علیرضا بهرامی شاعر و ناشر که چند روز پیش از طرف انتشارات آرادمان در مجمع سالیانه ناشران آسیایی در کره جنوبی حضور پیدا کرده بود، درباره تجربه این سفر به خبرنگار مهر گفت: از آنجا که قرار بود بهعنوان یکی از 12 ناشر آسیایی و البته تنها ناشر از غرب آسیا در مجمع سال 2018 سخنرانی داشته باشم، عمدا تصمیم گرفتیم که یک چهارم از زمان سخنرانی را با ترفندی، به معرفی فرهنگ کشور و درواقع ماهیت زبان فارسی و عربزبان نبودن مردم ایران اختصاص دهم.
وی افزود: با تجربههایی که از پیش در مواجهههای بینالمللی داشتم، یک طراحی انجام دادم بر این مبنا که در آغاز سخنرانی، با استفاده از ویدیو پروژکتور و همچنین به مشارکت گرفتن مخاطبان که ناشران مختلفی از کشورهایی چون کره جنوبی، ژاپن، تایلند، ویتنام، فیلیپین، تایوان، مالزی و اندونزی و همچنین تعدادی از مسؤولان نهاد صنفی نشر کشور کره جنوبی بودند، درباره ماهیت فرهنگ، پیشینه تمدنی و همچنین زبان فارسی صحبت کنم. تنها به این فکر میکردم که این یک وظیفه ملی است که برای آگاهی افزایی دیگرانی از کشورهای بهنسبت دور، به آنها درباره تفاوت زبان فارسی با زبان عربی و همچنین شباهتها و بعضا تفاوتهای بنیادین ما با دیگر کشورهای خاورمیانه صحبت کنیم. اما بعد که میزان واکنشها و مراجعهها را تا پایان اجلاس دیدم، به این یقین رسیدم که نهتنها این بخش، کارسازترین بخش سخنرانی ما از ایران بوده، بلکه ای کاش فرصت بیشتری برای این آگاهی افزایی اختصاص پیدا میکرد.
این ناشر در پاسخ به سوال درباره واکنشهای حاضران این گردهمایی به سخنرانی و حضورش گفت: پس از بازگشت از سئول، ویراستار ارشد مؤسسه انتشاراتی مهم کشور ژاپن با گذاشتن تصویری از لحظهای که داشتم درباره تفاوت نگارش و تلفظ دو واژهی «خدا» و «الله» در ابتدای سخنرانیام اشاره میکردم، در صفحه خود در فضای مجازی نوشت که این بخش از سخنرانی ناشر ایرانی، برایش جذابترین بخش سلسله سخنرانیها بوده است. ویراستار ناشر تایوانی هم در این باره نوشت که به دانش او اضافه شده، چون تا قبل از این گمان میکرده است که ایران نیز از هر لحاظ شبیه دیگر کشورهای عربی خاورمیانه است. اینها یعنی نشر کتاب ما برای حضور در عرصههای جهانی، چند مانع پیش رو دارد؛ قبل از همه، تصورهای ناقصی که از زبان و فرهنگ ما وجود دارد، پس از آن هم خود محدودیتهای زبان و خط فارسی است که خود ماجرایی است بس مفصل.
بهرامی در ادامه گفت: البته این واقعیتها البته برای ما تازگی ندارد. پرسشهای ناشران کشورهای مختلف مانند دیگر مواجهههای ما، کاملا بیانگر این واقعیت بود که آنها از طریق آنچه رسانهها به آنان منتقل کردهاند، درباره خیلی از ویژگیها و محدودیتهای ما اطلاع دارند. البته درباره خیلی از آنها هم اطلاعاتی ناقص یا نادرست دارند. اینها کاملا طبیعی است اما در هر کدام از این مواجههها و همچنین طی چند روز حضور در مراکز مهم نشر کره جنوبی و جلسهها و دیدارهای متفاوت، از خودم میپرسیدم، آیا نهادهای دولتی و حاکمیتی ما، همچون سفارتخانهها و رایزنیهای فرهنگی ما، در طول این سالها واقعا کاری در این زمینه انجام دادهاند؟ اگر آری، اثرش را کجا میتوان جستوجو کرد و دید؟ آیا حضورهای زیرمجموعههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ما در نمایشگاههای کتاب خارجی، ازجمله همین کره جنوبی، تاثیر مطلوبی داشته است؟
وی افزود: چند روز دیگر چند فیلم ایرانی در جشنواره فیلم بوسان کره جنوبی حضور خواهند داشت و طبعا با توجه به مختصات سینما، همچون موسیقی و هنرهای تجسمی، برای تبادلها و حضورهای خارجی، نسبت به عرصههایی چون کتاب و ادبیات، شرایط راحتتر و بهتری دارند. میتوان گفت که نشر ایران با در نظر گرفتن جمیع شرایط، در عرصه بینالمللی تنهاست. در این تنهایی هم شاید بتوان امید داشت که اگر اتفاق رو به رشدی ممکن است بیافتد، با ارادههای فردی و همچنین حرکتهای خصوصی انجام شود.
این شاعر و روزنامهنگار در بخش دیگری از این گفتوگو، با اشاره به شرایط داخلی برای صنعت نشر کشور، درباره بحث انتخابات پیش روی اتحادیه ناشران و کتابفروشان کشور، گفت: بگذارید یک مثال بهظاهر دور بزنم. چند هفته پیش در جریان بازیهای المپیک آسیایی، تیم فوتبال ایران از روی عمد به تیم ناشناخته میانمار باخت که مثلا با تیم قدرتمند کره جنوبی مواجه نشود، و البته درنهایت هم مواجه شد و به شکل خجالتآور و بحثبرانگیزی حذف شد. پس از آن، علی دایی در مصاحبهای گفت که ما در آن بازی، فقط نتیجه را واگذار نکردیم، بلکه خیلی چیزهایمان را باختیم. درباره انتخابات اتحادیه هم میتوانم بگویم وقتی که در چهار سال پیش، اکثریت هیات مدیره به ناشران آموزشی، کنکور و کمکآموزشی واگذار شد، فقط اکثریت هیات مدیره را از دست ندادیم، بلکه خیلی چیزهایمان را واگذار کردیم و میتوانیم بگوییم باختیم.
بهرامی گفت: ناشران یادشده، حتما ناشران محترم و ارزشمندی هستند اما اشتباه تاریخی آنجا بود که تصمیمگیری درباره حوزه نشر عمومی کشور، تحت تاثیر تمایلهای فردی آنان قرار گرفت. در آن زمان شاید حتی نگاههایی خاص وجود داشت که ترجیح میداد مثل بازی با میانمار، عرصه توسط ناشران کتابهای آموزشی تسخیر شود، تا از این راه، بخش خاصی از نشر کشور، به خودی خود تضعیف شود و سرآمدانی از آن هم به حاشیه رانده شوند. آنها که به حاشیه رانده نشدند اما حالا کاسه چهکنم به دست گرفتهایم، چون ناشران آموزشی یادشده برای نمونه در ماجرای واردات کاغذ با ارز دولتی نشان دادند که در شب عاشورا طرف کدام جناح میایستند.
این ناشر در پایان گفت: این طبیعت اصل سودمحوری مطلق ناشران کتابهای با تیراژ بالا همچون ناشران آموزشی است. امیدوارم برای انتخابات پیش رو فکری اساسی شود؛ وگرنه تیر خلاص به هیات مدیره اتحادیه، یعنی تضعیف بیش از پیش تولید محتوا در کشور. اینگونه بنگاههای نشر، بر اساس اصل سیریناپذیری خود، نگاهشان به حوزههای دیگر اینگونه است که حتی وقتی به حوزهای چون نشر کتابهای کودک هم با تیراژ بالا وارد میشوند، میبینیم که براساس کسب منفعت بیشتر، با محتوای وارداتی چه بر سر تولید محتوا در چنین حوزه حساسی میآورند.