فینتک حوزه جدیدی است که عمر کوتاهی در دنیا و ایران پیدا کرده و وارد شدن به آن حس هیجان انگیزی دارد. فینتک ترکیبی از علوم مالی و تکنولوژی است و این ترکیب جالب، باعث ادغام اعداد و ارقام با فناوری شده است. جیبیمو یکی از اپلیکیشنهایی است که کمی بیشتر از یک سال عمر کرده و موسس آن، عرفان خودش از جوانان بیست و چند ساله امروزیست که به همراه تیمی جوان، فینتک را با شبکههای اجتماعی عجین کرده و جیبیمو را آفریدهاند. توضیح بیشتر درباره کار آنها را از زبان خودشان شنیدم، در ساعات بعد از وقت اداری به دفتر کارشان رفتم؛ دفتری اشتراکی در ساختمان بزرگ ندارایانه که یکی از سرمایهگذاران این مجموعه نیز به شمار میرود.
سرآغاز داستان دست اندرکاران جیبیمو
کارشناسی برق و الکترونیک شهید بهشتی خوانده و در مقطع فوق لیسانس به MBA استراتژی در دانشگاه تهران رسیده و در نهایت دکترای کارآفرینی دانشگاه تهران را نیز دریافت کرده است. اکثر مدیران استارت آپها را افرادی با پیش زمینه ذهنی فنی تشکیل میدهند و «عرفان مرادیان» برای همین تصمیم گرفته که MBA هم بخواند و مدیریت را نیز در کنار علوم فنی فرا گیرد. این تحصیلات و مطالعات او را اجتماعیتر کرده و حالا میتواند تیم خودش را مدیریت کند. دوران کودکیاش با اسباب بازیهای ساختنی گذشته، از کیتهای الکترونیکی بگیر تا سازههای لگو و فعل «خلق کردن» احتمالا مورد علاقهترین فعل اوست. برادرش از اولین فعالهای حوزه پرداخت الکترونیکی بوده و عرفان در دوران دانشجویی خود به عنوان کارآموز در شرکتی کنار برادرش کار کرده و سپس کارنامه شغلی خود را رنگینتر کرده است.
سامانه تاکسییار برای پرداخت خرد کرایههای تاکسی مبتنی بر پرداخت NFC از ایدهها و کارهای او در گذشته بوده که در چند شهر هم به صورت آزمایشی انجام شد ولی نتوانست آنطور که باید شکل بگیرد. خودش میگوید پروژه از نظر فنی کامل بوده ولی زمانی عرضه شده که بازار هنوز آمادگی پذیرش آن را نداشته و زودهنگام لانچ شدن این محصول باعث شکست آن شد. او اما کار خود را ادامه داد و بعد از خروج از منصب و شرکتی که در آن چند سالی به فعالیت مشغول بود، با همکلاسی دانشگاهی قدیمیاش، ماندانا، کار استارت آپ جیبیمو را شروع میکنند؛ جیبیمویی که ایده اولیهاش بر مبنای پرداخت فرد به فرد شکل گرفته و قصد دارد که مسیر هوشمندتری را در زمینههای مالی مختلف در آینده طی کند.
«ماندانا ابوالفتحی» رشته تجربی خوانده ولی به قول خودش آیندهنگری میکند و با انتخاب رشته مدیریت مالی، به دانشگاه شهید بهشتی میرود و همین رشته را تا کارشناسی ارشد ادامه داده و بعد از آن ترجیح داده بازار کار را لمس کند. روحیه او هم مشابه همکارش، آفریدن سرویسهای جدید به جای استفاده از سرویسهای حاضر و رایج بوده و همین روحیه باعث شده که بتواند در سالهای جوانیاش عضوی از تیم سرمایهگذاری هولدینگ بزرگ سرآوا شود. بعد از کسب تجریبات قوی هم به آواتک رفته و در آنجا به استارت آپها مشاورات مختلفی بخصوص در زمینه سرمایهگذاری و بورس میداده و دیدن تعداد زیادی مجموعه و راه کاری آنها باعث شد که با کولهباری از تجربه، همراه با عرفان ایده جیبیمو را پیاده کنند و از دانش یکدیگر بهره بگیرند تا مسیر را درست و اصولی بپیمایند.
هر دوی آنها چالشهای استارت آپها را پذیرفتند و شغلشان را رها کردند تا بتوانند مستقل کار کنند، این رهایی بسیار ریسک پذیر بوده ولی همه چیز تا الان طبق برنامه پیش رفته و برنامه چند سالهای هم برای کسبوکارشان در نظر گرفته شده که به عقیده عرفان تا چند سال آینده سبب اول شدن آنها در بازار خواهد شد. افرادی چون پیام حسامی (که در حین مصاحبه به خدمت سربازی اعزام شده بود) و دیگر دوستانشان نیز در این راه همراه آنها بودند و هستند و ایده آنها روز به روز پخته تر شده است. او درباره آغاز کارشان میگوید:
«با آقای ناصرعلی سعادت، رییس سابق سازمان نظام صنفی نیز صحبت کردیم و حمایتهای بیدریغ ایشان نیز در شکل گرفتن و پیادهسازی ایده جیبیمو نیز بسیار مثمر ثمر بود.»
کار جیبیمو چیست
جیبیمو اما دقیقا چه کار میکند و قرار است چه کارهایی بکند؟ یکی از کارهای اصلی جیبیمو همان پرداخت فرد به فرد است، مثلا فرض کنید که با یک جمع گروهی به رستوران رفتهاید و هر کس باید دنگ خود را پرداخت کند. در اینجا اعضای گروه میتوانند با برنامه جیبیمو پول را به یکدیگر واریز کنند و نکته جالب اینجاست که الزامی برای اینکه همه افراد جیبیمو را در گوشی خود داشته باشند، نیست. افراد میتوانند از طریق درگاههای بانکی و درخواست کاربر جیبیمو، مبلغ مورد نظر را به حساب او واریز کنند و کاربر میتواند درخواست واریز وجه به حساب بانکیاش را از کیف پول جیبیمویی خود داشته باشد. در این بین تمامی این اتفاقات صرفا با شماره تلفن افراد رخ میدهد و نیازی به داشتن حساب و شماره کارت بانکی طرفین هم نیست؛ ضمنا هیچ کارمزدی هم رد و بدل نمیشود.
عرفان به من میگوید مغازهها و کسبوکارها و هر شخص حقیقی و حقوقی هم میتواند QR خودشان را داشته باشند و با داشتن برچسبهای QRها میتوان به هر شخص واریز داشت.
در این میان وجه تمایز جیبیمو نسبت به موارد مشابه موجود در بازار، حالت شبه شبکه اجتماعی بودن آن است. کاربران میتوانند این اجازه را به برنامه بدهند که گردشهای مالیشان برای دیگر دوستانشان در صفحهای مثل صفحه Feed به نمایش در بیاید و دیگر کاربران آن را لایک و یا کامنت گذاری کنند. عرفان میگوید:
«تا قبل از فیسبوک عکس گرفتن از مجالس ما و به اشتراک گذاشتن آنها رایج نبود و بعد اینستاگرام هم سلفیها و عکس از غذاها و مواردی مثل این به جریان افتاد. چرا فکر میکنیم که گردشهای مالی نمیتواند به این سمت و سو پیش برود؟ در سیستم ما مواقع پرداخت یک شخص به شخص دیگر میتواند با کامنت دوستان و آشنایان یک کار خاطرهانگیز بشود و مسائل مالی هم تبدیل به یک خوشحالی شود.»
قسمت Social Network جیبیمو برای کسبوکارها هم فایده بسیاری دارد، به خصوص برای کسبوکارهای خانگی و کوچک. به اشتراک گذاشتن تجربیات مختلف باعث میشود که مردم به سمت استفاده از کسبوکارها بپردازند، فیالمثال کاربران میبینند که چندین نفر از دوستانشان از فلان پیشنهاد یک سایت خرید کردهاند و یا مبلغی در ازای غذای یک رستوران هزینه کردهاند. مردم بیشتر چشمشان دنبال این است که ببینند دیگران از چه چیزها و چه جاهایی خرید کردهاند و به چشم آمدن خرید دیگران میتواند بزرگترین تبلیغ باشد. عرفان در این باره بیشتر توضیح میدهد:
«قطعا در آینده هزاران تراکنش همزمان صورت میگیرد و هوش مصنوعی جیبیمو با توجه به علایق شما و خریدها و پیگیریهای شما، گردشهای مالی دوستانتان را نشانتان میدهد، البته در صورتی که آنها در تنظیمات خود این مسائل را عمومی کرده باشند. ضمن اینکه پلتفرمها میتوانند با هزینه اندکی، تراکنشات مربوط به خود را در بالای صفحه کاربران Pin کنند و خود را پروموت کنند این مساله همچنین میتواند شفافسازی را به همراه بیاورد و به عنوان مثال وقتی شخصی برای کمکهای مردمی مبلغی جمع میکند، میتوان در این سیستم، این خیریهها و جمع آوری پولها را زنده و عینا دید.»
هوش مصنوعی در جیبیمو بسیار دقیق و ویژه است و به مرور زمان کاربران خود را با روشهای مختلف میشناسد و به تدریج او را احراز هویت میکند. مثلا بعد از گذشت چند وقت که تراکنشات کاربر در ارقام بالایی باشد، میزان سقف انتقال وجه او نیز به جای سه میلیون تومان اندک اندک بیشتر میشود و به 50 میلیون تومان در روز هم می رسد.
این اول راه جیبیمو است و مسائل مختلف مالی قرار است به این برنامه اضافه شود. عرفان باور دارد که جیبیمو در حال حاضر یک مجرای انتقال پول است و درآمدش بیشتر به همان هزینه کارمزد تراکنشهاست، هزینهای که البته فقط در قسمت واریز از کیف پول کاربر به حساب شخصی فرد گرفته میشود، نه در انتقال وجه کاربران به طرفین. ماندانا میگوید که جیبیمو فعلا 75 هزار کاربر دارد و در روز نزدیک هفتصد تراکنش دارند.
فراتر از امنیت
یکی از ریسکهای کسبوکارهای مالی بخش امنیتی آن است، در این شرکتها جدا از مساله امنیت باید اعتماد کامل به اعضای تیم نیز صورت گرفته باشد تا خطایی از کسی سر نزند. جیبیمو در مبحث امنیت بسیار حساس است و عرفان به من میگوید:
«در سیستم بانکی کشور مشکلاتی وجود دارد که ما با دیدن آنها بسیار تعجب میکنیم، به نظر ما فینتک آمده تا همین حفرهها را پر کند و در مسیر امنیت، که یک مسیر بیانتهاست، قدمهای درست بردارد.سیستم بانکداری در کشور ما از جهاتی راحتتر است ولی از زوایایی نیز بسیار ناامن است، در کجای دنیا اگر کسی مقداری زیادی پول به بانک ببرد، درجا و بدون هیچ کنجکاوی در منشا این پول، هزینه را جابجا میکنند؟ این تسهیلات میتواند همچنان باقی بماند ولی امنیت را بیشتر ارتقا داد و کاربران را به چیزی که سزاوارشان است، رسانید.»
قابلیت رمزگذاری از طریق ایموجی یکی از قابلیتهای منحصر به فرد جیبیمو برای ایجاد امنیت است.
استاندارد ایزو کیف پول جهانی از جمله استانداردهایی هست که عوامل جیبیمو ادعا دارند مو به موی آن را در سامانه خود پیاده سازی کردهاند و همچنین به دنبال تاییدیه سازمان افتای ریاست جمهوری هم هستند تا کارنامهشان را از حیث ایمن بودن، تکمیل کنند. پیادهسازی استاندارد ISO 270015 که مربوط به مدیریت امنیت در حوزه بانکداری و پرداخت هست در یک استارت آپ در تمام دنیا کار سختیست و این موضوع بنا به گفته اعضای جیبیمو، در مجموعه آنها شکل گرفته است: «اطلاعات مالی مردم در دست سامانههای حوزه مالی است و حساسیت کاربران کاملا بجاست و ما دوست داریم این حساسیت بیشتر و بیشتر باشد.»
جیبیمو در همین مدت فعالیت خود توانسته جلوی چندین کلاهبرداری را بگیرد و شفافسازی درون برنامه و هوش مصنوعی قوی آن میتواند تقلبها و تخلفهای زیادی را تشخیص دهد. شناخت رفتار مشتری از جمله مواردیست که باید در سیستم بانکی کشور باشد. عرفان تاکید میکند که تمامی اطلاعات جیبیمو رمزنگاری شده است.
کار فوق تخصصی فینتکها
تیم جیبیمو جدا از ندارایانه چند سرمایهگذار حقیقی و حقوقی هم دارد و کل تیمشان متشکل از 20 نفر هستند؛ تیم آنها با سرمایهای زیر 800 میلیون تومان کار را شروع کرده است. ماندانا به من درباره میزان سرمایهگذاری در فینتکها میگوید:
«حوزه فینتک بیشتر از یک کسب و کار نوپا استارت آپی هزینه میطلبد و کاری تخصصی است که دانش خوب و سرمایه بیشتری میطلبد. افرادی که علاقه دارند به این حوزه وارد شوند، باید این مساله را بدانند و تصور نکنند فینتک با هزینههای بسیار کم قابل اجراست. فینتکها نه تنها هزینهشان کمی بالاست، بلکه ارزشگذاری آنها هم بیشتر است.»
جیبیمو سعی دارد مانند همه فینتکها در برابر سیستم پرداخت سنتی بانکها مقاومت کند و آنها را دگرگون کند. با اینکه نام بانکداری دیجیتال و پرداخت الکترونیکی و... چند وقتی است که در ایران جا افتاده ولی کماکان سالانه میلیاردها تومان صرف هزینه کاغذ و رسیدهای بانکی و مسائلی از این قبیل میشود. جیبیمو قصد دارد حیطه کاری خود را فراتر از مرزهای ایران هم برود و برنامهای 5 ساله برای خود متصور شده است. دست اندرکاران این برنامه قصد دارند که به تدریج حوزه خدمات مالی خود را گسترش دهند و در حال حاضر هم در زیر یک سال تبدیل به یک شرکت دانشبنیان شدهاند. تمامی شواهد نشان میدهد که جیبیمو آینده خوبی در انتظارش خواهد بود و اگر بتواند در مساله امنیت و پشتیبانی همانطور که ادعا میکند ظاهر شود، میتواند دخل و خرج مردم را دگرگون سازد.