«سیل کرخه» در حمیدیه شکست خورد. در سوسنگرد تسلیم شد و از رٌفیع پا پس کشید. البته نبرد خوزستانیها با سیل همچنان ادامه دارد. اما مردم این سه شهر با دفاع شبانه روزی توانستند نقشه سیل کرخه را نقش برآب کنند. سیل به قصد خانه خرابی آمده بود.
مقاومت ادامه دارد
به گزارش به نقل از روزنامه ایران ،پیروزی این سه شهر بر سیل به معنای حال خوب خوزستان نیست و مقاومت همچنان ادامه دارد اما کارشناسان محلی پیروزی مردم این سه شهر بر طغیان رودخانههای کرخه و دز را تأیید میکنند. مقاومت و مبارزه سوسنگردیها با سیل از بهمن ماه شروع شد. آنها نزدیک به دو ماه چشم در چشم کرخه دوختند و هر حرکت آب را خنثی کردند.
هرجا آب خیز برمیداشت؛ خاکریز ساختند. هرجا سیل پیشروی کوچکی داشت، هزاران جوان بیل به دست، خاکهای حاصلخیز را گونی کردند و جلوی عبور آب را گرفتند. جوانان دهلاویه در سوسنگرد با تنشان جلوی سیل ایستادند و سیل بند انسانی ساختند. با چنگ و دندان از روستائیان حفاظت کردند. خود را بین شکافها انداختند تا دیگران برسند و سیل بند را تعمیر کنند.
آنها باز مانده نسل مردانی هستند که خودشان را روی مینها انداختند و مسیر سربازان را برای دفاع از کشور باز کردند. آنها یزله کنان و یکصدا میگفتند الآن وقت دفاع است. اجازه نمیدهند کرخه اشک آنها را درآورد. کوچهها پر بود از مردمی که یکپارچه به پای یک شهر ایستاده بودند. فرقی نداشت حمیدیه باشد یا سوسنگرد. رفیع باشد یا اهواز. همه بودند. کوچک و بزرگ. پیر و جوان. زنها پشتیبانی میکردند، مردها مبارزه و دفاع.
اهواز پشت حمیدیه ایستاد. خرمشهر پشت سوسنگرد. یک ایران پشت خوزستان. آنها همبستگی را به بهترین شکل به تصویر کشیدند. بغض ایران برای این باهم بودن شکست. خاکریزها بستر جوانان شهر شد تا راه غفلت را بر سیل طغیانگر ببندد.
کودکان و نوجوانان هم آمدند و ماندند آنها قهرمانان کوچکی بودند که برای نجات شهرشان پا به پای بزرگترها ایستادند و چشم دوختند به آبی که فروردین 98 به جای آبادانی برای آنها خرابی به بار آورد. زمینهای کشاورزی را برد. نخلها را بیثمر کرد. قلب نخلهای کوچک را نشانه رفت اما نتوانست شهرشان را از آنها بگیرد. بچهها مشت مشت خاک را گونی کردند و بر صورت سیل کوبیدند. مشتهای کوچک آنها تیتر رسانهها شد.
دانشآموزان حمیدیه جلوی مدرسهها سیل بند زدند. اجازه ندادند سیل بند کلاسهای درس را از آنها بگیرند. هرچند باعث شد تا امسال زودتر تعطیل شوند. بزرگترها جلوی خانهها خاکریز ساختند.
با کمترین امکانات شهرها را نجات دادند. با بیل و گونیهایی که خانه به خانه جمع میشد. در برخی شهرها، شهرداریها و بخشهای دولتی و نظامی هم کمک آمدهاند اما کمکها کافی نبود. ایستادگی مردم شهر را نجات داد. سیل کرخه آرام و مرموز میآمد. پیرها نقشه خوان حمله سیل شده بودند. جوانها با اشاره آنها راه هر رخنهای را بر سیل بستند. برخی از جوانان مدام در میان کرخه میآمدند. هر نشستی میتوانست شهر را تسلیم سیل کند. سیل بندها و خاکریز بسترشان شد. شبها کسی خانه نمیرفت. با چشمهای باز میخوابیدند.
خوزستان دوباره حماسهای را به تصویر کشید. هرجا سیل بندی شکست همه آمدند. هجوم مردم به سیل بندی که قصد ویرانی داشت، هر سیلی را از ایستادن، پشیمان کرد. هیچکس نپرسید عرب هستی یا لر؟ اینجا زندگی میکنی یا جایی دیگر؟ یک نبرد بین بودن و نبودن بود. آنکه باید میماند سیل نبود، مردم بودند. شانه به شانه هم.
خروجی مخزن سد کرخه رو به کاهش رفت و پا پس کشید. کارشناسان خبر پیروزی حمیدیه، سوسنگرد و رفیع را اعلام کردند.
البته شرایط برای روستاها فرق دارد. بعضی از روستاها همچنان در تسخیر آب هستند. آنطور که کارشناسان محلی میگویند، بعضی از آنها تا تثبیت خروجی آب کرخه همچنان باید تخلیه بماند. هنوز نمیتوان تعداد این روستاها را تخمین زد.
ورودی آب کرخه رو به کاهش است اما باید مقدارش تثبیت شود تا معلوم شود که زندگی به کدام روستا باید بازگردد. مسأله دیگری هم وجود دارد. سد کرخه باید تابستان خالی شود تا برای زمستان آماده باشد. این یعنی همچنان برخی از روستاها در تسخیر آب خواهند بود و اهلش برای بازگشت باید روزهای بیشتری را به انتظار بنشینند.