ماهان شبکه ایرانیان

بتن‌‌ریزی در روزنه‌‌های مذاکره

بتن‌‌ریزی در روزنه‌‌های مذاکره

 یکم- ایران در شرایطی وارد 13 آبان 97 می‌شود که برنامه بی‌ثبات‌ساز آمریکا علیه آن در 7 ماه گذشته، تقریبا به طور کامل شکست خورده است. هدف اول آمریکا ایجاد یک دوقطبی بزرگ بر سر برنامه موشکی و منطقه‌‌‌ای، مقابل هم قرار دادن نهادهای درون نظام در این‌باره و تبدیل کردن موضوع موشک و منطقه به عامل شکاف فزاینده میان مردم و نظام بود.

کاملا برعکس آنچه آمریکا انتظار داشت و برای آن برنامه‌‌ریزی کرده بود، تحریم‌ها و تهدیدها، به وحدت‌نظر فزاینده درون نظام بر سر برنامه موشکی و منطقه‌ای انجامیده و حتی آن دسته از جریان‌‌های سیاسی که تا پیش از این از ضرورت سرایت دادن مدل برجام به سایر حوزه‌ها سخن می‌گفتند، یا موضع خود را تغییر داده‌‌اند یا مجبور به سکوت شده‌‌‌اند. افزایش فشار بر ایران، تقاضا برای معامله بر سر برنامه موشکی و منطقه‌ای را افزایش نداده، بلکه برعکس این پرسش را ایجاد کرده که آیا همان معامله قبلی درباره برنامه هسته‌ای هم کار درستی بود؟

نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد حمایت از برنامه موشکی و منطقه‌ای ایران اکنون در بالاترین سطح ملی ماه‌‌های گذشته قرار دارد و مردم ایران به طور قابل توجهی به این جمع‌‌‌بندی رسیده‌‌اند که هرگونه معامله بر سر این برنامه‌ها امنیت آنها را از بین می‌برد اما کوچک‌ترین تاثیری بر حل معضلات اقتصادی نخواهد داشت.

دوم- هدف دوم آمریکا، ایجاد آشوب‌‌های سراسری در ایران و فروبردن کشور در نوعی آشوب مستمر داخلی بود. آمریکایی‌ها- با مشورت‌‌‌هایی که کودن‌‌‌هایی مانند منافقین به آنها داده بودند- تصور می‌کردند جامعه ایرانی در آستانه آشوب است و فشار اقتصادی به اضافه فرستادن تیم‌‌های خرابکار به ایران، می‌تواند در زمان کوتاهی کل کشور را در آشوب فروببرد. این پروژه هم که محصول ذهن عقب‌مانده سعودی و منافقین بود، کاملا ناکام مانده است. مردم ایران به هیچ وجه این جمع‌‌‌بندی را ندارند که آشوب، وضع اقتصادی آنها را بهتر خواهد کرد.

از این مهم‌تر، مشاهده مستقیم دست عامل خارجی بویژه کسانی مانند ترامپ و پمپئو که نوعی نفرت عمومی از آنها در ایران وجود دارد، خود به یک مانع ذهنی جدی بر سر راه هرگونه آشوب‌طلبی و ساختارشکنی تبدیل شده است. جنبه احمقانه راهبرد آمریکا این بود که از جامعه ایرانی می‌خواست امنیت خود را پیش پای وعده موهوم بهبود اقتصادی قربانی کند.

مشاوران دولت آمریکا که به آن باورانده بودند جامعه ایرانی آماده آشوب است حتی این مقدار عاقل نبودند که بیندیشند وقتی طبقات ضعیف تحت فشار اقتصادی قرار دارند، انگیزه کمتری برای آشوب و ناامنی خواهند داشت، چرا که هر نوع بی‌ثباتی گسترده می‌تواند همین درآمد و وضع زندگی فعلی را هم به خطر بیندازد.


اما باخت راهبردی آمریکا در این پروژه این بود که کاملا برخلاف هدف اعلام‌شده خود عمل کرد. یکی از اصلی‌‌‌‌‌ترین مبانی پروژه تحریم این است که مردم به این نتیجه برسند که مشکلات اقتصادی محصول سیاست‌‌های خود نظام بویژه رفتار دفاعی و منطقه‌ای آن است و در نتیجه خواهان توقف آنها شوند اما آمریکا این پروژه را چنان ناشیانه، با عجله و پرتناقض اجرا کرد که ظرف همین چند ماه حتی مطابق نظرسنجی‌‌‌هایی که طرف‌‌های خارجی در ایران انجام داده‌‌اند، مردم ایران به طور فزاینده‌ای آمریکا را در بروز مشکلات اقتصادی مقصر می‌دانند و اعتراض به ناکارآمدی‌‌های داخلی هم نه به جانب اصل نظام، بلکه به سمت دستگاه‌‌های اجرایی سوق پیدا کرده است. جامعه ایرانی نه در آستانه آشوب است و نه متمایل به براندازی و ما- صادقانه باید گفت- این را مدیون حماقت دشمنی هستیم که درک نادرست خود از جامعه ایرانی را مبنای اقداماتی رادیکال و عجولانه قرار داد.


سوم- سومین هدف آمریکا نشاندن ایران پای میز مذاکره درباره همه دارایی‌‌های راهبردی خود بود که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا زمانی آنها را در یک سخنرانی در بنیاد هریتیج تحت عنوان شروط دوازده‌گانه فهرست کرد. تصور آمریکایی‌ها این بود که ایران درنهایت چاره‌ای جز نشستن پای میز مذاکره نخواهد داشت و وقتی هم که پای میز بنشیند معامله- معامله‌ای از سر ضعف و ناتوانی- اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.


ذهنیت عقب‌مانده و غیرراهبردی تیم ترامپ و اتکا به مشاورانی که همچنان فکر می‌کنند عملیات امنیتی تیر و ترقه در کردن است، باعث شد در اینجا هم آمریکا به پای خود شلیک کند. واقعیت این است که اگر آمریکا می‌خواست تقاضای مذاکره در ایران رشد کند باید تجربه برجام در حل مشکلات اقتصادی را به یک تجربه موفق برای مردم ایران تبدیل می‌کرد. تازه در آن صورت هم معلوم نبود این تقاضا به نحو فزاینده‌ای رشد کند، چراکه اساسا برجام ظرفیت آن را نداشت- و برای این هدف هم طراحی نشده بود- که یک گشایش عمده اقتصادی برای ایران ایجاد کند.

هدف برجام آنگونه که طراحان آن در دولت اوباما به‌روشنی گفته‌‌اند محروم کردن ایران از ظرفیت‌‌های راهبردی‌‌‌‌اش و خرید زمان برای آمریکا بود تا از طریق ایجاد تغییرات داخلی طی یک دهه پس از برجام، از ایران انقلاب‌زدایی کند. دولت ترامپ حتی این مقدار هم بینش راهبردی نداشت که بتواند برنامه بلندمدت دولت آمریکا در این حوزه را درک کند.

تصور کلیشه‌ای که تندروهایی مانند مدیران FDD در گوش دولت ترامپ فروکرده بودند، این بود که ایران چاره‌ای جز تن دادن به هر توافقی که آمریکا بخواهد ندارد، شرطش فقط این است که آمریکا به اندازه کافی قاطع باشد و در ترک میز مذاکره و ایجاد فشار اقتصادی تردید نکند. این کلیشه جاه‌طلبانه این مساله را کاملا نادیده گرفته بود که اولا ایران هم برای خود خطوط قرمزی دارد و هر چیزی قابل معامله اقتصادی نیست و ثانیا، توان آمریکا برای وارد کردن فشار اقتصادی به ایران و همراه کردن دیگران با آن، بسیار محدودتر از چیزی است که آدم کم‌دانش و بی‌تجربه‌ای چون ترامپ فکر می‌کند. در نتیجه، آمریکا به دست خود در روزنه‌‌های مذاکره با ایران بتن ریخته است.

جامعه ایرانی اکنون به مذاکره با آمریکا نه به عنوان یک راه‌حل شگفت‌انگیز، بلکه به‌مثابه تجربه‌ای شکست‌خورده می‌نگرد که تکرار آن در آینده معلوم نیست سودی داشته باشد اما ضرر حتما دارد. حتی در جامعه سیاسی ایران، سازش‌‌‌‌‌‌طلبان حرفه‌ای هم دیگر نمی‌توانند مانند گذشته از ایده مذاکره با آمریکا دفاع کنند. کارنامه مذاکره با آمریکا به گونه‌ای نیست که بتوان آن را به عنوان یک برنامه برای آینده مجددا مطرح کرد بویژه سر کار بودن موجودی نامتعادل مانند ترامپ باعث شده پیشنهاددهندگان مذاکره با آمریکا به عنوان افرادی ساده‌دل به نظر برسند که دائما یک کلیشه را تکرار می‌کنند بدون اینکه بتوانند فایده آن را به مردم نشان بدهند.

شکست تجربه برجام به اعتبار غربگرایان در ایران چنان لطمه‌ای زده که بعید است تا سال‌ها قابل جبران باشد و به این ترتیب ترامپ گزینه مذاکره را به طور بنیادین از روی میز برداشته به جای آنکه آن را تقویت کرده باشد.


چهارم- بر اساس آنچه گفتیم، پروژه 13 آبان پیشاپیش شکست خورده و استراتژی تحریم مرده متولد خواهد شد. نشانه‌‌های این ناکامی از هم‌اکنون هویداست. در نوشته‌‌‌هایی دیگر درباره جزئیات این موضوع سخن خواهیم گفت ولی از هم‌اکنون پیداست که آمریکا در تبدیل کردن 13 آبان به یک شوک برای ایران شکست خورده و با آغاز نصفه و نیمه یک مسیر بلندمدت، دل به آینده‌ای دوخته که تحولات داخلی و بین‌المللی آمریکا می‌گوید ترامپ خیلی بیشتر از ایران باید نگران آن باشد.

منبع: وطن امروز 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان