هیچ کارشناس یا متخصصی نیست که نداند اوقات فراغت تأثیرات مثبت بسیاری بر افراد دارد، تأثیرات مورد ادعا، به یک معنا کارکردهای اوقات فراغت نام دارند. به بیان دیگر فعالیتهای اوقات فراغت برای دستیابی به اهدافی صورت میگیرند و کارکردهایی دارند. این کارکردها را میتوان از زوایای مختلفی بررسی کرد: سلامت جسمی، روانی، معنوی و اخلاقی. در این نوشته به گوشهای از کارکردهای روانشناختی اوقات فراعت اشاره میشود. پیش از هر مطلبی ذکر این نکته لازم است که اوقات فراغت در بازیهای دوران کودکی ریشه داشته و با این بازیها رابطه اساسی دارد. پس اگر روانشناسان معتقدند که بازی در رشد و تحول کودکان تأثیر فوقالعادهای دارد و رشد قوای ذهنی و هوشی و عاطفی و رفتاری کودک از مجرای بازیها صورت میگیرد، میتوان نتیجه گرفت که این موضوع در مورد اوقات فراغت هم مصداق دارد. به عبارت دیگر، فعالیتهای اوقات فراغت به رشد روانی، جسمی، عاطفی و فکری و سلامت رفتاری افراد کمک میکند. کارکردهای روانشناختی اوقات فراغت دقیقاً از همین جا نشأت میگیرد. اهمیت اوقات فراغت در مباحث مرتبط با سلامت روانی تا جایی است که روانشناسان از شیوه درمانی با نام «درمان با استفاده از انجام فعالیتهای اوقات فراغت» یاد میکنند.
در تعریف فعالیتهای اوقات فراغت بیان میشود که این فعالیتها به منظور کسب لذت و شادی انجام میگیرد. بررسیها نشان میدهد که این موضوع صحت دارد و مشارکت در بازی، همنشینی با دوستان نیک، ورزش و فعالیتهایی نظیر موسیقی و مطالعه از علل عمده لذت هستند.
مایکل آرگایل، روانشناس برجسته انگلیسی در فصل هشتم کتاب خود با عنوان «روانشناسی شادکامی» کارکردهای مختلف اوقات فراغت را با توجه به فعالیتهای مختلف برشمرده است. برای نمونه مشخص شده که ورزش به عنوان یک فعالیت اوقات فراغت بر سلامت جسموجان اثرگذار است. ورزش و فعالیتهای بدنی همچنین در شادکامی و رضایتمندی از زندگی تاثیر دارد. همچنین آمد و شد و همنشینی با خانواده و دوستان در ایجاد لذت و سرخوشی اثر دارد و به خصوص از نظر سلامت روانی و سلامتی عمومی با مفهوم حمایت اجتماعی ارتباط دارد. محققی مینویسد: «عامل اصلی این مسئله، تماس منظم و مرتب با دیگران است که نوعی احساس هدفمندی در زندگی و جهتدهی به رفتارها ایجاد میکند و این پیام را به مردم القا میکند که به گاه سختیها و شدائد و مشکلات میتوانند روی حمایتهای دیگران حساب کنند.»
از جمله فعالیتهای اوقات فراغت که تأثیر بسیاری بر سلامتی روانی و جسمی دارد، موسیقی است. بررسیهای روانشناسان نشان داده است موسیقی از اصلیترین راههای کسب حالت جذبه و استغراق (Flow) است. موسیقی به ویژه اثر والایی بر خلقوخوی و عواطف افراد دارد. میدانیم که انواع مختلف موسیقی، خلقوخوهای متفاوتی را ایجاد میکند.
از نظر سلامتی جسمانی عمومی، بررسیها نشان داده که اوقات فراغت با سبک زندگی افراد ارتباط دارد. عدهای از محققان اصولاً اوقات فراغت و توجه به آن را از شاخصهای عمده سبک زندگی در نظر میگیرند. برای نمونه ورزشکردن، رفتن پارک و نیز تفریح و بازی، بخشهایی از سبک زندگی و در عین حال در زمره فعالیتهای اوقات فراغتاند. اگر بپذیریم که سلامتی جسمانی با سبک زندگی رابطه دارد، پس میتوان گفت که فعالیتهای اوقات فراغت، عین سلامتی عمومیاند.
استرس و فشارهای روانی و اوقات فراغت
در جوامع مدرن، فشار روانی از دشمنان اصلی سلامتی روانی و جسمانی آدمیان است؛ اما همه کسانی که تحت فشارند، بیمار نمیشوند. بعضی از افراد بهتر میتوانند از پس فشارهای روانی برآیند که این امر به منابع محافظتکننده یا منابع مقاومساز آنان باز میگردد. این منابع تأثیر فشارهای روانی را تعدیل میکند. حدود بیستسال پیش دو محقق به نامهای «ویلر» و «فرانک» بیست و دو عامل تعدیلکننده فشار روانی را نام بردند. آنان در بررسی خود سرانجام به این نکته مهم دست یافتند که در بین این عوامل، چهار عامل به معنای دقیق کلمه نقش تعدیلکننده یا کاهشدهنده دارند که از آنها با عنوان «تعدیلکنندههای واقعی» نام برده شد. در بین این چهار تعدیلکننده واقعی که اثر کاهنده فشار روانی دارند، یکی هم فعالیتهای اوقات فراغت است. سه تعدیلکننده واقعی دیگر عبارتاند از احساس توانمندی و کفایت شخصی، میزان و نوع تمرینات و فعالیتهای بدنی، احساس هدفمندی و داشتن مقصود و معنی در زندگی. اگر توجه شود که احساس کفایت شخصی یکی از پاداشهای درونی کسانی است که به فعالیتهای اوقات فراغت میپردازند و نیز اگر در نظر بگیریم تمرینات بدنی خود نوعی فعالیت اوقات فراغت است، پس میتوان گفت اوقات فراغت به تنهایی بزرگترین اثر را در تخفیف و تسکین فشارهای روانی دارد.
به طور خلاصه میتوان گفت وقتی افراد در فعالیتهای اوقات فراغتی شرکت میکنند که خود انتخاب کردهاند، احساس استقلال آنان گسترش مییابد و این خود احساس کفایت آنان را ارتقا و مهارتهای اجتماعیشان را افزایش میدهد. در این صورت افراد احساس میکنند که زندگی و رفتار خود را تحت کنترل دارند و اعمال و کردارشان از سوی خودشان سر میزند. بدین ترتیب آنها نبض سلامتی روانی و جسمانی خود را در دست خویش میگیرند و این است کارکرد اصلی اوقات فراغت.