ماهان شبکه ایرانیان

چرایی و دلائل جرم انگاری روزه خواری

در مطلب حاضر نویسنده با اشاره به ادله فقهی مجازات روزه خواری علل تشریع حدود و تعزیرات در اسلام را تبیین کرده است

چرایی و دلائل جرم انگاری روزه خواری

در مطلب حاضر نویسنده با اشاره به ادله فقهی مجازات روزه خواری علل تشریع حدود و تعزیرات در اسلام را تبیین کرده است. یکی از احکام فقهی اسلام در باب روزه خواری این است که اگر کسی در ماه رمضان از روی علم و تعمد روزه خواری کند و چنین کاری را حلال بشمرد، مرتد شده است؛ بلکه اگر کسی روزه خواری را حلال بشمرد هرچند خود به روزه خواری مبادرت نورزد، بازهم محکوم به ارتداد است. اما اگر روزه خواری کند اما ان را حلال نداند، با 25 ضربه تاریانه تعزیر می شود و اگر برای بار دوم روزه خواری کرد و تعزیز شد، در مرتبه سوم اعدام می شود؛ و احتیاط واجب این است که در مرتبه چهارم اعدام شود.

روزه ماه مبارک رمضان، یکی از واجبات معنوی و اخلاقی مهم اسلامی است. روزه شرعی، عبارت است از اینکه فردی با هدف تحصیل رضایت و قرب الهی و تسلیم شدن در برابر حکم او، از اذان صبح تا اذان مغرب از خوردن و آشامیدن و دیگر رفتارهایی که روزه را باطل می کند، دوری ورزد. روزه سودمندی ها و آثار فردی و اجتماعی فراوانی برای جامعه ایمانی دارد. روزه علاوه بر فوائد بدنی، تمرینی مؤثر و ضروری برای خودسازی و تقویت خودمهارگری در روان انسان هاست. کسی که با اختیار خود ساعات مشخصی از انجام کارهای حلال خودداری می کند، از لحاظ روحی چنان تقویت می شود که با توان و اراده محکم تری می تواند، کارهای حرام و ممنوع را ترک کند. اگرچه روزه با مختصاتی که در کتاب های فقهی بیان شده، خاص دین اسلام است، اما در همه ادیان و مکاتب الهی و غیر الهی، برنامه هایی وجود دارد که می توان آن را روزه نامید. ماه رمضان، به سبب این که ظرف زمانی انجام این واجب بزرگ الهی است، از قداست و اهمیت والایی در دین اسلام برخوردار است. از این رو در فقه اسلامی بر رعایت حریم این ماه فراوان تأکید شده است. حتی کسانی که به سبب موانع شرعی، مجاز به ترک روزه اند، می بایست حریم این ماه و روزه داری را مراقبت کرده و در منظر دیگران، خصوصا روزه داران، روزه خواری نکنند. ایم موضوع برای شارع مطهر چنان اهمیت داشته که حتی با وجود اینکه روزه، واجب فردی و حق الله به شمار می رود، برای روزه خواران در ملأ عام، حتی اگر مجاز به ترک روزه باشند، مجازات هایی را در نظر گرفته است. حال این پرسش مطرح می شود که اگر روزه حق الله و فریضه ای فردی است، مجازات روزه خواری در ملأ عام به چرا و به چه دلیل مجازات هایی مانند تعزیز با شلاق و در مرتبه چهارم، اعدام، دارد؟ مگر این گونه نیست که خداوند در حقوق الله (احکام الله) آسان گرفته ولی در حقوق الناس سخت گیری می کند؟ در نوشتار حاضر به این شبهه پاسخ خواهیم گفت.

مقدمه

بر اساس انسان شناسی اسلامی، انسان مخلوق خداوند متعال است و همو رب و خداوندگار بشر است. خداوند انسان را خلق کرده تا مظهر تام و کامل اسماء او در هستی باشد و لازمه تحقق این هدف، اعتلای معنوی و اخلاقی انسان در زندگی دنیاست. ربوبیت تکوینی و تشریعی خداوند اقتضا دارد که اولا انسان را به استعدادها و توانمندی های لازم برای رسیدن به آن مقام ارجمند مجهز کند و ثانیا او را به معارف و آگاهی های لازم برای حرکت در مسیر درست راهبری فرماید. پرورش استعدادها و شکوفایی توانمندی های موجودات مادی، که همواره مسیری از مرحله قوه به فعلیت را می پیمایند، نیازمند راهبردهای گوناگونی است. آموزش، انگیزش، راهنمایی و مراقبت مداوم، تشویق و تنبیه از مهمترین راهبردهای تربیت انسانی در همه عرصه هاست. راهبرد تنبیه، در هیچ زمینه ای، راهبردی اصلی و اساسی به شمار نمی رود، اما اگر راهبردهای انگیزش و تشویق نتواند انسان را در مسیر صحیح نگه دارد و نفس زیاده طلب و متمایل به سرکشی و طغیانش را از شکستن حدود و حریم ها بازدارد، راهبرد تنبیه توجیهی منطقی می یابد. در همه نظام های سیاسی، حقوقی و تربیتی، به راهبرد تنبیهی به عنوان راهبردی تبعی ولی مهم، توجه شده است. از این رو وجود مجازات ها، کفاره ها و ریاضت های شرعی در دین اسلام، هماهنگ با فطرت انسانی و مقتضای عقلانیت بشری است. مسأله دیگری که باید به آن اشاره کنیم، تقسیم احکام شرعی به حقوق الله (احکام الله) و حقوق الناس (احکام اجتماعی) است. 1. حقوق الله آن دسته از کارهایی است که خداوند انجامش را بر انسان ها واجب کرده وهدف آن، تنها رعایت حریم الهی و رسیدن به خیرها و دوری جستن از آسیب های معنوی و اخلاقی افراد است و ربطی به حقوق دیگران ندارد. مثلا وجوب نماز و روزه و حرمت نگاه به نامحرم از حقوق الله است. البته حقوق الله هرگز به این معنا نیست که خداوند به انجام این کارها از سوی انسان ها نیازمند است و اگر انسان برخی یا همه این امور را رعایت نکند، به خداوند زیانی رسانده است؛ ( نهج البلاغه، خطبه ) بلکه به این معناست که خداوند برای تدبیر امور انسان و پرورش استعداهای معنوی و اخلاقی او حدود و چارچوب ها و طرح هایی را قرار داده که رعایت آن هدف های ربوبی الهی را محقق می کند. 2. حقوق الناس عبارت است از بهره ها و امتیازاتی که خداوند برای هرفرد انسانی بر عهده دیگر افراد قرار داده و دیگران نباید آن را تضییع کنند. مثلا حق برخورداری از منزلت اجتماعی و آبرو، مال، جان، ناموس و دیگر چیزهایی که به هرفرد تعلق دارد، از شمار حقوق الناس است.

ادله فقهی تعزیر و حد روزه ‌خواری

1. یکی از احکام فقهی اسلام در باب روزه خواری این است که اگر کسی در ماه رمضان از روی علم و تعمد روزه خواری کند و چنین کاری را حلال بشمرد، مرتد شده است؛ بلکه اگر کسی روزه خواری را حلال بشمرد هرچند خود به روزه خواری مبادرت نورزد، بازهم محکوم به ارتداد است. اما اگر روزه خواری کند اما ان را حلال نداند، با 25 ضربه تاریانه تعزیر[1] می شود و اگر برای بار دوم روزه خواری کرد و تعزیز شد، در مرتبه سوم اعدام می شود؛ و احتیاط واجب این است که در مرتبه چهارم اعدام شود. (سید محمد کاظم یزدی، العروة الوثقی، ج2، ص38، مسأله 13) مستند شرعی این حکم در فقه اسلامی روایات صحیحی است که از اهل بیت علیهم السلام در کتاب های معتبر روایی ثبت شده است:

- صحیحه سماعه: عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ ع عَنْ رَجُلٍ أَخَذَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ قَدْ أَفْطَرَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَالَ یُدْفَعُ إِلَى الْإِمَامِ فَیُقْتَلُ فِی الثَّالِث.[2] سماعه می گوید از امام صادق درباره این موضوع پرسیدم که مردی را در ماه رمضان گرفته اند که سه بار در میان دیگران روزه خواری کرده است. امام فرمود: هربار او را به نزد حاکم می برند و (بار اول و دوم تعزیر) و در مرتبه سوم اعدام می شود.

- روایات متعددی با این مضمون در منابع روایی ما ثبت شده است که: «اصحاب الکبائر کلها إذا اقیم علیهم الحد مرتین قتلوا فی الثالثة»؛ مرتکبان گناهان کبیره، اگر بر آنها دو بار حد جاری شده باشد، در مرتبه سوم کشته می‌شوند. (الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج18، ص314) یکی از گناهان کبیره، آشکار سازی (تجاهر) به ترک واجبات الهی و از جمله روزه ماه مبارک رمضان است.

فلسفه حدود و تعزیرات

در همه نظام های حقوقی جهان، برای شکستن حریم قانون و رعایت نکردن حقوق مردم و حکومت، مجازات‌هایی در نظر گرفته شده است. در فلسفه حقوق و مجازات‌ها این بحث همواره وجود داشته و دارد که چرا برای قانون شکنی، مجازات هایی در نظر گرفته می شود؟ در این باب نظریه‌های گوناگونی مطرح شده است که اختصارا به هریک اشاره می کنیم:

1. مجازات‌ها بازدارنده‌اند!

مجازات‌ها، سازو کارها و قوانین بازدارنده‌ای است که افراد را در مواجهه با میل به قانون‌شکنی (انجام گناه یا میل به ترک واجب)، مردد کرده و انگیزه نافرمانی را در آن ها تضعیف می‌کنند. انسان به طبیعت خود هیچ علاقه ای به رعایت محدودیت ها و رهاکردن آزادی خود ندارد‌. طبیعت حیوانی انسان خواهان ازادی بی حد و حصر و ارضای تمایلات خود در هرجا و هر زمان است. قرآن کریم این خصوصیت انسان را این گونه توصیف می کند: «بل یرید الانسان لیفجر امامه» انسان می خواهد همواره پیش رویش گشوده و باز باشد. کنایه از اینکه هیچ محدودیتی را بر نمی تابد. اما همین انسان به سبب این که موجودی عاقل و حساب گر است، معمولا در کاری که می‌خواهد انجام دهد، نخست سود و زیانش را بررسی می کند و در صورتی که سود آن کار بر زیانش چیره باشد، انگیزه انجام کار فراهم می شود. از این رو اگر انسان محاسبه کند که درد، رنج و تنبیه ناشی از انجام یک کار، بیش از سود و لذتی است که به او می رسد، از ارتکاب آن خودداری می‌کند. مجازات‌هایی که برای انواع قانون‌شکنی ها و از جمله روزه خواری، در شرع مطهر اسلامی، مقرر شده در واقع، حکم بازدارنده‌ها و منابع کنترل بیرونی را دارد که فرد آماده به قانون‌شکنی را از زیر پا گذاردن قانون منصرف می‌کند. انسان ها از لحاظ منابع کنترل رفتار دو گونه اند: برخی درای منبع کنترل درونی اند که به آن در زبان دین، تقوا و در فرهنگ روانشناسی، خودمهارگری گفته می شود. برخی از افراد منبع کنترل درونی ضعیفی دارند و ضرورتا باید ابزارها و اهرم هایی در بیرون شخصیت آن ها و در محیط اجتماعی ایجاد شود تا در هنگام انگیزش برای قانون شکنی، آن ها را کنترل کند. یکی از منباع بیرونی کنترل های رفتار اجتماعی، قوانین کیفری و تنبیهی است که با ایجاد چشم انداز پیامدهای دردناک قانون شکنی، افراد را از نزدیک شدن به حدود قانونی می هراساند و زمینه ارتکاب جرم را کاهش می دهد.

2. مجازات‌ مانع از تکرار جرم می‌شود!

تحقیقان و آزمایش های فراوانی در روانشناسی یادگیری مؤید این نظریه است که انسان ها معمولا از طریق مواجهه با پیامدهای رفتار خود تقویت یا تنبیه می شوند. یکی از قوانین یادگیری این است که اگر فردی پس از انجام رفتاری با پیامد مطلوب و لذت بخشی مواجه شد و از آن رفتار پاداش گرفت، با احتمال زیادی آن رفتار را تکرار می کند؛ اما اگر پیامد ارتکاب رفتاری، تنبیه، درد و رنج باشد، احتمال تکرار آن رفتار بسیار ضعیف و حتی خاموش می شود. از آنجا که قانون شکنی برای طبیعت انسان شیرین و لذت بخش است، هنگامی که فرد، قانون را زیرپا می‌گذارد و واجبی را ترک یا حرامی را مرتکب می‌شود، اگر با واکنش دردآور و تنبیه کننده مواجه نشود و جامعه در برابر رفتار نادرست او ساکت بماند، لذت ناشی از قانون شکنی، انگیزه تکرار جرم را تقویت کرده و احتمال ارتکاب دوباره آن رفتار بالا می‌رود. ولی اگر حکومت با واکنش مناسبی، به مقابله با جرم و مجرم برخیزد و فرد خاطی با واکنش ناخوشایندی روبه رو شود، انگیزه تکرار جرم، کاهش می یابد و فرد مجرم با احتمال زیادی رفتار قانون شکنانه را برای بار دیگر مرتکب نمی شود. البته برای اینکه قدرت بازدارندگی مجازات ها موفق عمل کند فراهم بودن شرایط خاصی لازم است: اولا مجازات، متناسب با جرم و از قدرت بازدارندگی لازم برخوردار باشد. ثانیا مجرم از قانون کیفری مطلع باشد. ثالثا قدرت درک و فهم و پیش بینی مجازات را داشته باشد. رابعا به حتمی بودن کیفر اطمینان داشته باشد. نکته دیگری که بیان آن حائز اهمیت است اینکه در همه سیستم‌های حقوقی دنیا معمولا برای کسانی، با وجود مجازات شدن، جرمی را برای بار دیگر تکرار می کنند، مجازات شدیدتری را در نظر می‌گیرند تا اگر مجازات اولیه بازدارنده یا تضعیف‌کننده انگیزه‌های مجرمانه نبوده، مجازات شدیدتر انگیزه مجرم را برای تکرار جرم تضعیف کند.

3. درس آموزی و عبرت اندوزی دیگران

همواره افراد زیادی در جامعه وجود دارند که بالقوه برای قانون‌شکنی و عبور از مرزهای شرعی و قانونی آمادگی دارند، اما به علل گوناگون و از جمله ترس از مجازات و انگشت‌نماشدن، حریم قانون را پاس داشته و به جرم اقدام نمی کنند. این افراد در صورتی که مشاهده کنند دیگران به راحتی، قانون را زیر پا گذاشته و حدود را می شکنند ولی با پیامدهای دردآوری هم رو به رو نمی شوند، ممکن است برای ارتکاب گناه جرئت پیدا کرده و عملا به قانون شکنی رو آورند. اگر در جامعه ای قانون شکنی با پیامد جدی برخورد نکند یا مجازات های موجود قدرت بازدارندگی نداشته باشد، افراد بیش تری ممکن است از مرزهای قانونی و شرعی عبور کرده مرتکب گناه یا جرم شوند. وقتی فضای جامعه به سمت بی حرمتی به قانون پیش برود، کم کم حقوق و حدود بی‌ارزش شده و به همه قوانین تسری می‌یابد و مسأله انتظام جامعه و مسائل تربیتی انسان‌ها دچار اختلال جدی می‌شود.

4. پیش‌گیری از سقوط معنوی انسان‌ ها!

در نظام کیفری اسلام علاوه بر توجه به نظم و انضباط جامعه، کاهش انگیزه جرم، عبرت گرفتن دیگران، به پیش‌گیری از انحطاط معنوی و اخلاق انسان‌ها نیز توجه ویژه شده است. اسلام دین دنیا و آخرت است و در همه آموزه‌ها و احکامش به سعادت جامع و ابدی انسان توجه دارد. مجازات ها هم موجب پیش‌گیری از گناه و سقوط معنوی فرد می‌شوند، و هم در صورت ارتکاب گناه، موجب پاک شدن از آلودگی و تطهیر گناهکار از گناه می‌گردند. در روایات زیادی این مضمون به چشم می‌خورد که فرد گناه کاری که مثلا به زنا آلوده شده، خود از پیامبر یا امام علیهماالسلام می خواهد که حد خدا را بر او جاری سازند و در برخی تعابیر فرد گناهکار می‌گوید: یا رسول الله! طهرنی! ای پیامبر خدا! مرا (با اجرای حد الهی از گناه) پاک کن! از این تعبیرها می‌توان استفاده کرد که تربیت‌شدگان اولیه اسلام، که دین را از آموزگاران نخستین آن، یعنی پیامبر و امام علی علیهما السلام آموخته بودند، به مجازات‌های الهی چگونه می‌نگریسته‌اند. آن‌ها مجازات شرعی را نوعی تنبیه کودکانه تلقی نمی‌کردند، بلکه گونه ای تطهیر از جانب خداوند برای صیقل دادن روح انسان گناه‌کار و نزدیک کردن دوباره او به ذات اقدس الهی به شمار می آوردند.

امام صادق ـ علیه السلام ـ در ضمن روایتی می فرماید: «خداوند برای هرچیز حدی قرار داده و برای کسی که از حدش تجاوز کند، حدی مقرر کرده است».[3]

محمدبن سنان از امام هشتم ـ علیه السلام ـ پرسید: «چرا زن یا مردی که مرتکب زنا شده اند و بر این جرم، تازیانه خورده اند، در مرتبه دیگر محکوم به اعدام می شوند؟ فلسفه ادعام آن ها چیست؟ امام رضا ـ علیه السلام ـ فرمود: «چنین کسی به سبب بی مبالاتی و بی اعتنایی به خدا و حدی که برای رفتارهای انسان ها تعیین کرده، از اسلام خارج و وارد ساحت کفر شده است و از این رو مستوجب اعدام است.[4] معنای این سخن آن است که اگر زناکاری برای سه بار زنا کرده و مجازات شده، به حدود الهی ساحت ربوبی حق بی اعتنای نبود، یقینا پس از سه بار حد خوردن یا تعزیرشدن دست از گناه علنی بر می‌داشت!

برخی گمان می کنند که اگر حکمی از احکام الله و در محدوده حقوق الهی باشد، شکستن آن آسان و کم اهمیت است. متأسفانه گزاره "خدا از حق الله می گذرد اما از حق الناس نه" در زبان عامه مردم به غلط تفسیر شده و گاهی موجب می شود که احکام الهی و حقوق خداوند، کم ارزش و بی اهمیت تلقی شده و زمینه فکری و انگیزشی شکستن حریم الهی را ایجاد کند. این جمله به یک معنا درست و به معنای دیگر، بسیار غلط و گمراه کننده است. اگر مقصود از این جمله این است که خداوند حق دارد و می تواند از حق اطاعت خود بگذرد و بنده گناهکار را درباره گناهان فردی ببخشد (چه با توبه و چه بدون توبه) و البته این بخشش هم از رحمانیت و رحمیت خداوند به دور نیست، ولی در جانب حقوق الناس، صرفا توبه و استغفار کافی نیست و باید حقوق پایمال شده را جبران و از کسی که حقش ضایع شده، حلالیت بخواهیم، سخنی درست و منطبق با اصول اعتقادی اسلامی است. اما متأسفانه برخی از مردم با دستاویز قرار دادن این جمله، در واقع، از زیر تعهد خود نسبت به احکام الله شانه خالی کرده و آن را مجوز ارتکاب گناه و جرئت ورزی در شکستن حدود الهی قرار می دهند. در حالی که این جمله اصلا به معنای کم اهمیت بودن حقوق الله و حدود الله نیست و هیچ گونه مجوزی برای انجام معصیت نخواهد بود. رعایت حدود الهی و مراقبت از حقوق الهی اگر از حقوق الناس برتر و مهم تر نباشد، کم ارج تر و کم اهمیت تر نیست. خداوند در قرآن کریم با صراحت به کسانی که حدود او را شکسته و بی مهابا به معصیت آلوده می شوند، وعده عذاب خوار کننده داده است: " و من یعص الله و رسوله و یتعد حدوده یدخله نارا خالدا فیها و له عذاب مهین" و کسی که خدا و پیامبرش را نافرمانی و از حدود الهی پا فراتر گذارد، را در آتشی جاودان وارد خواهد کرد و برای او کیفری خوار کننده خواهد بود. (نساء: 14) از این رو اگر چه روزه از احکام فردی و حقوق الله به شمار می رود اما روزه خواری گناهی بزرگ است و اگر روزه خواری در دیدگان مردم، موجب وهن حدود خداوند و سبک شمردن احکام او شود، مستوجب تنبیه و کیفر دنیایی است. زیرا پاس داشت حدود و احکام الهی، هم تکریم مقام خداوند است و هم احترام به جامعه ایمانی و احساسات مردم دیندار؛ همچنانکه بی اعتنایی به احکام الهی و تجاهر (آشکارسازی) به ارتکاب گناهان، بی احترامی به مقام خداوند، زخمی کردن احساسات مؤمنان و زمینه سازی شیوع و رواج قانون شکنی در جامعه به شمار می رود!

پی ‌نوشت‌ ها


[1] تعزیر به مجازاتی گفته می‌شود که در شرع مطهر، مقدار معینی برای آن مشخص نشده و به نظر حاکم شرع واگذار شده است؛ ولی حدود مجازات‌هایی است که در قرآن و روایات، برای آن‌ها اندازه‌ای معین شده که تخطی از آن جایز نیست.

[2] اشعرى قمى، احمد بن محمد بن عیسى، النوادر(للأشعری) - قم، چاپ: اول، 1408 ق.

[3] همان، ج18، ص309.

[4] شیخ صدوق، محمد بن بابویه، عیون اخبار الرضا، بیروت، مؤسسه الاعلمی، چاپ اول، 1404ق، ج1، ص104؛ وسائل الشیعه، همان، ج18، ص314.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان