی شکل می داد، ناگزیر بود تا هر تغییر و بهبودی را با رعایت شرایط اقشار مردم، اعمال کند. در نخستین سال های نهضت مشروطه، اندیشه تشکیل اتحادیه های کارگری شکل گرفت و اولین اتحادیه های کارگری هم چون اتحادیه کارگران چاپ خانه های تهران شکل گرفت. این تفکر تا سال ها پس از انقلاب مشروطه نیز ادامه داشت. بین سال های 1300 تا 1320 شمسی، قانونی درمورد کارفرمایان و کارگران تابع قانون مدنی و عقد اجاره بود. بالاخره با برخورداری از نظرات مشورتی دفتر بین المللی کار، اولین قانون کار در 1328 شمسی تصویب شد. این قانون، قانونی آزمایشی با دوره یک ساله بود که در آن، دولت موظف شده بود تا با انقضای مدت قانون، لایحه جدید قانون کار را ارائه دهد. این امر تا سال 1337 شمسی به طول انجامید و در نهایت در سال 1337، قانون کار جدید تهیه و به تصویب رسید. قانون کار 37، به مدت 32 سال قانون حاکم بر روابط کارگران و کارفرمایان در ایران بود.
تاریخچه تصویب قانون کار در ایران پس از انقلاب اسلامی مفصل و البته پُرفراز و نشیب است، تا جایی که اختلافات موجود بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در مورد مواد این قانون، منجر به تأسیس نهادی برای حل اختلاف شد که بعدها به مجمع تشخیص مصلحت نظام معروف شد. در نهایت، قانون کار جمهوری اسلامی ایران مشتمل بر 203 ماده در 28 بهمن 1369 در روزنامه رسمی منتشر و از تاریخ 14 اسفند 1369 لازم الاجرا شد.
کار شایسته به خواسته های افراد در زندگی کاری آن ها اطلاق می شود. خواسته هایی هم چون فرصت شغلی، درآمد، پیشرفت فردی، عدالت و برابری جنسی (در امکان دست یابی به کار). کار شایسته، بازتاب نگرانی دولت ها و کارگرانی است که در تعامل با هم، خصوصیت منحصر به فرد این مقوله را برای سازمان جهانی کار فراهم می سازند. کار شایسته چهار هدف استراتژیک ذیل را پیگیری می کند:
اصول و حقوق بنیادین کار؛
برخورداری از فرصت های شغلی و درآمد؛
حمایت و امنیت اجتماعی؛
گفت وگوهای اجتماعی و سه جانبه (تشکل های کارگری و کارفرمایی).
این اهداف، تمامی کارگران زن و مرد، افراد حقوق بگیر و افرادی را در بر می گیرد که برای خود کار می کنند.
سازمان بین المللی کار تلاش می کند تا روش های مبتنی بر کار شایسته را به سیاست های اقتصادی و اجتماعی
(دولت ها) تعمیم دهد. کار شایسته، محور مرکزی تلاش ها برای از بین بردن فقر و وسیله ای برای پیشرفت برابر و پایدار است.
بر اساس تعریف سازمان بین المللی کار، کار شایسته شامل فرصت هایی برای دست یابی به مشاغل با درآمد کافی، محیط کار ایمن، حمایت اجتماعی از کارگران و خانواده های آنان، ایجاد چشم انداز روشن در افق پیشرفت شخصی (شغلی) و امکان ایجاد ائتلاف های اجتماعی (اتحادیه ها و سندیکاها) است و دولت ها از طریق سیاست های صنعتی و اقتصادی، در ایجاد کار شایسته خلق و توسعه این فرصت ها کمک می کنند.
هفتم اکتبرسال 2008 به نام روز جهانی «کار شایسته» نام گذاری شده است. در این روز، اتحادیه های اصناف، کنفدراسیون های کاری و سایر انجمن های کارگری بر انجام فعالیت به منظور توسعه مفهوم کار شایسته تعهد کردند. تمامی این ها در پی تلاش ها و مبارزاتی بود که سازمان های بین المللی در زمینه کار برای بسط نظریه کار شایسته از سال 2005 آغاز کردند. تلاشی که در سال 2007 منجر به پذیرش و به رسمیت شناخته شدن اصول و اهداف استراتژیک کار شایسته توسط دولت های اروپایی شد تا در جهت ایجاد کار شایسته، حمایت از حقوق کارگران، تجارت منصفانه و برابری جنسیتی در ایجاد و کسب فرصت های شغلی و درآمد برابر، تلاش کنند. در حال حاضر، 81 مرکز ملی در 56 کشور جهان در تعمیق و گسترش این مفهوم تلاش می کنند.
ایران یکی از اولین کشورهایی است که به سازمان بین المللی کار پیوسته است. با طرح موضوع کار شایسته در سازمان بین المللی کار، ایران نیز تلاش برای عینیت بخشیدن به کار شایسته را در قالب برنامه ای ملی، دنبال کرده است. مطابق ماده 101 قانون برنامه چهارم توسعه، دولت مکلف شده است به منظور تأمین عزت نفس، برابری فرصت ها، آزادی و امنیت کار همراه با صیانت لازم، برنامه ملی توسعه کارشایسته را بر محور تعاریف، مقاوله نامه ها و توصیه نامه های سازمان بین المللی کار، تدوین کرده و وزارت کار و اموراجتماعی نیز سند کار شایسته را تا پایان سال اول برنامه، به تصویب مجلس برساند. گرچه مراحل قانونی تدوین این لایحه تاکنون به نتیجه ای نرسیده است، اما این امید وجود دارد که این امر مهم محقق و سیاست های مالی و اشتغال زایی، بر این اساس پایه ریزی شود.
3. اسلام
وقتی مفهوم کار به درستی در اسلام تبیین شود، از بررسی این واژه در ادیان و مکاتب دیگر بی نیاز خواهیم بود؛ زیرا مکتب اسلام با تکیه بر منبع وحی، بهترین تعریف و راهکار را در این زمینه ارائه نموده است. انسان در زمینه مسائل مادی، موجودی محتاج و نیازمند آفریده شده است که به تنهایی و بدون کار و تلاش و تعامل با دیگران زندگی برایش ممکن نیست. او در اجتماع باید کار و تلاش نموده و با در اختیار دیگران قرار دادن نتایج آن کار، خود نیز از تلاشِ دیگران استفاده نموده و نیازمندی های خویش را تأمین نماید.
خداوند انسان را با نیروی عقل و استعداد نامحدود آفریده است و از او خواسته است تا با کار و کوشش، ذخایر نهفته در دل زمین را بیرون کشد تا بدین وسیله، غذا، لباس و دیگر مایحتاج خود را تهیه کند و با خاطری آسوده، زندگی کند و شکرگزار او باشد. انسان به عنوان خلیفه الهی بر روی زمین، مأمور و موظف است تا بعنوان یکی از اهداف ابتدایی و یا میانی اقدام به استعمار و آبادانی زمین کند. آبادی و آبادانی زمین به عنوان مأموریت انسان در زمین بدون تلاش و کوشش و کار امکان پذیر نیست. انسان ها با کسب و کار و تلاش است که زمین را به شکل کنونی آباد کرده و از امکانات و فرصت های پیش روی بشر، بهره مند می شوند.
در روایتی امام علی (ع) علت تفاوت آفرینش انسان ها را بهره مند شدن آنان از خدمات یک دیگر دانسته و فرموده است:
هیچ انسانی توانایی این امر را ندارد که بنا، نجار و یا صنعت گر خویش باشد. تمام کارهایش را به تنهایی و بدون استخدام و به کارگیری دیگری انجام دهد.[4]
از آن جایی که انسان به جهت ذاتِ استخدام گرِ خویش گرایش به اجتماع و جامعه دارد، در شکل اجتماع زندگی خود را سامان می دهد تا از فرصت ها و امکانات دیگری بهره مند گردد و از آن برای رفع نیازهای خود و دفع مشکلاتش استفاده کند.
خداوندی که انسان را نیازمند آفریده، زمین و آسمان را نیز در اختیار او قرار داده که با استفاده از آن ها بتواند با برطرف نمودن نیازهای خویش، به سوی کمالی که خدا برایش در نظر گرفته نائل آید: «الَّذِی جَعَلَ لَکمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکمْ؛ خدایی که زمین را برای شما بستری هموار و آسمان را سرپناهی قرار داد و از آسمان آبی فرو فرستاد و به وسیله آن میوه ها را پرورش داد تا روزی شما باشد».[5] و باز هم می خوانیم: «وَ لَقَدْ مَکنَّاکمْ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَکمْ فِیها مَعایشَ قَلِیلًا ما تَشْکرُونَ؛ ای فرزندان بشر ما به شما در زمین سلطه و اقتدار بخشیدیم و برای تأمین روزی و معیشتتان هر قِسم نعمتی را در آن قرار دادیم ولی اندکی از شما شکرگزار نعمت های خدا هستید».[6] یا می فرماید: «لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکتَسَبْنَ؛ مردان را از کار و کوشش خویش بهره ای است و زنان را از کار و کوشش خویش بهره ای...».[7]
امام جواد (ع) نیز با تمثیلی قرآنی معتقد است که استفاده انسان از دست رنج خویش به عنوان یک اصل مهم بیان شده است. چنان که آمده است: «برای آدمی جز حاصل کوشش او پاداشی نیست و نتیجه سعی و کوشش هرکس به زودی مشاهده می شود».
چون حرکت چرخ زندگی بشر در گرو تعاون، خدمت و استفاده متقابل از خدمات یک دیگر است، یکی از راه های این تحرک، اجاره و کارگری است. قرآن کریم کار برای تأمین معاش را جز وظایف انسان ها دانسته و می فرماید:
وَ مِنْ آیاتِهِ مَنامُکمْ بِاللَّیلِ وَ النَّهارِ وَ ابْتِغاؤُکمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فِی ذلِک لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یسْمَعُونَ؛
و از نشانه های او خواب شما در شب و روز است و تلاش و کوششتان برای بهره گیری از فضل پروردگار (و تأمین معاش) در این امور نشانه هایی است برای آنان که گوش شنوا دارند.[8]
و این نظام کار و کارگری را جزء ملزومات آفرینش می داند:
نَحْنُ قَسَمْنا بَینَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیا؛
ما (وسایل) معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده ایم، و برخی از آنان را از (نظر) درجات، بالاتر از بعضی (دیگر) قرار داده ایم تا بعضی از آن ها بعضی (دیگر) در خدمت گیرند.[9]
شیخ طبرسی، معتقد است علت تفاوت روزی بندگان، این است که انسان ها از کار یک دیگر بهره مند گردند و اگر انسان ها در تمام درجات از قوت و ضعف، علم و جهل، زیرکی و بلاهت و دیگر مراتب، مساوی بودند، هیچ انسانی حاضر به کار کردن برای دیگری نبود و این امر موجب اختلال نظام عالم و فساد زندگی بشر می شد.[10]
امام جعفرصادق (ع) نیز در این خصوص می فرمایند:
پشم برای پوشش آدمی آفریده شد، لیکن زدن و رشتن و بافتن آن به عهده خود او گذاشته شد. درخت برای انسان، آفریده شد لیکن نشاندن و آبیاری کردن و رسیدن به آن وظیفه خود او قرار داده شد... در هر چیزی که بنگری جایی برای کار و تلاش و آدمی باقی ماند، که صلاح انسان در همین (کسب و کار) بود (نه بیکاری و مفت خواری)... دست یافتن به نان نیزدشوار شد، که جز با چاره گری (کشت و درو و با ابزار و وسایل) و تلاش به دست نمی آید و حکمت این ها همه آن است که انسان شغلی و سرگرمی داشته باشد، تا او را از سبک سری و بیهودگی حاصل از بیکاری بیرون آرد.[11]
در روایتی از امام باقر (ع) می خوانیم:
... دینارها و درهم ها، خاتم ها (مُهرها، سکه های) خدا بر روی زمین هستند که آن ها را وسیله سامان دادن امور بندگان خود قرارداده است، و به وسیله آن ها گذران امور آنها میسر می گردد.[12]
امام علی (ع) نیز فرمودند:
به تجارت بپردازید، که آن شما را از آنچه در دست مردم است، بی نیاز می گرداند و خداوند متعال بنده پیشه ور درست کار را دوست دارد.[13]
نکته بسیار مهم آن است که کار کردن، علاوه بر تأمین نیازهای اولیه وسیله تربیت جسم و روح، پُر کردن ایام فراغت، مانع فساد و فتنه، عامل رشد و نبوغ و ابتکار، توسعه اقتصادی، عزت و خودکفایی و کمک به دیگران می باشد.
دنیای معاصر و وضعیت کسب و کار و تلاش
انسان در بین موجودات زنده از روند معیشتی ویژه برخوردار است و زندگی اجتماعی و فردی او بدون رعایت جریان های معیشتی خاص امکان ندارد. در حقیقت، همه موجودات از شیوه خاص زندگی در حفظ حیات و پایندگی، تبعیت می کنند؛ ولی انسان علاوه بر حفظ حیات، باید ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی را بسنجد و شیوه به خصوصی را انتخاب کند.
مسلماً کار، یک فعالیت هدفدار طرفینی و یک دادوستد فرد با طبیعت است که در حوزه قراردادهای بشری و تمدن های متفاوت، دارای جایگاه مشخص و تعریف شده ای است؛ ولی در تمام تمدن ها از اهداف ضمنی و یا آثار جانبی سودمندی برخوردار است. در حقیقت، کار فعالیتی چندمنظوره است که عامل محرک آن در نزد انسان ها فقط به دست آوردن مقدمات زندگی مادی با حفظ ارزش ها و قراردادهای اجتماعی است که البته در جای خود، هدف مهم و ارزشمندی است.
حال آن که دراین میان، گروهی از انسان ها به این مسأله- کسب و کار- با چنین دیدی نمی نگرند، بلکه معتقدند که هروقت، هر چه را خواستند، آماده باشد و برای تهیه آن، به صرف وقت و تحمل رنج و زحمت، نیازی نباشد. در این دیدگاه نباید میان خواسته و تحقق آن «فاصله زمانی» وجود داشته باشد. هم چنین نباید میان این دو، حلقه گم شده ای به نام «کار و تلاش» وجود داشته باشد. این گروه، نه حوصله تحمل گذشت زمان را دارند و نه توان به زحمت انداختن تن را؛ همه چیز باید «فوراً» و «بدون زحمت» به دست آید.
این تفکر، مخصوص کسانی است که می خواهند یک شبه، ره صد ساله را بپیمایند. این مسأله، بیش تر در میان جوانان دیده می شود. جوان امروز، کسب وکار را زحمت زندگی می داند وحال آن که کار، یکی از ارزش های زندگی است. همگان امروز شاهد آنند که بهره گیری از روحیه تلاش، در دوران جوانی با وجود قدرت و توان این مسأله چندان نمودی ندارد. قوای پرحرارت وی بر اثر غفلت و کم دانی او به هدر می رود. اغلب آنان، قدرت و توان شتاب دار و توان دار خود را به صورت هدایت نشده ای از دست می دهند و یا در امور غیرصحیح که شاید به ضرر ایشان و جامعه باشد، متمرکز می کنند. از سوی دیگر، طغیان قوای جسمی، نیروی شهوت را نیز در خود پرورش داده، به صورت طغیانی به ظهور می رساند و توان او را به خود مصروف می دارد.
جوانان به طور قطع، پرتلاش و قدرتمند هستند؛ اما روحیه تلاش و کار، چیزی غیر از قدرت تلاش و کار است. آن ها دارای توان و قدرت تلاش می باشند، ولی روح کار و تلاش باید بر اثر تربیت و آگاهی و هدایت آن ها، در ایشان زنده شود. خود باید بداند که روح تلاش خود اوست که روح زندگی آینده اش را می سازد.
این خود اوست که باید بداند آینده اش فقط به دستان پرقدرت خودش بر صحنه وجود، نقش زیبا پیدا می کند و نقاط بلند تقدیر روزگارش، با احتساب تلاش خود او نوشته می شود و نیز باید دریابد و با تمام وجود از ابتدای راه درک کند که رسیدن به درجات و مراحل رشد برتر، فقط حاصل نقش فعال خودش می باشد.
علت حصر شدن روحیه کسب و کار و تلاش در افراد
آدمی از آغاز به اقتضای فطرت کمال جویش به کمال گرایش نشان می دهد، به گونه ای که کمال را دوست می دارد و به آن علاقه مند می شود. علاقه و گرایش نوزاد به مادر، با این احساس که مادر نیازش را برآورده می سازد، از آغازین نمودهای این حقیقت است. البته از آن جا که انسان، پیش از یافتن هرکس، ابتدا خود را می یابد، پس طبیعی است که خود را دوست بدارد و به خود علاقه مند باشد که از آن به «حب ذات» تعبیر می کنند. علاقه به خود از آغاز حیات با انسان همراه است، ولی این علاقه مانع از توجه او به کمالات دیگران نمی شود. با تربیت های ناصواب که شرح آن از عهده مقاله خارج است، توجه آدمی به خود معطوف و محصور شده و در حصر خویش گرفتار می شود، به گونه ای که خود را می بیند، به خود می اندیشد، خود را دوست دارد، برای خود می طلبد و از آن چه به زیانش است می گریزد. اگر به دنیا رو می آورد، برای خود رو می آورد و اگر حاضر به اطاعت از فرامین الهی بشود نیز برای مصلحت دنیا و آخرت خویش چنین می کند؛ اگر چه در اندازه نگاه به خود، بین او و دنیادوستان فرق بسیار است. این توجه به خود، همان چیزی است که از آن به انانیت تعبیر می کنند. البته این نگاه گاه به اندازه ای قوت می یابد که هیچ چیز و هیچ کس را جز خود نمی بیند، به خود می بالد و از دیدن کمالات خویش به عُجب گرفتار می شود و متوقع است که دیگران پیوسته باید در خدمت وی باشند. پس طبیعی است که این فرد به روحیه تنبلی و تن پروری گرایش پیدا می کند و با دارا بودن چنین روحیه ای به خدمات و زحمات دیگران بی اعتنا می شود و تا آن جا پیش می رود که یا آن ها را نمی بیند یا با عناوینی از قبیل وظیفه و تکلیف در بی ارزش جلوه دادن زحمات افراد می کوشد، و به عبارتی به قدری روحیه خودخواهی و تکبر در وی رشد و پرورش پیدا می کند که به هیچ روی حاضر به کوشش و تلاش نیست. به عنوان مثال اگر از کسی خدمتی مشاهده کند، به جای تمجید و تکریم، می گوید خدمت کردن وظیفه اوست و باید چنین می کرد، او نمی خواهد و بلکه نمی تواند این روحیه را از خود دور کند؛ پس به شخصیتی با عنوان «سربار دیگران بودن» یا «زندگی وابسته داشتن» به دیگران، تبدیل می شود.
انسان، فرهنگ کسب و کار و سیره امام جواد (ع)
هر مکتب فلسفی و اندیشه گری، از انسان تعریفی به دست می دهد که چه بسا با تعریف دیگر همگون یا ناهمگون است. با نگاه به تعریف انسان و واشکافی آن می توان به جان مایه فکری و فلسفی هرکس پی برد. در این تعریف های رنگارنگ و گوناگون به کوشش هایی برای ارج نهادن به بشر و ارزش او بر می خوریم که در پوششی از اندیشه گری و رمزآفرینی گنجانده شده است. آن چه انسان را به اسلام پیوند می دهد، همان دین یا راه پیوند آفریده با آفریدگار است. واژه دین در قرآن بیش تر به «خدا» و «حق» اضافه شده است. انسان دارای دو بُعد پهناور و شگفت آفرین مادی و معنوی است که در قرآن بدان پرداخته شده است. انسان شناسی قرآن با واشکافی زیر و بم های آن، از آفرینش تا کمال، نشان دهنده اهمیتی است که انسان در دستگاه اندیشه گری اسلام دارد. هنگامی که آدم جانشین خداوند در زمین می شود، آمادگی دارد تا همگی نام های او را بیاموزد. این شایستگی و آمادگی هنگامی به اوج شکوه خود می رسد که می بینیم آموزگار آدم، خود خدا است. فرشتگان این نیک بختی را نیافتند تا جانشین خدا شوند و از جام آگاهی و دانایی او بنوشند، و در این جا بود که رشک ورزیدند. انسان در نگاه آموزه های اسلامی، مسئولیت و رسالتی سنگین بر دوش دارد. چنان که امام سجاد (ع) می فرمودند:
سپاس خدای را که ابزار باز و بست به ما داد و ما را از نیروهای فعال حیات و زندگی بهره مند ساخت و در بدن ما اندام هایی که برای کار کردن لازم است بیافرید و برای تغذیه خوراکی های پاکیزه به ما ارزانی داشت و به فضل و نعمت خود بی نیازمان ساخت و برخوردارمان کرد.[14]
امام جواد (ع) نیز پیرامون پذیرش مسئولیت و رسالت سنگین که بر انسان نهاده شده است، اظهار می داشتند رحمت خدا بر پدرم علی بن موسی الرضا (ع) باد که چه نیک و پرمعنا فرمودند:
از آن بپرهیز که در انجام کاری که شایسته نیست، عجله به خرج دهی یا با وجود توانایی درانجام دادن کار، مسامحه کنی یا در کارهایی که راه راست در آن ها آشکار نیست، لجاجت به خرج دهی...[15]
از دیدگاه ایشان به همان اندازه که ارزش انسان، به خودی خود و در جایگاه شاهکار آفرینش و نمودِ صفت های خداوندی، بس گرانبار است، مسئولیتی سنگین و سهمگین دارد. پذیرش بارِ سنگین امانتِ خداوندی و جانشینی وی در زمین به وسیله انسان ناآگاه و تاریک، پس از آموختن نام های خدا، موجب شد تا او به درجه ای از آگاهی و روشنایی برسد که هم شاه کار آفرینش به شمار آید و هم داننده عشق و شور و آفرینش گری شود. علاوه بر این، همین انسان به عنوان موجودی کمال جو و آرمان گرا به منظور پاسخ گویی به حقیقت ذاتی «اجتماعی بودن» و تأمین نیازهای متنوع خود نیازمند کسب و کار و کوشش و تلاش است؛ زیرا لزوم این مسأله- کسب و کار- و سعی و کوشش در رسیدن به اهداف مهم از بدیهیات زندگی آدمی است و این نیز مسلم است که هر چه هدف، برتر و پیچیده تر باشد به کار و کوشش و سعی و تلاش بیش تری نیاز است و در واقع این یک سنت جاری در حیات بشری است که هم در زندگی دنیوی و هم در مسیر زندگی اخروی جاری است: «و ان لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری ثم یجزاه الجزاء الاوفی؛ و همانا برای انسان جز حاصل تلاش و کوشش او نیست و (نتیجه) کوشش او به زودی (در این حیات) دیده می شود. پس پاداشی تمام تر (در آن جهان) به او خواهند داد».[16]
شاید این همه اصرار و تأکیدات امام جواد (ع) بر کسب و کار و تلاش آدمی علاوه بر ایجاد آرامش روحی و روانی و نیز زندگی راحت، اعطاء درجات و مقامات عالی است: «وَ مَنْ یأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ فَأُولئِک لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلی؛ درجات و مقامات عالی ویژه مومنانی است که تلاش های عملی مثبت و سازنده دارند».[17]
امام جواد (ع) و ارزش و جایگاه کسب و کار
کسانی که اندک آشنایی با معارف اسلامی، آیات قرآن و احادیث معصومین (علیهم السلام) داشته باشند این حقیقت را متوجه شده و باور خواهند کرد که رشد و تکامل انسان در هر یک از دو بُعد مادی و معنوی، تنها در سایه کسب و کار، سعی و تلاش، محقق شده و امکان پذیر می باشد، چنان که امام جواد (ع) در جمله کوتاه و معروفی با تکیه بر کلام حق بهره مندی انسان را منحصراً در گرو کار، کوشش، همت و تلاش می داند و می فرماید: «برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست».[18] و در ادامه به افرادی که از انجام کسب و کار و تلاش و کوشش برای رزق و روزی سر باز می زدند، فرمودند: «خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهد، مگر آن که آن ها خود را تغییر دهند».[19] به واقع نیز چنین است زیرا این امر الهی است که: «هرکس در گرو اعمال خود است».[20]
گر چه فرمایشات قرآن محور حضرت در ارتباط با امور معنوی و اخروی است ولی معیار و ملاک کلی این است که بهره مندی انسان از نعمت های مادی و معنوی «دنیا و آخرت» در گرو سعی، کسب و کار و تلاش است. به قول شاعر:
نابرده رنج، گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت، جان برادر که کار کرد
اگر کسب و کار و تلاش با آموزه های دینی و مذهبی، مخالفت داشته و یا مفهوم تضمین رزق و روزی از طرف خداوند، سستی، تنبلی و نشستن در منزل می بود و یا فعالیت هایی نظیر کشاورزی، چوپانی و دامداری و... با مقام و منزلت انسان، سازگاری نداشته و عیب به حساب می آمد، انبیا و اولیای الهی که خود صاحبان شریعت هستند و به جزئیات آموزه های دینی، آشنایی کامل دارند، حتماً بیان داشته و یادآوری می کردند، در حالی که قضیه کاملًا برعکس است. انبیا و اولیای الهی، پیروان خود را به کسب و کار، دعوت کرده اند و از سستی و تن پروری مذمت نموده اند و خود نیز به کارهای سخت و طاقت فرسا، نظیر چوپانی، خیاطی، کشاورزی و زره بافی و... پرداخته اند.
چنان که در تاریخ نیز نقل شده است: یکی از یاران امام صادق (ع) مدتی خدمت امام نیامده بود، امام صادق (ع) احوال او را جویا شدند عرض کردند: او کار و فعالیت را ترک کرده و به عبادت روی آورده است، امام فرمودند: «وای بر او، آیا نمی داند کسی که کسب و کار تلاش و طلب روزی را ترک کند، دعایش مستجاب نمی شود». سپس افزودند: «هنگامی که آیه «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبُ» نازل گردید، جمعی از یاران پیامبر (ص) درها را به روی خود بستند و روی به عبادت آوردند و گفتند: خداوند روزی ما را عهده دار شده است، این جریان به گوش پیامبر (ص) رسید. کسی را نزد آن ها فرستاد که چرا این گونه رفتار می کنید؟ جواب دادند یا رسول الله چون خداوند روزی ما را متکفل شده است ما مشغول عبادت شده ایم. پیامبر (ص) فرمود: «هرکسی چنین کند، دعایش مستجاب نمی شود بر شما باد کسب و کار وکوشش نموده و طلب روزی نمایید»[21] و امام جواد (ع) نیز پیوسته به یاران خویش نیز توصیه می فرمودند: «از تنبلی و بی حوصلگی دوری کنید، زیرا هرگاه تنبلی کنید، کسب و کار (و تلاش و کوشش) نمی کنید و هرگاه بی حوصله باشید، حق را ادا نمی سازید».[22] بنابراین معنی و مفهوم تسخیر طبیعت و نعمت های فراوان آن، این است که انسان در سایه تدبیر و تعقل، در حوزه های مختلف زندگی مثل زراعت، دامپروری، تجارت، استخراج معادن، به کارگیری گیاهان دارویی و ساخت وساز ابزار و وسایل و... کار و تلاش و فعالیت نماید و زمینه رشد و بالندگی را در تمام عرصه های زندگی فراهم سازد. آیات فراوانی وجود دارد که انسان را به کار و تلاش، واداشته و او را تشویق و ترغیب می نماید تا با جِدّ و جهدِ مداوم، زمینه استفاده مطلوب تر از نعمت های طبیعت را برای خود و هم نوعان خویش فراهم سازد.
سوره نحل می خوانیم: «او کسی است که دریا را مسخر (شما) ساخت تا از آن «صید کرده» و گوشت تازه بخورید و وسایل زینتی را برای پوشش از آن، استخراج نمایید و کشتی ها را می بینید که سینه دریا را می شکافند تا شما «به تجارت بپردازید» و از فضل خداوند بهره گیرید».[23] بهره گیری معنای وسیعی دارد که هرگونه فعالیت های اقتصادی از طریق راه های دریایی را شامل می شود. و نیز: «فَإِذا قُضِیتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْکرُوا اللَّهَ کثِیراً لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ؛ هنگامی که نماز پایان گرفت (شما آزادید)، در زمین پراکنده شوید (جهت کار) و از فضل خدا بطلبید و خدا را بسیار یاد کنید، شاید رستگار شوید».[24] در جای دیگر هم از امام جواد (ع) در استشهادی قرآنی آمده است: «او کسی است که زمین را رام شما ساخت، پس به گوشه و کنار آن رهسپار شوید و از روزی او، استفاده کنید»[25] در جای دیگر نیز این گونه می فرمایند: «خداوند شب و روز را روشنی بخش ساخت تا فضل پروردگار را در پرتو آن بطلبید و به تلاش و فعالیت بپردازید».[26] چنان که در سوره قصص هم می خوانیم: «از جمله رحمت خداوندی این است که شب و روز را برای شما قرار داده است تا در شب آرامش یابید و دوباره انرژی لازم را به دست آورید و در روز دنبال رزق حلال رفته و فعالیت نمایید»[27] و در آیه ای دیگر نیز صراحتاً آمده است که آبادی زمین بر عهده بشر نهاده شده است و انسان باید این کار را به نحو احسن انجام دهد: «هُوَ أَنْشَأَکمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکمْ فِیها؛ اوست که شما را از زمین آفرید و آبادی آن را (با کار و تلاش) به شما واگذاشت».[28]
امام جواد (ع) و جهت مسیر کسب و کار برای پیشرفت امور جامعه
جامعه و تاریخ به پیروی از نظم کلی عالم، از قوانینی پیروی می کند و انسان با قدرت و شناختی که از قوانین طبیعی دارد، می تواند آگاهانه با استفاده از قوانین بر جهت حرکت جامعه و تاریخ تأثیر بگذارد. او با علم و شناختی که نسبت به محیط خویش دارد می تواند برای دگرگون کردن آن در جهت مطلوب گام بردارد و نظام دادن به حرکت جامعه به سوی وضع مطلوب تنها از طریق تشکل بخشیدن به نیروهای جامعه و استفاده از برنامه ریزی کسب و کار، تلاش و کوشش و روش منطقی میسر است. آن چه مهم است آن است که مسیر کسب و کار و تلاش برای پیشرفت امور جامعه از منظر قرآنی امام جواد (ع)، از اهمیت بسیار والایی برخوردار است؛ زیرا از دیدگاه امام: «فرصت هم چون لحظه زودگذر است و به سرعت ربوده می شود...».[29] و به فرموده امام علی (ع) نیز: «فرصت ها مانند ابر می گذرند».[30]
پس هرکس با نگاهی که به هستی دارد، بنایی می سازد و حیاتی را شکل می دهد، عده ای سراسر عمرشان به ساختن خانه عنکبوت مشغول شده اند، که اندک بادی آن را از جای می کند و عده ای بنایی مستحکم و استوار می سازند، که در برابر طوفان ها مقاومت می کند. زندگی همان بنایی است که هرکس در پی ساختن آن است، یکی حیات حیوانی دارد و دیگری حیات طیبه و تنها فرق این دو در شکل و جهت مسیر کسب و کار و تلاش آن ها برای پیشرفت امور جامعه است. آنکه حیات طیبه دارد، جهت مسیر کسب و کاری شایسته و نیکو را برگزیده است و دیگری...!
در روایت آمده است روزی امام جواد (ع) گروهی را که سخت مشغول کار بودند را ملاحظه فرمودند، حضرت (ع) مسرور از عمل آنان خطاب به ایشان فرمودند: به حق شما مشمول این آیه مبارکه هستید که: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَ لَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یعْمَلُونَ؛ هرکس از مرد و زن، که مؤمن باشد و کار نیکو انجام دهد، حیات طیبه به او خواهیم داد و پاداشی بهتر از کارشان به آنان می دهیم».[31] امام علی (ع) نیز پیرامون برگزیدن جهت مسیر کسب و کار شایسته می فرمودند: «بسا اندکی که (با انتخاب درست جهت) بالنده تر از بسیار است»[32] و در کلامی مشابه فرمایش جد بزرگوارشان امام صادق (ع) نیز ایشان- امام جواد (ع)- فرمودند: «بدانید که عمل پیوسته اندک که همراه با شایستگی و یقین باشد، نزد خدای بزرگ برتر است از عمل فراوان بدون یقین»[33] و چه زیبا قرآن کریم فصل الخطاب این امر (جهت مسیر کسب و کار) رامشخص نموده است: «آیا کسی که شالوده ساختمان (کار و تلاش و.. .) خود را بر (بنیان استوار) تقوی و خشنودی خدا نهاد بهتر است یا آنکه شالوده را بر لبه آگاهی زیر تهی نهاد، که خود و بنا کننده خود را به آتش دوزخ فرو برد».[34]
بنابراین در این سیره امام جواد (ع)، رسالت انسانی نیز در آن است که افراد با انتخاب کسب و کار و همت شایسته و مطلوب و تلاش هدفمند، جامعه و نظام اجتماعی خود را به سوی کمال سوق دهند و طبق این دیدگاه حرکت در عین حال باید هماهنگ و همگام با حرکت طبیعت نیز باشد «وَ إِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ».[35] حرکت به سوی کمال، در واقع حرکت به سوی تکامل و انسان و کمال صفات عالی و اخلاقی و انسانی اوست و چون انسان نماینده، خلیفه و جانشین خدا در زمین است [36] در جامعه انسانی نیز باید پیشرفت امور با کسب و کار وکوشش و تلاش در راستای پاکی، عدالت، علم و آگاهی، قدرت، زندگی، پویایی و خدمت رسانی باشد. چنان که امام جواد (ع) به زیبایی در جمعی که تنها کار را از جنبه مادی آن می نگریستند فرمایش علی بن الحسین (ع) را نقل می کنند: «من کار و کشاورزی نمی کنم تا به مالم بیفزایم، بلکه تنها هدف من آن است که آن چه من تولید کردم به دست انسان نیازمند و نادار برسد»،[37] پس بر طبق نگرش توحیدی و با توجه به نیازهای انسان، باید با شناخت همه ابعاد نیازمندی او اعم از نیازهای مادی یعنی تمنیات دنیوی و نیازهای معنوی (گرایش های روحی) در یک حرکت هماهنگ به تأمین آن ها همت گماشت و این مطلب اساس و جوهره شکل گیری پیشرفت امور با کسب و کار و تلاش در اندیشه اسلامی می باشد.
رابطه کسب و کار با پیشرفت امور در رفتار و اندیشه امام جواد (ع)
اگر پرسش محوری در این بخش، رابطه کسب و کار و تلاش با پیشرفت امور باشد، پاسخ شفاف به آن مستلزم آن است که بدانیم دقیقاً چه رویکردی می خواهیم به پیشرفت داشته باشیم. البته نباید فراموش کرد که برای این رابطه به دیدگاه های حکیمانه امام جواد (ع)، بایسته است مراجعه نماییم. هرچند در سخنان ایشان به طور اخص و صریح اگر چه کم تر این مسأله مورد اشاره قرار گرفته است، اما مضمون آن به خوبی در این زمینه بر شکل تأثیر، آثار و اهداف کار و انگیزه های آن قابل مشاهده است.
این مسأله در حالی است که در جوامع دیگر به تناسب تعریف و شاخص هایی که برای پیشرفت و توسعه یافتگی ارائه می شود، رابطه آن با کسب و کار و تلاش متفاوت خواهد بود. نگرش اینان به رابطه این مفاهیم با یک دیگر، از اهداف زودگذر و کوتاه مدت که در عین حال همراه با نگاه مادی گرایانه است، حکایت دارد.
