ماهان شبکه ایرانیان

کلینی و حوزۀ حدیثی قم

در میان کتب حدیثی شیعه، کتاب کافی مهم ترین اثر حدیثی برجایمانده از روزگار پیشینیان قلمداد میشود. نجاشی مدت زمان تألیف آن را بیست سال میداند.(نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ١٠٢٦) نویسندة این اثر، محمد بن یعقوب کلینی از اهالی منطقۀ ری است که در آخر عمر نزیل بغداد بوده و در باب الکوفۀ آن شهر مدفون است. (همان جا)

مقدمه

در میان کتب حدیثی شیعه، کتاب کافی مهم ترین اثر حدیثی برجایمانده از روزگار پیشینیان قلمداد میشود. نجاشی مدت زمان تألیف آن را بیست سال میداند.(نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ١٠٢٦) نویسندة این اثر، محمد بن یعقوب کلینی از اهالی منطقۀ ری است که در آخر عمر نزیل بغداد بوده و در باب الکوفۀ آن شهر مدفون است. (همان جا)

در دوران کنونی، اطلاعات کاملی از زندگی کلینی و سفرهای وی در دست نیست.

فقدان اطلاعات دربارة حضور کلینی در برخی حوزه های حدیثی و نامشخص بودن محل تألیف کافی، موجب شده بعضی از پژوهشگران باتوجه به حضور وی در بغداد و گزارش نجاشی، کتاب کافی را نماد تفکر بغداد بدانند. این گروه هرچند بهره گیری کلینی از احادیث حوزة قم را پذیرفته اند، محل تدوین کتاب کافی را بغداد میدانند و آغاز کتاب با بحث عقل و جهل را متأثر از فضای عقل گرای معتزله در بغداد تلقی میکنند. (نک : نیومن، ١٣٨٦ش، ص ٢٧٦، ٣١٩، ٣٢٣ و ٣٤٧)

در مقاله ای با عنوان «الکافی و گفتمان حدیثی قم»(حمادی، ١٣٩١ش، ص ٩٨١١٣) به بررسی این دیدگاه پرداخته شد و بیان گردید که با تحلیل قراین تاریخی و شواهد موجود در کتاب، کافی نماد حوزة حدیثی قم به شمار میرود. پس از نشر این مقاله، برخی اساتید این احتمال را طرح کردند که کلینی در حوزة قم حضور نیافته و احادیث مدرسۀ حدیثی قم را از کتب مشایخ قم به صورت وجاده به کافی منتقل کرده، بدون آنکه در قم حضور یافته باشد. خاستگاه این شبهه آن است که در گزارش های رجالیان، سخنی از حضور وی در حوزة حدیثی قم به میان نیامده است. از طرفی در تنها اثر برجایمانده از او یعنی کتاب کافی، اشاره ای به حضورش در قم وجود ندارد.

پژوهش حاضر در پی ارائۀ قراین حضور کلینی در قم است. پرداختن به این موضوع از آن جهت قابل اهتمام است که میتواند دستمایۀ تحقیق در مقدار اثرپذیری کلینی از فضای فکری حوزة حدیثی قم در تدوین کافی، گزینش احادیث و باب بندی کتاب بوده و از طرفی دیگر نشان دهندة رویکرد حوزة حدیثی قم در آن دوره باشد. دراین باره سیرة اخذ حدیث در میان محدثان شیعه بررسی شده و روش کلینی کاوش شده است و نکته های دیگری نیز که میتواند قرینه بر حضور کلینی در قم باشد، موردتوجه خواهد بود.

١. سیرۀ محدثان شیعه در اخذ احادیث

هرچند در آثار برجای مانده از محدثان قدیم، تعریف الفاظ اخذ و نقل حدیث و بیان روش دیده نمیشود، با جست وجو در عبارات آثارشان می توان به کشف روش آن ها پرداخت و براساس کاربرد الفاظ به مفاهیم آن پی برد. براین اساس، شهید ثانی روش دریافت حدیث از استاد و انتقال آن به شاگردان و نگارش در کتب را هفت نوع میداند که به تناسب بحث به چهار نوع آن اشاره می شود:

١-١. سماع

مهم ترین روش محدثان شیعه در دریافت احادیث، سماع حدیث از استاد بوده است.

سماع در لغت به معنای شنیدن و نیز هر صدای شنیدنی است. (راغب اصفهانی، ١٤١٢ق، ص ٤٢٥؛ فراهیدی، ١٤٠٩ق، ج ١، ص ٣٤٨؛ ابن سیده، ١٤٢١ق، ج ١، ص ٥١٢) این واژه در اصطلاح راویان به معنای شنیدن حدیث از استاد است. به گفتۀ شهید ثانی، سماع برترین روش دریافت حدیث نزد محدثان است. (شهید ثانی، ١٣٨١ش، ص ٤٠)

سماع حدیث در آثار قدما بسیار نمود دارد. برای نمونه میتوان به گزارش کلینی از سماع صفوان بن یحیی، از احادیث موسی بن بکر اشاره کرد: «حمید بن زیاد عن الحسن بن محمد بن سماعة قال دفع إلی صفوان کتابا لموسی بن بکر فقال لی هذا سماعی من موسی بن بکر و قرأته علیه فإذا فیه موسی بن بکر عن علی بن سعید عن زرارة قال هذا مما لیس فیه اختلاف عند أصحابنا عن أبی عبدالله و عن أبی جعفر ع.» (کلینی، ١٣٨٧ش، ج ١٣، ص ٥٦٨)

نمونۀ دیگر در اسناد کافی، سماع احمد بن هلال از عثمان بن عیسی است. این سند نشان می دهد تعبیر «حدثنا» نیز اشاره به سماع دارد: «الحسین بن أحمد، عن أحمد بن هلال، قال: حدثنا عثمان بن عیسی، عن خالد بن نجیح، عن زرارة بن أعین، قال: قال أبوعبدالله علیه السلام. .. قال أحمد بن هلال: سمعت هذا الحدیث منذ ست و خمسین سنة»(همان، ج ٢، ص ١٦٧)

گزارش شیخ طوسی از سماع مشایخ خود از کتب حسن بن محمد مرعشی نیز، نشان دهندة تثبیت این شیوه در انتقال میراث شیعه است: «الحسن بن محمد بن حمزة بن علی بن عبدالله بن محمد بن الحسن بن الحسین بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب، المرعشی الطبری، یکنی أبا محمد، زاهد عالم أدیب فاضل، روی عنه التلعکبری، و کان سماعه منه أولا سنة ثمان و عشرین و ثلاث مائة، و له منه إجازة بجمیع کتبه و روایاته، أخبرنا جماعة، منهم الحسین بن عبیدالله و أحمد بن عبدون و محمد بن محمد بن النعمان، و کان سماعهم منه سنة أربع و خمسین و ثلاث مائة.»(شیخ طوسی، ١٣٨١ق، ش ٦٠٨٩)

نجاشی نیز در فهرست خود، به سماع کتاب ابن قبه توسط ابن بطه اشاره دارد: «محمد بن عبدالرحمن بن قبة الرازی أبوجعفر متکلم عظیم القدر حسن العقیدة قوی فی الکلام کان قدیما من المعتزلة و تبصر و انتقل. له کتب فی الکلام. و قد سمع الحدیث و أخذ عنه ابن بطة و ذکره فی فهرسته الذی یذکر فیه من سمع منه فقال: و سمعت من محمد بن عبدالرحمن بن قبة له کتاب الانصاف فی الامامة.»(شیخ طوسی، بیتا، ش ١٠٢٣) این گزارش ها نشان دهندة آن است که نقل حدیث از طریق سماع روشی شایع در نشر احادیث و در میان راویان بوده است. فراوانی گزارش سماع در طریق به میراث حدیثی امامیه، به گونه ای است که وجود این روش را حتی در دورة حضور ائمه (ع) به اثبات میرساند. توجه به گزارش های زیر این سخن را به خوبی اثبات می کند:

گزارش سماع نجاشی: ٢٠٦، ٢٠٧، ٢٣٣، ٢٣٩، ٣١٤، ٣٣٩، ٣٩٧، ٤٤٨، ٥٧٣، ٦٦٨، ٦٧٦، ٦٨٠، ٦٩٠، ٦٩٢، ٦٩٩، ٧٠٧، ٧٠٨، ٨٩٣، ٩٤٤، ١٠٢٣، ١٠٤٩، ١٠٥٦، ١٠٥٧، ١٠٥٨، ١٠٥٩، ١٠٦٦، ١١٣٠، ١١٨٥ و ١١٨٦.

گزارش سماع مشایخ توسط نجاشی: ٢١، ٦٧، ١٥٥، ١٥٨، ١٨٠، ١٩٦، ٢٠٢، ٢٠٧، ٢٠٨، ٣٢٢، ٣٢٣، ٣٢٥، ٣٢٦، ٣٣٩، ٣٤٣، ٣٤٦، ٣٧٧، ٦١٥، ٦٧٥، ٧١٤، ١٠٢٣، ١٢٢٦، ١٢٣٥ و ١٢٥٨.

گزارش سماع در فهرست شیخ طوسی: ٣٥، ٧٣، ٩٠، ٩٥، ٩٩، ١٩٥، ٣٩٢، ٤٢٦ و446.

گزارش سماع در رجال شیخ طوسی: ٥٩٤٧، ٥٩٥٠، ٥٩٥١، ٥٩٥٢، ٥٩٥٤، ٥٩٥٥، ٥٩٥٨، ٥٩٥٩، ٥٩٦١، ٥٩٦٤، ٦٠٥٢، ٦٠٥٤، ٦٠٥٥، ٦٠٧٣، ٦٠٨٨، ٦٠٨٩، ٦٠٩١، ٦٠٩٩، ٦١٠٠، ٦١٣٣، ٦١٣٨، ٦١٣٩، ٦١٨٠، ٦١٨١، ٦١٨٢، ٦١٨٥، ٦١٨٧، ٦١٨٩، ٦١٩٠، ٦١٩١، ٦١٩٣، ٦١٩٦، ٦٢٧٠، ٦٣٠٧، ٦٣١٠، ٦٣١١، ٦٣١٢، ٦٣١٤، ٦٣١٥، ٦٣١٦، ٦٣١٩، ٦٣٢٠، ٦٣٢١، ٦٣٢٣، ٦٣٢٥ و ٦٣٢٥.

این رویکرد در میان اصحاب امامیه، از چنان جایگاهی برخوردار بوده که ترک آن را موجب طعن راوی میدانستند. کشی در گزارشی از جعفر بن معروف چنین نقل می کند:

«سمعت یعقوب بن یزید یقع فی یونس و یقول کان یروی الاحادیث من غیر سماع.» (کشی، ١٤٠٩ق، ش ٩٤٥)

از یعقوب بن یزید شنیدم که به ذکر عیوب یونس (بن عبدالرحمن) پرداخته و میگفت احادیث را بدون سماع نقل می کند.

١-٢. قرائت

روش دوم اخذ حدیث، خواندن کتاب نزد استاد بوده که از آن، به قرائت و عرضه حدیث یاد می شود. تعابیر «قرأت علیه»، «قریء علیه و انا اسمع»، «حدثنا قرأة علیه» و «اخبرنا قرأة علیه» نشان دهندة این شیوه در دریافت حدیث است . (شهید ثانی، ١٣٨١ش، ص ٤١) گزارش های زیر نمونه هایی از انتقال میراث حدیثی به شیوة قرائت است:

گزارش قرائت نجاشی: ١٠٠، ١٤٨، ١٥٢، ١٦٢، ١٨٠، ٢٦٩، ٣٠٢، ٣١٨، ٣٧٥، ٣٧٦، ٥٩٩، ٦٠٦، ٦٧٦، ٨٠٧، ١٠٤٦، ١٠٤٩، ١١٤٨، ١١٥٠، ١١٩٩، ١٢١٨ و ١٢٦٢.

گزارش قرائت مشایخ توسط نجاشی: ٢، ٤٧، ٤٨، ٦٨، ٩٢، ١٦١، ١٨٠، ١٩٤، ٢٠٠، ٣١٩، ٣٢٨، ٣٣٩، ٣٦٥، ٣٧٥، ٤٣١، ٤٥٢، ٥٤٧، ٥٥٢، ٥٥٤، ٥٩٩، ٦٢٠، ٦٧٦، ٦٩٢، ٧١٤، ٧٢٨، ٧٦٦، ٨٠٧، ٨٢٤، ٨٤٩، ٨٨٣، ٨٨٧، ١٠٠٣، ١٠٠٥، ١٠١٩ و ١١٥٨.

گزارش قرائت در فهرست شیخ طوسی: ٣١، ٣٢، ٥٢، ٦١، ٨٢، ١٦٢، ٢٥٩، ٣٩٢، ٤٣٢، ٦٠٣، ٧١١ و ٨٧٦.

گزارش قرائت در رجال شیخ طوسی: ٦٢٠٩.

١-٣. اجازه

شیوة دیگر دریافت حدیث که در میان قدما مورد استفاده بوده، اجازة روایت کتاب است. (برای آشنایی با فرق فهرست ها با اجازات، نک: مددی موسوی، ١٣٩٣ش، ج ١، ص ٣٧١) در این روش، استاد اجازة نقل کتاب خود یا دیگری را که به سماع، قرائت یا اجازه دریافت کرده، به فرد مشخص می دهد. (همان، ص ٤١) اجازة علی بن بابویه به عباس بن عمر کلوذانی در سال ٣٢٨ در بغداد براساس این شیوه است: «أخبرنا أبوالحسن العباس بن عمر بن العباس بن محمد بن عبدالملک بن أبی مروان الکلوذانی رحمه الله قال : أخذت إجازة علی بن الحسین بن بابویه لما قدم بغداد سنة ثمان و عشرین و ثلاث مائة بجمیع کتبه.»(نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ٦٨٤)

نمونه های زیر نشان دهندة روش اجازه در اخذ حدیث است :

اجازات نجاشی: ٦١، ٩٦، ٩٧، ١٠٥، ١٠٧، ١١٦، ١١٧، ١١٩، ١٣٨، ١٤٠، ١٤١، ١٦٣، ٢٢٥، ٢٢٨، ٢٢٩، ٢٣٧، ٢٣٨، ٢٤١ و ٦٠٦.

گزارش اجازات مشایخ توسط نجاشی: ٢٣٣، ٦١٥ و ٦٨٤.

گزارش اجازه در فهرست شیخ طوسی: ٣٧، ١٩٥، ٢٥٩، ٣٩٢ و ٤٤٦.

گزارش اجازه در رجال شیخ طوسی: ٥٩٤٧، ٥٩٥٠، ٥٩٥١، ٥٩٥٢، ٥٩٥٤، ٥٩٥٥، ٥٩٥٦، ٥٩٥٧، ٥٩٥٨، ٥٩٦١، ٥٩٦٣، ٥٩٦٤، ٥٩٦٥، ٥٩٦٦، ٥٩٦٧، ٥٩٦٩، ٦٠٢١، ٦٠٢٣، ٦٠٣٢، ٦٠٥٢، ٦٠٥٤، ٦٠٥٥، ٦٠٧٣، ٦٠٨٧، ٦٠٨٨، ٦٠٨٩، ٦٠٩١، ٦٠٩٤، ٦٠٩٥، ٦٠٩٦، ٦٠٩٧، ٦١٠١، ٦١٠٢، ٦١٠٣، ٦١٣٣، ٦١٣٨، ٦١٣٩، ٦١٨٠، ٦١٨١، ٦١٨٢، ٦١٨٥، ٦١٨٧، ٦١٨٩، ٦١٩٠، ٦١٩١، ٦١٩٦، ٦١٩٧، ٦١٩٨، ٦٢٥١، ٦٢٧٠، ٦٣٠٧، ٦٣٠٨، ٦٣١٠، ٦٣١١، ٦٣١٢، ٦٣١٣، ٦٣١٤، ٦٣١٥، ٦٣١٦، ٦٣١٩، ٦٣٢٠ و ٦٣٢٥.

تصریح به عدم اجازه در رجال شیخ طوسی: ٥٩٥٨، ٦٠٩٩، ٦١٠٠، ٦١٩٣ و ٦٣٢٥.

