گروه سیاسی- رجانیوز: رجانیوز سلسله روایتهایی از رویکردها، تصمیمها و اقدامات حجتالاسلام سیّدابراهیم رئیسی را که نشان میدهد او در سوابق مدیریتهای کلان خود، قاطع است و ضمن شناخت درست مسائل، در حل آنها و انتخاب رویکرد درست و به نفع مردم، دانا و تواناست، منتشر میکند.
بخش پنجم؛
در ایرانِ بعد از انقلاب دو موج مهاجرت از کشور داشتیم؛ یکی اولِ انقلاب کسانی که احساس کردند دیگر اینجا برایشان امن نیست و گذاشتند رفتند؛ یکی هم زمانِ جنگ، عدهای که انقلاب را تحمل کرده بودند با شروع جنگ به این نتیجه رسیدند که ماندن فایده ندارد و امنیتشان به خطر افتاده و مال و اموال و ملک و زمین را رها کردند و رفتند. از هر دو گروه زمانی، عدهای باز به ایران برگشتند. کِی؟ سال شصت و هشت. جنگ تمام شده بود و آب به آسیاب برگشته بود و به قول جواد خیابانی، باد به پرچمِ جمهوری اسلامی میوزید؛ برگشته بودند و میخواستند بروند سر خانه و زندگی سابق اما خانه و زندگی بعضیهاشان شده بود جزو اموالِ بلامالک و یا مصادره شده بود یا در اختیار بعضی نهادها افتاده بود.
این بین عدهای با پرونده سازی و رشوه قصد داشتند مال و اموال مردم را صاحب بشوند و عدهای هم بیتقصیر برگشته بودند و سراغ اموال خودشان را میگرفتند و نمیتوانستند حق خودشان را از انواع و اقسام بنیادها پس بگیرند. قسمتی که اموال و املاک مربوط به سران رژیم قبل بود و به حق مصادره شده بود که هیچ، اما قسمتیاش حق مردم بود، حالا طرف گذاشته رفته، خب به من و شما چه ربطی دارد؟ برمیگردد سر خانهاش و رسم مسلمانی نبود به جیب زدن مال مردم.
یک نکته: آدم اسم بچهاش را زلفعلی نمیگذارد، چون ریسکاش بالاست، یکهو دیدی شد باباپنجعلیِ پایتخت آنوقت خر بیار باقالی بار کن! بالاخره وقتی اسم یک نهاد شد، بنیاد مستضعفان، نباید جوری عمل کند که امام امت، در پیام نوروزی به مردم، چنین عتاب سنگینی به آن بکنند:
«بنیاد مسکن و بنیاد مستضعفین هرچه زودتر بیلان کار خودشان را بدهند تا مردم از فعالیت این دو نهاد انقلابی مطلع گردند. بنیاد مسکن باید روشن کند که چه میزان کار کرده است و بنیاد مستضعفین صورت اموال منقول و غیرمنقول طاغوتیان خصوصاً شاه و خاندان ودار و دسته کثیفش در سراسر ایران را به روشنی برای مردم بیان دارند و بگویند چه کردهاند، اموال شاه خائن را به چه کسانی دادهاند؟ آیا راست است که بنیاد مستضعفین، بنیاد مستکبرین گردیده است؟ اگر چنین است تصفیه ضروری است و غفلت از این امر مهم حرام. باید این دو نهاد دقیقاً برای مردم شرح دهند که چرا از این سریعتر نتوانستهاند کار نمایند، و اگر کسانی به اسم مستضعفین خلاف میکنند، بر دادگاههای سراسر ایران است که سریعاً اقدام نمایند. 1/1/1359»
این وسط دادستانی تهران شده بود مسئول تعیین تکلیف اموال مصادرهای. بازگرداندن اموال به مردم بدون چشمداشت به تصاحب آنها یا بدون رشوه و خلاصه بدون کثافت کاری کار هرکسی نبود. مدعیالعموم و دادستان تهرانِ آن موقع هم همین سیّدابراهیم رئیسی بود. ارزش اموال واملاک خیلی بالا بود و با این حساب، عدد و رقم رشوههای پیشنهادی به بازپرس و دادستان هم طوری بود که حقیر آن موقع که هیچ، در همین سال 96 هم نمیتوانم به اندازه یک قلم از آنها با درآمد و پساندازم جور کنم و یک آپارتمان سمت پیروزی بگیرم؛ و در این شرایط که شما یک نهادی داری که به شدت مخالف کار توست مثل بنیادها و رشوه هم که به وفور و با رقمهای بالا از طرف مدعیان، پیشنهاد میشود، اینکه بتوانی درست کار کنی و تکلیف این اموال بلامالک و با مالک را در حد توان روشن کنی، کار سختی است که البته رئیسی انجام داد و توانست تعیین تکلیف کند و اموالی را که به حق مصادره شده بود و عده ای با رشوه و پروندهسازی میخواستند تصاحب کنند، به بنیادها و نهادها و اموالی از مردم را که بنیادها مصادره کرده بودند، به صاحبان اصلیاش برگرداند. شاهد این مدعایِ سلامتِ شخصِ سیدابراهیم رئیسی در برگرداندن اموال به صاحبانش در آن زمان هم، همین است که امروز در تهران یک واحد خانه بیشتر از دار دنیا ندارد و همه آنهایی هم که او را در این نزدیک 40 سال بعد از انقلاب میشناسند از هر جناح سیاسیِ چپ و راست که باشند و هر اختلاف سلیقهای با او داشته باشند، روی سلامت نفس و پاکدستیاش قسم میخورند. در زندگی رئیسی با وجود سالهای طولانیِ حضور او در مدیریتهای کلان آنهم با تفاصیل فوق، حتی یک نقطه تاریک اقتصادی و مالی وجود ندارد.