به گزارش به نقل از روزنامه شهروند ،خشونت علیه زنان موضوعی است که هر چند در ایران جز یکبار، پژوهش جدیای دربارهاش انجام نشده است؛ ولی در سالهای گذشته تعدادی از مسئولان دولتی آن را نگرانکننده دانسته و البته لایحهای را با نام «تامین امنیت زنان» تدوین کرده و به قوه قضائیه فرستادهاند که هنوز به نتیجه نرسیده است.
مادران آسیبدیده
«خشونت خانگی؟ من اصلا نمیدانم، چیست.» وقتی توضیحات را میشنود، با خجالت سرش را پایین میاندازد و میگوید: «زمان ما این قرتیبازیها نبود. دختر با پیراهن سفید میرفت و باید با کفن از خانه شوهر بیرون میآمد.» فاطیما ٧٠ سال دارد و تنها زندگی میکند؛ چون یک سالی میشود که همسرش را از دست داده است. «من همان روز اول زندگی از شوهرم کتک خوردم.
غذا را سوزانده بودم، با اینکه به او حق میدادم اما کلی گریه کردم و از همان روز تا زمانی که همسرم زنده بود، هیچوقت غذایم نسوخت.» فاطیما تسبیحش را به دست چپش میدهد و میپرسد: «یعنی من خشونت خانگی دیدهام؟ چون همسرم کمی عصبی بود و حتی با شلوغکردن بچهها هم به من فحش میداد.»
وقتی جواب مثبت را میشنود، زیرلب میگوید: «خدا رحمتت کند، قاسم.» سمیرا طاووسی، روانشناس در مورد آسیبهایی که این زنان در طول زندگیشان متحمل میشوند و زنانی همچون «فاطیما» به «شهروند» میگوید: «خشونت از هر نوعی در هر فرهنگی جزو رفتارهای ناپسند فردی و اجتماعی است. خشونت میتواند کلامی یا رفتاری باشد.
یکی از مخربترین و آسیبزنندهترین انواع خشونت، خشونتهای خانگی بهویژه از نوع خشونت علیه زنان است.» طاووسی با تکیه بر علم روانشناسی میگوید: «اصولا زنان احساسیتر از مردان هستند و رفتارهای منفی در زنان تأثیر عمیقتری میگذارد. حال اگر زن یا دختری در محیط خانه مورد خشونت قرار گیرد، خانهای که قرار است جایگاهی امن برای انسان باشد، آسیبی که به او وارد میشود بسیار جدی و طولانیمدت است.» این روانشناس میگوید:
«متاسفانه بسیاری از زنان سالها با این آسیب سر میکنند و به دلایل متعدد صدای آنها به گوش کسی نمیرسد» و ادامه میدهد: «دلایلی از قبیل ترس از آبرو، نداشتن حمایت خانوادگی یا اجتماعی مناسب و.... وقتی دختری توسط برادر یا پدر خود یا زنی توسط شوهر خود مورد خشونت کلامی یا ضربوشتم قرار گیرد، اگر کسی نباشد که از او حمایت کند، آیا امیدی برای رهایی خواهد داشت؟
بهویژه با توجه به دنیای مردسالاری که به چشم موجودی ضعیف به زن نگاه میشود و مردان خود را قویتر و مستحقتر میدانند!» طاووسی آسیبهای روانی خشونت را مختص زنان یا مردان نمیداند و میگوید: «زمانی که یک انسان با هر جنسیتی که باشد، مورد خشونت قرار میگیرد و نمیتواند از خود دفاع کند، از نظر روانی دچار آسیبهای زیادی میشود؛
ممکن است او احساسات ناخوشایند ناشی از توهین و تحقیر را در ذهن خود سرکوب کند، آنها را با مکانیزم جابهجایی روی دیگران تخلیه کند یا حتی واکنش وارونه نشانداده و وانمود کند که احوالش بسیار خوب است؛ اما تمام این مکانیزمها در طولانیمدت آسیبزننده هستند زیرا باعث میشوند فرد انرژی روانی زیادی صرف جبران احساسات منفی خود کند.» این روانشناس سرخوردگی و افسردگی را یکی از آسیبهای بارز خشونت میداند:
«چنین فردی به مرور یا سرخورده و افسرده خواهد شد یا فردی عصبی که تحمل کوچکترین اتفاق منفی را ندارد؛ یعنی سلامت روان او مختل میشود. حال تصور کنید چنین شخصی قرار است نقش مادر را نیز ایفا کند و به نوعی مدیریت داخلی خانه را در دست گیرد، فرزندانی سالم و با اعتمادبهنفس تربیت کند که در سایه امنیتی که در خانواده تجربه کردهاند، افرادی توانمند و موفق باشند! آیا میتوان انتظار داشت که در دامان مادری آسیبدیده چنین فرزندانی رشد کنند!»