١-٤. وجاده

شیوة دیگر نقل حدیث که در میان قدما رواج چندانی نداشته و موجب کاهش اعتماد به متن نقل شده بود، وجاده است. وجاده به معنی نقل حدیث از کتاب و براساس تشخیص خط مؤلف بدون سماع، قرائت یا اجازه است. (شهید ثانی، ١٣٨١ش، ص ٤٣) از نگاه قدما نقل حدیث به صورت وجاده، اعتماد به متن را کاهش داده و درصورتیکه یک راوی بیش از حد به نقل وجاده ای میپرداخت، موجب طعن او بود. گزارش کشی دربارة احادیث محمد بن سنان، این سخن را به خوبی روشن می کند: «ذکر حمدویة بن نصیر أن أیوب بن نوح دفع إلیه دفترا فیه أحادیث محمد بن سنان فقال لنا: إن شئتم عن تکتبوا ذلک فافعلوا فإنی کتبت عن محمد بن سنان و لکن لا أروی لکم أنا عنه شیئا فإنه قال قبل موته: کلما حدثتکم به لم یکن لی سماع و لا روایة إنما وجدته.»(کشی، ١٤٠٩ق، ش ٩٧٧)

براساس این گزارش، وجاده ای بودن احادیث محمد بن سنان سبب شد ایوب بن نوح روایات وی را به روش سماع و قرائت نقل نکند. این مطلب نشان دهندة عدم اعتماد به روایات وجاده ای در میان راویان است و ازاین رو وقتی یک راوی، حدیثی را به گونۀ وجاده اخذ کرده بود، در نقل آن، به وجاده تصریح میکرد. تصریح به وجاده در گزارش های کشی نمودی ویژه دارد. موارد زیر گزارش هایی براساس وجاده است که در این کتاب قابل مشاهده است:

نقل از کتاب ابوعبدالله محمد بن نعیم شاذانی در شماره های ٨٢، ١٤١، ٣٥٧، ٥٨٠، ٩١٧، ٩٨١، ٩٨٧، ٩٨٨، ١٠٥٨، ١١٠٥، ١١٠٦ و ١١١٠.

نقل از کتاب جبرئیل بن احمد ابومحمد فاریابی در شماره های ١٩٢، ١٩٣، ٤٢٧، ٥٣٧، ٥٧٣، ٥٨٩، ٧١٣، ٧٤١، ٨٣١، ٨٣٨، ٨٤٢، ٨٦٢، ٩٣٣، ٩٩١، ٩٩٥، ١٠٠٣، ١٠٤٦، ١٠٩٠، ١٠٩٣ و ١٠٩٩.

نقل از کتاب محمد بن حسن بن بندار قمی در شماره های ٢٠٦، ٣٩٦، ٩٥٧، ١٠٦٦، ١١٢٣ و ١١٣٢.

نقل روایت از واقفه در شمارة ٩٠١.

گزارش وجاده طاهر بن حسین در شمارة ٣٧٤.

همچنین در گزارش شمارة ١٨١ به نقل وجاده ای و سماعی از یک واقعه اشاره کرده، می نویسد: «وجدت بخط محمد بن عمر السمرقندی، و حدثنی بعض الثقات من أصحابنا.» همچنین می توان در شماره های ١٥٨ و ٢٧٩ فهرست نجاشی و شمارة ٦٢٣ فهرست شیخ طوسی، تصریح به وجاده را مشاهده کرد.

١-٥. تأثیر روش اخذ در اعتبارسنجی حدیث

از میان روش های اخذ حدیث، سماع دارای اعتباری ویژه است و پس از آن، قرائت حدیث بر استاد و سپس اجازة نقل حدیث از استاد معتبر است. تفاوت روش اخذ حدیث بر اعتبار آن نیز اثرگذار بوده است. شیخ طوسی تفاوت روش را در اعتبارسنجی احادیث مؤثر دانسته و می نویسد: «و إذا کان أحد الراویین یروی(الخبر) سماعا و قراءة و الاخر یرویه إجازة، فینبغی أن یقدم روایة السامع علی روایة المستجیز. اللهم إلا أن یروی المستجیز بإجازته أصلا معروفا، أو مصنفا مشهورا، فیسقط حینئذ الترجیح. و إذا کان أحد الراویین یذکر جمیع ما یرویه و یقول إنه سمعه، و هو ذاکر لسماعه، و الاخر یرویه من کتابه، نظر فی حال الراوی من کتابه، فإن ذکر أن جمیع ما فی کتابه سماعه فلا ترجیح لروایة غیره علی روایته، لانه ذکر علی الجملة أنه سمع جمیع ما فی دفتره، و إن لم یذکر تفاصیله؛ و إن لم یذکر أنه سمع جمیع ما فی دفتره، و إن وجده بخطه أو وجد سماعه علیه فی حواشیه بغیر خطه، فلا یجوز له أولا أن یرویه و یرجح خبر غیره علیه .»(شیخ طوسی، ١٤١٧ق، ج ١، ص ١٥٣)

با روشن شدن روش های رایج در میان قدما و ارزش هر روش، باید دید کلینی از چه روشی در تدوین کتاب خود بهره برده است. باید توجه داشت که در دو روش نخست، شاگرد نزد استاد حاضر شده و کتاب های حدیثی را پس از استنساخ به یکی از روش ها اخذ می کند. اجازه نیز به صورت غالب همراه با حضور نزد استاد و درخواست اجازه بوده[1] و فقط در وجاده حضور نزد استاد موضوعیت ندارد. (شهید ثانی، ١٣٨١ش، ص ١٥٠)

٢. روش کلینی در اخذ احادیث کتاب کافی

کلینی در ابتدای برخی اسناد خود از عبارت های «حدثنی» و «حدثنا» بهره جسته است.

این تعبیرها نشان دهندة دریافت حدیث از استاد بوده و نقل از کتاب بدون اخذ از استاد را نفی میکند. شهید ثانی برترین عبارتی را که بر سماع حدیث دلالت دارد، «سمعت» و پس از آن تعبیر «حدثنی» و «حدثنا» می داند.(همان، ص ٤١)

شاهد گفتار شهید، گزارش نجاشی دربارة اخذ کتاب منتخبات توسط ابن غضائری از جعفر بن محمد بن قولویه قمی است. ابن غضائری که برای اخذ کتاب منتخاب به نزد ابن قولویه رفته، در ابتدای قرائت کتاب بر استاد میگوید: سعد بر شما حدیث کرد. ابن قولویه در پاسخ میگوید: نه؛ بلکه پدرم و برادرم از سعد بر من حدیث کردند و من از سعد جز دو حدیث نشنیدم. (نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ٤٦٧) بنابراین، عبارت «حدثنی» به معنی بیان استاد و شنیدن شاگرد است. موارد زیر نمونه هایی از این اسناد است:

نقل حدیث از گروهی از مشایخ :

«أخبرنا أبوجعفر محمد بن یعقوب،[2]  قال: حدثنی عدة من أصحابنا منهم: محمد بن یحیی العطار، عن أحمد بن محمد، عن الحسن بن محبوب، عن العلاء بن رزین، عن محمد بن مسلم: عن أبی جعفر علیه السلام.»(کلینی، ١٣٨٧ش، ج ١، ص ٢٣)

نقل حدیث از علی بن ابراهیم:

«أخبرنا أبوجعفر محمد بن یعقوب، قال: حدثنی علی بن إبراهیم بن هاشم، عن أبیه، عن الحسن بن إبراهیم، عن یونس بن عبدالرحمن، عن علی بن منصور، قال.»(همان، ج ١، ص ١٨١)

«قال أبوجعفر، محمد بن یعقوب الکلینی، مصنف هذا الکتاب رحمه الله : حدثنا علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن العباس بن عمرو الفقیمی، عن هشام بن الحکم .»(همان، ج ١، ص ٤٠٩)

«حدثنا علی بن إبراهیم، عن علی بن إسحاق، عن الحسن بن حازم الکلبی ابن أخت هشام بن سالم، عن سلیمان بن جعفر: عن أبی عبدالله علیه السلام.»(همان، ج ١٣، ص ٣١٣)

نقل حدیث از احمد بن ادریس و محمد بن یحیی العطار:

«حدثنی أحمد بن إدریس القمی و محمد بن یحیی، عن الحسن بن علی الکوفی، عن موسی بن سعدان، عن عبدالله بن أیوب، عن أبی یحیی الصنعانی: عن أبی عبدالله علیه السلام.»(همان، ج ١، ص ٦٢٩)

«أبوجعفر محمد بن یعقوب الکلینی، قال: حدثنا محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد بن عیسی، عن صفوان بن یحیی، عن العلاء بن رزین، عن محمد بن مسلم: عن أبی جعفر الاول علیه السلام.»(همان، ج ١٢، ص ٧)

«حدثنا محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد بن عیسی، عن الحسن بن علی، عن صفوان، عن محمد بن زیاد بن عیسی، عن الحسین بن مصعب: عن أبی عبدالله علیه السلام.»(همان، ج ١٥، ص ٥٩١)

«حدثنا محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد بن عیسی، عن الحسین بن سعید، عن علی بن النعمان، عن عبدالله بن مسکان، عن عبدالرحیم القصیر، قال: قلت لابی جعفر علیه السلام.»(همان، ج ١٥، ص ٦٦٧)

نقل حدیث با تصریح به فراموش شدن نام استاد:

«قال الکلینی رحمه الله: و حدثنی شیخ من أصحابنا ذهب عنی اسمه»(همان، ج ٢، ص ١٢٧)

باید توجه داشت که روایات نقل شده در کتاب کافی، تمام روایات اخذشدة کلینی از اساتید خود نیست، بلکه وی از میان کتب مشایخ، به گزینش روایات پرداخته است.[3] توجه به این نکته از آن رو ضروری است که احتمال اخذ حدیث از مشایخ قمی در خارج از قم را ضعیف میکند؛ چراکه گزارشی بر حضور طولانی مدت مهم ترین اساتید قمی محمد بن یعقوب کلینی در ری و بغداد نیست و اخذ مجموعه ای عظیم از روایات جمع آوریشده در کتب اساتید، در مدت کوتاه نیز امری بعید است.

این احتمال نیز که کلینی برخلاف شیوة رایج حوزه های حدیثی عمل کرده و بدون اشاره به وجاده ای بودن روایات، به نقل آن ها پرداخته، بسیار بعید است؛ چراکه در آن صورت، خود او و کتابش مورد طعن واقع می شد، درحالیکه شخصیت او در میان قدما ستایش شده و کافی نیز به عنوان یکی از برترین تألیفات حدیثی شیعه به شمار رفته است . ( نک : شیخ مفید، ١٤١٤ق، ص ٧٠؛ نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ١٠٢٦؛ شیخ طوسی، ١٣٨١ق، ش ٦٢٧٧)

٣. روش انتقال کتاب کافی

از دیگر نکاتی که نشان دهندة مطابقت روش کلینی با سیرة رایج در حوزه های حدیثی آن روزگار است، گزارش های مربوط به قرائت کتاب کافی است. شیخ طوسی روش خود در اخذ کافی را سماع، قرائت و اجازه دانسته و می نویسد: «و اخبرنا به أیضا احمد بن عبدون المعروف بابن الحاشر عن احمد بن ابی رافع و ابی الحسین عبدالکریم بن عبدالله بن نصر البزاز بتنیس و بغداد عن ابی جعفر محمد ابن یعقوب الکلینی جمیع مصنفاته و احادیثه سماعا و إجازة ببغداد بباب الکوفة بدرب السلسلة سنة سبع و عشرین و ثلاث مائة.»(شیخ طوسی، ١٤٠٧ق، المشیخة، ص ٥)

همچنین در فهرست خود نیز به اخذ کتاب کافی از حسین بن عبیدالله غضائری، به روش قرائت اشاره دارد: «و أخبرنا الحسین بن عبیدالله قراءة علیه أکثر الکتاب الکافی عن جماعة منهم: أبوغالب أحمد بن محمد الزراری و أبوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه و أبوعبدالله أحمد بن إبراهیم الصیمری المعروف بابن أبی رافع و أبومحمد هارون بن موسی التلعکبری و أبوالمفضل محمد بن عبدالله بن المطلب الشیبانی کلهم عن محمد بن یعقوب.»(شیخ طوسی، بیتا، ش ٦٠٣)

از ظاهر نسخۀ کافی نیز که از طریق شیخ طوسی رسیده، سماع کافی استفاده میشود:

«حدثنا أبومحمد هارون بن موسی التلعکبری، قال: حدثنا أبوجعفر محمد بن یعقوب الکلینی، قال: حدثنی علی بن إبراهیم، عن أبیه؛ و محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد بن عیسی جمیعا، عن ابن أبی عمیر، عن حماد بن عثمان، عن الحلبی: عن أبی عبدالله علیه السلام.»(کلینی، ١٣٨٧ش، ج ١٢، ص ٨٣)

نجاشی نیز می نویسد در دوره ای که برای آموزش قرآن به مسجد لؤلؤی میرفته، گروهی از اصحاب امامیه، کتاب کافی را نزد احمد کوفی قرائت میکردند: «کنت أتردد إلی المسجد المعروف بمسجد اللؤلؤی و هو مسجد نفطویه النحوی أقرأ القرآن علی صاحب المسجد و جماعة من أصحابنا یقرءون کتاب الکافی علی أبی الحسین أحمد بن أحمد الکوفی الکاتب حدثکم محمد بن یعقوب الکلینی.»(نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ١٠٢٦) همچنین در ترجمۀ اسحاق بن حسن عقرایی مینویسد: «إسحاق بن الحسن بن بکران أبوالحسین العقرائی التمار کثیر السماع، ضعیف فی مذهبه، رأیته بالکوفة و هو مجاور، و کان یروی کتاب الکلینی عنه، و کان فی هذا الوقت علوا فلم أسمع منه شیئا.» (نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ١٧٨)

در تمامی این گزارش ها، روش انتقال کتاب کافی توسط کلینی و شاگردان او روایت، تحدیث و اجازة بیان شده است . روایت و تحدیث نشان دهندة دو روش سماع و قرائت است.

٤. مقدار اخذ حدیث از اساتید قم

با مشاهدة اسناد کافی، با دو گونه سند مواجهیم. گاهی کلینی نام استاد خود را در ابتدای سند ذکر میکند که بیشتر روایات کافی این گونه اند؛ اما در موارد بسیاری، نام یک فرد مشخص را بیان نکرده و عنوانی آورده که نشان دهندة نقل حدیث از گروهی از اساتید اوست. مهم ترین این عناوین عبارت «عدة من اصحابنا» است . براساس گزارش نجاشی از کلینی، درصورتیکه پس از عبارت «عدة من اصحابنا» نام احمد بن محمد بن عیسی آمده باشد، مقصود پنج نفر از اساتید او بوده که همه از حوزة حدیثی قم هستند.(همان، ش ١٠٢٦) در مجموع هر دو نوع سند کافی، نام یازده تن از مشایخ قم به چشم میخورد که کلینی بیش از دوسوم احادیث کتاب خود را از آن ها نقل میکند.(نک: حمادی، ١٣٩١ش، ص ٩٨١١٣) بنابراین، باتوجه به روش کلینی در اخذ حدیث و نقل بسیار زیاد از مشایخ قم و اعتبار کتاب در میان مشایخ پس از کلینی، میتوان گفت کلینی در حوزة حدیثی قم حضور داشته و کتاب کافی در این حوزه پیریزی شده است .

