احسن نیوز: محمدامین حیات مقدم پژوهشگر سیاسی نوشت: پس از استیضاح رییس جمهور آمریکا تمام سناتورها در نقش هیئت منصفه ظاهر خواهند شد و رییس دیوان عالی آمریکا نیز در نقش قاضی در این جلسه حضور خواهد داشت. در صورت برکنار شدن ترامپ معاون اول او ریاست جمهوری را تحویل میگیرد. به گفته برخی کارشناسان معاون اول او سیاستهای سخت گیرانه و تندی نسبت به جمهوری اسلامی دارد و اظهار کرده اند رفتن ترامپ و روی کار آمدن مایک پنس نمیتواند تفاوت چندانی برای جمهوری اسلامی داشته باشد. در دیدگاه رئالیسم اخلاق نباید در سیاست وجود داشته باشد و قدرت هدف نهایی کلیه تلاشها و هم وسیله و هم هدف است. رئالیسم را میتوانیم همان مکتب سیاست قدرت قرار دهیم؛ که به اعتقاد برخی از کارشناسان این حوزه ترامپ اعتقادی به اخلاق ندارد و یک واقعگرای تمام عیار است.
ترامپ را میتوان به این شکل توصیف کرد که او فقط به دنبال حفظ قدرت خود است و در اندیشه حفظ سایر مدیران نیست و از تئوری چرخش نخبگان پیروی میکند و چرخش و یا اخراج مدیران را در دستور کار خود قرار داده که این امر میتواند منجر به عدم حمایت برخی از سیاستمداران از او شود. ترامپ تا کنون بسیاری از مدیران و همکاران خود را تغییر داده و نشان دهنده این است که به ثبات مدیریتی اعتقاد ندارد و فقط میخواهد خودش در قدرت باقی بماند
توماس هابز گفته بود انسان حیوانی است جنگ طلب و جنگ سرنوشت شوم آن است و او جمله معروف انسان گرگ انسان است نیز بیان کرده بود. هابز فرمانروایی و یا سلطه بر دیگران را از طریق تاسیس یا اکتساب میداند و اکتساب نیز فرمانروایی از طریق زور میداند. او جنگ همه علیه همه را وضع طبیعی قلمداد میکند.
از دید نو واقع گرایی در حالت آشوب به وجود آوردن امنیت باید اساسیترین هدف دولت باشد و امنیت نیز ماهیتی نسبی دارد. از نظر رئالیستها نبود امنیت به دلیل نبود قطعیت است و تروریسم را معلول نبود قدرت برتر میدانند. آرمانگرایان تاکید اساسی خود را بر صلح قرار دادند و امانوئل کانت نیز نظریه صلح ابدی را مطرح کرد. کنت والتز نو واقع گرا مهمترین آرمان دولت را حفظ امنیت و بقا میداند، ولی مورگنتای واقع گرا افزایش قدرت را اساسیترین هدف میداند.
رئالیسم تاریخی یا عملی را در کارهای افرادی مانند ماکیاولی مشاهده میشود. نظریه نوواقع گرایی تحت تاثیر رفتارگرایی در روابط بین الملل است. به اعتقاد واقعگرایان تهاجمی فقدان اقتدار مرکزی یا همان آنارشی نظام بین الملل باعث حرکت دولتها به سوی جنگ میشود. واقعگرایی لیبرال اعتقاد دارد آنارشی توسط قدرتهای بزرگ قابل تعدیل است. واقگرایی تدافعی بر این باور است که قدرت بیشتر میتواند باعث به وجود آمدن امنیت بیشتر شود.
در دیدگاه رئالیسم اخلاق نباید در سیاست وجود داشته باشد و قدرت هدف نهایی کلیه تلاشها و هم وسیله و هم هدف است. رئالیسم را میتوانیم همان مکتب سیاست قدرت قرار دهیم. مورگنتا از پیشگامان رئالیسم بود که اعتقاد داشت منافع ملی چراغ راهنمای سیاست خارجی است. نظام بین المللی همان تعامل میان بازیگران سیاسی بین المللی است که در وضعیت انارشیک قرار دارد.
درکل باید گفت که رئالیستها به اخلاق اعتقادی ندارند و در شرایط فعلی رییس جمهور آمریکا برخوردهایی انجام میدهد که بیشتر متمایل به رئالیستها است و ایشان خواسته یا ناخواسته در مسیر ماکیاول و یا توماس هابز قرار دارد. به دلایل مختلف ایشان در انتخابات آتی کار سختی در پیش رو دارد.
سیستم آمریکا برای انتخابات ریاست جمهوری دموکراسی نخبه گرا و دموکراسی غیر مستقیم است، زیرا الکترال کالج است که نظر نهایی را میدهد. حاکمیت مردم و پاسخگویی حاکمان و احترام به قانون از جمله اول سیاسی دموکراسی حمایتی است. در سیستم لیبرال دموکراسی آزادیهای شهروندان و حقوق فردی باید تضمین شودسیستم اقتصادی حکومت لیبرال دموکرات اقتصاد خصوصی یا کاپیتالیستی در چارچوب بازار آزاد است. میزان پاسخگویی در سیستم لیبرال دموکراسی باید بالا باشد و ارتباط میان مردم و حکومت نیز باید سهل باشد.
ترامپ از طریق رای الکترال کالج روی کار آمد و باید دید که آیا این سیستم انتخاباتی و استیضاح آمریکا میتواند باعث حفظ او نیز شود. او نتوانسته بود که از سمت مردم حائز رای اکثریت شود و هیلاری کلینتون رای بالاتری از سمت مردم داشت. دو رئیس جمهور که رای مردمی پایین تری نسبت به رقیب خود داشتند، ولی توانستند پیروز شوند جرج بوش پسر و دونالد ترامپ بودند که بوش پسر توانست در دوره بعد هم این سمت را برای خود حفظ کند و هشت سال پرزیدنت باشد و استیضاح هم نشد، ولی باید دید که آینده رئیس جمهور فعلی چه خواهد شد.
آلکس دوتوکویل کتابی به نام شورش تودهها دارد و در کتاب دموکراسی را دشمن آزادی و ستمگر اکثریت میداند. تاکید دموکراسی تکثرگرایانه یا بلورالیستی بر تکثر آرا بدون در نظر گرفتن ایدئولوژی خاص میباشد. ژانژاک روسو از طرفداران دموکراسی مستقیم بوده است. برخی نیز دموکراسی را به دو قسمت کلاسیک و معاصر تقسیم میکنند. دموکراسی کلاسیک مبتنی بر کشاورزی و دموکراسی معاصر مبتنی بر نفت است. تاکید دموکراسی سوسیالیستی بر فرصتهای برابر است. رفراندوم یا پله بیست و مراجعه با آرای عمومی. تله دموکراسی از مصادیق دموکراسی مستقیم است. به گفته برخی از مورخین روش دموکراسی مستقیم عمدتا مربوط به دولت شهرهای یونان باستان است.
برخی فقط دموکراسی غیر مستقیم را قبول دارند که همان دموکراسی مبتنی بر نمایندگی است. از انواع دموکراسی میتوان به موارد زیر دقت داشت:دموکراسی مستقیم. دموکراسی نخبه گرا. دموکراسی سوسیالیستی. دموکراسی لیبرالی. به گفته برخی از تحلیلگران آمریکا دموکراسی لیبرالی دارد. تفکیک قوا از پیش فرضهای دموکراسی محسوب میشود و اصل رضایت یا قبول عامه نیز از پیش فرضهای دموکراسی است. در دموکراسی اصل برابری وجود دارد که باید همه در برابر قانون مساوی باشند و نظارت نیز از پیش فرضها است.
در انتها باید خاطر نشان کرد در شرایط کنونی رییس جمهور آمریکا آقای ترامپ که از طریق الکترال کالج روی کار آمده است باید در حضور هییت منصفه یعنی صد سناتور بتواند رای مثبت بگیرد تا بتواند به ادامه کار خود بپردازد و او امید زیادی به جمهوری خواهان نیز دارد. البته تمام جمهوری خواهان آمریکا موافق او نیستند و در گذشته هم از او انتقاداتی داشته اند. در صورت رای منفی هییت منصفه به ترامپ او برکنار و معاون اول او رییس جمهور خواهد شد. برخی نیز گفته اند که ترامپ را باید از لحاظ روانی بررسی کرد و روانپزشک و روان شناسان نیز باید به سناتورها مشاوره بدهند. ترامپ که در مسیر ماکیاولی حرکت کرده است و فردی کاملا هدف گرا و رئالیست است که باید دید آیا میتواند با این طرزتفکر و شیوه کاری از مسیر استیضاح موفق خارج شود.
ترامپ همواره در مسیر اوباما زدایی حرکت نموده و در سیاست خارجی نیز همین شیوه را اتخاذ کرده و نمونه قابل بحث نیز لغو برجام میباشد که، چون دولت اوباما آن را منعقد کرده بود او آن را لغو کرد. تناقض گویی ترامپ نیز یکی دیگر از سیاستهای کلی او بوده است و او با اعتماد به نفس بالایی که دارد در این راستا عمل کرده است.