به گزارش ایسنا، امام موسی صدر و حاج احمد متوسلیان دو نفر از شهروندان ایرانی تبار هستند که هریک در جایگاه خود در کشور لبنان از پیشقراولان مبارزه با صهیونیسم در میدان جهاد هستند. این دو شخصیت علاوه بر اشتراک در مقابله با رفتار غیر انسانی و نژادپرستانه صهیونیستها دچار سرنوشتی مشابه هم هستند. چرا که امام موسی صدر در شهریور ماه سال 1357 و حاج احمد متوسلیان در تیر ماه سال 1361 ربوده شدهاند و تا کنون اطلاعات ضد و نقیضی از حیاتشان منتشر شده است.
با این وجود تأثیری که آنها در راه دفاع از قدس شریف تا کنون داشته اند به عنوان یک آموزه نظامی و میراث معنوی برای نسل های پس از خود باقی مانده است.
مسأله فلسطین از دیدگاه دینی امام موسی صدر
امام صدر از همان نخستین عرصۀ جهاد خود، یعنی جبل عامل در جنوب لبنان دریافت که مردم جنوب قربانی همپیمانی شوم میان محرومیت اجتماعی و تجاوزهای پی در پی اسرائیل از قبل از شکلگیری دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین در سال 1948 هستند.
امام صدر در عرصۀ نظری و فکری، مسئلۀ فلسطین را در متن میثاق جنبش محرومان (امل) گنجاند. در بند ششم این میثاق که زیربنای فکری برای عضویت سازمانی است، آمده است: «فلسطین، سرزمین مقدسی که دستخوش همه انواع ستمها بوده و هست، در قلب و جان جنبش ما جا دارد و تلاش برای آزادسازی آن مهمترین وظیفه ماست و ایستادن در کنار ملت فلسطین و پاسداری از مقاومت آنان و همبستگی با آنان مایه شرافت جنبش و برخاسته از ایمان آن است؛ به ویژه آنکه صهیونیسم خطری برای حال و آینده لبنان و خطری برای ارزشهایی که به آن ایمان داریم و همچنین خطری برای همه انسانیت است.»
سید موسی صدر توضیح می دهد: «دین هر انسانی را صرفنظر از مذهب یا اندیشه یا اعتقادش، محترم میشمارد. اما اگر انسانی در نتیجه اعتقاداتِ زیانآور تبدیل به جرثومهای شود که در زمین فساد و تباهی کند و جوامع را به انواع بیماریها مبتلا سازد، در این صورت، دین ارج و حرمتی برای این موجود قایل نیست، همانطور که انسان نیز خود عضوی از بدنش را که به بیماری مسری و بدخیمی دچار شده، از بدن خود جدا میکند.
ما از انسان بیزار نیستیم، ولی فساد را نمیپذیریم. میگوییم از همان هنگامیکه نخستین دولت اسرائیل شکل گرفت، یعنی پیش از میلاد حضرت مسیح (ع)، یهودیانی نژادپرستی و افکار نژادپرستانه را مطرح میکردند؛ افکاری که به آنان توهم برتری بر بشر را میبخشد. آنان برای خود امتیازاتی قایل بودند، خدایی را به خود اختصاص داده بودند که با خدای دیگر مردمان و نیز با خدای یکتا تفاوت داشت. آنان خدا را «یهوه» خواندند تا بر تمایز و شکاف میان خود و مردم عمق ببخشند و بشریت را تجزیه کنند و خود را بالاتر از آنان جای دهند، حتی در باب خدا و معبودشان.»
امام صدر در عرصه عملی نیز با تشکیل دادن گروههای مقاومت لبنان «امل» گستردهترین تلاش را برای به خروش درآوردن محافل شیعی لبنان به کار بست و گفت: «نمیخواهم منتظر بمانم تا اسرائیل جنوب را اشغال کند و آنگاه مقاومت را پایهگذاری کنم.»
او مقاومتی پیشگیرانه و پیشیجویانه را خارج از چارچوبهای گروههای سازمان آزادیبخش فلسطین و ارتشهای عربی پایهگذاری کرد تا بر بعد مردمی مقاومت تأکید کند و نشان دهد که هر کشور عربی باید مسئولیت آمادهسازی کامل و ایجاد سازمانهای مقاومت در برابر اسرائیل را بر دوش بگیرد تا بار آن تنها بر دوش فلسطینیان نباشد.
اسرائیل شر مطلق است و تعامل با آن حرام است
امام صدر به ضرورت افزایش نگاه حرام انگارانه به اسرائیل و تقویت همه عوامل دخیل در جنگ با اسرائیل ایمان داشت که در رأس همه آنها ضرورت تقویت مانع روحی ـ روانی در این نبرد بود. او در این راستا هر گونه به رسمیت شناختن اسرائیل یا همکاری با آن را حرام شمرد و گفت: «اسرائیل شر مطلق است و تعامل با آن حرام است.» وقتی اسرائیل دیوار حسن نیت را در مرز فلسطین و لبنان برپا کرد تا از این راه با سوء استفاده از بیتوجهی دولت لبنان به شهروندان جنوب، در بافت جنوبی روستاهای مرزی نفوذ کند، امام صدر به حرام بودنِ گرفتنِ حتی یک دانه قرص (دارو) از اسرائیل فتوا داد و این را ترجیح میداد که انسان بمیرد ولی از اسرائیل کمک نگیرد. بدین ترتیب امام صدر پای رابطه با اسرائیل را به میدان محرّمات شرعی و دینی کشید.
وی در جای دیگر گفته است: «ما اسرائیل را شر مطلق میدانیم.» «در دنیا چیزی بدتر از اسرائیل وجود ندارد. اگر اسرائیل و شیطان با یکدیگر بجنگند ما در کنار شیطان میایستیم.»
از نظر امام صدر اسرائیل، این ستمپیشهٔ تجاوزکارِ اشغالگر باید از صفحه وجود حذف شود، آنجا که گفت: «از بین بردن اسرائیل امری الهی است.»
بخشی از آخرین سخنان حاج احمد متوسلیان درباره اسرائیل
رزمندگان سپاه اسلام، صبح روز 28 خردادماه سال 1361 در میدان صبحگاه پادگان زبدانی سوریه منتظر نشسته بودند تا از زبان فرمانده خود کسب تکلیف کنند. متوسلیان پشت میکروفن قرار گرفت و آخرین سخنرانی رسمی خود را برای قوای محمد رسول الله(ص) ایراد کرد. کمتر از 20روز بعد در 14 تیرماه حاج احمد متوسلیان به همراه سه نفر دیگر به نامهای سید محسن موسوی، تقی رستگارمقدم و کاظم اخوان (خبرنگار) توسط فالانژهای لبنانی در حوالی بیروت ربوده شدند. و هم اکنون 32 سال است که از آنها خبری نیست.
ما با ایمانمان میجنگیم
در بخشی از این سخنرانی حاج احمد متوسلیان می گوید:
«انشاءالله خداوند به همه شما برادرها توفیق بدهد و به همه ما نیز این توفیق را بدهد که بتوانیم قوانین انفرادی و اجتماعی اسلام را هم درون خودمان و هم در اجتماعمان پیاده کنیم... این حرکت جدید ما نیز در منطقه نه صرفا به عنوان یک حضور سمبلیک و صوری است، بلکه حضور ما در این منطقه، عمل نیز در پی دارد. با اسراییل وارد جنگ خواهیم شد و عملیاتمان را علیه آنها شروع خواهیم کرد. هرکس با ماست؛ بسمالله! هرکس با ما نیست، خداحافظ! ما با ایمانمان میجنگیم؛ جندالله با ایمانش میجنگد. بگذار بوقهای تبلیغاتی رسانههای صهیونیستی و سران اسرائیل به ما بگویند شما برای خودکشی آمدهاید. ما ثابت میکنیم که خون ما باعث خواهد شد که سرزمینهای مقدس اسلامی از دست امپریالیزم آمریکا و این رژیم غاصب و فاسد صهیونیستی آزاد بشود.»
«سخت ترین مقابلههاو مبارزهها توسط همین شیعیان محروم صورت گرفته؛ آن هم در موقعیتی که سایر جریانات، حتی آن کسانی که معتقدات ناسیونالیستی و ملیگرایی داشتند، در مقابل دشمن پا به فرار گذاشتند.
این مسلمانان واقعی هستند که اکنون دارند در مقابل تجاوز صهیونیستها ایستادگی میکنند و ما نیز به یاری خدا هر شهری را که توسط اسرائیلیها محاصره شده، با در محاصره انداختن نیروهای دشمن آزاد خواهیم کرد و اسرائیل را به سقوط میکشانیم. روزی را نزدیک خواهیم کرد که اسرائیل چنان بترسد و در فکر این باشد که مبادا از لوله سلاحمان، به جای گلوله، پاسدار بیرون بیاید.
باشد که ما شبانگاهان بر سرشان بریزیم؛ همچون عقابان تیزپروازی که شب و روز برایشان معنا ندارد و باشد آنجایی به هم برسیم که با گرفتن هزاران اسیر از صهیونیستها به جهانیان ثابت کنیم که ما به اتکاء به سلاح ایمانمان میجنگیم؛ نه به اتکای هواپیما، نه با موشکهای سام، نه با تانک، نه با توپ، نه با آتش جنگافزارهای مادیمان، انشاءالله.»