شواهد به خوبی حکایت گر آن است که در کشورهای به اصطلاح پیشرفته و غربی، جامعه شاهد تخریب جدی این مسأله- رابطه کسب و کار و تلاش با پیشرفت- است؛ زیرا از میان رفتن هنجارهای اعتمادآمیز در خلال روند پیشرفت و جای گزین نشدن نهادی قوی و ریشه دار و نیز فسخ ارزش های موجود و.. . واقعیت هایی هستند که مبنای کاری و اقتصادی این جوامع را تشکیل می دهد. به گونه ای که به جای محور قرار گرفتن اهداف عالی و ارزشمند انسانی، سودمحوری و طبیعت آنی نگری مبنای سعی، کوشش و تلاش آنان در راستای پیش برد اموراتشان شده است. مقایسه شاخص های کشورهایی اروپایی در مورد ناهنجاری ها و انزوای اجتماعی و نیز اعتراف سیاست گذاران ایالات متحده و صاحب نظران مشهوری چون پاتنم، دلیل کافی بر این مدعاست.
تمامی این امور در حالی است که در سیره امام جواد (ع) همان گونه که در قسمت جهت مسیر کسب و کار گذشت، پایه ملاحظات و روابط بین پیشرفت و کسب و کار و تلاش تنها جنبه مادی نیست، بلکه ابعاد معنوی شرافت انسانی، وجدان کاری و ارتقای کرامت بشری و خدمت رسانی را نیز در رفتار کاری همراه با پیشرفت و ترقی مدنظر دارد.[38]
بنابراین، در فرهنگ امام جواد (ع) رابطه کسب و کار و تلاش با پیشرفت، رابطه ای دوسویه و هماهنگ البته با دوری از اهداف زودگذر، کوتاه مدت و مادی گرایانه بشری است؛ زیرا بر مبنای اندیشه ایشان، زمانی که فکر و اندیشه و باور انسان نسبت به هر امری تغییر پیدا کند، رفتار و کردارش نیز تغییر پیدا خواهد کرد. این امر در مورد کسب و کار نیز می تواند تا حد بسیار زیادی قابل پیش بینی باشد.[39]
امام جواد (ع) و استراتژی و گستره کسب و کار
امام جواد (ع) براساس مکتب انسان ساز خویش، خالق عالم هستی را خدایی می دانند که همه چیز را به اندازه آفریده و انسان را خلیفه خویش در زمین قرار داده است.[40] در این دیدگاه، خداوند تبارک و تعالی استعداد رشد و باروری را در زمین به ودیعت گزارده و این انسان است که باید از این استعدادها با کسب و کار و کوشش و تلاش خویش بهره مطلوب برده و آن ها را در مسیر درست جهت پیشرفت امور به استخدام گیرد و زمینه رشد و تکامل هم نوعانش را فراهم سازد. انسان با این اقدام در مسیری قدم می گذارد که بر اساس عنصر واقع نگری و کمال جویی، هر گامش به تحقق استعدادهای نهفته او ختم می گردد و او را به ایفای تعهدی که به گردن گرفته نزدیک می سازد؛ تعهد و امانتی که کوه ها و آسمان ها از قبول و پذیرش آن سرباز زدند و شانه خالی کردند.[41] بر اساس استراتژی قرآن محور، امام جواد (ع) پیرامون کسب و کار به لحاظ پیشرفت امور، مسئولیت آباد نمودن سرزمین ها بر عهده انسان گذاشته شده است؛ زیرا خداوند متعالی آن چه که به عنوان مقدمات برای این مهم مورد نیاز بشر بوده است، را به طور کامل در اختیار او قرار داده است: «هُوَ أَنْشَأَکمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکمْ فِیها؛ اوست که شما را از زمین آفرید و آبادی آن را به شما واگذاشت»[42] و حتی پیش از مسئولیت، تسلط و مالکیت را نیز به وی بخشیده است: «وَ لَقَدْ مَکنَّاکمْ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَکمْ فِیها مَعایشَ قَلِیلًا ما تَشْکرُونَ؛ ما تسلط و مالکیت و حکومت بر زمین را برای شما قرار دادیم، و انواع وسایل زندگی را برای شما فراهم ساختیم.. .».[43] بر اساس این دیدگاه توحیدی است که در آموزه های اسلامی نیز با تأیید استراتژی قرآنی که مسئولیت آبادانی «بلاد» (سرزمین ها) و «عباد» (بندگان) بر عهده انسان می باشد، آمده است:
«اتقوالله فی عباده و بلاده فانکم مسئولون حتی عن البقاع و البهائم، اطیعوا الله و لا تعصوه و اذا رایتم الخیر فخذوا به و اذا رایتم الشر فاعرضوا عنه؛
خدا را در نظر بگیرید در حق بندگانش و بلادش، زیرا که شما حتی در حق سرزمین ها و چارپایان نیز مسئولید، اگر خیری دیدید، آن را بگیرید و اگر شری دیدید آن را واگذارید».[44] لذا نعمت های الهی با کسب و کار و تلاش انسان پیوند می خورد تا ثمره اش روزی مقرری باشد که خداوند برای هر آفریده ای در دل زمین جای داده است. به خاک قدرت باروری و حاصل خیزی بخشیده و در قبال آن، مسئولیت کشت و زرع را به انسان واگذار کرده است. معادن را در درون زمین تعبیه کرده و مسئولیت استخراج آن را بر عهده انسان گذاشته است. آب و هوا و دیگر نعمت ها و عوامل طبیعی را، به اندازه فراهم آورده است و این انسان است که باید با کسب و کار و تلاش آن ها را به رزقی پاک مبدل سازد. در آموزه های امام جواد (ع) برای پیشرفت امور، مسئولیت انسان حد و مرز و گستره ای نمی شناسد، هرجا زمینی است، او مسئول احیا و سازندگی است و مسئولیتش در صورتی پایان می پذیرد که زمین آباد گردد وبشریت سعادتمند شده و نیازمندان و مستضعفان از زیر یوغ ستم آزاد گردند و به همین منظور است که خداوند متعال به مؤمنین توصیه می کند که سستی و تنبلی را کنار بگذارند و با انگیزه و امید به کار بپردازند تا از ثمرات آن بهره مند گردند: «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ؛ سستی مکنید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید، برتری با شماست»[45]
در راستای گستره نامحدود کسب و کار باید ترس از خدا و توکل بر او را هم سرلوحه کار و تلاش بی وقفه اش قرار دهد. امام جواد (ع) با استشهادی قرآنی مبنی بر این مسأله فرمودند:
وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبُ وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلِّ شَی ءٍ قَدْراً؛
هرکس از خداوند بترسد، خداوند راه بیرون آمدن (از گناهان و بلایا و حوادث سخت عالم را) بر او می گشاید و از جایی که گمان نبرد به او روزی عطا کند و هرکه (در هر امر) بر خدا توکل کند، خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش (بر همه عالم) نافذ و روان است و بر هر چیز قدر و اندازه ای مقرر داشته است.[46]
امام جواد (ع) عقیده شان بر این اساس سامان یافته که: «هرکس به خدا توکل کند، خدا در کارهای او کافی خواهد بود»[47] و باز هم اظهار می داشتند که:
«من وثق بالله اراه السرور و من توکل علی الله کفاه الامور و الثقه بالله حصن لا یتحصن فیه الا المومن و التوکل علی الله نجاه من کل سوء و حرز من کل عده...؛
سرور واقعی تنها با تکیه و اعتماد بر لطف خداست. توکل و اعتماد بر خداوند موجب کفایت امور است. تکیه و اعتماد بر خداوند، قلعه محکم هر فرد مؤمنی است که می تواند او را از ناروا و بدی نجات دهد و از شر هر دشمن مصون و محفوظ نگه دارد».[48] بنابراین از منظر امام جواد (ع) این مسئولیت، همه جانبه است و شامل ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی می گردد.
مبانی کسب و کار در سیره امام جواد (ع)
بطور کلی در تعالیم و نیز سیره امام جواد (ع)، مبانی کار و تلاش در دو محور مورد توجه قرار گرفته است:
1. بینشی
مقصود از مبانی بینشی کسب و کار در فرهنگ امام جواد (ع) همان بارِ مفهومی و معنایی گفتار و اندیشه های ناب برای تبیین کسب و کار و مسئولیت افراد است. از اعتقادات مسلم دینی این است که تمام افعالی که در عالم رخ می دهد، از خداوند سرچشمه می گیرد. همه آفریده اویند و امر او را اطاعت می کنند. گردش زمین، نورافشانی خورشید و ستارگان، جریان باد و رودها، رویش گیاه، حرکت زنبور و تولید عسل و.. . همگی افعال خدا و حاصل کار اوست. خداوند روزی می رساند و به آفریده شکل زیبا می دهد؛ او صانع و خالق است همان گونه که انسان را به نیکوترین صورت و سیرت آفرینش نمود و او را جانشین خود در زمین قرار داد: «هُوَ الَّذِی جَعَلَکمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ».[49]
چنانکه در آموزه های اسلامی وارد شده است:
«الحمدالله الذی لا یموت و لا تنقضی عجائبه لانه کل یوم فی شان من احداث بدیع لم یکن... کانت السماوات و الارض فطرته و ما فیهن و ما بینهن و هو الصانع لهن فلا مدفع لقدرته...
سپاس خدایی را که هرگز مرگ او را فرا نمی گیرد و شگفتی های وجودش پایان نمی پذیرد؛ زیرا او در هر لحظه ای خلقت جدیدی دارد که پیش از آن وجود نداشت... آسمان ها و زمین و هر چیزی که در آن ها و بین آسمان و زمین قرار دارد، همه آفریده او هستند و هیچ مانعی برای قدرتش وجود ندارد...».[50]
امام جواد (ع) نیز می فرمایند:
یا من لا شبیه له و لا مثال! انت الله لا اله الا انت و لا خالق الا انت، تفنی المخلوقین و تبقی انت، حملت عین عصاک و فی المغفره رضاک؛
ای خدایی که شبیه و نظیرنداری، تویی آن معبودی که جز تو معبود دیگری نیست، آفریدگاری جز تو نیست، آفریده ها را فانی می سازی و تو خود باقی می مانی و تو از معصیت کاران چشم پوشی کرده ای در صورتی که خشنودی و رضای تو در آمرزش و بخشش می باشد.[51]
و باز هم می فرمودند:
یا ذا الذی کان قبل کلشی ثم خلق کلشی ثم یبقی و یفنی کلشی و یا ذا الذی لیس فی السماوات العلی و لا فی الارضین السفلی و لا فوقهن و لا بینهن و لا تحتهن اله یعبد غیره؛
ای خدایی که پیش از هر چیزی بوده، سپس هر چیزی را آفرید، او خود می داند ولی هر چیزی فانی می گردد. ای خدایی که نه در آسمان های بالا و نه در زمین های پایین، نه در بالاها و نه در بین زمین و آسمان و نه زیر آن ها، خدایی جز او مورد عبادت و ستایش نیست.[52]
لذا بر این مبنا، انسان با هدف در این آفرینش به هم سویی و هماهنگی با مجموعه عالم به کسب و کار و تلاش و کوشش می پردازد و لحظه ای از فرمان و حمد حضرت حق سر نمی پیچد؛ زیرا خالق وی، او را به این هم سویی و هماهنگی هدایت می نماید.[53] آن سان که امام جواد (ع) به نقل از پدران بزرگوارش می فرمایند: «... او را می ستایم در برابر مهربانی ها و نعمت های فراگیرش. به او ایمان می آورم چون مبدأ هستی و آغازکننده خلقت آشکار است».[54]
در این آفرینش احسن و بی همتا، خداوند نعمت های بی شماری را برای انسان قرار داده تا با کسب و کار و فعالیت خویش از همه آن ها بهره جسته وشاکر خداوند باشد.[55] همان گونه که آمده است: «ستایش خدایی که بدون نیاز به فکرو اندیشه ای یا استفاده از تجربه ای، موجودات گوناگون را هماهنگ کرد و در هر کدام غریزه خاص خودش را قرار داد و همه را به خدمت انسان واداشت».[56] امام جواد (ع) نیز اظهار می داشتند که: «جوائز تو پشت سر هم، نعمت های تو پیوسته، احسان های تو سرازیر، شکر ما کوتاه، حمد و سپاس ما ساده ولی تو به عطوفت و مهربانی به فردی که اعتراف نماید شایسته ای، خدایا! مردم هر وقت در تنگنا و در مضیقه هستند در صورتی که تو، به بندگان و صاحبان رغبت مهربان هستی».[57]
و چه زیبا در این آفرینش او را تنها رها نکرد و پیامبرانی را برای برپایی عدالت و استفاده و بهره برداری درست از نعمت های الهی برای او فرستاد[58] و در این هدایت به آدمی آموخت که آخرت هرکس با عمل او شکل می گیرد[59] و کسب و کار را به عنوان یکی از عملکردهای او برای تعیین جایگاهش در آخرت معرفی نمود؛[60] زیرا به واقع نیز ارزش آدمی به عملی است که انجام می دهد. همان گونه که آمده است: «ارزش هر انسان به حُسن عملکرد او است».[61] و قرآن کریم نیز می فرماید: «هر انسان در گرو عملی است که انجام داده است».[62]
اسامی متعدد خداوند نیز همگی از انجام کار نشان دارد.[63] پس در این جهان بینی، حق تعالی مبدا کسب و کار است و همه عالم را نیز به کار و فعالیت وا داشته است.
2. ارزشی
منظور از مبانی ارزشی کسب و کار در اندیشه و سیره امام جواد (ع)، مفاهیم مبنایی دارای ماهیت ارزشی، فرهنگ ساز، جهت دهنده و تاثیرگذار بر رفتارهای کاری انسان هاست. دیدگاه ارزشی هر مکتب اجتماعی درباره مفاهیمی مانند توسعه، پیشرفت، ترقی پیکره اصلی فرهنگ کسب و کار آن مکتب است که به دنبال آن، رفتارهای خاصی در عرصه های گوناگون به مردم رهنمون شده که در فرهنگ اسلامی این امر همراه با ارزش های توحیدی- اعتقادی نیز می باشد. در مکتب وحیانی امام جواد (ع) همان گونه که پیش تر نیز اشاره شد، سخنان ارزش مندی وارد شده که می توان به جایگاه ارزشی کسب و کار در این مکتب پی برد.
حال آن که برخی با سوءتفاهم و برداشت هایی که از برخی مفاهیم اسلامی نظیر زهد، قناعت، توکل به خدا دارند، سعی می کنند مسلمانان و جامعه اسلامی را به ناحق متهم نمایند که کسب و کار و تلاش و کوشش به آن صورت که در سایر جوامع مطرح است، در این فرهنگ وجود ندارد.
واژه ها و مفاهیمی چون زهد[64] قناعت[65] توکل به خدا[66] هرچند ممکن است فراوان و گسترده باشد و در جای خود شایسته نقد و بررسی باشد تا آن چه را که در اذهان برخی از افراد شکل گرفته و مسلمانان جامعه اسلامی را متهم می کنند، رفع شود اما واقعیت حکایت از چیز دیگری دارد و آن این که تمدن اسلامی، تجربه موفق پیشرو بودن در کار، تلاش، پیشرفت و فنون گوناگون و اوضاع اقتصادی را هنگامی که شرق و غرب عالم در عقب ماندگی و بربریت به سر می برده است را دارا بوده است. چنان که جواهر لعل نهرو می گوید: «سرگذشت عرب ها و داستان این که چگونه به سرعت در آسیا و اروپا و آفریقا توسعه یافتند و فرهنگ و تمدن عالی و بزرگی به وجود آوردند، یکی از شگفتی های تاریخ بشری است. نیرو و فکر تازه ای که عرب ها را بیدار ساخت و ایشان را از اعتماد به نفس و قدرت، سرشار ساخت، اسلام بود».[67]
خوارزمی از دانشمندان اسلامی بود و کتاب های فراوانی در علوم وجغرافیا و نجوم تدوین کرد که به طور گسترده در اروپا ترجمه شد و طرف داران فراوانی در حوزه ریاضی یافت و تحول بزرگی در ریاضیات در اروپا به وجود آورد.[68] ابوریحان بیرونی و شیخ بهایی در هندسه و مثلثات، و خیام نیشابوری در حل معادلات درجه سه و چهار، شگفتی آفریدند.
در علم پزشکی زکریای رازی، ابن سینا بسیار ماهر و کتاب های فراوانی نوشتند و کتاب الحاوی فی طب نوشته رازی در سال های 1866- 1498 میلادی بیش از چهل بار در اروپا به چاپ رسید.[69]
این پیشگامی ها کنار پیشرفت های دیگر دانشمندان اسلامی همانند جابربن حیان (شاگرد امام صادق (ع)) و فارابی در شیمی، برخی نویسندگان برجسته اروپایی مانند گوستاولوبون فرانسوی را به اعتراف مطلب ذیل واداشته است: «نفوذ اخلاقی همین اعراب زاییده اسلام، آن اقوام وحشی اروپا را که سلطنت روم را زیر و رو نمودند، داخل در طریق آدمیت نمود؛ نیز نفوذ عقلایی آنان دروازه علوم و فنون و فلسفه را که از آن به کلی بی خبر بودند، به روی آن ها باز کرد و تا ششصد سال استاد ما اروپاییان بود».[70] با توجه به این مطلب است که می توان به مبانی ارزشی کسب و کار و آن چه در توصیه ها و تأکیدات پیرامون محبوب بودن و قداست کسب و کار و تلاش و نیز منفور بودن کسالت و تنبلی و بیکاری در سیره امام جواد (ع) که منطبق بر قرآن کریم است، پی برد.
1- 2- محبوبیت کسب و کار و تلاش
به طور کلی در تعالیم امام جواد (ع) به مصادیق محبوب بودن کسب و کار به لحاظ برجای نهادن آثار مثبت و سازنده، در دو محور کلامی و عملی پرداخته شده است که در ذیل، نخست به مهم ترین مصادیق کلامی اشاره خواهد شد:
1- 1- 2- مصادیق کلامی
جلب رضایت خداوند، انگیزه نیرومندی است که هر فرد را در شرایط نامناسب و طاقت فرسا، به کار و تلاش وا می دارد و محبوبیت آن را- کسب و کار- اثبات می نماید. در قرآن کریم خداوند می فرماید: «پس از نماز، به کسب روزی بپردازید»[71] «تا از میوه آن- کار و تلاش- و ازحاصل آن چه با دست خود انجام داده اید، بخورید»[72] و «کسانی را که چنین می کنند، می ستاید»[73] محبوبیت پرداختن به کسب و کار و تلاش در مکتب اولیای دین با بهره گیری از آموزه های قرآنی نیز تا به آن جاست که تلاش گر به مثابه مجاهد در راه خدا شمرده شده است.
پیامبراکرم (ص) می فرماید:
«الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله؛
کسی که برای تأمین زندگی عیال خود زحمت (و رنج) می کشد، هم چون مجاهد در راه خداست».[74] امام کاظم (ع) نیز در کلامی مشابه فرمودند:
«من طلب هذا الرزق من حله، لیعود به علی نفسه و عیاله، کان کالمجاهد فی سبیل الله؛
آن کس که (کار و تلاش) روزی حلال طلب کند تا به مصرف خود و نان خوران خود برساند، هم چون کسی است که در راه خدا جهاد می کند».[75]
امام جواد (ع) نیز با تأیید و توصیه به این مسأله می فرمایند:
«ان الذی یطلب من فضل یکف به عیاله، اعظم اجرا من المجاهد فی سبیل الله؛
آن کس که کار بیش تری می کند تا درآمدش برای خود و کسانش بسنده باشد، در نزد خدا پاداشی بزرگ تر از پاداش مجاهد فی سبیل الله دارد».[76] باز هم اظهار می داشتند که: «... از بیکاری دوری کنید، زیرا آن (بیکاری و تن پروری) سر سپردن به هوی و هوس است و هرکس سر به فرمان هوی و هوسش سپارد، دشمن خویش را کامیاب ساخته است».[77]
هم چنین ارزش و اجر کسب و کار و به عبارتی محبوبیت آن در مکتب امام- هم چون سایر پدران گرامیش- تا بدان جا پیش می رود که ایشان با تکیه بر اصول و آیات ربانی در یک کلام حکیمانه فرمایش جدشان مولا علی (ع) را یادآور گشته و می فرمایند:
«ما غدوه احدکم فی سبیل الله باعظم من غدوته یطلب لولده و عیاله ما یصلحهم؛
درآمدن شما- اول صبح- برای جهاد در راه خدا، از درآمدن آن کس که برای تأمین زندگی خانواده خود تلاش می کند بالاتر نیست (و ارزش و اجرش بیش تر نیست)».[78]
شاید ذکر این مصادیق در مکتب اسلامی امام جواد (ع) هم در باب ارزش و اهمیت کسب و کار و تلاش، به این علت باشد که این مسأله در زندگی آدمی نقش مهمی را ایفا می کند؛ به گونه ای که وی را از سکون و ایستایی قاطع خروج داده و حتی برای سلامتی جسم و روح او نیز بسیار مفید و ارزشمند است. امام جواد (ع) نیز در تبیین این امر فرمودند: «هرگاه انسان، روزی خویش را تأمین نماید، نفسش سبک بار گشته و راحت می گردد».[79] تعجبی از این سیره و طرز تفکر نیست زیرا ایشان سیره شان را وامدار پدران بزرگوارشان هستند که در منابع روایی از ایشان می خوانیم: امام علی (ع):
«من یعمل یزدد قوه؛
کسی که کار کند، قوت و نیرویش افزون می گردد».[80] در پرتو این سلامتی، نفس نیز به آرامش دست می یابد. پیامبراکرم (ص):
«ان النفس اذا احرزت قوتها استقرت؛
بدرستی که هرگاه روزی انسان تأمین شود، نفس آرام می گیرد».[81] امام باقر (ع):
«ان النفس قد تلتاث علی صاحبها اذا لم یکن لها من العیش ما تعتمد علیه، فاذا هی احرزت معیشتها اطمانت؛
بدرستی که نفس، وقتی چیزی در زندگی نداشته باشد که بر آن تکیه کند، با بی قراری اصرار می کند و آن گاه که زندگی اش تأمین شود، آرام می گردد».[82]
محبوب بودن کسب و کار در نگاه قرآن محور و سیره ولایت مدار امام جواد (ع)، تنها به امور فوق خلاصه نمی شود، بلکه کسب و کار یکی از نیازهای روحی و روانی انسان نیز هست. اگر کار نباشد، نشاط و شادابی از میان خواهد رفت و زندگی، خسته کننده و ملال آور می گردد. به تعبیر دیگر، اگر کار یک نیاز باشد، که هست، برآورده نساختن آن، موجب ناراحتی های روحی و روانی خواهد شد.
این امر (کار و تلاش) به قدری در نزد امام جواد (ع) مهم و باارزش بود که ایشان حتی شخصاً به کارآفرینی نیز اقدام می نمودند. از باب نمونه «حمایت امام جواد (ع) از شترچرانی که با یکی از اصحاب امام جواد (ع)- ابوهاشم جعفری- درد و دل کرده بود و در آن تقاضای کار از امام جواد (ع) نموده بود و حضرت (ع) وی را تحت حمایت خویش گرفته بود و برایش شغلی را ایجاد نموده بود، موید این مسأله است»[83]
پس کار، روان آدمی را می سازد و هستی معنوی وی را استحکام می بخشد. بنابراین پیش از هر چیز کسب و کار یک ضرورت حیاتی است و این حقیقتی است قطعی، که هرکس آن را لمس می کند و حکمت آفرینش جهان این چنین مقرر داشته است و به آدمی الهام شده است که به کسب و کار برخیزد و این محبوبیت را تحقق بخشد تا هم زنده بماند و زندگی او دوام پیدا کند و هم وظیفه جدی که در باب نوامیس حکیمانه جهان بر عهده او بوده است را تحقق بخشد.
شاید ذکر این همه ارزشمندی برای کسب و کار و تلاش در سیره و اندیشه امام جواد (ع)، به این علت نیز باشد که اگر انسان خود، تأمین کننده نیازهای زندگی اش باشد و روی پای خود بایستد، احساس لیاقت، توانمندی، ارزشمندی، عزت و شخصیت خواهد داشت و به احساس خوبی از زندگی دست خواهد یافت. چنانکه امام جواد (ع) همواره با تاسی به کلام امام کاظم (ع) خطاب به اصحاب و یارانشان می فرمودند: «صبح زود به سوی عزت خود- کار و تلاش- حرکت کنید».[84]
علاوه بر این، با همین کسب و کار و تلاش و کوشش است که انسان در تعامل با جامعه قرار می گیرد و قوانین آن را درک می نماید و رمزهای آن را کشف می کند و همین تعامل دوسویه سبب رشد عقلانی وی می گردد؛ زیرا هنگامی که انسان از جامعه به دور است، طبیعتاً تجربه ای نیز کسب نمی نماید و درک او از واقعیات ضعیف خواهد ماند. پس توصیه شده است: «التجاره تزید العقل؛ تجارت عقل را رشد می دهد».[85]
افزون بر محبوبیت های مطرح شده پیرامون کسب و کار در سیره امام جواد (ع) دلایل و فلسفه دنیوی که در ضمن این مسأله عنوان شد، می توان به ثمرات وعلل ارزشمندی اخروی این امر نیز پی برد. چنان که پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «هرکس از دست رنج خود بخورد، مثل برق ازپل صراط خواهد گذشت»[86] و نیز می فرمایند: «هرکس از دست رنج حلال خود بخورد، درهای بهشت به روی وی گشوده می شود تا از هرکدام بخواهد، به بهشت در آید»[87] و باز هم تأکید می فرمایند که: «هرکس از دست رنج خویش بخورد، خداوند به او نظر رحمت کند و دیگر او را عذاب نکند».[88]
هم چنین با مراجعه به مصادیق کلامی محبوبیت کسب و کار در این زمینه ها، در می یابیم که جامعه دینی علاوه بر امور یاد شده، ضامن و عهده دار تربیت است. و در این جامعه روابط اجتماعی انسان ها بر اساس دین مشخص می شود یعنی ارزش هایی مطرح می شود که روابط اجتماعی بر اساس آن ها شکل می گیرد و در این جامعه افراد سعی در برآوردن نیازهای هم دیگر دارند[89] و با کار و کوشش و تلاش این مهم را می توانند سامان ببخشند زیرا همین مسأله (کسب و کار و کوشش) خود می تواند تا حدود بسیار زیادی در رفع فقر و تأمین اجتماعی نیازمندان جامعه نیز مؤثر واقع شود. امام جواد (ع) در این زمینه می فرمایند: «و ارحموا ضعفاکم؛ به قشر ضعیف و ناتوان خود، مهربانی کنید»[90] و نیز حضرت جواد (ع) می فرمودند: «اهل المعروف الی اصطناعه احوج من اهل الحاجه، لان لهم اجره و فخره و ذکره...؛ نیکوکاران به انجام کار نیک، محتاج تر هستند از ارباب رجوع و گروه نیازمند. زیرا پاداش، مباهات و خوش نامی آن ها به سبب انجام احسان و نیکی است»[91] اصرار امام جواد (ع) بر این مسأله- کار و کوشش- و بهره گیری از آن در کمک و یاری رسانی به نیازمندان قطعاً رفع فقر و محرومیت است؛ زیرا به واقع نیز چنین است که بر اساس تحقیقات انجام شده فقر خود یکی از عوامل جرم زاست. بنابراین، یکی دیگر از علل ارزشمندی کسب و کار در این آموزه ها تحول اجتماعی است که این مسأله را با خود به همراه دارد. البته این ارجمندی به لحاظ فلسفه، آثار و نتایجی که به همراه دارد، تا آن جاست که این امر- کار و تلاش- از حد اعتدال نگذرد و زندگی فرد را از حالت اعتدال و عادی بودن خارج ننماید.
لذا آن سان که از امام جواد (ع) پیرامون حد و اندازه کسب و کار سؤال می شود، پاسخ دادند: «باید کسب تو برای تأمین زندگی (کار و تلاش) از حد آدم های کم کار بگذرد و به اندازه اشخاص حریص دنیادوست و دل به دنیا داده نرسد، پس خود را در کار و کسب در حد انسانی باانصاف و آبرودار قرار ده و از اشخاص سست و ناتوان بالاتر آر و به کسب آنچه مورد نیاز است، بپرداز».[92]
این آیات و احادیث شریف ما را به رعایت کردن حد و اندازه و اجتناب از افراط و زیان بخش بودن و نیز ضرورت استراحت به همراه کار و حفظ تندرستی که همواره اسلام بدان تأکید می نماید، هدایت می کند؛ زیرا امروزه نیز بر اثرتهاجم فرهنگی و به عبارتی تعامل غرب با جهان اسلام، شاهد کارکرد پنهان افراط در کسب و کار به بهانه توسعه و پیشرفت هستیم، حال این که علت عقب ماندگی برخی از کشورها به علت عدم کار و تلاش نیست، بلکه به این دلیل است که آنگونه که باید به دستورات مفید و ثمربخش اسلام عمل نکرده اند. از این روست که در پاسخ به بحران های موجود در جهان، مسلمانان باید به اصل دین مراجعه کنند. چنان که امام جواد (ع) نیز همواره مراجعه به اصل دین و شناخت و تفقه در آن را به عنوان یک ضرورت مطرح ساخته و می فرمودند:
«الفقه ثمن لکل غال و سلم الی کل عال؛
دین شناسی، بهای هر متاع گرانقدر و نردبان ترقی برای وصول به هر مقام بلندپایه ای است که برای بشر متصور می باشد».[93]
2- 1- 2- مصادیق عملی
همان گونه که امام جواد (ع) پیرامون محبوب بودن کسب و کار، شاهد آثاری در مصادیق کلامی فراوانی هستیم، به مصداق های عملی نیز در این وادی بر می خوریم که برای هر انسان ساعی و کوشا، الگویی ارزشی محسوب می شود. هر چند ممکن است برخی به طرح ایرادهایی هم چون آرمانی و ایده آل بودن و در نتیجه غیرقابل تعمیم بودن شیوه رفتاری انسان های کامل استناد نمایند، اما در پاسخ باید گفت اولًا دست یابی به این الگوهای آرمانی برای تحلیل رفتارها، ضرورتی علمی است و غرض از طرح این کار، به هیچ وجه، عمومیت داشتن این الگوها نیست، بلکه منظور فقط برگرفتن چارچوبی منطقی برای تجزیه و تحلیل رفتارها و پیامدهای آن است. چنان که دانشمندان غربی نیز از انسان آرمانی در چارچوب مکتب خویش یاد می کند. به عنوان مثال ماکس وبر و فریتز مک لاپ صراحتاً از این مسأله به عنوان «نوع آرمانی» یاد می کنند.[94]
آلفرد شولتز نیز درباره اهمیت این نوع آرمانی گفته است: «نوع آرمانی نه تنها برای جامعه شناس و مورخ مفهومی بنیادین به حساب می آید، بلکه هم چنین به عنوان مفهومی اساسی در تجربیات روزمره انسان و نیز در ارتباط او با دیگران مطرح است. بنابراین همین تجربه های معمول شکل می گیرد... نه تنها دانشمندان بلکه همه مردم با انواع آرمانی می اندیشند و زندگی روزمره خود را با یاری آن ها می گذرانند».[95]
نمونه عینی الگوهای آرمانی در تحلیل رفتارهای کاری «الگوی رقابت کامل» است که فروض آن هیچ گاه تحقق نداشته اند؛ بنابراین چنین ایرادی، به فرض وجود، منحصر به الگوی آرمانی انسان های کامل نیست. ثانیاً نمونه ایده آل در هر مکتب، طبق عقاید و ارزش های مورد قبول همان مکتب ساخته می شود. در مکتب اسلام که رسالت اصلی آن تکامل همه جانبه تمام انسان هاست، رفتار انسان های کامل مانند پیامبراکرم (ص) و ائمه و از آن جمله امام جواد (ع) برای دست یابی به چنین نمونه ای کاملًا مناسب است؛ به ویژه آن که آنان به عنوان اسوه و سرمشق های ماندگار معرفی شده اند. ثالثاً موارد غیرقابل تعمیم مصداق های عینی و عملی در رفتار حضرت جواد (ع)- هم چون سایر پدرانش- یا صراحتاً توسط خود ایشان بیان شده و یا با دقت در اندیشه و گفتارشان قابل شناسایی است.
در تاریخ و سیره زندگی ایشان- امام جواد (ع)- صحنه هایی مشاهده می کنیم که حاکی از انجام کار و تلاش های ایشان برای پیشرفت زندگی است. از باب نمونه هنگامی که امام جواد (ع) با ام الفضل دختر مأمون ازدواج نمود، از طرف دستگاه وقت امکانات و لوازم بسیاری در اختیار ایشان قرار دادند. اطرافیان امام جواد (ع) مرتباً به امام اظهار می نمودند که ای فرزند رسول خدا (ص) خوشا به حال شما برای برکتی که در اختیارتان قرار گرفته است- امکانات و لوازم حکومتی- آیا بهتر نیست که به کار و کوشش نپردازید و از این موقعیت استفاده ننمایید. امام جواد (ع) در پاسخ به ایشان فرمودند: «... هرگز چنین مپندارید به خدا سوگند کار و تلاش سنت پدران من است و برای من هزار بار نیکوتر است که به مدینه بازگردم و...»[96]
در حقیقت امام جواد (ع) با این بیانات اثبات می نماید که کسب و کار و تلاش تا چه اندازه مورد ارزشمندی و ارجمندی نزد اسلام است. شاید فرمایشات امام جواد (ع) همین استنادات قرآنی باشد که: «فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ وَ مَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ؛ هرکس به اندازه ذره ای کار نیک کرده باشد، آن را می بیند و هرکس به اندازه ذره ای کار بد کرده باشد آن را می بیند».[97] به واقع هرکس به کسب و کار، کوشش و تلاش اهمیت دهد، مشمول این آیه شریف در قرآن کریم واقع می شود که: «هرکس از مرد و زن که مؤمن باشد و کار نیکو انجام دهد، حیات طیبه به او خواهیم داد و پاداشی بهتر ازکارشان به آنان می دهیم».[98]
2- 2- منفور بودن کسالت و تنبلی
همان گونه که در سیره امام جواد (ع)، کسب و کار و تلاش محبوب است و مورد توصیه و تأکید قرار گرفته است، به همان میزان نیز از کسالت و تنبلی آدمی به لحاظ آثاری که از خود بر جای می گذارد، نهی شده است و در حقیقت این مسأله- کسالت و تنبلی- منفور و مغبوض این دیدگاه های ربانی می باشد.
1- 2- 2- مصادیق کلامی
اگر در بخش نخست گفته شد که کسب و کار و تلاش امری محبوب و پسندیده در نزد امام جواد (ع) است و به آن در سیره و عمل خویش توجه فراوان نشان داده اند، در مقابل نیز باید گفت ایشان با مبنا قرار دادن قرآن کریم، از مساله بیکاری، تن پروری و کسالت و سربار بودن به آسانی عبور نکرده اند؛ به گونه ای که واژه «کسالی» دو بار در قرآن کریم آمده است.[99] بازتاب عمل به قرآن در نهی ازتنبلی توسط امام جواد (ع) را می توان در حدیث ذیل دانست:
«ان یکن الشغل مجهده، فاتصال الفراغ مفسده؛
اگر شغل خستگی و رنج دارد، بیکاری مدام، مایه فساد وتباهی است».[100] و بدین لحاظ است که امام جواد (ع) به لحاظ اهمیت کسب و کار و تلاش حتی به نیایش های فراوانی نیز در زمینه طلب رزق و روزی اشاره نموده اند:
خدایا! باران پیاپی روزی فراخت را بر من فرو فرست و ابرهای انبوهِ فضل و کرمت را، بر من زیاد بباران و بارانِ پرآب عطا و بخششت را، بر من پیوسته دار و باران نعمتِ بی پایانت را، بر آستان نیازم بباران و احساس نیاز به جود و کرمت را، همواره در من برانگیز و از کسی که جویای دارایی توست، بی نیازم ساز و درد نداریم را به داروی فضل و کرمت، درمان کن و فقر و تنگدستی زمین خورده ام را با فضل و توانگری ات بلند کن- شکستگی فقرم را با عطا و بخششت اصلاح کن- و تنگدستی ام را با عطای بسیارت، تصدق ده و بی نوایی ام را با هدایای ارجمندت، جبران فرما و راه به دست آوردن روزی را- ای پروردگار من!- با کار و تلاش بر من آسان کن و بنیادش را، برایم استوار ساز و چشمه های فراخش را، با رحمتت روان کن و با رأفت و کرمت و جویباران زندگی فراخ و در وفور نعمت را، در مسیر زندگانی ام به جریان انداز و بساط فقر و فاقه ام را در نورد و قحطی سخت حالیم را به فراوانی نعمت خویش، آباد و پربار گردان و موانع روزی را از پیش پایم بردار و آویزه های تنگنا را از زندگانی ام برچین. خدایا! مرا آماج تیرهای روزی و کارهای فراوان و فراخ گردان؛ آماج پربارترین تیرهایش و از فراخی و خوشی زندگی، پایدارترینش را نصیب و روزی ام کن. خدایا! پیراهن گشایش و فراخی و روپوش و بالاپوش آسایش و فراخی بر اندامم بپوشان و من، پروردگارا! چشم انتظار انعام تو، با زدودن تنگی و فشار فقر هستم و بخششت را با قطع تأخیر روزی و فضل و کرمت را با زدودن تنگ دستی انتظار می برم و سر رشته نیازم را برای دست یابی به مال و مکنت، به جود و کرمت پیوسته دارم...[101]
واضح است که بنابر فرمایشات فوق تأثیر کسب و کار و تلاش در وجود انسان، تنها منحصر به جنبه مادی نیست، بلکه از آن عبور نموده و بُعد معنوی و جسمانی و بدنی را نیز در بر می گیرد؛ زیرا کسب و کار و تلاش، بدن را قوی و ورزیده می کند و از سویی نیز سبب تقویت روحیه و ایجاد نشاط و شادابی می گردد و در مقابل بیکاری و بطالت دین و معنویات انسان را از میان می برد و او را نابود می سازند. امام جواد (ع) نیز در این زمینه فرمایش پدر بزرگوارشان امام رضا (ع) را تکرار فرمودند: «از تنبلی و بیکاری بپرهیزید، زیرا آدم تنبل حقِ خدا را ادا نمی کند».[102]
سخنان یاد شده از سوی امام جواد (ع) آشکارا بیان می کنند که بیکاری، تنبلی و سستی امری زشت و مغبوض خداوند است. پس از این روست که کسب و کار و تلاش وظیفه ای جدی است که نوامیس حکیمانه جهان آن را بر عهده آدمی نهاده است و به هیچ طریق وی نمی تواند از این مسئولیت شانه خالی کند و خود را سربار دیگران و وابسته به آنان نماید. شاید این مسأله مصداق همان فرمایش امام صادق (ع) است که فرمودند: «ارایت لو ان رجلا دخل بیته و اغلق بابه اکان یسقط علیه شی و من السماء؛ آیا گمان می کنی که اگر کسی داخل خانه خود شود و در آن را ببندد، از آسمان چیزی بر او می افتد؟».[103] پیش تر از آن نیز پیامبراکرم (ص) چه زیبا فرمودند: «گروه هایی از امت من دعایشان مستجاب نمی شود... یکی مردی که در خانه می نشیند و می گوید: پررودگارا روزی مرا برسان! و به طلب روزی بیرون نمی رود. خدای بزرگ به او می گوید: ای بنده من! مگر بدن سالم به تو ندادم، تا به دنبال کار روی و روزی خود را به دست آوری؟.. .»[104] شاید برداشت این افراد که به دنبال روزی حلال و به عبارتی به دنبال کار و تلاش نمی روند، از این مسأله نشأت می گیرد که تنها توکل به خدا کافی است و باید قانع بود و کار نکرد؛ زیرا خداوند روزی رسان است اما این امر- توکل- به معنای کنار گذاشتن کسب و کار نیست و اسلام در موارد فراوان افراد را از توکل منهای کار و تلاش بر حذر داشته است.
امام علی (ع) می فرماید: «به تمام معنا بپرهیز از این که شیطان تو را بفریبد و سستی را در چهره توکل، برایت نمایان سازد و تنبلی را به وسیله احاله به تقدیر، برایت به ارمغان آورد؛ همانا خداوند متعال، هنگام فقدان چاره، به توکل فرمان داده و هنگام معذور بودن به تسلیم بر قضا».[105]
بنابراین قطعاً این همه اصرار امام جواد (ع) بر منفور بودن بیکاری و تنبلی به این دلیل است که فرد را در جامعه خوار و ذلیل می کند و آبروی وی را از میان می برد. از این رو امام جواد (ع) می فرمایند:
«عز المومن غناه عن الناس؛
عزت مؤمن در بی نیازی او از مردم است».[106]
واقعیت نیز این است که در جامعه ای که کسب و کار و تلاش جای خود را به تنبلی، سستی و بطالت بدهد و هرکس برای رفع نیازمندی های خود متکی به سایرین شود، دیگر شاهد پیشرفت و توسعه نخواهیم بود، بلکه در این جامعه به انواع جرم، جنایت، فساد و سایر معضلات و مشکلات و آسیب های اجتماعی مواجه خواهیم شد؛ زیرا بیکاری خود تا حدود بسیار زیادی سر منشأ آسیب ها و مشکلات اخلاقی فراوانی هم چون: سرقت، قمار، تجاوز و.. . است. چنان که امام جواد (ع) به نقل از مولا علی (ع) خود فرمودند: «سستی و تنبلی، کلید غم و بدبختی است و نیازمندی و فقر با ناتوانی و تنبلی همراه و ثمره آن نابودی و بدبختی است. آن که طلب و تلاش نکند، چیزی نمی یابد و به فساد کشانده می شود».[107]
در مباحث مهم و مطرح شده در نظریه های جامعه شناختی و نیز روان شناختی اجتماعی هم بر رفع بیکاری و فقر و هم چنین جلوگیری از آسیب ها و بزهکاری های ناشی از آن تأکیدات فراوانی شده است، تا آن جا برخی چون لاکاسانی این گونه وضعیت های محیطی را به مثابه محیط کشت می دانند که بزهکاری (به مثابه میکروب) در آن رشد می کند.
بنابراین باید پذیرفت، هر چه جامعه از تنبلی، سستی و بطالت دور باشد و به عبارتی از نظر اقتصادی شکوفا باشد (شکوفایی اقتصادی) و کسب و کار و کوشش و تلاش در آن از جایگاه و اهمیت خاصی برای متولیان امور و هم چنین سایر مردم برخوردار باشد، دیگر خبری از فقر و بیکاری و آسیب و سایر مشکلات وجود نخواهد داشت؛ همان گونه که امروزه نیز این مسأله در جامعه اسلامی ما ازجایگاه ارزشمندی برخوردار است، چراکه برنامه های مطرح در آن الگو گرفته از اندیشه اسلامی است که با شعار «توسعه و پیشرفت» البته با «رعایت حقوق همگانی» در جهت آسایش اجتماع مورد تاکید قرار گرفته است.
2- 2- 2- مصادیق عملی
بیکاری، تنبلی و کسالت به هر دلیل که باشد، چه به دلیل موجه و مقبول و چه به دلیل غیرمقبول برای آدمی خطرناک است. بر همین اساس امام جواد (ع) نیز از بیکاری آدمی را در احادیث و روایاتشان نهی فرموده اند، چنان که این مسأله در سیره و سنت عملی ایشان به عنوان امری ناخشنود و مایه تباهی معرفی شده است.
چنان که در سیره امام جواد (ع) نیز آمده است که ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری می گوید امام جواد (ع) با دادن هزینه به افراد مختلف و معرفی آنان به تاجران و پیشه وران در راستای خرید کالا و ایجاد نمودن شغل برای افراد اقدام می نمودند.[108] به حق رفتار و سیره عملی امام جواد (ع) را در این آیه شریف نیز می توان دریافت که: «اللَّهُ الَّذِی سَخَّرَ لَکمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِی الْفُلْک فِیهِ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ...؛ خدایی که دریا را مسخر شما کرد تا کشتی در آن به فرمان وی حرکت کند و تا فضل (و روزی) او را (با کوشش و سفر حتی سفر دریایی) بطلبید (و به دست آورید)...».[109]
هرچند کار و تلاش در آموزه های قرآنی و روایی بسیار مورد توجه قرار گرفته است و بر محبوبیت آن نیز توصیه ها و تاکیدات فراوانی شده است و از کسالت و تنبلی نیز اعلام انزجار شده است، اما پیرامون انجام دادن کسب و کار، استثنایی نیز وجود دارد و آن این که کار کردن برای حاکم و ولی ستمگر حرام شمرده شده است.[110]
نتیجه
نوشته حاضر به مباحثی درباره سیره امام جواد (ع) در زمینه کسب و کار پرداخت. با سیری در سایه سار کلام وحیانی این بزرگوار میزان ارزشمندی و جایگاه آن و در مقابل منفوریت آن مورد واکاوی قرار گرفت. اما نتایج حاصل شده از پژوهش حاضر را می توان به قرار ذیل دانست:
1. کسب و کار و تلاش در زندگی آدمی از اهمیت اساسی برخوردار است و این امری معلوم و شناخته شده است. این مهم درتعالیم و مصادیق ربانی- اسلامی به خوبی تجسم و تبیین گشته است و هم چون انگیزه ای مثبت و نیرومند، روح کوشش و تلاش را در افراد و گروه ها دمیده است.
2. تعالیم ناب اسلامی حضرت جواد (ع) به وضوح با روش ها و صورت های گوناگون مصادیق محبوبیت کسب و کار را به علل مختلفی هم چون: جسمی، روحی، تعلیمی، اخلاقی، اقتصادی، تکاملی، رفاهی، تربیتی، خانوادگی، فرهنگی، بهداشتی، پیشرفتی و.. . اثبات نموده که کسب و کار و تلاش نقشی اساسی و مؤثر در تقویت سلامت فرد و جامعه را ضامن و عهده دار است، پس از مرکزیت ویژه ای برخوردار است که تأثیری مثبت و بدل ناپذیر را در جوانب گوناگون زندگی آدمی روشن می سازد؛ لذا نسبت به کسب و کار و تشویق پیرامون آن، در موارد متعددی، امام جواد (ع) در سیره و عمل خویش با جهت دهی قرآنی، ایستاری قاطع و محرک را اختیار نموده اند؛ ایستاری که به بهترین وجه از اصالت و جهت دهی برخوردار است.
3. اگر با نگاهی مسئولیت پذیر و وحی محور، براساس سیره امام جواد (ع) هرکس پذیرای این امر باشد که نقش کسب و کار در تقویت و حتی تهذیب خُلق و خوی ها نیز آشکار است، آن گاه به جهت ادای وظیفه، از بیکاری، تنبلی و بی مبالاتی که منفور شریعت اسلام می باشد و نیز سبب ایجاد مفاسد و زیان های فراوان خواهد شد، قطعاً پرهیز خواهد نمود و درک خواهد کرد که علت این همه توصیه و تأکید به کسب و کار و تلاش و محبوب شمردن آن از سوی ایشان در این واقعیت نهفته است که تلاش و کسب و کار و کوشش وی را در تماس با واقعیت زندگی قرار می دهد که عبارتست از: حرکتی هماهنگ، منسجم و هدفدار، نه قطع ارتباط فیزیکی از لحاظ فکری و بدنی با جهان و آن چه در آن است و احساس بیگانگی با کلِ عالم هستی و نیز امکانات و مواهب خویش.
بنابراین با عنایت به این آموزه های ناب می توان استنباط نمود که به یقین ارزش های حاکم بر این فرهنگ با سایر مکاتب به لحاظ مشخص بودن جهت مسیر کسب و کار و ارتباط کسب و کار با پیشرفت و نیز استراتژی و گستره و مبانی بینشی و ارزشی کار تفاوت های اساسی دارد؛ زیرا نگاه و سیره این بزرگوار به کار و تلاش هم به لحاظ معنوی و اخلاقی و هم از جهت ارتقای سطح جامعه فوق العاده است. بررسی این مصادیق به ویژه در سیره ایشان به خوبی نشان می دهند که وقتی انسان هایی (هم چون پیامبر و ائمه و از آن جمله امام جواد (ع)) که خود در اوج قله معنویت قرار داشته اند، هنگامی که از کسب و کارارزشمندی آن و نیز منفوریت از کسالت و تنبلی سخن می گویند، و یا در سیره ایشان بازتاب های قرآنی و عینی این امور و مصادیق مشاهده می شود بسیار متفاوت از دیدگاه ها و اندیشه های آنی نگرانه و یا افراطگرایانه می باشد که از معنویت، اخلاق و فضیلت های انسانی به دورند.
به عبارتی در مکتب امام جواد (ع)، اگر از مصادیق کسب و کار و تلاش و جایگاه و ارزش آن سخن گفته می شود، هیچ گاه انسان توصیه به کسب و کاری نمی شود که در خدمت شهوات نفسانی و قائل به اصالت فردی و همه چیز در خدمت فردی بودن باشد. بلکه این آموزه های ناب در سیره جواد الائمه (ع) در این باره حتی، جهت مسیر، استراتژی و گستره آن را نیز برای آدمی ترسیم نموده تا به بی راهه نرود. بنابراین تصویری که آموزه های غنی و حکیمانه امام جواد (ع) در کسب و کار و تلاش برای آدمی ترسیم می نماید، جهت دار، هدفمند و منسجم است؛ زیرا نگاه و سیره ایشان برخاسته از مکتب قرآنی است که در آن خداوند گام به گام از هدف خلقت انسان، نگاه به وی، کمال و رستگاری معنوی سخن می گوید و همه چیز را فنای زندگی دنیوی به تنهایی نمی کند، بلکه این کسب و کار و تلاش و کوشش را ادامه زندگی اخروی نیز می داند و با چنین بینشی است که آدمی را به سازندگی ترغیب و تشویق می کند.
منابع
قرآن کریم.
نهج البلاغه.
انوری، حسن، فرهنگ روز سخن، تهران، نشر سخن، 1383 ش.
ابن ابی الحدید المعتزلی، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمدابوالفضل ابراهیم، نشر دارالاحیاء، بی جا، 1378 ق.
ابن شعبه حرانی، ابومحمدالحسن بن علی بن الحسین، تحف العقول، قم، نشر مکتبه بصیرتی، 1394 ق.
ابن شهر آشوب، ابوجعفر محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، نشر دارالاضواء، بی جا، 1405 ق.
ابن اثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن محمد، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، نشر دارالفکر، بی جا، 1409 ق.
الامدی التمیمی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، نشر مؤسسه اعلمی مطبوعات، بی جا، 1407 ق.
حائری، محسن، اندیشه های اقتصادی در نهج البلاغه، ترجمه: عبدالعلی آل بویه لنگرودی، قم، نشر بنیاد نهج البلاغه، 1378 ش.
حرعاملی، محمد بن حسین، وسائل الشیعه نشر دارالاحیاء التراث العربی، بی جا، 1403 ق.
حکیمی، علی، الحیاه، نشر ثقافه الاسلامیه، تهران، 1410 ق.
دهخدا، علی اکبر لغت نامه، تهران، نشر دانشگاه تهران، 1379 ش.
ری شهری، محمدمحمدی، میزان الحکمه، ترجمه: حمیدرضا سیفی، قم، نشر دارالحدیث، 1377 ش.
زریباف، سیدمهدی، تحلیلی بر سیر شناخت و روش شناسی اقتصاد، تهران، بی نا، 1385 ش.
زیگرید هونکه، فرهنگ اسلام در اروپا، ترجمه: مرتضی رهبانی، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، 1370 ش.
شکیب ارسلان، تاریخ فتوحات اسلامی در اروپا، ترجمه: علی دوانی، تهران، نشر مترجم، 1348 ش.
شیبانی، ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل، المسند، نشر دارالاحیاء، بی جا، بی تا.
شیخ صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه قمی، من لا یحضره الفقیه، نشر دارالاحیاء، بی جا، 1408 ق.
شیخ صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین، علل الشرایع، نشر مکتبه الحیدریه، بی جا، 1386 ق.
شیخ مفید، ابوعبدالله محمد بن النعمان البغدادی، الامالی، قم، نشر جامعه مدرسین، 1403 ق.
شیخ مفید، الارشاد، نشر مؤسسه اعلمی مطبوعات، بی جا، 1399 ق.
طبرسی ابوعلی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، قم، نشر مکتبه المرعشی النجفی، 1403 ق.
عاملی، مسندالامام الرضا (ع)، ترجمه: عزیزالله عطاردی، بی نا، بی جا، 1406 ق.
غنی نژاد احدی، موسی، مقدمه ای بر معرفت شناسی علم اقتصاد، تهران، نشر مؤسسه عالی پژوهش، 1376 ش.
قربانی، زین العابدین، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، 1378 ش.
قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، نشر فراهانی، بی جا، 1359 ق.
کلینی، ابی جعفر محمد بن یعقوب، اصول کافی، تصحیح: علی اکبر غفاری، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1383 ش.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، قم، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1408 ق.
مجلسی، محمدباقر، مراه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، تصحیح: سیدهاشم رسولی، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1363 ش.
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، نشر صدرا، 1375 ش.
معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، نشر امیرکبیر، 1353 ش.
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1362 ش.
نوری طبرسی، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل، نشر مؤسسه آل بیت، بی جا، 1408 ق.
ولائی، عیسی، کار در منابع اسلامی، تهران، نشر مؤسسه کار و تأمین اجتماعی، 1378 ش.
هندی، علاءالدین بن حسام الدین متقی، کنزالعمال، نشر مؤسسه رساله، بی جا، 1409 ق.
پی نوشت ها
[1] . حسن انورى، فرهنگ روز سخن، ص 923
[2] . محمدمعین، فرهنگ فارسى، ص 1021
[3] . على اکبر دهخدا، لغت نامه، ص 1379
[4] . حرعاملى، وسائل الشیعه، ج 4، ص 103.
[6] . سوره اعراف، آیه 20.
[10] . شیخ طبرسى، مجمع البیان، ج 2، ص 71.
[11] . علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 3، ص 86.
[12] . شیخ مفید، الامالى، ج 2، ص 133.
[13] . شیخ کلینى، اصول کافى، ج 5، ص 149.
[14] . صحیفه سجادیه، دعاى 1.
[15] . اصول کافى، ج 2، ص 185.
[16] . سوره نجم، آیات 41- 39.
[21] . مکارم شیرازى، تفسیرنمونه، ج 24، ص 238.
[22] . اصول کافى، ج 5، ص 85.
[24] . سوره جمعه، آیه 10.
[26] . سوره اسراء، آیه 12.
[29] . کشف الغمه، ج 2، ص 350.
[30] . اصول کافى، ج 1، ص 187.
[32] . الامدى، غررالحکم، ص 125.
[33] . نورى طبرسى، مستدرک الوسائل، ج 1، ص 360.
[34] . سوره توبه، آیه 109.
[35] . سوره شورى، آیه 15.
[36] . سوره بقره، آیه 30.
[37] . اصول کافى، ج 2، ص 317.
[38] . مستدرک الوسائل، ج 1، ص 360، اصول کافى، ج 2، ص 317.
[39] . اصول کافى، ج 2، ص 105؛ بحارالانوار، ج 30، ص 160.
[40] . سوره بقره، آیه 30.
[41] . سوره احزاب، آیه 72.
[43] . سوره اعراف، آیه 10.
[44] . نهج البلاغه، خطبه 167
[45] . سوره آل عمران، آیه 139
[46] . سوره طلاق، آیه 3- 2
[48] . الفصول المهمه، ص 256
[49] . سوره انعام، آیه 165.
[50] . اصول کافى، ج 2، ص 141.
[51] . اعیان الشیعه، ج 4، ص 249.
[54] . اصول کافى، ج 1، ص 120.
[55] . سوره کهف، آیه 7، سوره ذاریات، آیه 56، سوره ابراهیم، آیه 33- 32، سوره نحل، آیه 14- 12.
[56] . اصول کافى، ج 1، ص 120.
[57] . مهج الدعوات، ص 59.
[58] . سوره نحل، آیه 14- 12، سوره حدید، آیه 25.
[59] . سوره نجم، آیه 41- 39.
[60] . سوره غافر، آیه 40، سوره انعام، آیه 132.
[61] . اصول کافى، ج 2، ص 170.
[62] . سوره مدثر، آیه 38.
[63] . سوره واقعه، آیه 64، سوره یاسین، آیه 34، سوره نحل، آیه 12- 11، سوره طه، آیه 50.
[64] . سوره حدید، آیه 23.
[66] . سوره مائده، آیه 23، سوره توبه، آیه 51، سوره آل عمران، آیه 122، سوره انفال، آیه 2، سوره طلاق، آیه 3، سوره آل عمران، آیه 159، سوره نمل، آیه 79، سوره احزاب، آیه 48، سوره یونس، آیه 71.
[67] . شکیب ارسلان، تاریخ فتوحات اسلامى، ص 128.
[68] . فرهنگ اسلام در اروپا، ص 39- 38.
[69] . زین العابدین قربانى، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامى، ص 194.
[70] . مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 1، ص 348.
[71] . سوره جمعه، آیه 10.
[72] . سوره یونس، آیه 35.
[73] . سوره مزمل، آیه 20.
[74] . مستدرک الوسائل، ج 2، ص 424.
[75] . وسائل الشیعه، ج 12، ص 11.
[76] . ابن شعبه حرانى، تحف العقول، ص 328.
[77] . کشف الغمه، ج 2، ص 347.
[78] . وسائل الشیعه، ج 6، ص 159.
[79] . اصول کافى، ج 5، ص 89.
[81] . اصول کافى، ج 5، ص 89.
[82] . تحف العقول، ص 151.
[83] . اصول کافى، ج 2، ص 92؛ اعلام الهدایه، ج 1، ص 42.
[84] . اصول کافى، ج 5، ص 49.
[86] . مستدرک الوسائل، ج 2، ص 417.
[89] . بحارالانوار، ج 3، ص 87.
[90] . موسوعه الکلمات الامام الجواد( ع)، ص 248.
[92] . اصول کافى، ج 5، ص 81.
[93] . بحارالانوار، ج 1، ص 67.
[94] . سیدمهدى زریباف، تحلیلى بر سیر شناخت و روش شناسى اقتصاد، ص 380.
[95] . تحلیلى بر سیر شناخت و روش شناسى اقتصاد، ص 380.
[96] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 398.
[99] . نساء/ 142، توبه/ 54
[100] . شیخ مفید، الارشاد، ص 158
[101] . اصول کافى، ج 5، ص 347؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 389.
[102] . تحف العقول، ص 78.
[103] . اصول کافى، ج 5، ص 78.
[104] . وسائل الشیعه، ج 12، ص 15.
[105] . شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 306.
[106] . منتهى الامال، ج 2، ص 228.
[107] . عیسى ولائى، کار در منابع اسلامى، ص 111.
[108] . اعلام الهدایه، ج 11، ص 42؛ اصول کافى، ج 2، ص 91.
[109] . سوره جاثیه، آیه 12.
[110] . اصول کافى، ج 5، ص 324؛ تحف العقول، ص 148.