دیدارهای دانشجویی حضرت آیتالله خامنه ای جدا از جو خاص و مثال زدنی اش، به خاطر بیان بی واسطه مسائل و مشکلات آن هم با لحن و صراحت لهجه ویژه دانشجویان حاوی نکات و مسائل تاثیرگذاری در فضای کلان کشور است که تا مدت ها محل بحث و بررسی قرار می گیرد. در آستانه دیدار فعالان تشکل های دانشجویی با رهبر انقلاب به بررسی دیدارهای سال گذشته پرداختیم و 10 پرسش اساسی و جریان ساز دانشجویی در حوزه های مختلف از مباحث گفتمانی گرفته تا مسائل فرهنگی را که توسط نمایندگان تشکل ها در این جلسات مطرح شده بود، همراه با پاسخ های رهبری به نگارش درآوردیم که در ادامه می خوانید.
پرچم مبارزه با استکبار بالاست
موضوع: سال 94 دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب رنگ و بوی برجامی دارد. دولت در حال پیاده کردن تنها ایده خود برای حل مشکلات کشور است. برجام امضا شده و اکنون یک موضوع سوال اصلی است که با وجود این معاهده و کنار میز نشستن با آمریکا -که تاکنون تشکل های دانشجویی آن را شیطان بزرگ می خواندند- تکلیف استکبار ستیزی چه می شود؟ این مساله را یکی از سخنرانان دیدار دانشجویی از رهبر انقلاب اسلامی می پرسد و از رهبر انقلاب تکلیف می خواهد.
طرح مساله: بدفهمی از توافق هسته ای باعث شد جناح غرب گرا بعد از مراسم با شکوه تشییع شهدای غواص حتی از شعار مرگ بر آمریکای مردم عصبانی شود و به آن تشر بزند.
سوال ما از رهبری عزیز این است؛ با توجه به اینکه رسانه های متعدد بزککننده آمریکا با خوشحالی از موضوع تابو شکنی مذاکره با آمریکا، برای تزریق تئوری نفی استکبار ستیزی و نفی استقلال استفاده می کنند؛ به واقع تکلیف استکبار ستیزی بعد از توافق هسته ای چیست؟ آیا با مردمی استکبارستیز و در مقابل ساختارهای حکومتی مخالف آن مواجه خواهیم بود؟
پاسخ رهبری: «مگر مبارزه با استکبار، تعطیل پذیر است؟ مبارزه با استکبار، مبارزه با نظام سلطه تعطیل پذیر نیست. این هم جزء همین حرف هایی است که اتفاقا امروز من یادداشت کرده ام که به شما بگویم. این جزء کارهای ماست، جزء کارهای اساسی است، جزء مبانی انقلاب است؛ یعنی اگر مبارزه با استکبار نباشد، ما اصلا تابع قرآن نیستیم.
مبارزه با استکبار که تمام نمی شود. در مورد مصادیق استکبار، آمریکا اتمّ مصادیق استکبار است. ما به این مسئولان محترمی که در قضیه هسته ای مذاکره میکنند -که حالا اینها اجازه پیدا کرده اند که مسئولان روبهرو با هم حرف بزنند؛ البته سابقه داشت، در این سطح نه، در سطوح پایین تر سابقه داشت؛ در این سطح، اولین بار بود- گفته ایم که فقط در مساله هسته ای شما حق دارید مذاکره کنید؛ در هیچ مساله دیگری حق ندارید مذاکره کنید، و نمی کنند.
آن طرف مقابل، گاهی مسائل منطقه و سوریه و یمن و مانند اینها را پیش می کشد، اینها می گویند ما در این زمینه ها با شما صحبتی نداریم و صحبت نمی کنند. مذاکره فقط در زمینه مساله هسته ای است، آن هم به همان دلایلی که من گفتم و چند بار تکرار کردم که چرا در قضیه هسته ای ما این گرایش را، این رویکرد را انتخاب کردیم؛ من این را مفصل تشریح کردم. مبارزه با استکبار تعطیل پذیر نیست، تکلیفش کاملا روشن است و خودتان را آماده کنید برای ادامه مبارزه با استکبار.»
دشمن اصلی را بشناس
موضوع: سال 89 یک سال پس از روی کارآمدن دولت دهم است؛ برخی انتصاب های او در سمت معاون اولی و دیگر دستگاه ها و نقش پر رنگ زوج مشایی-رحیمی این شائبه را میان تشکل های دانشجویی ایجاد کرده است که نباید دولت را نقد کرد! در آن روزها نسبت به دولت مواضع مختلفی اتخاذ می شد، گاهیاوقات رئیسجمهور و منصوبانش از سوی برخی تا مرز تکفیر پیش می رفتند و همزمان از سوی برخی تایید صد در صدی می شدند یا در بهترین حالت با ارفاق معتقد بودند نقد دولت به مصلحت نیست و سکوت اختیار می کردند. در این شرایط که عموما جریان های حزبی کشور نیز بر این مساله صحه می گذارند، دانشجویان در دیدار خود با رهبر انقلاب اسلامی که هر ساله در ماه مبارک رمضان برگزار می شود، طرح مساله می کنند و از رهبر انقلاب در این زمینه راهنمایی طلب دارند.
طرح مساله: دولتی بر سر کار است که شعارش عدالت خواهی است و قاطبه سیاست ها، روندها و کارگزارانش در نظر و عمل همسو با این شعار هستند. اما چه کنیم، که دل مان از دست چپ و راست رئیسجمهور خون است. آخر مگر می شود از عدالت، مبارزه با اشرافی گری، ویژه خواری و زیاده خواهی دم زد، اما به افرادی با سوابق نه چندان روشن قضایی و حتی دارای برخی جرائم ثابت شده اعتماد کرد و بالاترین ظرفیت های اجرایی را به آنان سپرد.
پاسخ رهبری: «به شما عرض بکنم؛ اینها جزء مسائل تعیین کننده و اصلی نیست. ممکن است ایراد و اشکال وارد باشد- من در این مورد هیچ قضاوتی نمی خواهم بکنم- ممکن است کسی به یک شخصی یا به یک کاری ایراد داشته باشد؛ منتها باید توجه کنیم که مسائل را اصلی- فرعی کنیم.
مسائل درجه دوم جای مسائل اصلی را در انگیزه های ما، در همت ما، در صرف انرژی هایی که می شود، نگیرد. من عرضم فقط این است؛ والا من نه اعتراض میکنم به اینکه شما چرا از زید یا عمرو خوش تان می آید یا بدتان می آید؛ نه، ممکن است خوشتان بیاید، ممکن است بدتان بیاید- ایرادی ندارد- و نه اعتراض می کنم که چرا آن ایراد را یک وقت به شکلی که یک مفسده ای نداشته باشد، بر زبان آوردید؛ آن هم به نظرم اشکالی ندارد. فقط توجه کنید که این جای مسائل اصلی را نگیرد. مسائل اصلی ما چیزهای دیگری است.»
دیالکتیک خلوص وحدت
موضوع: در دیدار رمضانی دانشجویان با رهبری که در سال 89 برگزار شد چون فضای کشور در آرامش پس از مسائل 88 بود، تقریبا تمام دانشجویان تشکلی در متن سخنرانی های خود به حوادث آن سال اشاره ای داشتند و درباره افراد و موضع گیری ها نکاتی را در این جلسه طرح کردند. یکی از بحث هایی که مطرح شد موضوع وحدت یا خلوص داشتن بود. ماجرا از این قرار بود که پس از حوادث سال 88 و نزدیک شدن به انتخابات مجلس نهم، عده ای معتقد بودند که اختلافات را باید کنار گذاشت و به وحدت رسید. از سوی دیگر برخی بر این باور بودند که دوره، دوره خالص سازی کشتی نظام از نیروهای سیاسی است؛ این موضوع دستمایه سوال نماینده بسیج دانشجویی شد.
طرح مساله: پس از ماجرای 9 دی سال گذشته (سال 88) خون تازهای در رگ های انقلاب جاری شد و این یک پیروزی بر فتنه های سال گذشته بود، اما متاسفانه برخی خواص در این ماجرا سکوت کردند یا اینکه در آتش فتنه دمیدند. اکنون در آستانه انتخابات مجلس هستیم، برخی می گویند وحدت و برخی از خالص سازی انقلاب دم می زنند، حال از مقتدایمان این سوال را داریم که شما کدام را توصیه می کنید؟
پاسخ رهبری: «بعضی می گویند وحدت، بعضی می گویند خلوص؛ شما چه می گویید؟ من می گویم: «هر دو. خلوص که شما مطرح می کنید- که ما می بایست از فرصت استفاده کنیم و حالا که غربال شد، یک عده ای را که ناخالصی دارند، از دایره خارج کنیم- چیزی نیست که با دعوا و کشمکش و گریبان این و آن را گرفتن و با حرکت تند و فشار آلود به وجود بیاید؛ خلوص در یک مجموعه که اینجوری حاصل نمی شود؛ ما به این، مامور هم نیستیم. این جوری نیست که شما بیایید افراد ضعیف الایمان را از دایره خارج کنید، به بهانه اینکه می خواهیم خالص کنیم؛ نه، شما هر چه می توانید، دایره خلصین را توسعه بدهید؛ کاری کنید که افراد خالصی که می توانند جامعه شما را خالص کنند، در جامعه بیشتر شوند.
وحدت هم که ما گفتیم- که بعد سوالات دیگری هم در این زمینه شده- منظور من اتحاد بر مبنای اصول است. بنابراین وحدت با کیست؟ با آن کسی که این اصول را قبول دارد. به همان اندازه ای که اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصلیم؛ این میشود ولایت بین مومنین. آن کسی که اصول را قبول ندارد، نشان می دهد که اصول را قبول ندارد یا تصریح می کند که اصول را قبول ندارد، او قهرا از این دایره خارج است. بنابراین با این تفصیل و توضیحی که عرض شد، هم طرفدار وحدتیم، هم طرفدار خلوصیم.»
مصادیق آزادی های اجتماعی
موضوع: لغو کنسرت ها یکی از موضوعاتی بود که از سال 95 حواشی مختلفی را در پی داشت و با اظهار نظرهای غیر کارشناسی برخی مسئولان هر از چند گاهی تبدیل به یکی از موضوعات اصلی روز کشور می شد تا جایی که حتی در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 هم صحبت این اتفاق، فضای خوبی برای موج سواری سیاسی بر یک مساله نه چندان بزرگ فرهنگی ایجاد کرد. ماجرا از این قرار بود که چند کنسرت انگشت شمار در چند شهر مانند مشهد لغو مجوز شدند، درحالی که این تعداد در برابر برگزاری چند هزار کنسرت در کشور مساله چندان قابل توجهی به نظر نمی رسید اما با جنجال های رسانه ای به یکی از مسائل اصلی تبدیل شد.
طرح مساله: محمدرضا گلرومفرد، نماینده اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در حضور رهبر انقلاب با برشمردن تعدادی از سوژه های پر حاشیه خبری از موضع گیری های غیر عقلانی در مقوله آزادی می گوید: «تکلیف مسائلی مانند جلوگیری از ورود زنان به ورزشگاه، فیلترینگ، ممنوع التصویری اشخاص، لغو انگشت شمار کنسرت ها در میان برگزاری چند هزارتایی آنها در قانون روشن است که بعضا نه اسلام با آن مخالفتی دارد و نه جمهوری اسلامی! با این حال، سوء مدیریت در حل آنها باعث شده این مسائل، اصلی شود.
انقلابی گری به معنای بی قانونی و بهانه تراشی نیست که جریان غیر انقلابی را طلبکار کند و به انقلاب هزینه تحمیل کند. این موضع گیری های غیر عقلانی در مقوله آزادی، باعث شده است در بزنگاههای سرنوشتساز مانند انتخابات، مسائل اصلی به حاشیه رفته و آنانی که ناکارآمدی خودشان را در عدالت، استقلال و حتی آزادی نمایان کرده اند با موج سواری روی این مسائل، لیست های تَکراری را بر گرده ملت بنشانند!»
پاسخ رهبری: رهبر معظم انقلاب در دیدار رمضانیه سال 97 با دانشجویان که خرداد ماه این سال برگزار شد، با اشاره به سوال دانشجویان فرمودند: «یکی از دوستان، اینجا قضیه کنسرت ها را گفتند. در چند هزار کنسرت، مثلا فرض کنید که پنج کنسرت تعطیل می شود؛ این را تعمیم می دهند، هیاهو، فریاد و از این قبیل که «کنسرت ها دارد تعطیل می شود!»
حالا مثلا چند هزار کنسرت یا چند صد کنسرت اجرا شده، تعطیل هم نشده؛ [آنجا] چند کنسرت را تعطیل کرده اند! فلان مدیر و فلان مدیر و فلان مدیر در مجموعه مدیران - 10 نفر، 15 نفر، 20 نفر مِن باب مثال- یک خطایی کرده اند، یک غلطی کرده اند، یک ممشای نادرستی [داشته اند]، این را تعمیم مید هند نهفقط به مجموعه مدیریتی کشور بلکه به مجموعه نظام جمهوری اسلامی! اینها کارهای دشمن است که با برنامه ریزی دارد انجام می گیرد.»
آتش به اختیار
موضوع: سال 96 اگرچه با یک رویداد بزرگ سیاسی در بهار این سال آغاز می شود اما انتخابات هم باعث فراموشی مسائل مهم حوزه فرهنگی نمی شود. اجرای سند 2030 برای اولین بار در محافل خبری مطرح میشود. سکوت شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد این سند و اجرای آن در کشور تا زمان موضع گیری صریح رهبر انقلاب در اردیبهشت ماه همان سال ادامه دارد.البته این تنها مساله فرهنگی روز کشور نیست، عملکرد صدا و سیما و تولیدات سینمایی از جمله دیگر مسائلی است که در چند ماه منتهی به دیدار مورد توجه قرار مگیرد.
طرح مساله: دانشجویان سال 96 نسبت به فعالیت دستگاه های فرهنگی ناراحت بودند. یکی از دانشجویان می گوید: «بودجه و امکانات فراوان در عرصه فرهنگ میان ده ها نهاد عریض و طویل فرهنگی تقسیم می شود و بهره وری از این منظر در این نهادها بسیار پایین است.» نماینده بسیج نیز در نطق خود به انفعال شورای عالی انقلاب فرهنگی اشاره می کند و می افزاید: «در حوزه همین سند2030 مدت ها مطالبه جنبش دانشجویی و روشنگری های متفکران متعهد، هیچ کدام از ارگان های ذی ربط را به تحرک جدی وادار نکرد و شاید چنانچه حضرتعالی ورود نمی کردید، قضیه همچنان مسکوت مانده بود.»
پاسخ رهبری: رهبر انقلاب در واکنش به انتقادات دانشجویان به کم کاری های دستگاه های رسمی در حوزه فرهنگ موضوع عمل آتش به اختیار را عنوان می کنند و می فرمایند: «آنجایی که احساس می کنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمی تواند درست مدیریت کند، آنجا آتش به اختیارید. یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید. گاهیاوقات انسان احساس می کند دستگاه های مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالند، دچار تعطیلند؛ واقعا آدم گاهی اوقات احساس می کند.
حالا مثلا فرض بفرمایید این همه ما مساله فرهنگی در کشور داریم، مسائل مهم که شاید من بتوانم 10 مساله اصلی فرهنگی را بشمارم که اینها دچار مشکل است؛ فرض کنید مساله سینما، یک مساله مهم است، [یعنی] مساله فرهنگی مهمی است که سینمای کشور چه جوری اداره می شود، از کجا پشتیبانی می شود- حالا پشتیبانی خارجی هم پیدا می کنند برای فیلم ها- اداره هنر کشور و سینما که چیز کوچکی نیست؛ مثلا فرض کنید 10 مساله این جوری می شود پیدا کرد، [اما] ناگهان می بینید مثلا فرض کنید اینکه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یا نشود، می شود مساله اصلی؛ نامه نگاری می کنند! پیدا است که این دستگاه اختلال پیدا کرده که مساله اصلی را از مساله فرعی تشخیص نمی دهد و یک مساله اصلا بیاعتبار بی اهمیت فرعی را به عنوان یک مساله اصلی، درشت می کنند. وقتی اینجوری دستگاه های مرکزی اختلال دارند، آن وقت اینجا جای همان آتش به اختیاری است که عرض کردم.»
دایره خودی ها را تنگ نکنید
موضوع: دومین سال از عمر دولت نهم می گذرد. دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب در 17 مهر 86 برگزار می شود. با اینکه تشکل های دانشجویی در مطرح شدن گفتمان عدالت خواهی -که راس قوه مجریه مدعی آن بود- سهیم بودند، اما از همان سال های ابتدایی زمانی که کوچک ترین زاویه های دولت مستقر با این گفتمان از سوی دولت باز شد، به نقد آن پرداختند. شاید همین موضوع بود که باعث شد از سوی برخی متهم به ضدیت با ولایت فقیه شوند. این موضوع و موارد دیگر سبب سوال یکی از دانشجویان عضو جنبش عدالت خواه دانشجویی شد و این دانشجو در این دیدار از رهبر انقلاب تعریف معنای ضد ولایت فقیه را طلب می کند که مورد استقبال دانشجویان نیز قرار می گیرد.
طرح مساله: رهبری یک بار تعریف ضد ولایت فقیه را بکنند و اینکه نقدهایی به اجرای اصل 44 قانون اساسی داریم، برخی مسئولان حرف هایی را به شما منتسب می کنند که در جلسات خصوصی با آنها مطرح شده است و شما در جلسات عمومی طور دیگری مطرح کرده اید؛ می خواستیم این طرح شائبه را برای ما و عموم مردم روشن کنید که حرف شما دقیقا کجا مطرح می شود؟
پاسخ رهبری: «مطالبه کردن با دشمنى کردن فرق دارد. اینکه ما گفتیم گاهى اوقات معارضه با مسئولان کشور نشود - که الان هم همین را تاکید می کنیم؛ معارضه نباید بشود - این به معناى انتقاد نکردن نیست؛ به معناى مطالبه نکردن نیست؛ درباره رهبرى هم همین جور است. این برادر عزیزمان می گوید «ضد ولایت فقیه» را معرفى کنید. خب، «ضد» معلوم است معنایش چیست؛ ضدیت، یعنى پنجه در افکندن، دشمنى کردن؛ نه معتقد نبودن. اگر بنده به شما معتقد نباشم، ضد شما نیستم؛ ممکن است کسى معتقد به کسى نباشد.
البته این ضد ولایت فقیه که در کلمات هست، آیه مُنزل از آسمان نیست که بگوییم باید حدود این کلمه را درست معین کرد؛ به هر حال یک عرفى هست. اعتراض به سیاست هاى اصل 44، ضدیت با ولایت فقیه نیست؛ اعتراض به نظرات خاص رهبرى، ضدیت با رهبرى نیست. دشمنى نباید کرد.
من راجع به گزاره هایى که درباره ارتباط رهبرى و مردم در اینجا و آنجا گفته می شود، نکته ای عرض کنم. این چیزى که در جلسه گفته شد، ملاک نیست؛ یا تأویل یا توجیه یا تفسیرهاى مِن عندى؛ هیچ کدام اینها درست نیست. من حرفم همانى است که دارم می گویم. آنچه را که طبق مصلحت کشور و مصلحت نظام نباید گفت، نمی گوییم؛ نه اینکه خلاف آن را بگوییم، بعد بخواهیم در یک جلسه خصوصى، مثلا فرض کنید آن خلاف گفته را تصحیح کنیم؛ نخیر، اینجور نیست.»
وظیفه آرمان گرایی
موضوع: کشور در سال 82 درگیر منازعات هستهای بود و خبرهای خوبی از مذاکرات سعدآباد به گوش نمی رسید. دانشجویان نگران بودند که در بیانیه ای معروف به سعدآباد چرا ایران برای بازدید بازرسان آژانس انرژی اتمی از تاسیسات اتمی خود اعلام همکاری کرده و گازدهی در سانتریفیوژهای نطنز را در راستای راستی آزمایی و اثبات صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای به صورت داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق کرده است. حتی برخورد سخت نیروی انتظامی برخی از آنها هنگامی که مقابل سفارت انگلیس تجمع کرده بودند نیز در این سال اتفاق افتاد. در این شرایط سوالی که ذهن دانشجویان را درگیر کرده این است که آرمان خواهی با آنچه مصلحت اندیشی از سوی مسئولان امر خوانده می شود، جمع شدنی نیست. آیا آرمان خواهی با محافظ هکاری قابل جمع است؟
طرح مساله: «شما میگویید دانشجویان مصلحتاندیش نباشند. حالا ما آرمانگرا، پس چرا گاهی اوقات بعضی از دستگاههای اجرایی مصلحتاندیشی میکنند؟ این دو چگونه قابلجمع هستند؟»
پاسخ رهبری: «من این نکته را بگویم که مصلحت اندیشی بد، منفی و ضد ارزش نیست؛ مصلحت اندیشی یعنی دنبال مساله ای که مصلحت است، رفتن. این که موضوع بدی نیست. این را بدانید که دستگاه اجرایی کشور در تعامل بسیار دشوار خود در دنیا، بر سر دو راهی هایی قرار میگیرد که مجبور می شود مصالحی را در نظر بگیرد؛ چون اداره کشور و کار اجرایی، کار خیلی سختی است. به هر حال، کار اداره کشور کار سختی است و البته مصلحت، هیچ اشکالی هم ندارد؛ ما به آنها ایراد نمی گیریم. البته حواس مان هم جمع است که آنها همیشه غرق در مصلحت نشوند و بنده با توجه به مسئولیتم به این موضوع توجه میکنم. اگر شما جوانان نگاه به قله های آرمانی را کنار بگذارید، برآیند غلطی به وجود خواهد آمد.
برآیند آرمان گرایی شما و چالش مسئولان با مصلحت ها، برآیند معتدل و مطلوبی خواهد شد، اما اگر شما هم دنبال مصلحت گرایی رفتید و گرایش مصلحت اندیشانه - یعنی صددرصد با واقعیت ها کنار آمدن - وارد محیط فکری و روحی دانشجو و جوان شد، آن وقت همه چیز به هم می ریزد و بعضی آرمان ها از ریشه قطع و گم خواهد شد. دانشجویان نباید آرمان گرایی را رها کنند. توقع من از شما عزیزان این است که پایه های معرفتی خودتان را در همه زمینه ها عمیق و مستحکم کنید.»
دانشجویان و عدالت خواهی
موضوع: فضای سیاسی جامعه متاثر از حضور دولت اصلاحات، مطالباتی را طلب میکند که تا پیش از آن و در طول فعالیت دولت اصلاحات کمتر به آن توجه شده بود و همین موضوع اهمیت پرداختن به آن را دو چندان می کرد. یکی از این مقوله ها، مساله عدالت در جمهوری اسلامی ایران بود که به یکی از دغدغه های فعالان جنبش دانشجویی تبدیل شده بود و حتی در دیدار رمضانیه فعالان تشکل های دانشجویی با رهبر انقلاب نیز مطرح شد.
طرح مساله: پرویز امینى یکی از سخنرانان دانشجویی سال 83 با رهبر انقلاب، توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی را به عنوان دو گفتمان اصلی فضای سیاسی کشور در سال های پس از دفاع مقدس تشریح کرد و در صحبت های خود، گفتمان عدالت را به عنوان یکتا راهبرد کارآمدى نظام اسلامى بیان میکند. او جنبش نرم افزارى و نهضت تولید علم، مبارزه بى امان، قاطع و همه جانبه با ریشه ها و مظاهر فساد اقتصادى و پاسخگویى حاکمیت به مردم را بهعنوان سه ضلع اصلی این گفتمان مطرح می کند.
پاسخ رهبری: رهبر معظم انقلاب برعکس روال همیشگی که پس از پایان صحبت های دانشجویی، سخنرانی شان را آغاز می کردند، پاسخ امینی را بدون فاصله میدهند و درباره لزوم پیگیری عدالت می فرمایند: «چیزى که شما باید به آن اهتمام داشته باشید، خواست است.
خواست عدالت و رفع فساد، بسیار مهم است. گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و همه چیز ماست. منهاى آن، جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم. این گفتمان را باید همه گیر کنید؛ بهگونه اى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید؛ این مهم است.
اما در برخورد با آنچه شده، باید خانگى برخورد کنید؛ نه بیگانه وار و معترض. در بخش هایى که خلأ وجود دارد، هر چه مى توانید، کمک کنید تا خلأ برطرف شود. هر چه مى توانید، شعار اصلى عدالت و آنچه را مربوط به عدالت است، تقویت و همگانى و در ذهن ها تعمیق کنید و روى پشتوانه و فلسفه فکرى آن کار کنید -اینها لازم است- اما کارى نکنید که مخالفان شما این تردید را دامن بزنند که آیا نظام اسلامى مى تواند؟ آیا نظامى اسلامى توانسته؟ البته که مىت واند؛ البته که توانسته!»
آزاداندیش باش
موضوع: برجام یا همان برنامه جامع اقدام مشترک تیر ماه به جمع بندی رسید و مورد توافق طرفین قرار گرفت، اما برای اجرا باید به تصویب مجلس می رسید. اواسط مهرماه جمعی از دانشجویان و طلاب با حضور در مقابل مجلس شورای اسلامی اقدام به برگزاری تحصن در اعتراض به تصویب برجام کردند. این تحصن و حواشی آن تا مدت ها حتی پس از تصویب این سند در مجلس نقل محافل دانشجویی بود. از طرفی دیگر تجمع اعتراضی دانشجویان به مدل قراردادهای نفتی که با عنوان IPC شناخته می شد، در بهمن ماه و برخورد نیروهای امنیتی با دانشجویان سوالاتی جدی را برای دانشجویان درخصوص نحوه مطالبه گری ایجاد کرده بود.
طرح مساله: احسان ابراهیمی، نماینده بسیج دانشجویی در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب در دوازدهم تیرماه 95 سوال خود را در مورد نحوه مطالبهگری از مسئولان به این صورت مطرح کرد: حضرتعالی بارها بر لزوم رعایت قانون در پیگیری مطالبات دانشجویی تاکید فرمودهاید که نصبالعین است؛ معالوصف، معضلی که رعایت این فرمان را چالشبرانگیز ساخته، وابستگی شدید برخی از ظواهر قانونی به سلیقه سیاسی مجری (که اغلب خود موضوع اعتراض است) در خلأ کامل ناظری مستقل بر حسن اجرای قانون است که زمینه سوءاستفاده را پدید می آورد. او با یادآور شدن تجربه تجمع دانشجویان برای اعتراض به مدل جدید قراردادهای نفتی می گوید: تجربه هایی از این دست، برخی دانشجویان را به این نتیجه رسانده که مطالبه گری دانشجویی در نبود حمایت قانون، عملا بی تاثیر خواهد بود و این به مرگ انگیزه فعالیت در تشکل های انقلابی منجر خواهد شد. در چنین وضعی، آیا باید موقتا از مطالبه و نقد انحرافات سرنوشتساز دست شست؟
پاسخ رهبری: «رهبر انقلاب نیز در بیانات خود نگاهشان را درخصوص نحوه طرح مطالبات و برگزاری تجمع های دانشجویی این گونه بیان کردند: «حضور جسمی - یا به قول شماها حضور فیزیکی- هم گاهی لازم است؛ اجتماعات لازم است، اجتماعات هیچ اشکالی ندارد، البته قانونی باشد. حالا یک وقت قانون یک جا ممکن است یک سخت گیری ای بکند، یک اشکالی داشته باشد، ایرادی ندارد؛ حالا بالاخره همیشه که همه چیز بر طبق مراد انسان نیست؛ اجتماعات شما خوب است، اجتماع داشته باشید در مسائل مهم و به شیوه درست.
اینکه مثلا فرض کنید علیه برجام بروند جلوی مجلس شورای اسلامی اجتماع کنند، من فکر نمی کنم یک منطقی پشت سر این باشد؛ خب حالا مگر نمایندگان مجلس چقدر فرصت دارند؟ اجتماع درست این است که شما یک سالنی اجاره کنید یا در اختیار بگیرید، پانصد نفر، هزار نفر، دو هزار نفر، 10 هزار نفر دانشجو آنجا جمع بشوند، دو نفر سه نفر با مطالعه قبلی بروند آنجا به طور استدلالی حرف بزنند؛ این مهم است.
این حرف، هم به گوش نماینده مجلس می رسد، هم به گوش نماینده دولت می رسد، هم به گوش نماینده رهبری می رسد؛ اینجور اجتماعاتی مهم است. یا در قضایایی که گاهی بعضی از مجموعه های دانشجویی می خواهند خط شکنی کنند، اگر چنانچه فرض بفرمایید یک عده ای میخواهند از خط قرمزهای نظام عبور کنند و خیلی هم افتخار می کنند و می خواهند شجاعت به خرج بدهند، جلادت به خرج بدهند و از خط قرمزهای نظام عبور کنند، خیلی خب، اینجا اجتماع جسمانی بسیار خوب است؛ البته نه به معنای اینکه بروید مجلس آنها را به هم بزنید.
بنده قبلا هم گفته ام، الان هم می گویم، 10 بار دیگر هم می گویم؛ من با به هم زدن مجلس مخالفم؛ هر مجلسی که می خواهد باشد. به هم زدن مجلس یک کاری است بی فایده و احیانا مضر؛ اقلّش این است که بی فایده است، اکثرش این است که مضر است. چه لزومی دارد؟ خیلی خب، آنها آنجا جلسه تشکیل دادهاند و علیه فلان مبنای انقلابی دارند بحث می کنند؛ بسیار خوب، شما همان جا اعلام بکنید که فردا یا پس فردا ما در اینجا -آنها آنجا، شما اینجا یا در همان سالن- جلسه تشکیل می دهیم و درباره این موضوع بحث خواهیم کرد. دعوت کنید، دانشجویان را جمع کنید، بحث کنید، پنبه آن حرف را بزنید، تمامش کنید؛ این خوب است.»
دایره انتقاد گسترده است
موضوع: سال 87 وضعیت به نوعی دیگر در دیدار دانشجویان با رهبری رقم خورد؛ این روزها تشکل های انقلابی آن طور که آرمان خواهیشان ایجاب می کند حتی از منصوبان و زیر مجموعه های رهبری انتقاد می کنند. انتقاد از برخی ائمه جمعه شهرهای مختلف، انتقاد از رئیس قوه قضائیه، صداوسیما و... نمونه های آن است؛ اما در سالهایی نه چندان دور، هرگونه انتقاد از منصوبان رهبری از سوی برخی جریان ها به شدت منکوب می شد؛ به این بهانه که انتقاد از آن دستگاه یا فرد، انتقاد از رهبری و تضعیف ایشان است.
طرح مساله: نماینده اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل با طرح سوالی گفت: «متاسفانه برخی از آنجا که مدیر صدا و سیما از سوی جنابعالی منصوب می شود، اینگونه عنوان می کنند که انتقاد به صدا و سیما تقابل با رهبری است. آیا این وضع مورد تایید شماست؟»
پاسخ رهبری: «به اشخاص و دستگاه ها اعتراض هایی کردند -حالا آن اعتراض ها ممکن است وارد باشد، ممکن است وارد نباشد؛ من روی آن نمی خواهم قضاوت بکنم- اصل اینکه دانشجو حرفش را روشن و صریح و آشکار بزند و دچار سیاسی کاری نشود، چیز مطلوبی است. بدترین اشکال و اشکال وارد بر محیط دانشجویی این است که دانشجو دچار محافظه کاری شود و حرفش را با ملاحظه موقع و مصلحت خیالی بیان کند؛ نه، دانشجو باید حرفش را صریح بزند.
البته در کنار این صراحت در بیان، صداقت در نیت هم باید وجود داشته باشد و در کنار او، سرعت در پذیرش خطا؛ اگر ثابت شد که خطاست. فرق شمای جوان و دانشجو و صادق و پاکیزهدل، با یک آدم سیاسیکار باید در همین باشد؛ حرف تان را صریح بزنید؛ آنچه را که می زنید، از دل بزنید؛ و اگر چنانچه معلوم شد که اشتباه است، سریع پس بگیرید؛ راحت. این به نظر من یکی از بهترین شاخصه های دانشجویی است. یکی از این اعتراض ها، اعتراض به صدا و سیما بود و اینکه بعضی می گویند اگر چنانچه صدا و سیما را نقد کنیم، بر خلاف رهبری مطلبی گفته ایم؛ چرا؟
چون رهبری رئیس صدا و سیما را معین می کند! اگر واقعا ملاک این باشد، که آدم باید به هیچ کس اعتراض نکند؛ چون رئیس قوه قضائیه را هم رهبری انتخاب می کند، رئیسجمهور هم بعد از انتخابات، تنفیذ رهبری دارد؛ میگوید نصب کردم. پس باید به هیچ کس اعتراض نکرد. نه آقا، اولا صدا و سیما را رهبری اداره نمی کند؛ این معلوم باشد. صدا و سیما را رئیس صدا و سیما اداره می کند. و رهبری هم در موارد زیادی اعتراض هایی دارد.
همین اعتراض هایی که شما دارید، بعضی هایش یا خیلی هایش، اعتراض های ما هم هست. احتمالا اعتراض های دیگری هم هست که چون برای من از جوانب مختلف گزارش می آورند - با اینکه خود من ممکن است به قدر شما تماشاچی تلویزیون یا گوشکننده رادیو نباشم- اطلاعاتم زیاد است.
از وضع صدا و سیما اعتراض هایی هم می کنیم، اشکالاتی هم می کنیم، گاهی با آنها دعوا هم می کنیم. بالاخره آنها هم یک ضرورته ایی دارند و جواب میدهند؛ گاهی جواب شان درست است، گاهی هم نادرست است. به هر حال اعتراض هست و انتقاد شما از صد او سیما مطلقا به رهبری منتقل نمی شود. شما حق دارید انتقاد کنید؛ هیچ اشکالی ندارد.
یکی از دوستان می پرسند که به نظرات امام چگونه دست پیدا کنیم؟ به نظر من این کاملا روشن است. نظرات امام یک مجموعه است و خوشبختانه بیانات امام ثبت شده است و همین است که هست. مثل همه متونی که از آنها می شود تفکر گوینده را استنباط کرد؛ منتها با شیوه درست استنباط. شیوه درست استنباط این است که همه حرف ها را ببینند، آنها را درکنار هم قرار بدهند؛ توی آنها عام هست، خاص هست؛ مطلق هست، مقید هست.
حرف ها را باید با همدیگر سنجید، تطبیق کرد؛ مجموع این حرف ها، نظر امام است. البته کار خیلی ساده ای نیست، اما روشن است که باید چه کار کنیم، یک کار اجتهادی است؛ اجتهادی است که از عهده شما جوان ها برمی آید. بنشینند واقعا گروه های کاری در زمینه های مختلف، نظر امام را استنباط کنند، از گفته های امام به دست بیاورند.
رهبر انقلاب درخصوص این اظهار نظر صریحا پاسخ دادند که «تعیین رئیس این سازمان از جانب رهبری، دلیلی برای انتقاد نکردن از صدا و سیما نیست.» ایشان افزودند: «در این صورت به خیلی چیزها نمی توان انتقاد کرد زیرا رئیسجمهور هم پس از رای مردم از سوی رهبری تنفیذ می شود.»