٥. بررسی طرق اخذ کتاب کافی

طریق به کتاب علاوه بر آنکه نشان دهندة راه انتقال میراث حدیثی است، نشانگر جغرافیایی است که میراث در آن حرکت کرده. بررسی طرق نقل یک میراث میتواند وجود آن میراث را در حوزه های حدیثی به اثبات رساند. حال باید دید آیا در طرق نقل کافی، اثری از حوزة حدیثی قم دیده می شود؟

٥-١. طریق اهل ری

ازجمله منابع شیخ صدوق در تألیف کتاب من لایحضره الفقیه کتاب کافی است. در مشیخۀ کتاب، طریق صدوق به کافی چنین آمده است : «و آنچه در این کتاب از محمد بن یعقوب کلینی آمده، از محمد بن محمد بن عصام کلینی و علی بن احمد بن موسی و محمد بن احمد سنانی از کلینی روایت میکنم . همچنین تمام کتاب کافی را از ایشان از کلینی نقل می کنم.»[4]

از این میان، محمد بن محمد بن عصام به تصریح صدوق، اهل کلین است و صدوق در اسناد مختلفی با این وصف از او یاد میکند.(شیخ صدوق، ١٣٧٦ش، ص ٤٥٦؛ همو، ١٣٩٨ق، ص ٧٢، ٨٣، ١١٥، ١٥٣، ١٥٩، ١٦٠، ٢٢٠؛ همو، ١٣٨٥ش، ج ١، ص ١٦٠، ٢٣٢ و ٢٣٣؛ همو، ١٣٩٥ق، ج ١، ص ٣٢٣/ ج ٢، ص ٤٣٥، ٤٨٣ و ٥٢٢؛ همو، ١٤٠٣ق، ص ١٤ و ٦٣؛ همو، ١٤١٣ق، ج ٤، ص ٢٢٣) محمد بن احمد سنانی نیز از نسل محمد بن سنان و نزیل ری بوده است. (مجلسی اول، ١٤٠٦ق، ج ١٤، ص ٢٣٤) علی بن احمد بن موسی نیز گرچه به تصریح از اهالی ری دانسته نشده، باتوجه به اینکه در طریق صدوق به محمد بن جعفر اسدی ساکن ری بوده (شیخ صدوق، ١٤١٣ق، ج ٤، ص ٤٧٦) و در موارد مختلفی، طریق مشترک با محمد بن احمد سنانی است (همو، ١٣٧٦ش، ص ٣٤١، ح ١؛ همو، ١٣٦٢ش، ج ٢، ص ٤٣٠، ح ١٠/ ص ٥٤٣، ح ١٩ و ص ٦٥٢، ح ٥٣؛ همو، ١٤١٣ق، ج ٢، ص ٢٣٨، ح ٢٢٩٣)، سکونت وی در ری تقویت می شود.

٥-٢. طریق اهل بغداد

در بررسی طریق های بغدادی انتقال کتاب کافی، فهرست نجاشی، فهرست شیخ طوسی و مشیخۀ کتاب تهذیب الاحکام از بهترین منابع به شمار میروند.

نجاشی طریق خود به کافی را چنین بیان میکند: «و رأیت أبا الحسن (الحسین) العقرانی یرویه عنه و روینا کتبه کلها عن جماعة شیوخنا محمد بن محمد و الحسین بن عبیدالله و أحمد بن علی بن نوح عن أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه عنه.» (نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ١٠٢٦)

اما شیخ طوسی در الفهرست، طریق های مختلفی را برای کافی ذکر میکند.(شیخ طوسی، بی تا، ش ٦٠٣)

١. «أخبرنا بجمیع روایاته الشیخ أبوعبدالله محمد بن محمد بن النعمان عن أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه القمی عن محمد بن یعقوب بجمیع کتبه.»

٢. «و أخبرنا الحسین بن عبیدالله قراءة علیه أکثر الکتاب الکافی عن جماعة منهم: أبوغالب أحمد بن محمد الزراری و أبوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه و أبوعبدالله أحمد بن إبراهیم الصیمری المعروف بابن أبی رافع و أبومحمد هارون بن موسی التلعکبری و أبوالمفضل محمد بن عبدالله بن المطلب الشیبانی کلهم عن محمد بن یعقوب.»

٣. «و أخبرنا الاجل المرتضی رضی الله عنه عن أبی الحسین أحمد بن علی بن سعید الکوفی عن محمد بن یعقوب.»

٤. «و أخبرنا أبوعبدالله أحمد بن عبدون عن أحمد بن إبراهیم الضیمری و أبی الحسین عبدالکریم بن عبدالله بن نصر البزار بنبس و بغداد عن أبی جعفر محمد بن یعقوب الکلینی بجمیع مصنفاته و روایاته.»

طرق شیخ طوسی در فهرست، با اندک تفاوتی در کتاب تهذیب الاحکام نیز آمده است. (شیخ طوسی، ١٤٠٧ق، المشیخة، ص ٥)

١. «فما ذکرناه فی هذا الکتاب عن محمد بن یعقوب الکلینی رحمه الله فقد اخبرنا به الشیخ أبوعبدالله محمد بن محمد بن النعمان رحمه الله عن ابی القاسم جعفر ابن محمد بن قولویه رحمه الله عن محمد بن یعقوب رحمه الله.»

٢. «و اخبرنا به أیضا الحسین بن عبیدالله عن ابی غالب احمد بن محمد الزراری و ابی محمد هارون بن موسی التلعکبری و أبیالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه و ابی عبدالله احمد ابن ابی رافع الصیمری و أبی المفضل الشیبانی و غیرهم کلهم عن محمد بن یعقوب الکلینی.»

٣. «و اخبرنا به أیضا احمد بن عبدون المعروف بابن الحاشر عن احمد بن ابی رافع و ابی الحسین عبدالکریم بن عبدالله بن نصر البزاز بتنیس و بغداد عن ابی جعفر محمد ابن یعقوب الکلینی جمیع مصنفاته و احادیثه سماعا و إجازة ببغداد بباب الکوفة بدرب السلسلة سنة سبع و عشرین و ثلاث مائة.»

٥-٣. جمع طریق ها به کتاب کافی

از جمع میان طریق های نقل شده به کتاب کافی، اسامی ده نفر به دست میآید که این کتاب را از کلینی دریافت کرده اند:

١. جعفر بن محمد بن قولویه؛ اهل قم، نزیل بغداد.(نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ٣١٨)

٢. احمد بن محمد ابوغالب زراری؛ اهل کوفه، نزیل بغداد.(شیخ طوسی، ١٣٨١ق، 5953).

٣. احمد بن ابراهیم صیمری؛ اهل کوفه، نزیل بغداد.(نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ٢٠٣)

٤. هارون بن موسی تلعکبری؛ ساکن بغداد. [5]

٥. محمد بن عبدالله بن المطلب شیبانی؛ اهل کوفه، باتوجه به اخذ حدیث توسط نجاشی از او و وجود نام وی در طرق بغدادی، به نظر میرسد ساکن بغداد بوده است . (نک : شیخ طوسی، بیتا، ش ٥٢، ٦٨، ٥٤٩، ٦٠٣ و ٦٢٣؛ نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ١٠٥٩)

٦. احمد بن علی بن سعید الکوفی؛ باتوجه به نقل حدیث توسط سید مرتضی از او به نظر میرسد ساکن بغداد بوده است. (شیخ طوسی، ١٣٨١ق، ش ٥٩٨٩؛ ممکن است با احمد بن احمد کوفی در گزارش نجاشی نیز متحد باشد. نک: نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ١٠٢٦)

٧. عبدالکریم بن عبدالله بن نصر؛ نزیل بغداد. (شیخ طوسی، بیتا، ش ٦٠٣)

٨. محمد بن محمد بن عصام؛ اهل ری.(نک: شیخ صدوق، ١٣٧٦ش، ص ٤٥٦؛ همو، ١٣٩٨ق، صص ٧٢، ٨٣، ١١٥، ١٥٣، ١٥٩، ١٦٠ و ٢٢٠؛ همو، ١٣٨٥ش، ج ١، ص ١٦٠، ٢٣٢ و ٢٣٣؛ همو، ١٣٩٥ق، ج ١، ص ٣٢٣، ج ٢، ص ٤٣٥، ٤٨٣ و ٥٢٢؛ همو، ١٤٠٣ق، ص ١٤ و ٦٣؛ همو، ١٤١٣ق، ج ٤، ص ٢٢٣)

٩. علی بن احمد بن موسی؛ ساکن ری.(در سطرهای گذشته به این مطلب اشاره شد.)

١٠. محمد بن احمد السنانی؛ ساکن ری.(مجلسی اول، ١٤٠٦ق، ج ١٤، ص ٢٣٤) درمجموع، هفت نفر ساکن بغداد و سه نفر ساکن ری بوده اند. در این میان، مهم ترین ناقل کتاب کافی که بسیاری از بزرگان، این کتاب را از او اخذ کرده اند، جعفر بن محمد بن قولویه قمی است که از قم به بغداد هجرت کرده است. حال باید دید آیا ممکن است وی کتاب کافی را در قم از کلینی اخذ کرده باشد؟

٦. نقل حدیث از کلینی توسط اهالی قم

نجاشی در معرفی کلینی مینویسد: او بزرگ و آبروی شیعیان ری در زمان خویش بود:

«شیخ أصحابنا فی وقته بالری و وجههم .»(نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ١٠٢٦) این تعبیر نشان میدهد کلینی در دورة کمال علمی خود، ساکن ری بوده و پس از آن به بغداد هجرت کرده است. ابن عساکر در تاریخ دمشق از کلینی یاد کرده و مینویسد او به دمشق و بعلبلک سفر کرده است و در آنجا به نقل حدیث پرداخته است: «محمد بن یعقوب، و یقال : محمد بن علی أبوجعفر الکلینی من شیوخ الرافضة. قدم دمشق و حدث ببعلبک عن أبی الحسین محمد بن علی الجعفری السمرقندی، و محمد بن أحمد الخفاف النیسابوری، و علی بن إبراهیم بن هاشم .»(ابن عساکر، ١٤١٨ق، ج ٥٦، ص ٢٩٧، ش ٧١٢٦)

گزارش شیخ طوسی نشان میدهد شاگردان کلینی در سال ٣٢٧ هجری در بغداد، تمام مصنفات وی را به صورت سماع و اجازه دریافت کرده اند: «و أخبرنا به أیضا أحمد بن عبدون المعروف بابن الحاشر رحمة الله علیه عن أحمد بن أبی رافع و أبی الحسین عبدالکریم بن عبدالله بن نصر البزاز بتنیس و بغداد عن أبی جعفر محمد بن یعقوب الکلینی جمیع مصنفاته و أحادیثه سماعا و إجازة ببغداد بباب الکوفة درب السلسلة سنة سبع و عشرین و ثلاث مائة.»(شیخ طوسی، ١٣٩٠ق، المشیخة، ج ٤، ص ٣٠٩؛ شیخ طوسی، ١٤٠٧ق، المشیخة، ص ٢٩)

از طرف دیگر، بعد از این تاریخ، دلیلی بر بازگشت کلینی به ری نداریم و طبق گزارش نجاشی و شیخ طوسی در رجال، وی در سال ٣٢٩ در بغداد، بدرود حیات گفته است. (نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ١٠٢٦؛ شیخ طوسی، ١٣٨١ق، ش ٦٢٧٧) از مجموع این گزارش ها می توان به این نتیجه رسید که کمترین زمان ممکن برای هجرت کلینی از ری به شام و اقامت در بغداد را باید حدود سال ٣٢٥هجری دانست. حال باید دید راویان قمی، احادیث خود را در کجا از کلینی اخذ کرده اند.

٦-١. جعفر بن محمد بن قولویه قمی

در میان شاگردان کلینی، مهم ترین ناقل کتاب کافی، جعفر بن محمد بن قولویه است. [6] پدر وی محمد بن قولویه از نزدیکان سعد بن عبدالله اشعری و ساکن قم بوده است. (نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ٣١٨) جعفر بن قولویه در سال ٣٠١ هجری، یعنی سال رحلت سعد بن عبدالله اشعری[7] سن کمی داشته است؛ چراکه وقتی حسین بن عبیدالله غضائری کتاب منتخبات سعد را بر او قرائت می کند و میگوید سعد بن عبدالله بر تو حدیث کرد، ابن قولویه این گفته را صحیح ندانست و گفت: بلکه پدر و برادرم از سعد بر من حدیث کردند و من جز دو حدیث[8] از سعد بن عبدالله حدیثی نشنیدم. (همان، ش ٤٦٧) درصورتیکه سن جعفر بن قولویه در زمان رحلت سعد بن عبدالله را ده سال بدانیم، اخذ کافی در سال های ٣١٠ق تا ٣٢٩ق که رحلت کلینی است ممکن خواهد بود. از طرفی، دلیلی بر سفر و اقامت ابن قولویه در بغداد تا قبل از سال ٣٣٩ هجری وجود ندارد.[9]

باتوجه به این نکات، احتمال اخذ کافی توسط جعفر بن قولویه در قم قوی به نظر میرسد.

٦-٢. محمد بن احمد قمی

ابوالحسن محمد بن احمد بن داود بن علی از اهالی قم است. نجاشی از او با عنوان «شیخ القمیین فی وقته و فقیههم» یاد میکند(همان، ش ١٠٤٥) و در ترجمۀ احمد بن محمد بن عیسی(همان، ش ١٩٨) و سعید بن عبدالرحمن (همان، ش ٤٧٧) نام او را در طریق به کتب آن ها به عنوان ناقل از کلینی میآورد. در طریق به کتب احمد بن محمد بن عیسی آمده: «أخبرنا بکتبه الشیخ أبوعبدالله الحسین بن عبیدالله و أبوعبدالله بن شاذان قالا: حدثنا أحمد بن محمد بن یحیی قال: حدثنا سعد بن عبدالله عنه بها و قال لی أبوالعباس أحمد بن علی بن نوح: أخبرنا بها أبوالحسن بن داود عن محمد بن یعقوب عن علی بن إبراهیم و محمد بن یحیی و علی بن موسی بن جعفر و داود بن کورة و أحمد بن إدریس عن أحمد بن محمد بن عیسی بکتبه.»(همان، ش ١٩٨)

هرچند وی به عراق رفت و ساکن بغداد شد.(نک: همان، ش ١٠٤٥) اما تعبیر نجاشی نشان میدهد او قبل از هجرت به بغداد به کمال علمی رسیده بود و در قم جایگاه استادی داشته است. باتوجه به سال رحلت کلینی و سال وفات او یعنی سال ٣٦٨ هجری (نک: همان جا) به نظر میرسد او در زمان رحلت کلینی به چنین کمال علمی دست نیافته بود و در آن زمان ساکن قم بوده است. باتوجه به این قراین، به نظر میرسد اخذ حدیث او از کلینی در قم اتفاق افتاده است.

٦-٣. محمد بن علی ماجیلویه

نام وی محمد بن علی بن محمد بن ابیالقاسم عبدالله بن عمران است.[10] براساس گزارش نجاشی، پدر او علی بن محمد بن عبدالله[11] نوۀ دختری احمد بن محمد بن خالد برقی است. (نک: همان، ش ٦٨٣ و ٩٤٧) شیخ طوسی در رجال خود، از او با وصف قمی یاد کرده است . (شیخ طوسی، ١٣٨١ق، ش ٦٢٥٢) بیشتر روایات او از طریق شیخ صدوق نقل شده (نک: نرم افزار اسناد شیخ صدوق؛ نیز نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ٨٩٣ و ٩٤٧؛ شیخ طوسی، بی تا، ش ٢٥٠، ٣٨٠، ٦١٨، ٦٢٠، ٦٢٥ و ٨١٣) و در برخی از طرق، نام محمد بن علی بن احمد بن هشام قمی نیز دیده میشود(شیخ طوسی، ١٣٨١ق، ش ٦٣٣٩؛ نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ١٢٣٧) که هر دو قمی بوده اند. غالب روایات او از عموی وی محمد بن أبیالقاسم عبدالله بن عمران، پدرش علی بن أبیالقاسم عبدالله بن عمران، محمد بن یحیی العطار و علی بن ابراهیم بن هاشم اخذ شده است که همه اهل قم بوده اند. نقل فراوان از محمد بن یحیی العطار و علی بن ابراهیم نشان دهندة آن است که وی هم طبقۀ کلینی است . (نک: نرم افزار اسناد شیخ صدوق)

در برخی اسناد شیخ صدوق، محمد بن علی ماجیلویه از کلینی با تعبیر «حدثنا» نقل حدیث میکند.(شیخ صدوق، ١٣٦٢ش، ج ٢، ٤٨٠؛ همو، ١٣٧٨ق، ج ١، ص ٥٦) باتوجه به هم طبقه بودن او با کلینی و نیز نبود گزارشی بر مسافرت او به ری و بغداد، میتوان گفت اخذ حدیث او از کلینی در قم بوده است.

٦-٤. محمد بن علی بن بابویه قمی

محمد بن علی بن بابویه مشهور به شیخ صدوق در حدود سال ٣٠٦ در شهر قم متولد شد.(بحرالعلوم، ١٣٦٣ش، ج ٣، ص ٣٠١) پدرش علی بن بابویه از بزرگان قم به شمار میرفت. (نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ٦٨٤) براساس گزارش نجاشی، ورود شیخ صدوق به بغداد در سال ٣٥٥ هجری بوده یعنی حدود ٢٦ یا ٢٧ سال پس از رحلت کلینی، صدوق به بغداد سفر کرده است. در چند سند، صدوق به صورت مستقیم از کلینی نقل حدیث می کند:

١. «و أخبرنی الشریف الجلیل أبوالمکارم حمزة بن علی بن زهرة العلوی الحسینی الحلبی أدام الله عزه عند عوده من الحج فی سنة أربع و سبعین و خمسمائة بمسجد السهلة، حدثنی والدی علی بن زهرة، عن جده، عن الشیخ أبی جعفر محمد بن علی بن بابویه، قال: حدثنا الشیخ الفقیه محمد بن یعقوب، قال: حدثنی علی بن إبراهیم، عن أبیه، قال .»(حائری مشهدی، ١٤١٩ق، ص ١٤٠)

٢. «أخبرنا الشیخ الفقیه العالم عماد الدین محمد بن أبی القاسم الطبری قراءة علیه و أنا أسمع فی شهور سنة ثةث و خمسین و خمسمائة بمشهد مولانا أمیر المؤمنین صلوات الله علیه، عن الشیخ المفید أبی علی الحسن بن محمد، عن والده الشیخ أبی جعفر رضی الله عنه، عن الشیخ المفید أبی عبدالله محمد بن محمد بن النعمان، عن ابن قولویه و أبی جعفر بن بابویه، عن محمد بن یعقوب الکلینی، عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبی عمیر، عن عبدالله بن سنان، قال .»(همان، ص ٤٧٣)

٣. «و أخبرنی الشیخ الفقیه أبومحمد عبدالله الدوریستی، عن جده، عن أبیه، عن أبی جعفر بن بابویه، عن محمد بن یعقوب، عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن علی بن مهزیار، قال .»(همان، ص ٥٤٤)

٤. «أخبرنی أبوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه و أبوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه جمیعا عن محمد بن یعقوب الکلینی عن علی بن إبراهیم عن أبیه عن عمرو بن عثمان عن المفضل بن صالح عن زید الشحام قال.»(شیخ مفید، ١٤١٣ق [ب ]، ص ٢٧)

٥. «روی الصدوق عن محمد بن یعقوب بطرقه إلی الائمة.»(اسدی حلی، ١٤٠٧ق، ص ١٢)

باتوجه به سال ولادت صدوق و سال های حضور کلینی در ری، به نظر میرسد امکان اخذ حدیث از کلینی به صورت نادر، در سنین نوجوانی صدوق ممکن است؛ اما گزارشی بر هجرت صدوق از قم به ری در آن سال ها وجود ندارد. از طرفی، اخذ روایت صدوق از کلینی در بغداد نیز نبوده است. باتوجه به این نکات به نظر میرسد کلینی در قم حضور داشته و شیخ صدوق در این حوزه از وی اخذ حدیث کرده است.

٦-٥. احمد بن محمد بن ولید قمی

ابوالحسن احمد بن محمد بن حسن بن ولید، از اهالی قم است. پدرش محمد بن حسن بن ولید(شیخ مفید، ١٤١٣ق [الف ]، ص ١٧٩) از مشایخ قم (نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ١٠٤٢) و هم طبقۀ کلینی بوده و در سال ٣٤٣ هجری از دنیا رفته است . (همان جا) احمد هم طبقۀ شیخ صدوق و جعفر بن قولویه و نیز استاد شیخ مفید بوده و بیشترین حجم روایات پدرش در دو کتاب تهذیب و استبصار از طریق او نقل شده است . (نک: نرم افزار درایة النور) هرچند در طریق های کتاب کافی نام وی دیده نمیشود، در سندی، اخذ حدیث وی از کلینی نمایان است: «أخبرنا الشیخ المفید أبوعبدالله محمد بن محمد بن النعمان، قال: أخبرنا الشیخ أبوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه و أبوالحسن أحمد بن محمد بن الحسن بن الولید[12] جمیعا، عن محمد بن یعقوب عن عدة من اصحابنا عن احمد بن محمد بن عیسی عن البرقی عن ابی هاشم داود بن القاسم الجعفری عن ابی جعفر الثانی علیه السلام.»(کراجکی، ١٤٠٥ق، ص ٣١)[13]

تاریخ هجرت احمد از قم به بغداد مشخص نیست، اما باتوجه به هم طبقه بودن وی با شیخ صدوق و اینکه بیشتر روایات او از پدرش اخذ شده، به نظر میرسد او نیز در دورة حیات پدرش، در قم به سر برده و پس از آن به بغداد سفر کرده است. بنابراین باید گفت دریافت حدیث او از کلینی نیز در قم بوده است.

نتیجه گیری

پژوهش حاضر در پی ارائۀ قراینی بر حضور کلینی در حوزة حدیثی قم است. اثبات این مطلب از آن رو شایسته است که در تحلیل اخذ حدیث کلینی و گزینش و باب بندی کتاب کافی مؤثر است. از طرف دیگر، در صورت اثبات تعلق کافی به حوزة حدیثی قم، نقش این اثر در تحلیل گفتمان حدیثی حوزة قم بیبدیل است. باتوجه به فقدان اطلاعات، لازم است به جمع آوری قراین پرداخت و از مسیر تراکم قرینه ها به نتیجه رسید.

در ابتدا به بررسی روش قدما در اخذ حدیث پرداخته شد و مشخص گردید که سماع و قرائت مهم ترین روش اخذ و نقل حدیث بوده اند. قرینه های درونی مانند تعبیر «حدثنا» و بیرونی مانند گزارش های نشر کافی توسط کلینی نشان میدهد روش کلینی مطابق با سیرة سایر مشایخ در اخذ و نقل حدیث بوده است. باتوجه به حجم بالای اخذ حدیث از مشایخ قم و جایگاه کافی در حوزه های حدیثی، بسیار بعید است که کلینی با وجاده به نقل این احادیث پرداخته باشد.

دیگر قرینۀ قابل توجه، اخذ حدیث از کلینی توسط اهالی قم است. هرچند غالب این افراد به بغداد رفته اند، باتوجه به تاریخ حضور ایشان در بغداد و نکات دیگر تاریخی، به نظر میرسد این افراد، احادیث کلینی را در قم از او اخذ کرده اند.

ازجمله نکات شایستۀ پژوهش که در ضمن این مطالب نمود مییابد، رویکرد هجرت عالمان از قم به ری و بغداد در این دوره و خالی شدن حوزة قم پس از آن است.

منابع

١. ابن سیدة، علی بن اسماعیل، المحکم والمحیط الاعظم، بیروت: دارالکتب العلمیه، ١٤٢١ق.

٢. ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینة دمشق، بیروت: دارالفکر، ١٤١٨ق.

٣. اسدی حلی، جمال الدین احمد بن محمد، عدة الداعی، بیروت: دارالکتب العربی، ١٤٠٧ق.

٤. بحر العلوم، محمد مهدی بن مرتضی، رجال السید بحر العلوم، تهران: مکتبة الصادق ، ١٣٦٣ش.

٥. حائری مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ١٤١٩ق .

٦. حمادی، عبدالرضا، و سید محمدکاظم طباطبایی، «الکافی و گفتمان حدیثی قم»، مجله علوم حدیث، شمارة ٦٦، ١٣٩١ش.

٧. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، لبنان: دارالعلم، ١٤١٢ق.

٨. شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه ای از دریا، قم : کتاب شناسی شیعه، ١٣٩٣ش.

٩. شهید ثانی، زین الدین بن علی عاملی، البدایة فی علم الدرایة، قم: بوستان کتاب، ١٣٨١ش.

١٠. شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، التوحید، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ١٣٩٨ق.

١١.، الخصال، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ١٣٦٢ش.

١٢.، امالی شیخ صدوق، تهران: کتابچی، ١٣٧٦ش.

١٣.، علل الشرایع، قم: کتابفروشی داوری، ١٣٨٥ش.

١٤.، عیون أخبار الرضا، تهران : نشر جهان، ١٣٧٨ق.

١٥.، کمال الدین و تمام النعمة، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ١٣٩٥ق.

١٦.، معانی الاخبار، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ١٤٠٣ق.

١٧.، من لایحضره الفقیه، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ١٤١٣ق.

١٨. شیخ طوسی، محمد بن الحسن، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ١٣٩٠ق.

١٩.، العدة فی أصول الفقه، قم: محمد تقی علاقبندان، ١٤١٧ق.

٢٠. ، الفهرست، نجف: المکتبة المرتضویة، بیتا.

٢١.، تهذیب الاحکام، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ١٤٠٧ق.

٢٢.، رجال شیخ طوسی، نجف: انتشارات حیدریه، ١٣٨١ق.

٢٣. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، امالی شیخ مفید، قم: کنگره شیخ مفید، ١٤١٣ق [الف ].

٢٤.، تحریم ذبائح اهل الکتاب، قم: کنگره شیخ مفید، ١٤١٣ق [ب ].

٢٥.، تصحیح اعتقادات الامامیه، قم: کنگره شیخ مفید، ١٤١٤ق .

٢٦. علامه حلی، حسن بن یوسف بن علی بن مطهر، خلاصة الاقوال، قم: دارالذخائر، ١٤١١ق.

٢٧. علامه مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مرآة العقول، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ١٤٠٤ق.

٢٨. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم: نشر هجرت، ١٤٠٩ق.

٢٩. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، قم: مؤسسه امام مهدی، ١٤٠٩ق.

٣٠. کراجکی، محمد بن علی، الاستنصار فی النص علی ائمة الاطهار(ع)، بیروت: دارالاضواء، ١٤٠٥ق.

٣١. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، تلخیص محمد بن الحسن شیخ طوسی، مشهد: نشر دانشگاه مشهد، ١٤٠٩ق.

٣٢. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، قم: دارالحدیث، ١٣٨٧ش.

٣٣. مجلسی اول، محمدتقی، روضة المتقین، قم: مؤسسۀ فرهنگی اسلامی کوشانبور، ١٤٠٦ق.

٣٤. مددی موسوی، سید احمد، نگاهی به دریا، قم: کتاب شناسی شیعه، ١٣٩٣ش .

٣٥. نجاشی، احمد بن علی، فهرست نجاشی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ١٤٢٩ق.

٣٦. نرم افزار اسناد شیخ صدوق، قم: مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.

٣٧. نرم افزار درایة النور، قم : مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.

٣٨. نیومن، اندرو.جی، دورة شکل گیری تشیع دوازده امامی، قم : شیعه شناسی، ١٣٨٦ش.

پی نوشت ها

 

[1] در برخی گزارش ها به اجازه از استاد بدون حضور راوی اشاره شده است. برای نمونه نک : شیخ طوسی، ١٣٨١ق، ش ٦٣٢٥.

[2] نام کلینی در ابتدای برخی از اسناد کتاب کافی دیده میشود که توسط شاگردان او در زمان اخذ کافی از کلینی به نسخه ها راه یافته است. احتمال دیگر آن است که این عبارت توسط خود کلینی در هنگام تدریس کتاب بیان شده است. (نک: علامه مجلسی، ١٤٠٤ق، ج ١، ص ٢٥)

[3] کلینی در مقدمۀ کتاب مینویسد: «و وسعنا قلیلا کتاب الحجة و إن لم نکمله علی استحقاقه؛ لانا کرهنا أن نبخس حظوظه کلها. و أرجو أن یسهل الله عزوجل إمضاء ما قدمنا من النیة، إن تأخر الاجل صنفنا کتابا أوسع و أکمل منه، نوفیه حقوقه کلها إن شاء الله تعالی، و به الحول و القوة، و إلیه الرغبة فی الزیاد فی المعونة و التوفیق.»

[4] «و ما کان فیه عن محمد بن یعقوب الکلینی رحمة الله علیه  فقد رویته عن محمد بن محمد بن عصام الکلینی؛ و علی بن أحمد بن موسی؛ و محمد بن أحمد السنانیرضی الله عنهم  عن محمد بن یعقوب الکلینی؛ و کذلک جمیع کتاب الکافی فقد رویته عنهم عنه عن رجاله.»(شیخ صدوق، ١٤١٣ق، ج ٤، ص ٥٣٤)

[5] هرچند گزارش صریحی بر سکونت او در بغداد یافت نشد، تعبیر نجاشی مبنیبر دوستی با فرزند وی و حضور در منزل او قرینه بر سکونت او در بغداد است. (نک: نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ١١٨٤) همچنین گزارش شیخ طوسی مبنی بر ورود ابن ابی الیابس کوفی بر تلعکبری در بغداد، مؤید این مطلب است. (نک: شیخ طوسی، ١٣٨١ق، ش ٦١٣٣ و ٦١٩١)

[6] در بررسی طرق موجود به کتاب کافی، نام ده نفر دیده میشود که در میان آن ها بیشترین اخذ کتاب کافی از جعفر بن قولویه صورت گرفته است.

[7] نجاشی مینویسد سعد در سال ٣٠١ وفات یافت و گفته شده سال ٢٩٩ رحلت سعد بوده است. (نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ٤٦٧)

[8] نجاشی در ترجمۀ جعفر بن قولویه، تعداد احادیث شنیده شده توسط وی از سعد را چهار حدیث ثبت کرده است. (همان، ش ٣١٨)

[9] گزارش ورود جعفر بن قولویه به بغداد چنین است: «ما روی عن أبیالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه قال لما وصلت بغداد فی سنة تسع و ثلاثین و ثلاث مائة للحج و هی السنة التی رد القرامطة فیها الحجر إلی مکانه من البیت کان أکبر همی الظفر بمن ینصب الحجر....»(قطب الدین راوندی، ١٤٠٩ق، ج ١، ص ٤٧٦) براساس پژوهش استاد گرانقدر حضرت آیت الله شبیری زنجانی، سال رحلت جعفر بن قولویه ٣٦٩ هجری است (نک: شبیری زنجانی، ١٣٩٣ش، ج ٣، ص ٢؛٣٠) یعنی سی سال پس از ورود به بغداد و در این مدت، امکان اخذ مشایخ بغداد از او فراهم است.

[10] نام دقیق وی باتوجه به طریق نجاشی به جد او «محمد بن أبیالقاسم عبیدالله بن عمران الجنابی البرقی» مشخص میشود. طریق نجاشی چنین است: «أخبرنا أبی علی بن أحمد رحمه الله قال: حدثنا محمد بن علی بن الحسین قال: حدثنا محمد بن علی ماجیلویه قال: حدثنا أبی علی بن محمد عن أبیه محمد بن أبیالقاسم.»(نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ٩٤٧)

[11] در برخی اسناد عبیدالله ثبت شده است. (نک: علامه حلی، ١٤١١ق، ص ١٥٧، ش ١١١؛ نجاشی، ١٤٢٩ق، ش ٦٨٣ و ٩٤٧)

[12] در متن اصلی کتاب چنین آمده است : ابوالحسین محمد بن محمد بن الحسن بن الولید. با مقایسۀ اسناد به نظر میرسد عبارت موجود در کتاب تصحیف شده و عبارت صحیح ابوالحسن احمد بن محمد بن الحسن بن الولید است.

[13] ادامۀ سند پس از نام کلینی در کتاب کافی چنین است: «عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد البرقی، عن أبی هاشم داود بن القاسم الجعفری عن أبی جعفر الثانی علیه السلام.»(کلینی، ١٣٨٧ش، ج ٢، ص ٦٧٧)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان