فاششدن عشق ممنوعه زن جوان انگیزهای شد تا زن به همراه خواهرزادهاش شوهرش را به قتل برساند و سپس به خارج از کشور متواری شود.
سال 92 زن جوانی شوهرش آرمین را به بیمارستان رساند و مدعی شد او دچار مسمومیت غذایی شده است. بلافاصله کارهای درمانی روی این مرد انجام گرفت، اما او جانش را از دست داد.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات مأموران آغاز شد و با مشخصشدن نظریه پزشکی قانونی پلیس فهمید این مرد بر اثر مصرف قرص برنج جان خود را از داده است.
وقتی پلیس رؤیا، همسر مقتول را احضار کرد، این زن مدعی شد نمیداند چه اتفاقی افتاده و ممکن است شوهرش دست به خودکشی زده باشد. چند روز بعد از این احضار، مأموران فهمیدند رؤیا با دختر 13 سالهاش ایران را ترک و به کشوری دیگر مهاجرت کرده است. همین مسئله ظن مأموران را بیشتر برانگیخت و پلیس مدارک بهدستآمده از تلفنهمراه مقتول و همسرش، رؤیا را بازرسی کرد. بهاینترتیب، مأموران فهمیدند رؤیا با مردی ارتباط داشت و شوهرش هم در جریان این رابطه قرار گرفته بود؛ بنابراین فرضیه قتل با انگیزه پنهانکردن عشق ممنوعه برای پلیس قوت گرفت.
با توجه به اینکه پلیس متوجه شده بود خواهرزاده رؤیا نیز در قتل نقش داشته این جوان که پونه نام دارد، بازداشت شد. او به مأموران گفت: من اتهام را قبول دارم؛ با خالهام همکاری کردم تا شوهرش را بکشد. من میدانستم خالهام با مردی رابطه دارد و عاشق او شده است.
وقتی آرمین موضوع را فهمید درگیری سختی بین آنها اتفاق افتاد و از آنجایی که خالهام فکر میکرد اگر جدا شود شوهرش فرزندش را میگیرد، تصمیم به قتل او گرفت و از من خواست همکاری کنم. من فقط قرص برنج را خریداری کردم؛ خالهام قرص را داخل آبمیوهای ریخت و آن را به آرمین داد. بعد از اینکه آرمین قرص را خورد حالش بد شد و در بیمارستان فوت کرد. وقتی موضوع مشخص شد، خالهام بلافاصله با دخترش ایران را ترک کرد تا بازداشت نشود.
بعد از گفتههای متهم و با توجه به اینکه متهم اصلی پرونده از کشور خارج شده و دیگر بازنگشته بود، کیفرخواست علیه پونه به اتهام معاونت در قتل صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
متهم روز گذشته در دادگاه حاضر شد. در ابتدای جلسه کیفرخواست علیه او خوانده و گفته شد او از نظر دادسرا مجرم است. رؤیا نیز متهم در مباشرت در قتل آرمین معرفی شد و باتوجه به اینکه متواری شده و در دادگاه حضور نداشت، درخواست صدور مجازات غیابی برای او مطرح شد. در ادامه اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند و گفتند با توجه به اینکه متهم اصلی پرونده از کشور متواری شده است، درخواست دیه داریم.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت، او اینبار همدستی قتل را انکار کرد و گفت: من میدانستم خالهام با مردی رابطه دارد. او و آرمین رابطه خوبی با هم نداشتند و مدام با یکدیگر درگیر بودند. وقتی آرمین متوجه شد خالهام با کسی رابطه دارد، رابطه آنها بدتر شد. آرمین نمیدانست خالهام با چه کسی رابطه دارد، اما از وجود این رابطه باخبر بود و تصمیم گرفت موضوع را کاملا متوجه شود. خالهام هم میخواست این موضوع را لاپوشانی کند. درگیری آنها خیلی شدید بود خالهام میخواست دخترش را از ایران خارج کند و بعد از مرگ شوهرش این کار را کرد، اما من از اینکه او شوهرش را کشته یا مسئله دیگری پیش آمده است، خبر ندارم. من در جریان قتل آرمین نبودم، زمانی که قتل اتفاق افتاد خالهام ایران را ترک کرد، اما من باز هم متوجه نشدم ماجرا چیست تا اینکه مأموران دستگیرم کردند.
متهم درباره اینکه اگر از چیزی خبر ندارد چطور جزئیات را بیان کرده و چرا درباره رابطه خالهاش تا پیش از قتل چیزی نگفته بود، توضیح داد: من معاونت در قتل را قبول ندارم و کاری نکردهام. حتی فکر میکردم، چون آرمین متوجه شده خالهام با کسی رابطه دارد، خودکشی کرده است. وقتی من را بازداشت کردند و گفتند تو در جریان رابطه خالهات بودی و حتما چیزهای بیشتری هم میدانی، خیلی ترسیدم.
آنها به من گفتند باید بگویی قرص برنج را چطور تهیه کردی و اینطور بود که من هم از ترس اعتراف کردم و گفتم قرص برنج را من خریداری کردم؛ درحالیکه خالهام اصلا به من احتیاجی نداشت او خودش میتوانست همه کارها را بکند من نمیدانم چه اتفاقی بین آنها افتاده است، حتی نمیدانم واقعا خالهام شوهرش را کشته یا کسی دیگری این کار را انجام داده است. او نیست که واقعیت را بگوید.
متهم ادامه داد: درباره رابطه خالهام هم چیزی نگفتم، چون خالهام به خطر میافتاد، او میخواست شوهرش را ترک کند و دخترش را با خودش ببرد شاید اصلا به همین دلیل بود که شوهرش خودکشی کرد.
با پایان جلسه دادگاه، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.