تکریم انسان در قرآن

قرآن کریم منشوری جامع و تمام نمایی است از جانب خداوند علیم و حکیم، که آن را به خاتم و اشرف رسولان خویش فرستاده است

تکریم انسان در قرآن

قرآن کریم منشوری جامع و تمام نمایی است از جانب خداوند علیم و حکیم، که آن را به خاتم و اشرف رسولان خویش فرستاده است. و حکمت الهی اقتضای آن را دارد که دین خاتم مشتمل بر آیین نامه ای کامل و جامعی باشد، چرا که بعد از آن دین و رسالت دیگری نخواهد بود تا نقص و کمبود آن را جبران کند. اینچنین است که قرآن کریم دربر دارنده تمام معارف و حقایق هستی است و چیزی درآن فروگذار نشده است. «و نزّلنا علیک الکتاب تبیاناً لکلّ شیءٍ» (نحل، 89).

«کرامت» و شخصیت انسان نیز از جمله اموری است که قرآن شریف توجه و عنایت تمام به آن مبذول داشته و در آیات گوناگون و متعددی این موضوع را مطرح کرده و حتی چیزها یی را در این رابطه واجب و یا تحریم نموده است.

کرامت در لغت به معنی بزرگواری و بخشش و ارزشمندی می باشد و به همین ترتیب شخص کریم انسانی است بزرگوار، با شخصیت و دارای ویژگی ها و ارزشهای اخلاقی. تکریم شخصیت انسانها و احترام و بزرگداشت آنها از جمله اموری است که فراوان مورد توجه و سفارش دین عزیز اسلام قرار گرفته است. این طرز رفتار و منش را می توان به وضوح در سیره اولیای بزرگ این دین الهی به خصوص پیامبراعظم (صلی الله علیه وآله و سلّم) مشاهده نمود.

خداوند حکیم در مورد فضیلت و کرامت و بزرگی شأن نوع بشر فرموده است: «ولقد کرّمنا بنی آدم و حملناهم فی البرّ و البحر و رزقناهم من الطّیبات و فضّلناهم علی کثیر ممّن خلقنا تفضیلاً» (إسراء، 70). در جامعه ای که مورد نظر اسلام و قرآن است، هر انسانی محترم و دارای شخصیت و کرامت می باشد. این تکریم و بزرگداشت از دو زاویه قابل نگاه و بررسی است؛ یکی از جانب خود شخص می باشد؛ به این معنی که با شناخت مقام «خلیفة الهی» خویش و اینکه اشرف مخلوقات است، قدر و منزلت خود را بداند و این گوهر گرانمایه را برای خود حفظ نماید. اما این تکریم را می توان از بعد جامعه هم در نظر گرفت. یعنی در جامعه اسلامی انسانها علاوه بر حفظ کرامت خودشان، موظف به تکریم و تجلیل دیگران نیز هستند و نباید از آن کوتاهی و غفلت کنند.

قرآن کریم و تکریم والدین

در اسلام آنقدر که به احترام و تکریم پدر و مادر توصیه و سفارش شده، نسبت به دیگران توصیه نشده است و آثار مطلوب و بزرگی که در پی این احترام و قدردانی نصیب انسان می شود برکسی پوشیده نیست و از آن اموری است که در نزد خدای حسابگر، جایگاه عظیمی دارد.

قرآن شریف نیز در آیات قابل توجهی مانند: 83 بقره، 36 نساء، 151 انعام، 23 شعراء، 14 لقمان و. . . سخن از والدین و احسان و نیکی در حق آنها را به میان می آورد. و البته حق هم همین است که قرآن کریم نسبت به پدر و مادری که از ابتدای تولد فرزند زحمت ها و مشقت هایی را متحمل شده اند، این گونه عنایت داشته باشد و امر به احسان و تکریم آن دو بزرگوار را بعد از دعوت به توحید و یکتا پرستی خدای جلّ و اعلی قرار دهد.

در آیه 36 سوره نساء می خوانیم: «واعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین إحساناً. . . ».

اهمیت احترام و نیکی به پدر و مادر در این آیه و آیات مشابه دیگر به بهترین وجه ممکن نمودار شده و بیان می شود که پس از دستور به عبودیت و یگانه پرستی، آنچه که در مرتبه بعد قرار می گیرد و اولویت دارد، احسان و تکریم مقام بلند پدر و مادراست؛ قابل توجه اینکه این سیاق در چند جای دیگر قرآن کریم نیز تکرار شده و به همین آیه بسنده نمی شود.

بیان زیبای دیگر قرآن در این مورد آیه کریمه «وقَضی ربُّک أن لا تعبدوا إلا إیاه و بالوالدین إحساناً إمّا یبلغنّ عندک الکِبَر أحدهما أو کلاهما فلا تقل لهما أفّ و لا تنهرهما و قل لهما قولاً کریماً» (إسراء، 23).

باز هم سخن از توحید و بلافاصله پس از آن امر به تواضع و احسان و تجلیل از والدین و کمک به آنها در امور زندگی و نهی از رنجش و آزار آنان، حتی با کوچکترین کلام نا مناسب است. بلکه باید با نرمی و کلامی نیکو و مؤدبانه با آنان سخن گوید؛ (قولاً کریماً). و این کمترین خدمتی است که فرزند می تواند در حق پدر و مادری که او را از کودکی تربیت و رشد داده اند و به بلوغ رسانده اند انجام دهد؛ (کما ربّیانی صغیراً).

همچنین است درذکر اوصاف حضرت یحیی (علیه السلام) که یکی از آنها نیکویی و تعزیز والدین خود می باشد: «و حَناناً من لدنّا و زکوةً و کان تقیاً * و بَرّاً بوالدیه و لم یکن جبّاراً عصیاً» (مریم، 13و14).

اما به طور مسلم زحمتی که مادر، به خصوص در ایام کودکی در قبال فرزندان خود متحمل می شود نسبت به پدر بیشتر است، و این زحمت و مشقت بیشتر، تکریم و احترام بیشتری را می طلبد؛ چنانکه در روایات متعدد نسبت به احترام به مادر سفارش های ویژه ای شده است. قرآن کریم نیز به این مسئله توجه نموده و می فرماید: «و وصّینا الإنسان بوالدیه حملته أمُّه وَهناً علی وَهن و فصاله فی عامین أن اشکر لی و لوالدیک إلی المصیر». (لقمان، 14).

این آیه به مشقت های مادر هنگام بارداری و پس از آن اشاره کرده و آن را جداگانه ذکر می کند، تا انسان را به یاد گذشته خویش بیندازد و از این طریق بیشتر قدردان زحمتها و رنجهای مادرش باشد.

قرآن کریم و تکریم زنان

احیای کرامت و شخصیت زنان از امتیازات شاخص دین اسلام می باشد. در جامعه ای که جهل سراپای آن را فراگرفته بود، و در آن دختران زنده به گور می شدند و به زنان به دیده برده ومتاع هوسرانی مردان نگریسته می شد، خاتم المرسلین، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) مبعوث شده و ارزش های از دست رفته را به جامعه برمی گرداند؛ دست دختر بزرگوار خویش را می بوسد و یا در وصف مقام بلند مادر می فرماید: «بهشت زیر پای مادران است».

همچنین احکامی که تحت موضوع ازدواج و حقوق زنان در اسلام مطرح می باشد به روشنی بیانگر اختلاف نگرش آیین جدید با دوران قبل از آن است. در آیات متعددی از قرآن مجید نیز این ارزش گذاری و تکریم نسبت به زنان به چشم می خورد. مثلاً آیاتی که به مردان و زنان به یک چشم نگریسته و بین آنها در رسیدن به فلاح و سعادت فرقی نمی گذارد. از این جمله به ذکر یک آیه بسنده می کنیم: «و من یعمل من الصالحات من ذَکر أو أنثی و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنّه و لا یظلمون نقیراً» (نساء، 124).

خداوند در این کریمه، شرط ورود به بهشت و سعادت همیشگی را در دو چیز خلاصه می فرماید؛ یکی انجام اعمال صالح و دیگری ایمان به خدا و روز جزا؛ نه مرد یا زن بودن. و در واقع ذکر عبارت «من ذکر أو أنثی» به نوعی تأکید بر همین مطلب است که جنسیت انسانها در بهشتی یا دوزخی شدنشان تأثیری ندارد.

از دیگر آیات مرتبط با این موضوع، می توان به شریفه «یا أیها الذین آمنوا لا یحلّ لکم أن ترثوا النساء کَرهاً. . . و عاشروهنّ بالمعروف. . . » (نساء، 19)، اشاره نمود. یکی از ناهنجاری دوران جاهلیت که اسلام عزیز به مخالفت با آن قیام نمود، این بود که زنان نمی توانستند ارث ببرند؛ اما در این آیه ارث حق مسلمی برای زن درنظر گرفته شده و تعدی به این حق توسط مردان تحریم گردیده است. در ادامه آیه با تعبیر زیبا و پر محتوای «وعاشروهنّ بالمعروف» فرمان به رفتار پسندیده و شایسته با زنان و رعایت حقوق آنها می کند.

همچنین در دستورالعملی دیگر که بیانگر احترام به حقوق زنان است می فرماید: «. . . للرّجال نصیبٌ مما اکتسبوا و للنّساء نصیبٌ مما اکتسبنَ. . . » (نساء، 32). به این معنی که همان طور که مردان می توانند از تلاش و کسب خود بهره مند شوند، زنان نیز حق این بهره برداری را دارند و از این جهت فرقی بین آنها نیست.

همچنین است در تعبیر پر معنای «. . . و أتوا النساءَ صدُقاتهنّ نحلةً. . . » (نساء، 4). در اینجا نیز مقابله قاطعانه اسلام (قرآن) با قانون رایج دیگر عهد جاهلیت به وضوح نمایان است. زیرا پیش ازاسلام زن از مهریه خود بهره ای نمی برد و به دیگران تعلق می گرفت. در همه این آیات شریفه و آیات متعدد دیگربه خوبی می توان تکریم و ارزش گذاری نسبت به مقام و جایگاه زن را احساس نمود؛ مقامی که در نزد انسان های جاهل و دور از مکتب قرآن پذیرفته نیست.

برخورد های محترمانه و کریمانه در قرآن

خداوند رحمان و رحیم حساب ویژه ای بر ارزش و حرمت و آبروی انسان ها دارد. به گونه ای که حتی شاد نمودن یک انسان مؤمن و گره از کار او گشودن و به او خدمت کردن و کمک کردن، در پیشگاه خداوند متعال، بزرگ و مهم است و موجب خوشنودی و تقرب به او جلّ جلاله می شود. و در مقابل، رنجاندن و هتک حرمت دیگران از جانب خداوند بی پاسخ نیست و البته این حقایقی است که به تجربه ثابت شده است.

سری به قرآن کریم می زنیم و از این گلستان شاخه های دیگری برمی چینیم. در آیه 83 سوره بقره، خدای متعال ضمن طرح مسائل گوناگون، رفتارشایسته مردم با یکدیگر را نیز مورد توجه قرار داده و می فرماید: «. . . و قولوا للناس حُسناً. . . ». آری گفتار انسان ها با یکدیگر باید محترمانه و با رعایت شخصیت افراد باشد و موجب رنجش و دل آزردگی آنان نشود. از دیگر آیات زیبا و روح بخش قرآن عزیز در این رابطه، آیه 86 سوره نساء می باشد که می فرماید: «و إذا حُییتم بتحیه فحیوا بأحسنَ منها أو رُدّوها إن الله کان علی کلّ شیءٍ حسیباً».

این تعبیر زیبا در این آیه شریفه نشانه توجه خدای متعال به نیکویی برخورد انسان ها با یکدیگر دارد، به نحوی که از مطرح کردن آن در کتاب بزرگ خویش ابایی نداشته و بلکه مردم را ملزم به رعایت آن می کند، چرا که نتیجه این سلام و تحیت و احترام متقابل، تداوم و استحکام روابط در جامعه اسلامی و وحدت میان مسلمین می باشد، که امری لازم و ضروری است. بر اساس روایات در احکام فقهی اسلام نیز جواب سلام واجب برشمرده می شود، حتی اگر انسان در نماز باشد؛ نمازی که از سوی خدای حکیم فرض شده و نباید در آن سخن اضافه بر آنچه مشخص گردیده گفته شود. اما کرامت و ارزش انسان در نزد خدا تا اندازه ای است که به منظور حفظ این کرامت و حرمت شخص سلام کننده، به نمازگزار اجازه داده می شود که پاسخ او را به نحوی شایسته بدهد؛ زیرا در غیر این صورت ممکن است موجب تحقیر و خرد شدن شخصیت فرد شود، که چنین چیزی مطلوب حضرت حق نمی باشد.

نکته قابل ذکراینکه در پایان این آیه کریمه اشاره گردیده که خدا وند برهمه چیزآگاه است و حساب دقیق همه چیز را دارد؛ «إن الله کان علی کلّ شیءٍ حسیباً». یعنی چیزی نزد خدای علیم مخفی نمی ماند و نوع رفتار شما انسان ها با یکدیگر را هم در نظر دارد و به میزان عملکرد خوب و بدتان به شما جزا و پاداش می دهد.

در جاهای دیگر قرآن کریم، به پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) نیز توصیه به رعایت احترام و تکریم مردم می کند. و این مطلب افزون بر اینکه نشانه اهمیت اکرام و احترام متقابل در جامعه اسلامی است، در واقع به این جهت می باشد که پیامبراعظم الگوی نیکویی برای مؤمنین بشمار رفته، که آنها باید به این الگو تأسی کنند و رفتار پسندیده حضرتش را در زندگی بکاربرند؛ «ولکم فی رسول الله أسوهٌ حسنهٌ» (احزاب، 21).

از جمله این آیات، شریفۀ«وإذا جاءک الذین یؤمنون بآیاتنا فقُل سلامٌ علیکم. . . کتَب ربّکم علی نفسه الرحمة. . . » (انعام، 54) می باشد. خداوند در این آیه خطاب به رسول اکرم می فرماید هنگامی که مؤمنان به نزد تو می آیند، آنها را مورد تکریم قرار ده و با سلام خود که دارای پیام سلامت و رحمت است به آنان دلگرمی بده که این خود موجب تقویت ایمان و اراده آنها نیزمی شود.

و عبارت اخیرآیه نیز می تواند به عنوان دلیلی براین دستورباشد، وآن این که رحمت وعنایت خدای مهربان اقتضای چنین فرمایشی را دارد. چنانکه در آیه 159 سوره آل عمران می فرماید: «فبِما رحمة من الله لِنتَ لهم و لو کنتَ فَظّاً غلیظ القلب لانفضّوا مِن حولک. . . ». مسلم است که تنها محبت و مهربانی می تواند مردم را حول محور دین نگه دارد و سنگدلی و بیرحمی جمع آنان را پراکنده می سازد. سپس خداوند در ادامه همین آیه، پیامبر بزرگوار خویش را امر به عفو و بخشش مردم و حتی مشورت با آنان در امور می کند؛ «. . . فاعفُ عنهم واستغفر لهم و شاورهم فی الأمر. . . »؛ و معلوم است که مشورت پیامبر خدا با مردم در مسائل گوناگون، در حقیقت از مصادیق روشن احترام و بزرگداشت آنان محسوب می شود.

همچنین در آیاتی مانند: «. . . واخفِض جَناحَک للمؤمنین» (حجر، 88) و نیز «. . . و لا تُصَعّر خدّک للناس» (لقمان، 18)، خداوند رسول اعظم را به تواضع و فروتنی نسبت به مسلمین سفارش نموده است. البته خطاب اصلی آیاتی اینچنین به پیامبر است، اما مفاد آنها شامل همه مردم نیزمی شود.

روابط حسنه و رعایت حقوق دیگران در قرآن

در جامعه اسلامی حقوق و منافع همه افراد محترم است و کسی حق تعدی و تجاوزبه مال و جان آبروی دیگران را ندارد. قرآن کریم نسبت به این مسائل نیزساکت نمانده و درمواضع مختلف احکام و دستوراتی را بمنظوربهبود و اصلاح چنین روابطی میان مردم صادر کرده است. در حالی که می دانیم این گونه روابط در جامعه جاهلی قبل از اسلام بسیار وخیم و ناروا بوده است، که اینک مجال صحبت ازآنها نیست.

قرآن مجید در آیه مبارکه 10 سوره حجرات مؤمنین را برادر یکدیگر خوانده و می فرماید: «إنما المؤمنون إخوة فأصلحوا بین أخویکم. . . ». تعبیر به «برادر» محتوای نیکویی دارد، که در صورت تحقق آن بین افراد جامعه آثار مطلوبی به ارمغان می آورد، که حداقل آن، بوجود آمدن صلح و سازگاری میان آنان است، نه اینکه بر سر مسائل گوناگون همیشه در جنگ و نزاع باشند.

در آیات متعدد دیگر این سوره، به روشنی حفظ حرمت و کرامت انسان ها به چشم می خورد. قرآن کریم با مشاهده برخی ناهنجاری های رفتاری دربین مسلمانان، که ظاهراً تداوم نابسامانی های عصر جاهلی است، وارد صحنه شده و به اصلاح این مشکلات می پردازد. مثلاً در آیه «یا أیها الذین آمنوا لا یسخَر قومٌ من قومٍ عَسی أن یکونوا خیراً منهم. . . » (حجرات، 11)، مردم را از مسخره کردن یکدیگر منع می کند، چرا که اصل حفظ کرامت و شخصیت انسانی که از اصول اساسی مکتب قرآن است، این تحقیر و هتک حرمت را بر نمی تابد.

نهی قاطعانه دیگر خداوند در این آیه متوجه عیب جویی و لقب ناپسند دادن به یکدیگر است؛ «. . . و لا تلمِزوا انفسکم و لا تنابَزوا بالألقاب. . . ». این گونه رفتار نیز منافی با شخصیت انسان ها و تکریم آنهاست، و مسلماً قرآن کریم در این مورد نیز سکوت نکرده و از مقام منیع انسانیت دفاع می نماید.

در آیه بعد امور ناپسند دیگری مورد توجه قرار گرفته و از آنها نهی شده است: «یا أیها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظنّ إنّ بعضَ الظنّ إثمٌ ولا تجسّسوا ولا یغتب بعضُکم بعضاً. . . ». (حجرات، 12)

در اینجا قرآن کریم مسلمانان را به رعایت حقوق دیگران و حفظ آبرو و شخصیت آنان ملزم می کند؛ چیزهایی که هر کس دوست دارد در حق خود او نیز رعایت شود. به بیان صاحب تفسیر نمونه «. . . سرمایه بزرگ انسان در زندگی، حیثیت و آبرو و شخصیت اوست و هر چیز آنرا به خطر بیندازد، مانند آن است که جان او را به خطر انداخته باشد، بلکه گاه ترور شخصیت از ترور شخص مهم تر محسوب می شود. »1

از آیات جالب توجه دیگر قرآن در این زمینه، آیه 10 سوره مجادله می باشد که نمودارعنایت تام خداوند نسبت به بزرگداشت و احترام به همنوعان خویش است. دراین آیه می خوانیم: «یا أیها الذین آمنوا إذا قیل لکم تفسّحوا فی المجالس فافسَحوا یفسحِ الله لکم و إذا قیل انشُزوا فانشُزوا. . . والله بما تعملون خبیرٌ».

در شأن نزول این آیه شریفه گفته اند: «پیامبر (صلی الله علیه و آله) دریکی از روزهای جمعه در«صُفّه» (سکوی بزرگی درکنارمسجد) نشسته بود و گروهی نزد آن حضرت حاضر بودند. عادت پیامبر این بود که مجاهدان بدر (اعم از مهاجر و انصار) را احترام فراوان می کردند. در این هنگام جمعی از ایشان وارد شدند، در حالی که دیگران قبل از آنها اطراف پیامبر را پر کرده بودند. هنگامی که مقابل پیامبر رسیدند، سلام کردند و پیامبر پاسخ دادند. آنها منتظر بودند که حاضران به آنها جا دهند ولی هیچ کس تکان نخورد. این امر بر پیامبر سخت آمد. رو به بعضی از کسانی که اطراف حضرتش نشسته بودند کرده و چند نفر را از جا بلند کردند که تازه واردین بنشینند. این کار نوعی ادب آموزی و نحوه احترام به پیش کسوتان در ایمان و جهاد بود. اما جمعی از این امر نارحت شدند. پس آیه نازل شد و بخشی از آداب نشستن در مجالس را به آنها تعلیم داد. . . ». 2

این حمایت و دفاع از کرامت و شخصیت انسان ها در قرآن کریم شامل مسائل مالی و جانی هم می شود، به طوری که مردم را از تعدی و تجاوز به مال و جان یکدیگر، که نوعی هتک حرمت و کرامت آنهاست، باز می دارد. خداوند در آیات 29 و 30 سوره نساء می فرماید: «یا أیها الذین آمنوا لا تأکلوا أموالکم بینکم بالباطل و لا تقتلوا أنفسکم. . . * و من یفعل ذلک عُدواناً و ظلماً فسوف نُصلیه ناراً. . . ».

به بیان برخی مفسران منظور از عبارت «اموال یکدیگر را به باطل نخورید» معاملاتی چون ربا و قمار و دزدی است که جامعه بشری را به فساد و هلاکت می کشاند. 3واضح است که تصرف به ناحق در اموال مردم خیانت به آنهاست و البته چنین چیزی با حفظ کرامت انسانی منافات دارد، از این رو مورد نهی خداوند دادگر قرارمی گیرد. و حتی در موضعی دیگر دستور به قطع دستان سارقین اموال مردم می دهد: «والسارق و السارقة فاقطعوا أیدیهما جزاءً بما کسبا. . . » (مائده، 38). و بلکه در مقابل، آنها را موظف به پرداخت امانت هایی که به آنها سپرده شده است می کند و می فرماید: «إن الله یأمرکم أن تؤدّوا الامانات إلی أهلها. . . » (نساء، 58).

همچنین آنها را تشویق به رفع نیازهای یکدیگر می نماید؛ که «قرض نیکو دادن» از آن جمله است: «من ذا الذی یقرض الله قرضاً حسناً فیضاعفه له أضعافاً کثیرة. . . » (بقره، 245).

از آنچه بیان شد این نتیجه قابل استفاده است که قرآن کریم نسبت به مقام انسان و ارزش و کرامت شأن او حساب ویژه ای داشته و به همین خاطر در موقعیت های مختلف و در قالب آیات روشنگر خویش از این گوهر کرامت و شخصیت انسان ها پاسداری نموده و خود آنها را نیز به تکریم دیگران امر و سفارش می کند. بنابراین کرامت و شخصیت انسان در نزد خداوند، بزرگ و مهم است؛ از این رو توهین و تحقیر شخصیت دیگران، به هر نحوی که باشد، از گناهان بزرگ و در واقع «حق الناس» است که قطعاً از جانب خدای عزیز بی پاسخ نمی ماند.

_________________________

پی نوشت ها:

1- تفسیر نمونه، ج22 ص184-

2- تفسیر نمونه، ج23 ص438-

3- تفسیرالمیزان، ج6 ص324-

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر