ماهان شبکه ایرانیان

در جدال با فراموشی &#۸۲۱۱; نگاهی به نقش آفرینیهای بهرام رادان از بدترین تا بهترین

شاید باورش سخت باشد، ولی بیست سال است که بهرام رادان در سینمای ایران فعالیت دارد، بازیگری که ابتدا به‌عنوان یک بازیگر گیشه و با فیلم‌های تین-ایجری وارد سینما شد، سعی کرد قامت یک سوپراستار سینمایی را در سینمای ایران زنده کند و کم‌کم به سینمای هنری‌تر و خاص‌تری روی آورد

شاید باورش سخت باشد، ولی بیست سال است که بهرام رادان در سینمای ایران فعالیت دارد، بازیگری که ابتدا به‌عنوان یک بازیگر گیشه و با فیلم‌های تین-ایجری وارد سینما شد، سعی کرد قامت یک سوپراستار سینمایی را در سینمای ایران زنده کند و کم‌کم به سینمای هنری‌تر و خاص‌تری روی آورد. رادان با «شور عشق» (1378)، ساخته نادر مقدس، صرفاً به‌عنوان یک بازیگر خوش‌سیما که می‌تواند طرفداران خودش را جذب کند و با حضورش مخاطب را به سینما بکشاند وارد عرصه بازیگری شد.
اما در ادامه مسیر کاریش، آگاهانه سعی می‌کند این شمایل  بشکند، بعضی وقت‌ها موفق می‌شود، بعضی وقت‌ها هم در دام اغراق و وسواس می‌افتد و موفق نمی‌شود. حقیقت این است که انتخاب‌های پر ریسک رادان، در کنار زمانی که به‌دوراز سینما گذراند، موقعیت او را در سینمای ایران بسیار متزلزل کرد. در چند سال اخیر، شمایل سوپراستارها به‌کلی عوض شد و بازیگرانی چون امیر جدیدی و جواد عزتی و نوید محمد زاده، جای چهره‌های خوش‌سیما و بازیگران کارکشته را گرفتند و حالا بدون آنکه شبیه سوپراستارهای سینمایی باشند، از هر سوپراستار دیگری در گیشه و ارتباط با منتقدان موفق‌تر هستند. در این وضعیت بازیگرانی مثل، محمدرضا فروتن، محمدرضا گلزار و بهرام رادان، نسلی محسوب می‌شوند که باید برای بقایشان در سینما زحمت بکشند و با نقش‌هایی که برای آن‌ها نوشته‌نشده، بار دیگر خود را اثبات کنند.
در این یادداشت نگاهی می‌اندازیم به نقش‌آفرینی‌های بهرام رادان، از بدترین تا بهترین.

چهارراه استانبول – مصطفی کیایی

چهارراه استانبول - بهرام رادان

همکاری رادان با مصطفی کیایی در «عصر یخبندان» و «بارکد»، نوید از یک همکاری درخشان دیگر می‌داد. زوج کیایی و رادان که در «بارکد» خوب درخشیده بودند، موضوع فیلم که دستمایه‌اش آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو بود و حضور مصطفی کیایی روی صندلی کارگردانی، دقیقاً چیزی بود که باعث می‌شد «چهارراه استانبول» به یکی از مورد انتظارترین و هیجان‌انگیزترین فیلم‌های جشنواره سی و ششم تبدیل شود. اما این بار این همکاری مطابق پیش‌بینی‌ها پیش نرفت و به یک شکست انجامید. درام کیایی در «چهارراه استانبول» کشش خاصی نداشت، رادان در یک نقش معمولی ظاهر شد و فرصتی برای درخشیدن نداشت و مهم‌تر از همه، او و کل فیلم به تکرار افتادند و به‌کلی جذابیت خود را از دست دادند.

عطش – محمد حسین فرح‌بخش

عطش - بهرام رادان

رادان در ابتدای مسیر کاری‌اش و درست زمانی که سعی داشت از قامت یک ستاره صرفاً گیشه‌ای خارج شود، چند انتخاب متفاوت انجام داد که بیشترشان به بار ننشستند. رادان در «عطش»، سعی کرده بود کاراکتر متفاوتی نسبت به آنچه از او دیده بودیم ارائه دهد، اما انگار محاسبات رادان اشتباه از آب درآمده بود. گروه بازیگران حرفه‌ای این فیلم، پیمان معادی در مقام نویسنده که قبلاً در «آواز قو» با رادان همکاری موفقی داشت و اقتباس فیلم از خداحافظ رفیق، باعث می‌شد که فکر کنیم «عطش» فیلم موفقی خواهد بود. درنهایت، «عطش» یک فیلم آشفته با کاراکترهای سردرگمی بود که بیننده را کلافه و دل‌زده می‌کرد و بازی رادان در یک نقش فرعی هم اصلاً به چشم نیامد تا در آن زمان خیلی‌ها را به این نتیجه برساند که او هنوز برای قدم گذاشتن در وادی سینمای جدی‌تر به پختگی لازم نرسیده است.

چهارانگشتی – سعید سهیلی

چهارانگشتی - بهرام رادان

بعد از تجربه موفق در «شمعی در باد»، به نظر می‌رسید که رادان مصمم است حضورش را به‌عنوان یک بازیگر حرفه‌ای و جدی تثبیت کند و در این راه چه چیزی بهتر از بازی در نقش دو کاراکتر متفاوت در یک فیلم. بار دیگر، همه شواهد به‌گونه‌ای چیده شده بود که به نظر می‌رسید «چهارانگشتی» می‌تواند یک موفقیت مهم باشد و رادان با ایفای دو کاراکتر و به چالش کشیدن خود، توانایی‌هایش را اثبات خواهد کرد. اما بار دیگر، یک فیلم بد، یک پرداخت ضعیف و ساختار هرج‌ومرج گونه فیلم، منجر به یکی از بدترین انتخاب‌های کارنامه کاری رادان شد. رادان، در فیلمی که می‌توانست با همه ضعف‌های ساختاری‌اش یک‌تنه نجاتش دهد، هیچ لحظه درخشانی ندارد و دوروی متفاوت یک کاراکتر را بی‌هیچ ظرافتی اجرا کرد. همین بی‌ظرافتی به «آشفتگی» آخرین فیلم روی پرده رادان هم می‌رسد. همکاری با جیرانی و ایفای دو نقش متفاوت، هیچ نقطه برجسته‌ای در کارنامه کاری‌اش رقم نمی‌زند.

یکی از ما دو نفر، آتش‌بس2 – تهمینه میلانی

یکی از ما دو نفر

هردو همکاری بهران رادان با تهمینه میلانی به یک اندازه بد است و بازی رادان در هر دو فیلم به یک اندازه ناامیدکننده. میلانی در «یکی از ما دو نفر»، به روال همیشه و برخلاف ادعای خودش، به دام جنسیت زدگی می‌افتد و کاراکتر مردش که رادان نقش او را بازی می‌کند، یک‌بعدی و سطحی است و انگار درست از وسط کتاب‌های عاشقانه زرد سر برآورده است. رادان هم نخوت و سنگینی با خود همراه دارد که به‌جای آنکه به قامت نقشش بنشیند، فقط و فقط مخاطب را پس میزند و رابطه عاشقانه فیلم را مضحک و باسمه‌ای جلوه می‌دهد. بازی رادان در «آتش‌بس 2» بیش از هر چیزی یک لودگی تمام‌عیار است و مسخرگی و پوچی فیلم هم مزید بر علت می‌شود تا این میزان ناپختگی در ارائه کاراکتر توسط رادان بیش‌ازپیش خودنمایی کند، البته بازی بد میترا حجار که به‌اندازه رادان غلو شده و لوس است هم کمکی به رادان نمی‌کند.

سونامی – میلاد صدر عاملی

بهرام رادان - مهرداد صدیقیان

رادان بعد از مدت‌ها دوری از سینما و مخصوصاً جریان اصلی با «آشفتگی» ساخته فریدون جیرانی و «سونامی» ساخته میلاد صدرعاملی دوباره به پرده بازمی‌گردد. دو تجربه متفاوت با دو خروجی متفاوت‌تر. رادان در «سونامی» هم جسارت دارد و هم توانایی‌اش در اجرای ریزه‌کاری‌های نقش را به‌خوبی نشان می‌دهد. کاراکتر مرتضی، ورزشکاری که دوره‌اش گذشته اما سعی می‌کند در رقابت با قهرمان جوان بازنماند، درگیری درونی و کشمکش‌های عاطفی شخصیت به‌خوبی به بازی رادان می‌رسد.

عصر یخبندان – مصطفی کیایی

عصر یخبندان - بهرام رادان

رادان، قبل از «عصر یخبندان» هم در نقش منفی ظاهرشده است که مهم‌ترینشان، « تقاطع» است، اما اینکه چرا کاراکتر منفی و فرعی رادان در «عصر یخبندان»، به این لیست راه‌یافته است، پرسشی است که پاسخ آن به هوشمندی رادان بازمی‌گردد. رادان زمانی در «عصر یخبندان» حاضر شد که چند فیلم قبلی‌اش، به‌جز زنده کردن خاطره یک سوپراستار صرفاً خوش‌سیما، دستاورد دیگری برایش به ارمغان نداشت. «عصر یخبندان»، برای رادان یک ریسک بزرگ بود، زیرا مصطفی کیایی، باوجود ساخت سه فیلم، همچنان در ابتدای مسیر فیلم‌سازی‌اش بود، حال و هوای آثار قبلی‌اش، هرکدام یک دنیا باهم فاصله داشتند و هنوز به امضای شخصی‌اش نرسیده بود. «عصر یخبندان» نسبت به سایر کارهای کیایی، فضایی تاریک‌تر داشت و عملاً پروداکشن بزرگ‌تری می‌طلبید. رادان در «عصر یخبندان»، یک بدمن به تمام معناست، بی‌عاطفه، سودجو و نفرت‌انگیز و باوجوداینکه کاراکترش نقش چندانی روی پرده ندارد، اما کنش‌های او نقش مهمی در پیشبرد روایت دارد. درنهایت، «عصر یخبندان»، هم برای کیایی و هم برای رادان، یک نقطه عطف مهم در کارنامه کاری‌شان می‌شود و هم فیلم خوب می‌درخشد و هم بازیگرانش.

شمعی در باد – پوران درخشنده

شمعی در باد - بهرام رادان

یکی از مهم‌ترین و بهترین نقش‌آفرینی‌های کارنامه بازیگری بهرام رادان، فرزین در «شمعی در باد» است. «شمعی در باد» فرصتی است تا رادان اثبات کند می‌تواند ورای یک چهره زیبا ظاهر شود و بار درام یک کاراکتر کلیدی را در اثر به دوش بکشد. رادان در «شمعی در باد» برای اولین بار، شجاعت به خرج می‌دهد و وارد سینمای اجتماعی می‌شود که سوپراستارهای خودش را دارد. اما رادان باوجوداینکه در ابتدای راه بازیگری است، در نقش جوانی که با مشکلات زندگی‌اش دست‌وپنجه نرم می‌کند و بی‌آنکه بفهمد به دام اعتیاد می‌افتد و در این مسیر هویتش را از دست می‌دهد، آن‌قدر خوب ظاهر می‌شود که سیمرغ بلورین جشنواره فجر بیست و دوم را کسب می‌کند.

بارکد – مصطفی کیایی

بارکد - بهرام رادان

همکاری مجدد کیایی و رادان، این بار بهتر و قوی از قبل شکل می‌گیرد. بار دیگر رادان با «بارکد»، خود را به چالش می‌کشد و در یک فیلم کمدی بارگه‌های انتقادات اجتماعی ظاهر می‌شود که می‌تواند با مخاطب عام هم ارتباط برقرار کند. رادان به‌خوبی در فضای طنز کار خودش را جای می‌دهد، اما به لودگی و مسخره‌بازی نمی‌افتد، برعکس، کاراکتر حامد را در شرایط خنده‌دار و بغرنج فیلم، با یک ثبات مثال‌زدنی هدایت می‌کند. در لحظات جذاب هم‌نشینی دو کاراکتر اصلی، مغلوب بازی خوب محسن کیایی نمی‌شود و سعی نمی‌کند با اغراق خود را بر کیایی چیره کند، بلکه شخصیتش را باور می‌کند و در هر موقعیت به‌تناسب کاراکترش و درست به‌اندازه بازی می‌کند.

سنتوری – داریوش مهرجویی

سنتوری داریوش مهرجویی

علی سنتوری، شاه نقش کارنامه بازیگری بهرام رادان است، کاراکتر سنتوری، با همه پیچیدگی‌هایش در پرداخت و اجرا، با لحظات دوست‌داشتنی‌اش، لحظاتی که بیننده را به هم ذات پنداری وامی‌دارد و لحظاتی که بیننده را از خود متنفر می‌سازد، دقیقاً فرصتی است تا رادان یکسره شمایل سوپراستاری‌اش را زمین بگذارد و فقط یک بازیگر باشد. علی سنتوری، بخش عمده جذابیتش را از فیلم‌نامه خوب مهرجویی می‌گیرد، فیلم‌نامه‌ای که برداشتی آزاد از “عقاید یک دلقک” نوشته هاینریش بل است، اما نمی‌توان سهم رادان را در زنده کردن این کاراکتر نادیده گرفت. «سنتوری»، با آهنگ‌های زیبای محسن چاووشی، با آهنگسازی بی‌عیب و درخشان اردوان کامکار، با عشق افسانه‌ای‌ علی به هانیه، بدون بازی بهرام رادان، نمی‌توانست تا این حد تأثیرگذار باشد. اگر امروز، کاراکتر علی سنتوری، هویتی مستقل و ورای فیلم «سنتوری» دارد، باید این هویت را مدیون بازی خوب رادان دانست.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان