ساعت هشت شب، مادر به همراه کودک سه ساله به اتاق میروند، چراکه زمان خواب او از نظر مادر فرا رسیده است. کمی لالایی، تعریف چند داستان، کمی تلاش و کلنجار برای خواباندن کودک روی پا، دراز کشیدن در کنار کودک، نوازش کودک، بیمحلی کردن به کودک و بستن چشمها به منظور تشویق او به بستن چشمها، بستن در برای جلوگیری از خروج کودک از اتاق و در نهایت داد زدن بر سر او و عصبانیت از اینکه چرا در حالی که ساعت حدود ده است، او هنوز نخوابیده است. مادر عصبانی و خسته از اتاق بیرون میآید. پشت سر او کودک خوشحال و خندان با چشمهایی نیمه باز که نمیتواند هنوز نور چراغ را تحمل کند، به نشیمن میآید و سریع خودش را روی مبل کنار پدر جا میدهد! شاید چنین تجربهای را شما نیز بارها تکرار کرده باشید، وقتی کودک شما هر شب یک داستان برای خوابیدن دارد، هر شب ساعت خواب متفاوتی دارد و در نهایت نیز یا با تلاش و صرف وقت بسیار شما به خواب میرود و یا به ناگهان روی مبل و در حالی که نشسته غش میکند! به راستی چهطور میتوانیم برنامه خوابی مناسبی برای بچهها داشته باشیم تا آنها با کمترین میزان درگیری و کشمکش بخوابند و البته بدون وابستگی به ما بتوانند خودشان به خواب بروند؟! چگونه می شود که ما در پروسه خوابیدن آنها دخالتی نداشته باشیم و یا به عبارت دیگر مجبور نباشیم کودکمان را بخوابانیم؟
زیر دو ماهگی
اولین نکتهای که باید به آن توجه داشته باشید این است که در بدو تولد نوزاد در پی سازگار شدن با تغییرات زیادی است که در محیط اطراف او روی داده است. در این شرایط نمیتوان و البته نباید هم از نوزادان انتظار چندانی داشت. آنها در این سن نه بلدند بخوابند و نه میتوانند نیاز خود به خواب را تشخیص دهند. نوزاد شما نیاز به کمک شما برای خوابیدن دارد. اما علیرغم این نکته مهم، با توجه به برخی نکات می توانید به نوزاد خود کمک کنید که زودتر با خواب شب آشنا شده و در واقع فرآیند سازگاری او را تسریع کنید.
تا دو ماهگی کودکان متوجه تفاوت شب و روز نبوده و در نتیجه خواب بسیار نامنظمی دارند، اما برای نظم بخشیدن به خواب آنها میتوانید قدمهایی بردارید. به عنوان مثال در طول روز اصراری به تاریک کردن محل خواب او و البته حذف سر و صدا نداشته باشید اما در مقابل در طول شب تلاش کنید تا حد امکان محیط اطراف او را تاریک کرده و اگر در طول شب، ناچار از عوض شدن او شدید (اتفاقی که در دو ماه اول ممکن است زیاد پیش بیاید) بدون صحبت و با کمترین نور ممکن این کار را انجام دهید. در زمان شیر دادن در طول شب نیز با او صحبت نکنید، اما در مقابل در طول روز در وقت شیر خوردن برای او آواز بخوانید و یا حرف بزنید. توجه داشته باشید که خواب کودک شما در این سن تنها از نوع خواب REM هست و هنوز خواب non REM آغاز نشده است. خواب REMخوابی است که با کمترین میزان سر و صدا و یا نور میتواند بر هم بخورد. پس اگر میخواهید فرزندتان شبها خوب بخوابد، باید عوامل محیطی را به خوبی مدیریت کنید.
دو تا شش ماهگی
واقعیت این است که بین دو ماهگی تا شش ماهگی روش خواباندن ما میتواند به فرزند ما یاد بدهد که تا حدود سه سالگی به چه شکلی به خواب برود. به این معنا که اگر او را با شیر دادن بخوابانید، او یاد میگیرد که با شیر خوردن و یا بطری به دست به خواب برود. بر همین مبنا نیز اهمیت دارد که در این زمان سعی در اجرای سیستمی داشته باشید که بتوانید تا حدود سه سال آن را اجرا کنید.
البته تاکید بر اهمیت این دوران برای پایهگذاری عادت خواب در سنین بالاتر به این معنا نیست که امکان تغییر عادت در سنین بالاتر وجود ندارد. خوشبختانه غالب بچهها انعطاف زیادی در زمینه تغییر برنامههایشان دارند و شما میتوانید با کمی پشتکار در هر زمانی در عادات آنها تغییر ایجاد کنید. اما در عین حال توجه داشته باشید که تغییرات مداوم برای کودک خوب نیست و هم او را ناراحت و مضطرب میکند و هم باعث کلافگی خود شما خواهد بود. پس سعی کنید در جایی که میتوانید عادات مناسبی را پایهگذاری کنید که نیاز به تغییر به ویژه در کوتاه مدت نباشد.
یکی از مهمترین اهدافی که تمامی والدین در رابطه با خواب دنبال میکنند، این است که فرزندشان خودش به خواب رود. اگر میخواهید چنین هدفی را دنبال کنید، در این زمان و وقتی بین دو تا شش ماه سن دارد، زمان مناسبی برای آغاز این موضوع است. برای این منظور فرزندتان را زمانی که خوابآلود اما هنوز بیدار است، در تختخوابش بگذارید و با تاریک کردن محیط و آرام سازی فضا به خوابیدن او کمک کنید. با این کار کودک شما متوجه خواهد شد که توانایی خوابیدن بدون کمک گرفتن از روشهای کمکی را دارد و در واقع خود او توانایی آرامسازی خود و خوابیدن را داراست. این روش مزیتهای زیادی دارد اما توجه داشته باشید که اگر فرزند شما نارس به دنیا آمده، در شیر خوردن هنوز مشکل دارد، در دو ماه اول به خوبی وزن نگرفته و به صورت کلی رشد خوبی نداشته، شاید بهتر باشد اجرای چنین روشی را کمی عقب بیندازید.
نکته کلیدی در موفقیت این روش، شناخت درست حالات کودک است. چراکه تنها زمانی که او احساس نیاز به خواب دارد، شما باید او را در تختخوابش بگذارید، در غیر این صورت هم فرآیند به خواب رفتن او طولانی خواهد شد و هم بعد از مدتی تختخواب برای او به محلی برای بازی تبدیل میشود. اما اگر بتوانید در زمان مناسب فرزندتان را در تختخوابش بگذارید، بعد از مدتی او به خوبی یاد خواهد گرفت که با قرار گرفتن در تختخواب خودش به خواب رود؛ امری که به ویژه نیمه شبها میتواند حسابی به کار شما بیاید.
شش ماهگی به بعد
اگر شما پیش از شش ماهگی به فرزندتان یاد داده باشید که در زمان خستگی و با ورود به تختخواب بخوابد، هر چند قدم بسیار مهمی برداشتهاید، اما هنوز کار تمام نشده است. در واقع بعد از شش ماهگی و با آغاز حرکت کردن کودکان به صورت سینهخیز، چهار دست و پا و البته بعد از آن با راه رفتن، مسائل جدیدی نمایان خواهد شد.
تا قبل از شش ماهگی کودکان اگر در زمانی که خوابآلود هستند در تختخواب گذاشته شده و با آنها تمرین شود، میتوانند خودشان به خواب بروند اما با افزایش سن، محیط جذابیت بیشتری پیدا کرده و کودکان حتی در زمانی که به خواب نیز نیاز دارند، ترجیح میدهند شیطنت کنند. در این شرایط اگر دقت نداشته باشیم، تختخواب نیز خیلی سریع میتواند به محلی برای بازی تبدیل شود. برای جلوگیری از این موضوع، به هیچ عنوان از تختخواب او به عنوان فضایی برای بازی استفاده نکنید. علاوه بر آن در عین حال که به میزان خستگی او توجه داشته و تنها زمانی که او به خواب نیاز دارد، او را آماده خواب میکنید سعی کنید چند متغیر دیگر را نیز برای آماده شدن او برای خواب اضافه کنید. به عنوان مثال مسواک زدن، پوشیدن لباسی مشخص، ماساژ کودک و بعد قرار گرفتن در تختخواب. فقط توجه داشته باشید که این برنامه خواب خیلی طولانی نباشد و البته امکان اجرایی شدن در موقعیتهای مختلف را تا حد ممکن داشته باشد. همراه شدن این متغیرها از حدود نیم ساعت و یا یک ربع پیش از رفتن به تختخواب، کودک شما را از نظر روانی آماده خواب کرده و او با آمادگی بیشتری وارد فضای خواب خود خواهد شد.
علاوه بر این موارد بهتر است در ساعات نزدیک به خواب فرزندتان در برنامه خانه نیز تغییراتی ایجاد کنید تا جذابیتهای محیطی برای او کاهش بیابد. به عنوان مثال تا حد امکان نور محیط را کم کنید، تلویزیون را خاموش کرده و یا صدای آن را بسیار کم کنید، از یک ساعت قبل از خواب، از بازی فرزندتان با وسایلی چون تبلت و گوشی تلفن همراه خودداری کنید و البته تلاش کنید تا با نزدیک شدن به زمان خواب، بازیهای آرام، بدون فعالیت بدنی زیاد و البته بدون هیجان شدید داشته باشد.
البته برخی والدین با دیدن این نکته که لازم است آنها نیز محدودیتهایی را تجربه کنند، کمی دلخور شده و خیلی با انجام آن موافقت نمیکنند. اما شاید اگر آنها به این نکته توجه داشته باشند که این محدودیتها بیشتر برای دو سال اول است و در صورت پایهگذاری عادات خواب مناسب، کودک آنها و البته خود والدین در سنین بالاتر مشکلات بسیار کمتری برای خوابیدن خواهد داشت، بهتر بتوانند همکاری کنند.
یک نکته در ارتباط با خستگی
به صورت معمول افراد هر چه خستهترباشند، بهتر میخوابند اما یادتان باشد در سنین پایین و به ویژه زیر شش ماهگی، ممکن است در ارتباط با بسیاری از بچهها چنین قانونی صدق نکند. برخی بچهها وقتی احساس خستگی زیادی میکنند، تنها بداخلاقتر میشوند و دچار مشکل در خواب شده و یا خوابشان چند تکه میشود. این موضوع به ویژه زمانی که خستگی با گرسنگی همراه شود، میتواند تشدید شود. چرا که در سنین پایین بچهها توانایی اولویتبندی بین نیازهای خود را نداشته و نمیتوانند به عنوان مثال اول به دنبال خوردن باشند و سپس بخوابند. در این شرایط ممکن است خوردن در وعدههای کم، چرتهای کوتاه بین آن و البته گریههای فراوان تنها بهره آنها از خستگی باشد. با توجه به این نکته به طمع خواب بهتر در شب، سعی در حذف خواب طی روز فرزند خود و یا کوتاه کردن آن را نداشته و سعی کنید کودک شما به اندازه کافی در طول روز نیز بخوابد.
البته با افزایش سن شما میتوانید این موضوع را در نظر داشته و به دنبال خسته کردن فرزندان برای داشتن خوابی بهتر باشید.