طاووسی خشونت علیه زنان را خشونت به بخش وسیعی از جامعه دانسته و ادامه میدهد: «خشونت علیه زنان یعنی از دستدادن نیروی مثبت بخش اعظمی از جامعه و پیرو آن تربیت نسلی آسیبدیده. یکی از بهترین راهکارها برای جلوگیری از چنین مواردی اول وجود قوانین سفت و سخت حمایتی برای جلوگیری از خشونتهای خانگی است و دوم آگاهسازی زنان از داشتن چنین حقوقی برای مراقبت از خود و همچنین آگاهسازی مردان جامعه از عواقب فردی، خانوادگی و اجتماعی خشونتهایی که علیه زنان وجود دارد.»
زنان و خشونتهایی که در معرض آن قرار دارند
«سازمان ملل متحد» خشونت علیه زنان را اعمال هر گونه رفتار یا گفتار آزاردهنده از سوی مردان یا زنان که سبب آسیبهای فیزیکی، جنسی، ذهنی یا رنج زنان شود، تعریف میکند و بر اساس آن استفاده از کلمات توهینآمیز و تحقیرکننده، استفاده از عبارات تهدیدآمیز، فریادکشیدن، رفتارهای کنترلکننده، کتکزدن، اعمال زور برای برقراری رابطه جنسی و عاطفی، آسیبزدن به دستگاه تناسلی، ختنهکردن و تجاوز جنسی از جمله رفتارهای خشونتآمیز هستند.
خشونت فیزیکی، خشونتی است که زنان را بدون در نظرگرفتن میزان تحصیلاتشان، نژاد و وضعیت خانوادگیشان تهدید میکند. خشونت فیزیکی به شکلهای مختلفی همچون آزار و اذیت جسمانی، ضرب و جرح، کشیدن مو، سوزاندن، گرفتن و بستن، زندانیکردن، اخراج از خانه، کتککاری مفصل، محرومکردن از غذا، سیلی، لگد و مشتزدن، کشیدن و هلدادن، محکم کوبیدن در، به هم زدن سفره و میز غذا و شکستن اشیای منزل نمود مییابد.
خشونت روانی و کلامی؛ خشونتی است که هم در خانه و هم بیرون از آن میتواند وجود داشته باشد؛ خشونتی که با دشنام و به کار بردن کلمات رکیک، بهانهگیریهای پیدرپی، داد و فریاد و بداخلاقی، بیاحترامی، رفتار آمرانه و تحکمآمیز و دستوردادنهای پیدرپی، تهدید به آزار یا کشتن، تحقیر زن، قهر و صحبتنکردن و ممنوعیت ملاقات با دوستان اعمال میشود.
خشونت اقتصادی؛ ندادن خرجی، سوءاستفاده مالی از زن و صدمهزدن به وسایل مورد علاقه او از جمله موارد خشونت اقتصادی علیه زنان برشمرده میشوند؛ به طوری که در مواردی زنان حتی حق دخل و تصرف در اموال خود را هم ندارند.
خشونت جنسی؛ این خشونت در محیط خانه میتواند به شکل استفاده قهرآمیز، بدون رضایت زن، اجبار در روابط زناشویی غیر متعارف، عدم اجازه استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری ناخواسته و بیتوجهی به نیازهای جنسی زن دیده شود. یکی از مسائل قابل تأمل این است که زنانی که از جانب همسرانشان مورد خشونت قرار میگیرند، پنج برابر بیشتر از سایر زنان در معرض آسیبهای روانی و خطر خودکشی و شش برابر بیشتر در معرض اختلالات روانی قرار دارند.
خشونت خانگی را حداقلی کنیم
خشونت خانگی مسألهای نیست که تنها آن را در جوامع در حال توسعه دید؛ چون آمارها و اخبار از وجود این پدیده در جوامع توسعهیافته روایت میکنند؛ به همین منظور هر جامعهای به فراخور شدت این مسأله به دنبال راهکارهایی است تا آمارهایش را در این عرصه به حداقل برساند؛ اگر چه درنهایت نخستین گام وجود قانونهای حمایتی است.
ارتقای مهارتهای اجتماعی شاید به نوبه خود بتواند در کاهش خشونتهای خانگی نقش مهمی بازی کند. درواقع آموختن تکنیکهای ارتباطی بهخصوص در زندگی مشترک میتواند بسیار تاثیرگذار باشد؛ مهارتهایی همچون ارتقای آستانه تحمل و کنترل خشم، دگرخواهی و کاهش تعلقات فردی.
مطالعات گواه این مسأله هستند که زنان تحصیلکرده کمتر در معرض خشونتهای فیزیکی قرار میگیرند؛ شاید به این دلیل که زنان تحصیلکرده از مهارت بیشتری برای تشخیص و خاتمه به روابط همراه با خشونت برخوردارند.
سوءمصرف مواد مخدر و الکل در مردان هم از عواملی است که ارتکاب به خشونت خانگی علیه زنان را افزایش میدهد. تأثیر منفی الکل و مواد مخدر بر ادراک و قضاوت افراد همراه با مجموعه عوامل اجتماعی و روانی مرتبط سبب افزایش احتمال بروز خشونت میشود.
شاهد خشونتبودن در کودکی هم یکی دیگر از عواملی است که خشونت خانگی را در آینده برای فرد تسهیل میکند. مشاهده یا مواجهه با خشونت در کودکی سبب ایجاد چرخه میان نسلی میشود و کودکان شاهد خشونت خانگی، آن را به عنوان یک روش پذیرفتهشده برای حل تعارضهای خانوادگی میآموزند و قربانیان خشونت هم در معرض خطر مضاعفی برای تجربه خشونت در بزرگسالی هستند.
چارهای نداریم جز تحمل
«میلیونها زن و دختر در سراسر جهان تحقیر میشوند، کتک میخورند، مورد تجاوز قرار میگیرند یا حتی کشته میشوند. آنها در خیابانها، در مدرسه، در محل کار و خانه یا در اجتماع، خشونت میبینند. بیش از ٧٠درصد زنان جهان در زندگی خود خشونت جسمی یا جنسی را تجربه میکنند. یکچهارم زنان باردار در جهان با خشونت روبهرو میشوند.»
آماری که بانکیمون، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد، در پیام خود به مناسب روز جهانی منع خشونت علیه زنان در نوامبر ٢٠١٣ به آن اشاره کرد. درواقع در قرن بیستویکم هنوز زنان بسیاری هستند که خشونت را تجربه و سکوت میکنند؛ چون هنوز قوانین مردسالاری یا کاستیهای موجود در قوانین به آنان امکان مقابله قانونی با خشونت را نمیدهند.
«نوشتن و گفتن از خشونت خانگی چه دردی از ما دوا میکند، خانم؟ یک سری به دادگاه خانواده بزنید تا ببینید زنان چقدر درد دارند.» زنی لاغراندام که مانتو بلندش به تنش زار میزند، عصبی است و دست راستش لرز دارد. «قانون از زنان حمایت نمیکند. شوهرم بددهن است وقتی مست میکند هر چه به دهانش میآید به من میگوید و هر وقت از شبانهروز باشد از خانه بیرونم میکند.
دو سال این وضعیت را تحمل کردم تا زن مطلقه نباشم اما دیگر تحملش را ندارم.» منیره متولد ٥٤ است و قبل از ازدواج کار مناسبی داشته اما با مخالفت همسرش بعد از ازدواج کارش را رها کرده است: «ابتدای زندگی مشترکم فکر میکردم مخالفت همسرم با کار کردنم به خاطر غیرتیبودنش است اما بعدها متوجه شدم که فقط میخواسته استقلال مالیام را بگیرد.»
منیره نگاهی به ساعتش میاندازد و قرصی را از کیفش درمیآورد تا بخورد: «وقتی به دادگاه خانواده میروید آنقدر زن دردمند میبینید که از زنبودنتان پشیمان میشوید. زنبودن خیلی سخت است.» حلیمه اما بیشتر عمرش را درد کشیده و حتی با وجود چندبار تقاضای طلاق نتوانسته از همسرش جدا شود: «حالا دیگر پیر شده و کاری به کارم ندارد، البته پسرم بزرگ شده و از من حمایت میکند. قبل از این کتکخوردهام، از خانه بیرونم کرده، فحشدادن و در مضیقه اقتصادی قراردادن که جای خودش را دارد.
من ساعاتی که همسرم خانه نبود برای دیگران لباس میدوختم و همانطور بچههایم را بزرگ کردم.» حلیمه راضی به ازدواج نبوده و با اشک سر سفره عقد نشسته است: «مادرم مجبورم به ازدواج کرد. من دوست داشتم درس بخوانم، اما حتی نتوانستم امتحانات آخر سال را بدهم و دیپلم بگیرم.» محبوبه اما ماجرای تلختری دارد چون بعد از مکافات بسیار توانسته طلاق بگیرد اما پسر هفت سالهاش با همسرش زندگی میکند:
«هر کاری کردم، نتوانستم حضانت پسرم را بگیرم؛ برای همین زندگیام به زندگی آن دیو گره خورده است.» محبوبه هنوز هم کتک میخورد و به خاطر کودکش دم نمیزند: «مجبورم تحمل کنم تا پسرم هجدهساله شود و بیاید با من زندگی کند. مخارج پسرم را من میدهم و هربار که به همسر سابقم پول نمیدهم به باد کتک و فحش میگیردم. من قربانیم اما چارهای ندارم جز تحمل.»
محبوبه نایلون پفکها و چیپسهایش را کمی جابهجا میکند و میگوید: «خانم کجای کار هستید وقتی زنی را در تلویزیون نشان میدهند که همیشه کتکخورده و نتوانسته جدا شود، دیگر چه انتظاری دارید. قانون، صداوسیما و... همه از مردان حمایت میکنند. صدای ما زنانها به کجا میرسد؟» اعظم اما خشونت را در خانه پدری تجربه کرده است و هنوز با یادآوری فحشها و کتکهای برادرش لرزه به اندامش میافتد:
«نوزدهساله بودم که ازدواج کردم و خدا را شکر همسر خوبی دارم. تمام زخمهای من به برادرم برمیگردد. ٩-١٠سال بیشتر نداشتم که فحشدادنها و کتکهای هرازگاهیاش شروع شد. مادرم در مقابل شکایتهایم میگفت که برادرت غیرتی است، بیشتر رعایت کن! و همچنان با بهانه و بیبهانه من کتک میخوردم و گاهی اوقات برای ساعتهای طولانی در زیرزمین زندانی میشدم. هنوز که ٣٢ سال دارم با دیدن برادرم همان ترس به سراغم میآید.»
با ١٢٣ تماس بگیرید
در ایران اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی کشور از مردم خواسته تا خشونتهای خانگی بهویژه کودکآزاری و همسرآزاری را با مرکز اورژانس اجتماعی یا شماره تلفن 123 در میان بگذارند.
سازمان بهزیستی از سال 1393 خانههای امن را برای زنان و دخترانی که در معرض خشونتهای خانگی قرار دارند، راهاندازی کرده است. بنابر اعلام معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی خانههای امن مکانهایی هستند که از زنان در معرض خشونت حمایت میکنند و زنان و دخترانی که ممکن است به هر دلیلی شب از خانه رانده شوند یا در خانه خودشان از نظر خشونت در معرض خطر باشند در خانههای امن اسکان داده میشوند.
آدرسهای خانههای امن مخفی است و زنان از طریق تماس تلفنی میتوانند با این خانهها ارتباط برقرار کنند. زنان میتوانند کودکان خود را هم به این خانهها ببرند. در خانههای امن علاوه بر اسکان افراد، به آنها خدمات دیگری مانند خدمات روانشناختی و مشاوره، خدمات مددکاری، خدمات حقوقی، خدمات پزشکی و بهداشتی ارایه میشود.